این دوره از جشنواره آوردگاه نگاه فیلمسازان به واقعیت اجتماعی و متن زندگی مردم است. دوئل بین دو جهان‌بینی که یکی واقعیت را صرفا برساخته‌ای از ذهن خود می‌داند و دیگری اصالت را به متن زندگی آدم‌هایی می‌دهد که جامعه امروز ایران را می‌سازند و فرمی منفعلانه ندارند.
  • ۱۳۹۸-۱۱-۱۲ - ۱۰:۳۲
  • 10
سینما سلام

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، میلاد جلیل‌زاده، روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: سینمای ایران، سینمای جریان‌های دوره‌ای است. در همین چند دهه اخیر، حتی سینمای تجاری ما بارها کلیشه‌های خود را عوض کرده و از اکشن‌هایی که مهم‌ترین ستاره‌شان جمشید هاشم‌پور بود، به فیلم‌های دختر-پسری که یک تم رقیق‌شده تراژیک هم داشتند، رسید و حالا مدت‌هاست که کمدی‌های روحوضی، جریان اصلی تجاری هستند.

وقتی سینمای تجاری ایران از اکشن به سمت فیلم‌های دختر- پسری آمد، جریان قبلی را کاملا فراموش کرد و وقتی کمدی‌های روحوضی باب شدند، این اتفاق برای هر درونمایه تراژیک و درعین‌حال عامه‌پسند نیز رخ داد. این تغییر فاز دادن‌ها در سینمای روشنفکری ایران هم وجود داشته است.جریان روشنفکری سینمای ایران تقریبا با موج نو آغاز می‌شود. موج نو در طول تاریخ چند دهه‌ای عمرش بارها تغییر کرد و نهایتا در دهه 80 شمسی، پرچمداری را به موج پسافرهادی سپرد.

در دوره‌های قبل از دهه ۶۰، سینمای روشنفکری ایران بسیاری از اوقات اهل اعتراض و دادخواهی از حقوق مظلومان بود. «قیصر»، ساخته مسعود کیمیایی، فرم نمادینی از این تم بود که توسط مخاطبان عام سینما هم مورد استقبال کم‌نظیری قرار گرفت.

پس از انقلاب، در کنار تمام تحولاتی که سینمای ایران به خود دید، پای فیلم‌ها به جشنواره‌های خارجی هم در مقیاسی بسیار گسترده‌تر از قبل باز شد. بازتاب تصویر مظلومان و محرومان در این نسل از فیلم‌های روشنفکری سینمای ایران که حالا رنگ و بوی عرفان بودایی پیدا کرده بود، این‌بار تصویری منفعل بود، طوری که محرومیت عنصری تغییرناپذیر از ذات جامعه ایران به‌حساب می‌آمد. این فیلم‌ها از منظر فرودستان به جهان نگاه نمی‌کردند و شکلی انقلابی و اعتراضی نداشتند؛ بلکه از زاویه دید نخبگان به آنها نگاه توریستی و در بهترین حالت توأم با ترحم داشتند. همین نوع نمایش از طبقه فرودست در سینمای ایران، باعث به وجود آمدن اصطلاح سیاه‌نمایی شد؛ چون مقصد اصلی خیلی از این آثار، جشنواره‌های غربی بود.اما موج پسافرهادی که همچنان می‌توان آن را جریان غالب در سینمای روشنفکری ایران دانست، برخلاف عرفان‌های بودایی پیش از خود، شکلی محتوازده داشت.

عباس کیارستمی تا قبل از «درباره الی» مهم‌ترین فیلمساز جریان روشنفکری ایران محسوب می‌شد و جهان‌بینی سینمایی او روی فرم‌های بدون دلالت و سینمای بدون مولف تاکید داشت. او اصالت را به ابژه می‌داد؛ یعنی به آنچه خارج از ذهن هنرمند بود و خارج از قابی که یک هنرمند دور بخشی از واقعیت می‌بندد. اما در سینمای پسافرهادی مجددا سوژه اهمیت پیدا کرد، فردگرایی باب شد، نسبیت‌انگاری شدت مهیبی گرفت و هر نوع قضاوتی مذموم شمرده شد. به این ترتیب قهرمان از میان رفت، بحران هویت و میل به مهاجرت موضوع کانونی شد، حق و باطل مرزهایشان را از دست دادند و البته طبقه فرودست هم با معیارهایی سنجیده شد که دغدغه‌های طبقات میانی یا فرادست آنها را تراشیده بود.

بخشی از فیلمسازان سینمای ایران که با انقلاب اسلامی وارد عرصه فعالیت شدند و جریان موج‌نو آنها را جذب نکرد، جریان دیگری را تشکیل داده‌اند. این جریان هم در طول دهه‌های اخیر بارها تغییراتی را به خود دیده و سویه‌هایی گاه متضاد را پیموده است. دهه اول انقلاب دهه جنگ بود و سینمایی به نام دفاع مقدس ناگهان در اوج متولد شد. دهه دوم همین نسل گاه با پس‌زمینه‌ای پساجنگی، نگاهی اجتماعی پیدا کرد. همین نگاه طی سال‌های مختلف تغییرات عمده‌ای داشت.

اعتراضی‌ترین و انتقادی‌ترین بخش از سینمای ایران متعلق به همین طیف فکری است، چون اولا آنها خودی پنداشته می‌شدند و انتقادهایشان کمتر می‌توانست محل سوءتفاهم قرار بگیرد و ثانیا این دلیل مهم‌تر وجود داشت که مقصد اصلی آثار آنها جشنواره‌های خارجی نبود.  فیلم‌های سیاسی سینمای ایران عمدتا به این جریان تعلق دارند.

امسال در جشنواره فیلم فجر نماینده‌های هر سه طیف یادشده حضور دارند؛ هم سینمای موج‌نو ایران در آثاری که گاه از آنها با عنوان هنر و تجربه‌ای یاد می‌شود، بازتاب پیدا کرده، هم به وضوح می‌شود فیلم‌های روشنفکری پسافرهادی را دید و هم فیلمسازان انقلاب، به همراه نسل جدیدترشان آمده‌اند.

اهمیت اصلی در چنین آوردگاهی، نه صرفا جایزه‌های جشنواره یا حتی مخاطبان فجر و استقبال اصحاب رسانه، بلکه تاثیرگذاری این فیلم‌ها روی جامعه ایران است.  فیلم‌های جشنواره امسال، در شرایطی بر پرده سینماها رونمایی می‌شوند که جامعه ایرانی در اوج تغییرات گاه به گاه نگرش‌های اجتماعی است و همین محل تعارضات در روابط مردم شده است.

این دوره از جشنواره آوردگاه نگاه فیلمسازان به واقعیت اجتماعی و متن زندگی مردم است. دوئل بین دو جهان‌بینی که یکی واقعیت را صرفا برساخته‌ای از ذهن خود می‌داند و دیگری اصالت را به متن زندگی آدم‌هایی می‌دهد که جامعه امروز ایران را می‌سازند و فرمی منفعلانه ندارند.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰