بهتاش صناعی‌ها در گفت‌وگو با روزنامه «فرهیختگان»:
یک‌سری فیلم‌ها رسالتی غیر از تجارت و پولسازی دارند، هرچند من معتقدم در سینمای مستقل، فیلم‌ها می‌توانند به فروش خوب و سود برسند و سرمایه خود را بازگردانند، ولی اصولا رسالت هر فیلمی تبدیل شدن به «مطرب» نیست؛ یعنی یک‌سری فیلم‌ها هستند که قرار است تاثیرگذاری دیگری داشته باشند.
  • ۱۳۹۸-۱۱-۱۲ - ۱۰:۰۴
  • 00
بهتاش صناعی‌ها در گفت‌وگو با روزنامه «فرهیختگان»:
رسالت فیلم‌ها «مطرب» شدن نیست
رسالت فیلم‌ها «مطرب» شدن نیست

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، بهتاش صناعی‌ها پنج سال پیش، فیلم سینمایی «احتمال باران اسیدی» را ساخت و حالا سراغ فیلم دومش رفته است. فیلم اول او طرفداران خاص خودش را داشت و ممکن است فیلم تازه‌اش هم به‌دلیل اینکه از چهره‌های مشهور سینما بهره‌ای نبرده است، در گیشه‌های سینما پرفروش نباشد و مثل فیلم اولش در گروه هنر و تجربه اکران شود. خودش در این مورد گفته است: «همه فیلم‌ها قرار نیست فروش‌های 20 یا 30 میلیاردی داشته باشند. یک‌سری فیلم‌ها رسالتی غیر از تجارت و پول‌سازی دارند، هرچند معتقدم در سینمای مستقل، فیلم‌ها می‌توانند به فروش خوب و سود برسند و سرمایه خود را بازگردانند، ولی اصولا رسالت هر فیلمی تبدیل شدن به «مطرب» نیست.» گفت‌وگوی «فرهیختگان» با کارگردان «قصیده گاو سفید» را در ادامه بخوانید:

کمی درباره ماجرای فیلم برای ما صحبت کنید که داستان چه محتوایی را دربر می‌گیرد؟

محتوای داستان کم‌وبیش قصه آدم‌های تنهاست؛ منتها آدم‌های تنهایی که این بار در درام جدی‌تری گرفتار هستند. «احتمال باران اسیدی» هم قصه آدم‌های تنها و تنهایی آدم‌ها بود و این بار هم همین است، منتها با درام جدی‌تری که در واقع باعث شده زندگی آدم‌ها به همدیگر ربط پیدا کند یا در یکدیگر گره بخورد.

از آنجاکه فیلم احتمال باران اسیدی هم همین محتوا را در برداشت، در این فیلم از چه جنبه‌ای به این موضوع نگاه کرده‌اید؟ نگاه شما یک نگاه اجتماعی از لحاظ آسیب‌شناسانه است یا مثل فیلم باران اسیدی مضمونی شاعرانه دارد؟

شاعرانگی‌ای که در این فیلم هم وجود دارد، یعنی آن شکل روایی که من می‌پسندم، طبیعتا حداقل در این دو فیلم این بوده است و در این فیلم هم وجود دارد. به لحاظ فرم و زیبایی‌شناسی اشتراکات زیادی بین دو فیلمم وجود دارد، ولی تفاوت این قصه با قصه قبل این است که از کهن‌الگوهای کاملا شناخته‌شده‌ای مثل عشق و مرگ و تقدیر و انتقام، در قصه بهره گرفته شده و همین باعث می‌شود تعلیق فیلم بیشتر شود و فیلم خودبه‌خود درام پیچیده‌تری داشته باشد؛ یعنی در واقع قصه‌ به‌گونه‌ای است که آدم‌ها تحت تاثیر یک قانون، زندگی‌شان در هم گره می‌خورد و از آنجا به بعد درام براساس کنش‌های بین شخصیت‌ها پیش می‌رود.

دلیل انتخاب اسم قصیده گاو سفید چه بود؟

قصیده گاو سفید در فیلم ما سمبلی است که به قصه ربط پیدا می‌کند. درواقع نگاه سمبلیکی به گاو سفید شده که سمبل یک شخصیت در فیلم است و اصولا در فیلم قبلی هم از اسم‌های استعاری و سمبلیک استفاده می‌شود. در مسیر فیلمسازی از استفاده از استعاره‌ها و سمبل‌ها خوشحال می‌شوم، حتی اگر در اسم فیلم‌ها این اتفاق بیفتد، در فیلم قبلی یعنی احتمال باران اسیدی هم از یک استعاره در اسم فیلم استفاده کردیم و اسم این فیلم هم کاملا سمبلیک انتخاب شده است.

این محتوایی که در این دو فیلم به آنها پرداختید، براساس دغدغه و تجربه خود شماست یا صرفا موضوعی است که خواستید بدان اهمیت بدهید؟

اصولا هم من و هم همسرم، فیلمنامه‌ها را با هم می‌نویسیم. تا جای ممکن سعی می‌کنیم سراغ قصه‌ها و داستان‌هایی برویم که تجربه‌های شخصی در آن وجود دارد. اینکه می‌گویم شخصی، نه لزوما تجربه‌هایی که برای خود ما به‌عنوان نویسنده اتفاق افتاده باشد، ولی همه تجربه‌هایی هستند که بخشی برای خود ما یا برای آدم‌های اطراف ما اتفاق افتاده است. این فیلم هم همین‌طور است و از تجربه‌ای در همین حوالی خودمان بهره گرفته‌ایم و مساله‌ای است که دغدغه اجتماعی مهمی را مطرح می‌کند که در جامعه امروز ما خیلی از آن سخن به میان می‌آید و بدان پرداخته می‌شود.

برای انتخاب بازیگران‌تان چه اولویت‌هایی داشتید؟

اصولا در انتخاب بازیگران آن چیزی که برای من مهم است اینکه بازیگران تا جای ممکن به نقش‌هایی که در فیلمنامه نوشتیم، نزدیک باشند و مناسب‌ترین گزینه‌ها برای ایفای نقش باشند. خیلی چهره بودن یا چهره نبودن، سوپراستار بودن، سلبریتی بودن یا نبودن مطرح نیست. مهم این است که آنها به درست‌ترین شکل ممکن نقش خود را ایفا کنند. این نه‌تنها درباره بازیگران اصلی فیلم‌های من صدق می‌کند، بلکه درباره بازیگران فرعی هم مصداق دارد و به همین دلیل همیشه دنبال درست‌ترین و مناسب‌ترین گزینه برای ایفای نقش، فارغ از چهره بودن و استار بودن یا نبودن آنها هستم. پوریا رحیمی‌سام، مریم مقدم، علیرضا ثانی‌فر و آرمین رئوفی درست‌ترین گزینه‌هایی بودند که فکر می‌کردم می‌توانند برای ایفای شخصیت‌های ما وجود داشته باشند.

فیلم شما استارهای پرفروش ندارد. الان در سینمای ما بیشتر فیلم‌هایی در گیشه می‌فروشند که ستاره داشته باشند. مثلا فیلم غلامرضا تختی که در جشنواره سال پیش هم مخاطبان خوبی پیدا کرد، به‌رغم هزینه‌ای که برایش شده بود و جذابیت‌هایی که داشت، در گیشه شکست خورد. فکر می‌کنید فیلم شما با توجه به اینکه ستاره‌های پرفروش ندارد، بعدها در اکران با مشکل مواجه شود؟

همه فیلم‌ها قرار نیست فروش‌های 20 یا 30 میلیاردی داشته باشند. یک‌سری فیلم‌ها رسالتی غیر از تجارت و پولسازی دارند، هرچند من معتقدم در سینمای مستقل، فیلم‌ها می‌توانند به فروش خوب و سود برسند و سرمایه خود را بازگردانند، ولی اصولا رسالت هر فیلمی تبدیل شدن به «مطرب» نیست؛ یعنی یک‌سری فیلم‌ها هستند که قرار است تاثیرگذاری دیگری داشته باشند. این دیگران، برخی از فیلمسازان هستند که نگاه آنها به سینما لزوما تجاری و پرفروش نیست. من در سینما دنبال فتح کردن قله‌های فروش و لزوما فیلم پرفروش سال شدن و شکست دادن رکوردهای میلیاردی نیستم. من در سینما دنبال خلق اثرهای ماندگار هستم و حرف‌هایی که دلم می‌خواهد بیان کنم؛ یعنی دغدغه‌های خودم را بیان کنم. گاهی اوقات این دغدغه‌ها ممکن است قصه‌های پرفروشی را رقم نزند، بنابراین وقتی این مدل سینما را انتخاب کردم، می‌دانم که چارچوب و قواعد خود را دارد و اولین قاعده این است که در چنین سینمایی لزومی ندارد از سوپراستار استفاده کنید و چه‌بسا سوپراستارها برای این فیلم‌ها مضر هستند.

فکر می‌کنید در حال حاضر سینمای ایران به این نوع نگاهی که شما دارید چقدر نیاز دارد؟ چون امروزه خیلی از فیلم‌ها با ستاره‌ها و سلبریتی‌های پرفروش ساخته و اکران می‌شوند و الان جای این نوع نگاه و زاویه‌دید در سینمای ما خالی است.

دقیقا همین‌طور است، چراکه سینمای ایران به همین دلیل فیلم‌های پرفروش و سلبریتی‌بازی دارد از هرگونه فکر و اندیشه‌ای تهی می‌شود و سینمای وزین‌تر و اندیشمندانه‌تر نابود می‌شود، برخلاف آن چیزی که در تمام سالیان سال سینمای ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب یک جریانی از سینمای فرهیخته‌تر و جریانی از سینمای روشنفکری وجود داشته که می‌توانست در جامعه تاثیرگذار باشد، ولی متاسفانه این‌گونه سینمایی تقریبا در آستانه نابودی و ورشکستگی است؛ یعنی هیچ حمایتی از سینمای مستقل نمی‌شود و شما اگر سوپراستار و سلبریتی در فیلم خود نداشته باشید، 99 درصد سرمایه‌گذارها را از دست می‌دهید و حتی سختی‌های گرفتن مجوزها بیشتر می‌شود. پیدا کردن سینما، اکران و پخش و همه این مسائل به‌مراتب سخت‌تر می‌شود، بنابراین هیچ‌یک از اینها امکانی نیست که برای شما وجود داشته باشد و خودبه‌خود باعث می‌شود این نوع سینما به‌سمت نابودی پیش برود و الان ما در این مسیر هستیم. این تعداد فیلم‌های اندکی که در سال به شکل مستقل با بودجه‌های کم یا بدون سوپراستار و سلبریتی ولی با تلاش یک گروه عاشق تولید می‌شوند، بها داده شوند تا اندیشه در سینما از بین نرود. سینمایی که در آن اندیشه وجود نداشته باشد، تبدیل به سینمای سوپرمارکتی و بفروش و بزن و بکوب می‌شود که نتیجه‌اش جز دو ساعت سرگرم کردن در بهترین حالت نیست و هیچ تاثیری بر سطح سواد و اندیشه اجتماع ندارد.

به عبارتی اصلا ماندگار نمی‌شوند.

بله، سینما رسالت بزرگش را که تاثیرگذاری است، از دست می‌دهد و خودبه‌خود، سینمایی که می‌تواند آدم تربیت کند، عملا آدم‌ها را بی‌تربیت می‌کند.

شنیده بودیم یک عده با توجه به وضعیتی که در جامعه حاکم شده بود، فشار آورده بودند که شما هم جشنواره را تحریم کنید. با توجه به اینکه خیلی از فیلمسازان جشنواره را تحریم کردند، آیا این درست است؟ چه شد که نخواستید در این جریان شرکت کنید؟

بله، فشار زیادی روی ما هست و بود برای اینکه جشنواره را تحریم کنیم. ما که پنج سال یک‌بار و به سختی فیلم می‌سازیم، تنها ویترینی که داخل مملکت برای نمایش فیلم‌مان وجود دارد، جشنواره فجر است. این جشنواره 40 سال است با فراز و نشیب‌های متعددی که در مملکت ما وجود داشته و تراژدی‌هایی که در تمام سالیان دهه‌های 60، 70، 80 و همین دهه 90 رخ داده، برگزار شده و فیلمسازان از تنها امکانی که برای نمایش فیلم خودشان داشتند، استفاده کردند تا بتوانند فیلم‌ها را به نمایش بگذارند. به هرحال یک فیلم سرمایه‌گذارانی دارد که این سرمایه‌گذاران پول‌شان را به میان می‌آورند و امنیت سرمایه آنها در گرو حضور در ویترین‌هایی همانند جشنواره فجر است، بنابراین به‌عنوان کارگردان تنها ما نیستیم که برای فیلم‌ها تصمیم می‌گیریم. سرمایه‌گذارانی هم هستند که برای فیلم‌ها تصمیم می‌گیرند. برای ما که طبیعتا فیلم ساختن با امکانات ناچیزی که برای سینمای مستقل وجود دارد، هر از چندگاهی یک‌بار فراهم می‌شود، اینکه بعد از پنج سال فیلم بسازیم و امکان نمایش فیلم خود را از دست بدهیم، کار سخت و پیچیده‌ای است. از طرف دیگر واقعیت این است که من خودم جزء آن دسته فیلمسازانی هستم که همیشه برای من اهمیت داشته که فیلمم اول در مملکت خودم برای مخاطب ایرانی نمایش داده شود، چون این فیلم و فیلم قبلی جزء فیلم‌هایی بودند که از منظر قصه و داستان، باید ابتدا روی جامعه خود تاثیرگذار باشند.

یعنی جامعه هدف باید جامعه ایران باشد؟

بله، این فیلم مخصوصا بیشتر از فیلم قبل به‌شدت لازم است در کشور خود ما نمایش داده شود، بنابراین من اگر این فیلم را از این امکان محروم کنم، جدای از آسیبی که به سرمایه‌گذاران فیلم می‌رسد، امکان تاثیرگذاری هم گرفته می‌شود و تحریم کردن فیلم اتفاق مثبتی نیست. از طرفی هم برای همه سینماگرانی که اصولا این جشنواره را تحریم کردند، احترام قائل هستم، ولی در این مقطع زمانی من به صلاح فیلم و به صلاح امنیت سرمایه‌گذاران فیلم نمی‌بینم، مضاف بر اینکه این تصمیم یک تصمیم فردی نیست؛ یعنی طبیعتا تهیه‌کننده، سرمایه‌گذاران و کارگردانان همگی با هم تصمیم می‌گیرند و من طبیعتا باید در این پروسه به نظر دیگران هم احترام بگذارم.

* نویسنده: یگانه عرب، روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰