پای صحبتهای اصغر خلیلی کارگردان «میراث»فرهیختگان آنلاین: این روزها تماشاخانه سنگلج یکی از قدیمیترین سالنهای نمایشی فعال در شهر تهران میزبان تئاتر «میراث» به نویسندگی بهرام بیضایی و کارگردانی اصغر خلیلی است.
متنهای بیضایی تاریخ مصرف ندارند
سید حسین رسولی: خلیلی که از دانشآموختگان دانشگاه آزاد اسلامی است از دهه ۱۳۷۰ در تئاتر حرفهای مشغول است. نمایشهای «موهای بلوند» و «اترار نامه» از جمله کارهای خلیلی است که در جشنوارهها مورد توجه قرار گرفتهاند. او تابستان امسال نمایش «راپورتهای شبانه دکتر مصدق» را در تالار وحدت روی صحنه برد. این بار او با اجرایی مدرن از «میراث» بهرام بیضایی روی صحنه رفته است. این نمایش تا ۱۲ اسفند میزبان علاقهمندان تئاتر ایرانی خواهد بود. گفتوگوی ما را در ادامه بخوانید.
چه شد که نمایشنامه «میراث» بهرام بیضایی را برای اجرا انتخاب کردهاید و چه مراحلی طی شده تا این نمایش روی صحنه جان گرفته است؟
نمایشنامه «میراث» از دغدغههای سالیان دور من است. یکی دیگر از متون بیضایی هم مورد نظرم است که آن را هم بالاخره اجرا خواهم کرد. تولید این متون برای من رویایی است. نمایشنامه «میراث» یک سال پس از مرگ محمد مصدق توسط بهرام بیضایی اجرا شد. در همین سالن «سنگلج» این نمایشنامه جان گرفت. بنابراین دست به تحلیل جامعهشناختی زدم تا ببینم چرا بیضایی این نمایشنامه را در آن سال نوشته و روی صحنه برده است. به نظرم بهرام بیضایی به شدت فکور است. همین جوری دمدستی کاری را روی صحنه نمیبرد. خود من هم نمایشنامه «راپورتهای شبانه دکتر مصدق» را روی صحنه برده بودم ودر نتیجه با تاریخ و مسائل آن دوران آشنایی خوب پیداکردم. بازخوردهای خیلی مثبتی هم به من رسید. از لحاظ نگارش و تاریخ دیدم که بستر خیلی خوبی برای اجرای نمایش «میراث» مهیا است. اما باید بگویم ای کاش این مسیر را نمیرفتم.
چرا الان به این نتیجه رسیدهاید که ای کاش این مسیر را نمیرفتید؟
ای کاش این مسیر را نمیرفتم. خیلی اذیت شدم. اسم شخصی را نمیخواهم بیاورم. برای تولید این اثر با یک مجموعه ارتباطات روبهرو بودم. متاسفانه خیلی اذیت شدم. همین الان اگر حمایتهای مهدی شفیعی مدیر مرکز هنرهای نمایشی، رحمت امینی به عنوان رئیس شورای نظارت بر نمایش و علی عابدی به منزله مدیر تماشاخانه «سنگلج» نبود این نمایش هیچ وقت روی صحنه نمیرفت. واقعا سر این کار روانی شدم. خیلی فشار تحمل کردم. این سه بزرگوار خیلی پشت کارم ایستادند. این نمایش بر اساس یک توافق با دبیر جشنواره تئاتر فجر تولید شد. دو ماه مانده بود به جشنواره که شبانه روز تمرین میکردیم. شرایط خیلی بدی داشتیم. پلاتو تمرین خصوصی بود. هزینههای گزافی را پرداختم. آقایان یک بازبینی از کار انجام دادند و بخشهایی از آن را قابل اجرا ندانستند، در یک لحظه هم نه نگفتند! از زمانی که این نمایشنامه را پیشنهاد دادم، ۲۰ روز طول کشید تا پاسخ بگیرم. پس از بازبینی ۱۵ روز طول کشید که جواب نه را به من بدهند. اجازه ورود به جشنواره نیز به من دادهنشد.
به نظر با متون بیضایی مشکلی وجود نداشته است؛ چون دو اجرا از نمایشنامههای او در جشنواره حضور داشتهاند. دلیلش چه بوده است؟
همین موضوع برای من سوال شد. در ابتدا گفتند چون اسم بیضایی هست، جواب ما نه است. در ادامه گفتند کار ضعیف بوده است. باز هم گفتند موضوعاتی که در متن مطرح میشود جشنواره ما را زیر سوال میبرد. کاری به این ندارم که کارهای مختلفی هم رد شده بودند؛ ولی در جشنواره اجرا رفتند! تهیهکننده کار ما را ول کرد. محمودرضا رحیمی که بازیگر ما بود مشکل قلبی داشت. خیلی حرص خوردیم. خداوند ایشان را سلامت نگه دارد که همهجانبه پشت این نمایش بود. با یک عینک بدبینی به کار ما چشم دوختند.
شما به تناسب زمان حاضر یک اجرای مدرن از نمایشنامه «میراث» بیضایی را روی صحنه بردهاید. چگونه به این فرم اجرایی رسیدهاید؟ چه ایدههایی پشت این کار بوده است؟
نوشتههای بهرام بیضایی تاریخ مصرف ندارند. به نظرم نمایشنامههای او در راستای سه دسته مخاطب قرار میگیرد. نمایشنامه «میراث» تماشاگر گستردهتری دارد. اما «کارنامه بنداربیدخش» تماشاگر خاص و ویژهای را میطلبد. با آثار بهرام بیضایی خیلی آشنا هستم. در جشنواره بیست و یکم تئاتر فجر نیز نمایشنامه «خاتون غصهدار» را کار کردم. یک اقتباس از «پرده نئی» بود. این اجرا از نگاه تماشاگران اول شد. تئاتر ایرانی مورد توجهم است. خیلیها اعتقاد دارند ما تئاتر ایرانی نداریم که به شدت مخالف این نظر هستم. در اجرای «میراث» از مولفههای نمایش ایرانی خیلی بهره بردیم. از همین یکشنبه برنامههای نوروزخوانی را در سنگلج خواهیم داشت. هم از بیضایی تقدیر میکنیم و هم اینکه نزدیک نوروز هستیم و از آیینهای ایرانی بهره میبریم. در آخر بگویم «میراث» نگاه بسیار نویی دارد.
به خاطر «زبان» یا مضامین «پنهان»، نمایشنامه «میراث» را انتخاب کردهاید؟
علاقهمند به آثار سیاسی هستم. به همین علت سراغ مضامین و مفاهیم میروم. زبان چندوجهی بیضایی هم خیلی مهم است. از نمایشنامه مدرن «افرا» تا نمایشنامه آرکائیک «آرش» را هم بخوانید متوجه این چندوجهی بودن میشوید.
تئاتر خصوصی را چگونه میبینید؟
در گذشته ترافیک اجراها فراوان بود و سالن اجرا نبود. حالا همه چیز برعکس شده است. باید این جریان مدیریت و جریانسازی فرهنگی بشود. در همین لحظه به غیر از مجموعههای ایرانشهر، تئاترشهر و... که تماشاگر خاص خود را دارند موقعیت سالن به مدیران گوشزد میشود مبنی بر اینکه ما فقر مخاطب داریم. اقتصاد مثبت نیست.
مطالب پیشنهادی







