به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ابوالفضل مظاهری، روزنامه نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: تاریخ جنبش دانشجویی ایران به اندازه تحولات تاریخی سیاسی کشور هم خواندنی است و هم درسآموز. از روزهای پرهیاهوی پیش از انقلاب و به جریان افتادن حرکتهای دانشجویی و تشکیل نخستین دفاتر انجمنهای اسلامی-دانشجویی تا همین امروز که دانشجویان پس از پشتسر گذاشتن روزهای پرالتهاب و سخت دیماه 98 برای آغاز ترم جدید و مواجهه با یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی سال جاری آماده میشوند، حکایت جنبش دانشجویی در ایران مملو از فراز و فرودهای مختلفی است که هرکدام خواه اندک خواه گسترده، بسته به نوع نگرش و کنش افراد، اثر خود را در تحولات اجتماعی و سیاسی داشته است. اگرچه مرور چگونگی طیشدن این مسیر پرتلاطم بیشک برای اعضا و فعالان فعلی تشکلهای دانشجویی با هر نوع نگاه و خطوربط سیاسی میتواند راهگشای خوبی برای ادامه فعالیتهایشان باشد، اما ذات سیال بودن فضای دانشجویی و محدوده سنی فعالان این عرصه، کمتر اجازه بهرهبرداری و تامل در تجربیات تاریخی را در پی داشته است.
یکی از عرصههای قابل بررسی تاریخ فعالیتهای دانشجویی بهویژه در سالهای پس از انقلاب اسلامی که این نوشته کوتاه با تمرکز بیشتری به بررسی برخی از نمونههای آن میپردازد، نحوه مواجهه دولتها با جریان دانشجویی و تلاش دولتها در جهت ایجاد پایگاههای دانشجویی حامی خود در دانشگاههاست؛ پایگاههایی که بهوسیله چهرههای شاخص همسو با دولت هدایت و حمایت شده تا نیروی جوان پیادهنظام مورد نیاز دولت را تشکیل دهند. شاید صحبت از تشکلهای دولتساخته در دانشگاهها برای دانشجویان مشغول در تشکلهای دانشجویی آنهم به واسطه اشاره رهبر انقلاب در دیدار دانشجویی رمضان سال 96 تازگی داشته باشد اما آغاز فعالیت و حضور این دست تشکلها در فضای دانشجویی ریشهای تاریخی دارد و به اوایل دهه 70 بازمیگردد.
نگاه به نحوه ظهور و چگونگی فعالیت نمونههای حضور دولتساختهها روندهای مشابهی را نشان میدهد. تشکلهایی که با کمک دستگاههای دولتی جان میگیرند و تمام تلاش خود را در راستای توجیه اقدامات و اسطورهسازی دولتمردان به خرج میدهند اما بهناگاه با اولین مواجهههای سخت از سوی دولت، تبدیل به اپوزیسیون دانشجویی میشوند؛ برخلاف دیروز خود هیچ خطقرمزی را مقابلشان نمیبینند و لحظه به لحظه به پایان خود نزدیک میشوند. نمونه این جریان در دولت سازندگی هاشمیرفسنجانی و حتی دولت اصلاحات خاتمی به وضوح قابل واکاوی است. اگر در گزارههای ذکرشده تردید کردید، کافی است به سیر حرکت یکی از مجموعههای شاخص دانشگاه در دهه 70 یعنی انجمن اسلامی دانشجویی نگاهی بیندازید.
زمانی که بهنوعی خفقان سیاسی حاکم، عرصه را برای منتقدان دولت تنگ کرده بود، مجموعهای با استفاده از اختلافهای وقت دفتر تحکیم و البته با حمایتهای مستقیم دولت سازندگی توانست جای پای خود را در دانشگاهها محکم کند و با انتشار «پیام دانشجوی بسیجی» به تئوریزهکردن و حمایت بیچون و چرا از اقدامات رئیسجمهور وقت بپردازد. چهره موثر این مجموعه حشمتالله طبرزدی، نخستین استفادهکننده از لفظ امام برای مقام معظم رهبری بود، اما دیری نپایید که در مواجهه با بیمهری دولت تبدیل به منتقد رادیکالی شد که این بار نه دولت بلکه همه حاکمیت نظام اسلامی را به باد انتقادها و اتهام گرفته بود.
بهدنبال این رویکرد رادیکال انجمنهای اسلامی دانشجویی، موضع این انجمنها هم روزبهروز به ضعف نزدیکتر شد تا جایی که در اواخر دهه 70 هیچ اثری از آنها در دانشگاهها نبود. اگر سرنوشت نخستین تشکیلات دانشجویی دولتساخته تاریخ جنبش دانشجویی مورد استفاده فعالان وقت در دهه 70 گرفته بود، شاید نه در پایان دهه 70 ایده عبور از رئیسجمهور وقت مطرح میشد و نه فریادهای «خاتمی، استعفا، استعفا» دانشجویان در سالن چمران در سال 83. اینبار دفتر تحکیم با مداخله برخی فعالان سیاسی در انتخابات به حمایت از خاتمی پرداخت تا هرچه بیشتر رنگوبوی دولتی به خود بگیرد. عاقبت دفتر تحکیم قدرتگرفته از دولت خاتمی، بهتر از سرنوشت طبرزدی و نشریه و مجموعهاش نبود و با عبور فعالان دفتر تحکیم از اصول انقلاب اسلامی و قانون اساسی، دومین تجربه تلخ مواجهه نادرست دولتیها با مجموعههای دانشجویی رقم خورد. تجربه سوم اما به سالهای اخیر بازمیگردد.
تشکلهای انتخاباتی دولت یازدهم که هنوز ماجرایشان تمام نشده اما مواضع اخیرشان نشان میدهد پا در همان مسیری نهادند که روزی طبرزدیها و علی افشاریها آن را پیمودند. پیرو خط امام، متحد و تاداییها سه دسته از تشکلهای دانشجویی حال حاضر در دانشگاهها هستند که به لطف وزارت علوم دولت نخست روحانی و با پیگیری مستقیم مسئولان وقت وزارت علوم، قارچگونه در دانشگاهها شکل گرفتند تا در انتخابات ریاستجمهوری 96 پیادهنظام دانشجویی دولت باشند اما در مرحله تشکیل اتحادیه بهواسطه وجود ایرادات مختلف قانونی چند سالی است که متوقف شدهاند.
این تشکلها که در ابتدای سال جاری و طی ماههای گذشته منفعلانه به تهدید وزیر علوم و نامهنگاری با رئیسجمهور و بعضا تجمعات اعتراضی مسائل صنفی مشغول بودند، پس از حادثه دردناک سقوط هواپیمای اوکراینی، مواضع رادیکالی اتخاذ کردند. تشکلهای هیاتموسس تادا چند روز پیش با زیر سوال بردن سیاستهای 40 سال اخیر کشور در عرصه سیاست خارجی از آن بهعنوان «تزریق ایدئولوژی جنگ» یاد کردند. اگرچه این تنها موضع تند دانشجویان نبوده و اتخاذ مواضع و بروز رفتار رادیکال از سوی تشکلهای یکبار مصرف انتخاباتی یا همان دولتساخته مساله جدید و غیرقابل پیشبینیای نبود و دور از انتظار هم نیست تا در چند ماه آینده از سهگانه دولتساخته دولت روحانی بهعنوان سومین تجربه تلخ در جنبش دانشجویی یاد کرد.