به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، زهرا فریدزادگان، روزنامه نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: اجرای نمایش «خرس» نوشته آنتوان چخوف و کارگردانی کیوان ظهرابی که در خانه نمایش مهرگان در حال برگزاری است، هفته پایانی خود را میگذراند. ظهرابی، کارگردان، نویسنده، بازیگر و ترانهسرایی است که کارگردانی بیش از 10 نمایش، نگارش چندین نمایشنامه و فیلنامه و بازیگری در دهها تئاتر و نمایش را در کارنامه خود دارد و در آخرین فعالیت خود، نمایشنامه خرس را با استفاده از هنرمندان و بازیگران جوانی همچون لیلی صبری، نیما قربانزاده، فرید گلریز، لاله حشمتپسند، نیما نیکمنش، عرفان سیفالهی، الیکا تصدیقی و محمد سعوه به روی صحنه برده است.
نمایشنامه خرس از آن دست نمایشنامههایی است که در دهههای مختلف و توسط بازیگران و هنرمندان متعددی روی صحنه تئاتر کشور اجرا شده و بارها و بارها نیز مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این نمایشنامه که به گفته منتقدان چخوف، در زمره نمایشهای کمدی- درام قرار دارد، مانند اغلب آثار چخوف، مملو از نیش و کنایهها و ظرایفی است که در پوشش یک درام ظاهرا غیرعاشقانه، به سرانجامی عاشقانه ختم میشود. سمیرنوف مرد متمولی است که بعد از مشکلات مالی شدیدی که برایش پیش آمده، برای دریافت طلبش به خانه یکی از بدهکارانش که هفتماه از مرگ او میگذرد، میرود، ولی همسر او که اکنون مسئولیت پرداخت بدهیهای شوهرش را دارد، حاضر به پرداخت پول به طلبکار نمیشود و این آغاز یک درگیری بزرگ با پایانی غیرمنتظره برای همه است.
داستان برپایه دو شخصیت سمیرنوف و خانم پوپوف میچرخد که دائم در حال درگیری و نزاع با یکدیگر هستند. فضای نمایش متشکل از سه صندلی چوبی قدیمی، یک قاب عکس و یک پنجره است. یک صندلی زیر قاب عکس همسر فوتشده خانم پوپوف و در سمت راست صحنه نمایش قرار دارد. صندلی دیگری زیر پنجره و درست روبهروی صحنه نمایش قرار داده شده و صندلی سوم روبهروی یک میز کوچک و آینهای تمامقد گذاشته شده است که خانم پوپوف در طول نمایش، با نشستن روبهروی آینه و رسیدگی به ظاهر و آراستگی خود، حس یک زن متمول و خودخواه را القا میکند. به جرات میتوان گفت از بازی درخشان شخصیت زن نمایش، یعنی لیلی صبری در نقش خانم پوپوف و خندهها و قهقههای نیشدار و زهرآگین او که در سیر داستان بهخوبی حس نفرت از همسر عیاش و لاابالی خود را منتقل میکند، نباید گذشت.
به نظر میرسد انتقال درست مفاهیم این نمایشنامه توسط لیلی صبری، علاوهبر تسلط کارگردان بر بازیگرفتن از بازیگران، نشاندهنده استعداد قابلتحسین این بازیگر نیز هست.اما نیما قربانزاده که در نقش سمیرنوف (طلبکار) ظاهر میشود، برای آنکه به مخاطب بفهماند چه مصائبی را برای رسیدن به خانه خانم پوپوف و گرفتن طلبش طی کرده، در سیر نمایش، به مسیری که از آن گذشته است، برمیگردد. شاید تا این بخش از نمایش، بازیها، روال عادی داستان را میگذراند، اما آنچه اجرای جدید نمایشنامه خرس را متمایز میکند، همراستایی کمدیهای نمایش با اتفاقات و چالشهای این روزهای کشور است.
کارگردان در قالب این نمایش کوشیده است وضعیت اقتصادی کشور، گرانی ارز، طلا، اتفاقات ناگوار یک سال اخیر، فقر، فشارهای مالی، افزایش فاصله طبقاتی و همه آنچه اوضاع کنونی کشور را درگیر کرده است، بهنحو احسن در دیالوگهای شخصیت اصلی نمایش بگنجاند. این نقطهقوت نمایش موجب شده مخاطب علاوهبر درک نیش و کنایههای مستتر در متن نمایشنامه، همذاتپنداری عجیبی با سمیرنوف داشته باشد؛ گویا سمیرنوف از زبان مخاطبان و بینندگان نمایش سخن میگوید و درد آنها را بیان میکند.بازی فرید گلریز، پیشکار پیر خانم پوپوف اگرچه چندان دلچسب نیست، اما به متن داستان و اجرای سایر بازیگران آسیب جدی وارد نمیکند. او تلاش میکند در نقش پیشکار، قابلیتها و توانمندیهای خود را بهخوبی نشان دهد، اما حقیقت این است که قدرت بازی درخشان دو بازیگر زن و مرد داستان، بازی پیشکار را تحتالشعاع قرار داده و تواناییهای او را اندکی به حاشیه برده است.
باید اقرار کرد که بازیگران این نمایش بهخوبی از نمایش پایان عاشقانه داستان برآمدهاند و عشقی را که از دل یک نفرت و انزجار برمیآید، بهدرستی به نمایش گذاشتهاند. آنجا که خانم پوپوف و آقای سمیرنوف آماده یک دوئل میشوند تا تکلیف بگومگوها و درگیریهای میانشان مشخص شود، ناگهان جوانه عشقی ابتدا در نگاهشان و سپس در دلشان شروع به روییدن میکند که سرانجام داستان را با آنچه در ذهن مخاطب است، بهگونهای دیگر رقم بزند.