به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، بازیکنی بزرگ که بزرگی و شهرت خود را مدیون تلاش و کوشش است و چندان به دوربین رسانهها و فوتبال هالیوودی وابسته نیست. زلاتان ابراهیموویچ، ابرستاره سوئدی دنیای فوتبال که مثل خیلی از بازیکنان بزرگ در تیمهایی بازی کرد که بزرگتر از آنها بود، اما سکوت کرد و به کارش ادامه داد. مانول استبان، نویسنده اسپانیایی درباره او میگوید: «وقتی از زلاتان مینویسم به یاد توتی میافتم، بازیکنانی که از تیم خود بزرگتر بودند و کمتر شناخته شدند، بازیکنانی که تیمشان برای آنها نردبان نشد و اتفاقا این خود آنها بودند که برای تیم خود اعتبار و بزرگی کسب کردند. ستاره 38 ساله مالموی سوئد از سال 2001 راهی آژاکس شد و در اولین سال بازی رسمی خود، در 74 بازی موفق به ثبت 35 گل زده شد و بسیاری از دلالان دنیای فوتبال از عملکرد عجیبش شگفتزده شدند. گازتا دلو اسپورت ایتالیا به بهانه بازگشت زلاتان به میلان با او گفتوگویی انجام داده که متن آن را در ادامه میخوانید.
آیا آنطور که گفته میشود، آژاکس در فوتبال یک مکتب است و تو مدیون این مکتب هستی؟
نمیدانم تعریف شما از یک بینش یا طرز فکر در دنیای فوتبال چیست. من دوست دارم از کلمه فلسفه استفاده کنم. آژاکس فلسفه داشت و دارد، البته با گذشته فرق کرده و ضعیف شده اما هنوز هم برای من همان آژاکس باشکوه است.
آیا ترک آژاکس برای تو راحت بود؟ منظورم این است که آژاکس سکوی پرواز یک بازیکن نیست!
بله، همینطور است، من پس از مالمو در اوج فوتبال حرفهای عضویت پیدا کردم و از حضور در تیم آژاکس راضی بودم، اما میخواستم دنیا را بگردم و کنجکاو بودم. یوونتوس برای من یک خانه ناشناخته بود و باید با دنیا میجنگیدم. به نظرم در یوونتوس هم خوب ظاهر شدم.
و هرگز به آن باز نگشتی، حتی وقتی که بر سر دوراهی یووه و میلان بودی!
بله، درست است، عادت ندارم غیر از میلان در یک تیم دو بار بازی کنم! میلان یک استثناست، یک خانه امن برای فوتبال، دوستش دارم اما یووه مخصوصا تیمی که امروز دیبالا و رونالدو را دارد، برای من چندان جذاب نیست. دوست دارم بار یک تیم را روی دوش خود حس کنم. از شرایطی که در آن بخشی از یک ترکیب باشکوه باشم لذت نمیبرم.
هیچوقت با این حرارت و هیجان از دوران درخشش خود در بارسلونا حرف نزدهای!
اصراری برای اثبات درخشش خود ندارم، من یک بازیکن فوتبال هستم و مختصات خودم را دارم. در بارسلونا ترافیک ستاره داشتیم، گاهی واقعا کسلکننده بود، نیمکتنشین میشدم و البته به مربی هم حق میدادم. تیم 11 نفر دارد، نه 20 نفر. دوران خوبی بود ولی باید میرفتم، البته میلان بهترین انتخاب پس از بارسلونا بود.
بعد از میلان سال 2012 به نظر رسید دیگر به دنبال فوتبال نیستی و پول برایت کمی مهمتر شده بود!
خیلی شجاع هستی که این سوال را میپرسی، امیدوارم آخرین سوالت نبوده باشد چون ممکن بود بعد از این سوال محل را ترک کنم، هرگز به خاطر پول نبوده، من هیچوقت در حد رونالدو یا مسی یا بکام، ثروتمند نبودهام اما طبیعی است که ادعا کنم هرگز دغدغه یا مشکل مالی نداشتهام.
و حالا میلان 3 بازی و یک گل زده!
پیر نشدهام، هنوز بازیکن مفیدی هستم، میدان لازم دارم و از نیمکتنشینیهای بیهوده و نمایشی بدم میآید. مصدومیت من بهزودی برطرف خواهد شد. مشکل آنقدرها هم که پزشکان توصیف کردهاند جدی نیست. باید به من اعتماد کنند، قرار نیست در این سن و سال با این همه تجربه دغدغه توجیه کردن مربی را داشته باشم.
آیا ممکن است باز هم به تیم ملی سوئد برگردی؟
خداحافظی من بیشتر رسانهای بود تا واقعی! این یک کنایه نیست، جدی میگویم، رسانهها علاقه دارند ماهی حداقل یک بار خبر خداحافظی من را منتشر کنند. من توان درخشش در تیم ملی سوئد را دارم و این به خود کادرفنی و فدراسیون فوتبال سوئد بستگی دارد.
آیا ارزش داشت که در فوتبال آمریکا هم بازی کنی؟ تو متهم به پولپرستی و درآمدزایی به هر قیمتی شدهای!
متهم؟ شما رسانهایها انسان را یکجا مجرم اعلام میکنید و خودتان حکم را صادر میکنید. نه، باز هم میگویم که به خاطر پول نبود. فوتبال آمریکا دنیای خودش را دارد، دوست داشتم آن را تجربه کنم. جالب بود و خیلی خوشحالم که در آنجا هم موفق عمل کردم، گلهای خوبی زدم و با تیم خود همکاری بسیار خوبی داشتم.
* مترجم: بابک سرانیآذر