به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، همهچیز گران شده، از مواد غذایی تا لباس و چیزهای دیگر، اما خب این محصولات گران هیچوقت از سبد خانوادهها حذف نمیشوند، اما امان از حذف شدن کتاب که با توجه به گرانیها، اولین چیزی است که مردم آن را نمیخرند و کامل حذفش میکنند و ترجیح میدهند بهجای کتاب چیزهای دیگری بخرند، حالا فکر کنید که این کار چه بلایی بر سر کتابفروش و ناشر میآورد که با همه زحمت درحال فعالیت برای نشر هستند، اما گرانیها و نخریدن کتابها باعث میشود تا یکبهیک تعطیل شوند و اگر این روند ادامه پیدا کند شاید روزی چشمهایمان را باز کنیم و ببینیم که دیگر هیچ کتابفروشیای در سطح شهر نداریم. در این گزارش با توجه به تعطیلیهای اخیر چند کتابفروشی خواستیم تا به این موضوع از چند جنبه نگاه کنیم، که چه مشکلاتی برای کتابفروشان وجود دارد که تعطیل میشوند؟ چقدر این مساله درست است که کتابفروشیها درحال انتقال از جنوب شهر به شمال شهر هستند و کتاب درحال تبدیلشدن به یک کالای لوکس است؟ مالیاتها چقدر در این مساله تاثیرگذار بوده است؟ پس این گزارش را از دست ندهید شاید شما هم ترغیب شوید در این اوضاع، کمکی به کتابفروشیها داشته باشید.
گرانی کاغذ و مشکلات بعد از آن
اسفند 96 ناشران و درکنار آن کتابفروشان نگران بحران کاغذ بودند و پیشبینی میکردند ممکن است این بحران در سال 97، بیشتر شود و دقیقا همه پیشبینیها درست از آب درآمد و حتی از آن فراتر هم رفت. بازار متلاطم سالهای اخیر چاپ و نشر درگیر مشکلات متعدد دیگری ازجمله گرانی بیش از اندازه کاغذ و مقوا و در مواقعی کمبود کاغذ در کشور شد، موضوعی که سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارتخانه متبوعش تلاش کردند با ورود به آن، مشکلات بدنه نشر را مرتفع سازند که البته بحق هم باید گفت، این ورود اگرچه مخالفانی بهویژه در حوزه ورود کاغذ به فهرست کالاهای اساسی بهرهمند از ارز 4200 تومانی داشت، اما تا اندازهای برخی از مشکلات ناشران را در دسترسی به کاغذ برطرف کرد، اما این بهبود نسبی نتوانست تمامی مشکلات دسترسی به کاغذ را برطرف کند. از طرف دیگر بیسامانی بازار ارز و درگیربودن صنایع دیگر موجب شده، واردات کاغذ نیز دچار مشکل شود. کاغذ در سال 98 و ماههای اخیر ارزان شد، اما بازهم در گراننشدن کتاب تاثیری نداشت، تا قبل از این گفته میشد کاغذ گران است و حالا گفته میشود ملزومات چاپی گران است. همه اینها دستبهدست هم داد تا در حوزه کتاب شاهد وضعیتی باشیم که قیمتها گران و گاهی برچسب دومی روی کتابها میخورد و قیمتش زیادتر میشود!
کتابفروشیهایی که تعطیل شدند
درحالحاضر ۶ هزار کتابفروشی در سطح کشور مشغول فعالیت هستند. از این تعداد نیمی از آنها را لوازمالتحریرفروشیها تشکیل میدهند. هزار کتابفروشی هم کتاب درسی و کمکدرسی میفروشند. چیزی که باقی میماند، دو هزار کتابفروشی است که هزار و ۴۰۰ تای آن در تهران و ۶۰۰ کتابفروشی دیگر نیز در شهرستان دایر هستند. از این میان ۲۰۰ کتابفروشی در خطر جدی تعطیلی قرار دارند و بقیه هم با مشکلات فراوان مواجهند و خودشان را بهزور سرپا نگه داشتهاند. در همین یک ماه اخیر چند کتابفروشی در شهر تهران تعطیل شده است؛ در شهرستانها که دیگر این آمار بیشتر است.
کتابفروشی ویستار: کتابفروشیشان حوالی میدان هفتم تیر بود، کتابفروشیای که حدود 10 سال فعالیت داشت، اما بهدلایل اقتصادی دیگر نتوانستند ادامه فعالیت دهند.
کتابفروشی نشر رود: کتابفروشی را فروختند تا جای بزرگتری بخرند، استقبال از کتابهایشان بد نبود، اما بهیکباره با افزایش گرانی و حالا با پولی که با فروش کتابفروشی بهدست آورده بودند، نمیتوانستند جای دیگری بخرند. اطلاعیهای را پشت شیشه کتابفروشی زدند و با مخاطبانشان خداحافظی کردند.
کتابفروشی نشر نی: سال 89 کتابفروشیشان را تعطیل کردند. با توجه به گرانی کاغذ که آن سالها تازه داشت اتفاق میافتاد، دیگر برایشان سودی نداشت که همزمان کتابفروشی را هم داشته باشند، برای همین این کتابفروشی قدیمی که در خیابان کریمخان قرار داشت برای همیشه تعطیل شد.
کتابفروشی طهوری: سال 94، زمزمه تعطیل شدنش به گوش رسید، سیداحمدرضا طهوری میگوید: «اینجا، همه زندگی من است. نمیدانم روزی که سند واگذاریاش را امضا کنم تا صبح فردایش زنده میمانم و میتوانم این دوری را تحمل کنم یا نه.» چند روز پیش دوباره در فضای مجازی پیچید که این کتابفروشی درحال تعطیلی است، اما باز گفته شد کتابفروشی فروخته میشود، اما بعد از فروش در خیابان 12فروردین کتابفروشی طهوری برپا خواهد شد.
کتابفروشی مثلث: سال 94 برای حوزه نشر حال خوبی نبود، این کتابفروشی کوچک و جمعوجور که از آن میتوان بهعنوان یک کتابفروشی محلی نام برد، از سال 1389 در خیابان دربند تهران راهاندازی شد. اوایل کار به گفته لیلا هدایتپور، صاحب این کتابفروشی اوضاع خوب بود و امید به آینده زیاد، اما هرچه کار جلوتر رفت، مشکلات بیشتر شد، فروش راضیکننده نبود و چرخ کسبوکار نمیچرخید. کار به گرفتن وام کشید با سود 28درصد تا شاید دردی دوا شود، اما وقتی رقم بدهیها به 40 میلیون تومان رسید، هدایتپور متوجه شد که دیگر نمیتواند با این وضعیت به کارش ادامه بدهد.
کتابفروشی آسیا: کتابفروشی انتشارات آسیا از بازماندگان کتابفروشیهای خیابان «شاهآباد» بود؛ بازمانده از کتابفروشیهایی که از محدوده بازار و خیابان ناصرخسرو به این محل نقل مکان کردند. این مهاجرت البته استمرار نیافت و بعدتر بخش قابل توجهی از کتابفروشیها و انتشاراتیهای شاهآباد به راسته انقلاب (مقابل دانشگاه تهران) نقل مکان کردند و باقی ماجراها... . نکته قابل توجه آن است که «انتشارات آسیا» حتی آن زمان که کسبوکار کتابفروشان در شاهآباد کساد شده بود، از پا نیفتاد و قوت خود را داشت. حتی خفقانهای سیاسی در دوره پهلوی هم این کتابفروشی را از پا درنیاورد و حالا بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه، فشارهای اقتصادی میراثدار این نشر و کتابفروشی را به صرافت تغییر کاربری انداخته است.
کتابفروشی ویستا: نصرا... کسرائیان، کتابفروشیاش را در سال 95 تعطیل کرد؛ کتابفروشیای که در غرب تهران تاسیس شد، اما نتوانست به حیات خود ادامه دهد.
کتابفروشی مهرگان: «در این شغل به بنبست رسیدهایم. زیرا در این صنعت کسی به ما بها نمیدهد و رکود حاکم بر بازار در کنار کپیرایت، فروش «پیدیاف» و کتابهای فتوکپی شده، شکستن قیمتها توسط دیگر همکاران که باعث ایجاد فضای رقابتی ناسالم شده، دستبهدست هم داده تا ما تصمیم بگیریم بعد از سالها کار در این صنف، تغییر شغل دهیم؛ آنهم شغلی که پدر و پدربزرگم نیز به آن اشتغال داشتهاند.»
کتابفروشیشان در بازار اصفهان، 27 سال سابقه دارد؛ اما مجبور شدند در سال 91 آن را تعطیل کنند.
کتابفروشی بینالملل اهواز: از کتابهای رمان، داستان، شعر و... گرفته تا کتابهای درسی و لوازمالتحریر در این کتابفروشی یافت میشود. این کتابفروشی که بیش از نیمقرن از عمر آن میگذرد از آغاز فعالیتش حوادث تاریخی بسیاری همچون حوادث قبل از انقلاب و هشت سال جنگ تحمیلی را به خود دیده است، اما این کتابفروشی 51 ساله بعد از این همه سال فعالیت در سال 91 تعطیل شد. عذرا شجاعی، مدیر کتابفروشی بینالملل اهواز، همان زمان درباره این اتفاق گفت: «حدود 51 سال همسرم مجتبی کرمانشاهانی در این محل فعالیت فرهنگی داشت و سرقفلی آن به نام وی بود، اما متاسفانه اکنون با حکم تخلیه مالک زمین کتابفروشی مواجه شدهایم.»
کتابفروشی رشد اهواز: کتابفروشی رشد اهواز با نزدیک به دو دهه فعالیت فرهنگی در راه نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و با دهها نفر پرسنل، بهدلیل الزام برای پرداخت مالیات یکهزار و 300 درصدی در سال 91 در آستانه تعطیلی و اخراج کارکنان خود قرار گرفت. مجتبی گهستونی، مدیر این کتابفروشی همان سال اعلام کرد: «اجبار برای پرداخت مالیات هزار و 300 درصدی برای کتابفروشی رشد و مسدود کردن تمامی حسابهای بانکی این کتابفروشی به مدت دو هفته و درنهایت دریافت ضمانت و سند درحالی اتفاق افتاده که براساس قانون و مقررات جاری کشور مبنیبر فعالیتهایی که مشمول معافیت موضوع بند «ل» ماده 139 قانون مالیاتهای مستقیم (مصوب 1380) میشوند، تمامی کتابفروشان و ناشران از پرداخت مالیات معاف هستند که این مهم به تایید و تاکید دولتهای هشتم، نهم و دهم نیز رسیده است و حتی کتابفروشان نیز در فروردینماه سال 1391 با تایید و تاکید دوباره و با ابلاغ مستقیم رئیسجمهور از مالیات معاف شدهاند.
کتابفروشی شهر کتاب فدک: 20 سالی میشود که این کتابفروشی برپا شده است و تقریبا همه آن را میشناسند، اما حالا در آستانه تعطیلی است. اعظم کیانافراز، مدیر شهر کتاب فدک میگوید: «در طول این یک سال تلاش کردم که بمانم و حتی در حد توانم این کتابفروشی را بازسازی و بهروز کردم؛ اما اکنون شرایط بهگونهای شده است که با توجه به هزینههای جاری دیگر توان ادامه کار را ندارم. شهر کتاب فدک اکنون بهعنوان یک کتابفروشی محلی در این منطقه شناخته میشود و با وجود شهر کتاب دیگر اطراف این محله، میتوان گفت یکی از قدیمیترین کتابفروشیهای محله است که در طول این سالها فعالیت مستمر داشته. هزینه اجاره و حقوق کارمندان علاوهبر هزینههای جاری گرداندن کتابفروشی نسبت به گذشته شرایط کار را خیلی سخت کرده است. سهم ما از فروش کتاب، درنهایت ۲۵ تا ۳۰ درصد است اما باید قبول کرد این رقم با توجه به هزینههای بالا، سود ناچیزی را بههمراه دارد. از سوی دیگر شرایط کاری و دیگر مسئولیتهای صنفی که بهعهده دارم بهگونهای نیست که بخواهم این کار را ادامه دهم.»
شهری در 30 کیلومتری تهران و بدون کتابفروشی
در شهرستانها اوضاع از این بدتر است، فکر کنید که شهری در همین نزدیکی تهران، با جمعیتی زیاد اما بدون کتابفروشی وجود دارد، پیشوا که آوازه فرهنگی زیادی دارد و در فاصله 30 کیلومتری با تهران قرار دارد، یک کتابفروشی قدیمی داشت که آن هم چند وقتی است، تعطیل شده است و مردم اگر کتابی بخواهند، برای خرید آن مجبورند تا تهران بیایند و برگردند. درصورتیکه این اتفاق در شهرستانهای دیگر هم حاکم است و مردم برای خرید کتاب مشکل دارند.
شمال شهر یا مرکز شهر؟
گزارشی را چندی قبل درمورد افتتاح سینماها در تهران و شهرستانها نوشتیم که نظام توزیع سالنهای سینمای ایران در حال تغییر است و این تغییر و تحولات به نفع اکثریت جامعه ایرانی نیست. شدت این تغییر و تحولات از 6 سال پیش شروع شده و عمده سالنهای سینمای ایران در استانهایی همچون تهران و البرز متمرکز شدهاند. بدتر اینکه توزیع همین سالنهای سینمایی در شهرهای بزرگ شکل متوازنی ندارد. عمده دلیلش هم این است که سالنهای سینمایی بهعنوان یک فضای ویترینی و تفریحی درکنار پاساژها و مالها قد علم میکنند و این مجتمعهای تجاری هم در نقاط خاصی از یک شهر متمرکز شدهاند. برای بهتر دیدهشدن این وضعیت، کافی است به آن چیزی که در 9 ماه اول امسال برای سینمای ایران اتفاق افتاده، نگاه کنیم. 10 سینمای پرفروش اول کشور، 42درصد از کل فروش 9 ماه اول سال را در اختیار گرفتند و مابقی فروش بین 273 سالن سینمایی دیگر تقسیم شد. هفت سینما از این 10 سینمای پرفروش ایران در بالای شهر تهران ساخته شدند. حالا این را بگذارید کنار کتابفروشیها و شهر کتابهایی که در این مراکز خرید دایر شدهاند و طبیعتا فروششان متفاوت با کتابفروشیهایی است که در مرکز شهر قرار دارند. طبیعتا باید درشهرها یک توازنی برای توزیع کتابفروشیها وجود داشته باشد، اما در همین تهران شاهد هستیم کتابفروشیهای قدیمی که در بازار تهران بودند یا در خیابان انقلاب درحال تغییرکاربری هستند چون فروش و سودی ندارند و از طرف دیگر کتاب هم تبدیل به یک کالای لوکس میشود. برای این قسمت از گزارش به سراغ چند کتابفروشی رفتیم که در شمال شهر هستند تا از وضعیت فروش کتاب و اقلام دیگر این کتابفروشیها بپرسیم.
سورنا جوکار که در کتابفروشی اسم در ونک فعالیت میکند، اولین نفری است که با آن تماس میگیرم و درمورد اینکه کتاب بیشتر در این کتابفروشی فروخته میشود یا لوازمالتحریر و چیزهای دیگر میگوید: «ببینید این موضوع به دغدغههای مسئولان آن فروشگاه یا کتابفروشی برمیگردد که به چه سمتی تمایل داشته باشند، همین امروز سالگرد یکسالگی کتابفروشی اسم در ونک است. ما نوپا هستیم اما دغدغه ما بیشتر به سمت کتاب است، قصدمان این است که کتابفروش باشیم، اما این را هم نمیشود کتمان کرد بار مالیای که فروشگاههای کتاب دارند فقط از طریق کتاب نمیتواند تامین شود، ناخودآگاه کتابفروشان به این سمت میروند که چیزهای دیگر هم کنار کتاب بفروشند. حالا این موضوع بهخاطر جذابکردن کتابفروشی یا مسائل دیگر است، ولی باز هم میگویم این مساله بازهم به دغدغه آن کتابفروشی و گردانندگان آن بستگی دارد.»
وقتی از درآمد کتابفروشی اسم در درصد فروش کتاب با اقلام دیگر میپرسم میگوید: «میتوانم بگویم که این مساله تا الان 50، 50 است. اما خب هدفمان این است که بتوانیم وزنه کتاب را سنگینتر کنیم. ببینید کتاب سود مشخصی دارد، اما خب اقلام دیگر اینطور نیست، چون اکثرا کالاهای وارداتی هستند، پس قیمتشان به مرور بیشتر میشود و سود بیشتری هم دارند.»
از خرید مخاطبان میپرسم که چه نوع کتابهایی را برای خرید انتخاب میکنند که میگوید: «الان وضع کتاب در کشور، به سمت کتابهای بازاری یا همان کتابهایانگیزشی است، کسانی که میخواهند یک شبه پولدار شوند یا یک شبه مشهور شوند که ما به این کتابها، کتابهای کپسولی میگوییم. اکثرا هم فریب فروش هستند، اما باز هم این به دغدغه کتابفروشی برمیگردد که با چه قشری ارتباط میگیرد و چه کتابهایی را به او معرفی میکند. ممکن است بعضیها مشتریهایشان را بهعنوان یک کیسه پول ببینند و هر کتابی را به او بفروشند، اگر هم بخواهد که این مخاطب را همیشه حفظ کند او را راهنمایی میکند و ما هم در این راستا کتابهای آکادمیک و علمیتر را به مخاطبمان معرفی میکنیم تا او را همیشه در مسیر کتابخوانی نگه داریم.»
کتابفروشی بعدی، بوک لند در مرکز خرید پالادیوم است، کتابفروشیای که چند سالی است راهاندازی شده و مشتریان خاص خودش را دارد، با نوشین خاکی، مسئول این کتابفروشی صحبت کردم و او درمورد فروش موضوعی کتابهای این کتابفروشی میگوید: «کتابهای داستانی و روانشناسی بیشترین فروش را دارند و البته کتابهای روانشناسی در یک سال اخیر فروششان بیشتر شده است. درمورد اینکه چقدر فروش کتاب و اقلام دیگر داریم، باید بگویم متغیر است، گاهی کتاب و گاهی هم نوشتافزار، اما خب طبیعتا فروش نوشتافزار و اقلام دیگر از کتاب بیشتر است. چون قیمتهای متغیری دارند.»
خاکی درمورد سود حاصل از کتابفروشی و نوشتافزار میگوید: «کتاب سود حداقلی و مشخصی دارد. اگر شما در کتابفروشی فقط و فقط کتابفروش باشید، مردم استقبال کمتری از آن فروشگاه دارند. اضافهکردن این محصولات به جذابیت کمک میکند و مخاطبان تشویق میشوند که وارد فروشگاه شوند، اگر این محصولات را نداشته باشیم مخاطبمان به مرور زمان کم و کمتر میشود.»
نشر چشمه از جمله انتشاراتیهایی است که چندین شعبه دارد، یکی از شعبههای این انتشارات در مرکز خرید کوروش واقع شده است، مرکز خریدی که سالن سینما هم دارد، با رستمی که مسئول کتاب این کتابفروشی است صحبت کردم و او درمورد مشتریان این کتابفروشی میگوید: «چون ما در یک مرکز خرید هستیم و در کنار این مرکز خرید سالن سینما هم داریم، پس مخاطبمان زیاد میشود. آن هم مخاطبی که احتمالا کتابخوان است. اما میتوانم بگویم، فروش این شعبه چشمه به نسبت شعبههای دیگر بسیار بیشتر است که این فروش برای کتاب و لوازمالتحریر است. کتاب قیمت و سود مشخصی دارد، اما خب این درمورد لوازمالتحریر متفاوت است چون قیمتش مشخص نیست.»
تکلیف مالیات کتابفروشان چیست؟
اواخر دولت دهم بود که بالاخره با کمک رسانهها، مالیات کتابفروشان تصویب شد و رئیسجمهور دستور این مساله را صادر کرد و مصوب قانونی گرفت. اما خب این مساله بعد از گذشت هفت سال هنوز در نحوه اجرا درست اجرایی نمیشود و برخی کتابفروشیها مالیات میدهند و برخی دیگر معاف از مالیات هستند، درحالیکه پروانه کارشان هم کتابفروشی است اما باز هم برای آنها مالیات اعمال میشود. گزارشی در خبرگزاریها منتشر شد درمورد یک کتابفروشی که سال گذشته (خرداد ۹۷) در آتشسوزی یک مجتمع تجاری سوخت و حالا پس از هشت ماه اداره مالیات برای یک فروشگاه تعطیل، مالیات ۴۲ میلیون تومانی طلب کرده است. این مساله درحالی مطرح شده که کتابفروشیها از مالیات معاف هستند، اما گفته شده برخی ممیزان مالیاتی اعمال سلیقه داشته و همچنان راه خودشان را میروند! طبیعتا وزارت ارشاد برای این موضوع باید راهکاری داشته باشد و کتابفروشیها که انواع و اقسام مشکلات را دارند، دیگر درگیر مساله مالیات نشوند.
الان فکری کنیم، فردا دیر است
ابتدای سال 98 که کتابفروشی نشر رود در آستانه تعطیلی قرار گرفت، گزارشی نوشتم و در آن گزارش در گفتوگو با کسانی که در صنعت نشر هستند، تاکید کردیم که الان باید به داد کتابفروشیها رسید، وگرنه تا آخر سال این تعطیلیها بیشتر میشود، حالا تقریبا 9 ماه از آن گزارش گذشته است. تقریبا 6 کتابفروشی دیگر تعطیل شدهاند، اوضاع اقتصادی خوبی نداریم و همه این مساله را میدانیم، اما نبودن کتابفروشی ضررش به فرهنگ جامعه است، فرهنگی که باید بیشتر و بیشتر به آن فکر کنیم، شاید یک راهکار برای بهبود وضعیت کتابفروشیها این باشد که مالیاتها درست اعمال شود و راهکار بعدی قاچاق کتاب است، قاچاق کتابی که دودش به چشم کتابفروش و ناشری میرود که همه تلاشش را برای کتاب گذاشته است.