به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: کمتر کسی است که از سال 1917 تولد جان اف کندی آمریکایی یا هاینریش بل آلمانی را در یاد داشته باشد. سال 1917 آنقدر اتفاقات بزرگ و تاثیرگذار داشته که بعد از 103سال هنوز هم میشود دربارهاش کتاب نوشت و فیلم ساخت. هرچند یک سال بعد از 1917 جنگجهانیاول تمام شد و جهان دچار تغییرات اساسی، اما دو حادثه مهم این دوره یعنی انقلاب روسیه و قحطی در ایران و درنتیجه کشتهشدن میلیونها ایرانی همچنان مسائل مهمی هستند که سعی میشود در این مجال بهصورت گذار به آنها پرداخته شود.
انقلاب روسیه
روسیه پیش از سال 1917 باز هم انقلاب به خود دیده بود. با انقلاب 1917و کنار رفتن خاندان سلطنتی «رومانوف»، روسیه دوران تازهای به خود دید، اما درحقیقت بعد از انقلاب 1905 بود که جایگاه «نیکلای دوم» بهعنوان تزار روسیه تا حد زیادی تضعیف شد. اگرچه نیکلای دوم از انقلاب 1905 جان سالم بهدر برد، اما درنهایت مجبور شد «بیانیه اکتبر» را امضا کند. این بیانیه بندهایی مانند افزایش آزادیهای مدنی، حق رای برای تمام مردان و تاسیس یک پارلمان به نام «دوما» که نمایندگان آن از طریق رای مستقیم مردم انتخاب میشوند، داشت. نکته مهم در این میان این بود که در انقلاب 1905، ارتش بسیار قدرتمند روسیه به تزار وفادار ماند، اما این وفاداری در انقلاب 1917 تکرار نشد. همین پدیده، نقطه عطف این انقلاب بود که درنهایت منجر به نابودی حکومت تزارها شد.اما ماجرای انقلاب روسیه چه بود؟ این انقلاب جنبشی اعتراضی و ضد امپراتوری روسیه بود که در سال ۱۹۱۷ رخ داد و به سرنگونی حکومت تزارها و برپایی اتحاد جماهیر شوروی انجامید. مبانی انقلاب بر پایه صلح، نان و زمین استوار بود. میتوان دو مرحله برای این انقلاب منظور کرد.مرحله اول، انقلاب فوریه ۱۹۱۷ رخ داد. در این انقلاب پس از اعتصابها، تظاهرات و درگیریها، نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه از سلطنت خلع شد و یک دولت موقت به قدرت رسید. دولت موقت زیر نظر گئورگی لووف و الکساندر کرنسکی تشکیل شد. اکثر اعضای دولت موقت، از شاخه منشویک حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بودند.
دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بود. انقلاب اکتبر، تحت نظارت حزب بلشویک (شاخه رادیکال از حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه) و به رهبری ولادیمیر لنین به پیش رفت و طی یک یورش نظامی همهجانبه به کاخ زمستانی سن پترزبورگ و سایر اماکن مهم، قدرت را از دولت موقت گرفت. در این انقلاب افراد بسیار کمی کشته شدند.نکته مهم این است که از نوامبر ۱۹۱۷ تا اکتبر ۱۹۲۲ میلادی، سرزمین روسیه درگیر یک جنگ داخلی میشود. ارتش سرخ به رهبری تروتسکی با ارتش سفید میجنگد. نظامیان و سلطنتطلبان تزاری با حمایت بریتانیا و فرانسه، گروهی موسوم به ارتش سفید را سازماندهی کرده بودند. ارتش سفید در چهارگوشه روسیه شروع به مخالفت کرد؛ تزار و خانوادهاش که در یکاترینبورگ حصر خانگی هستند توسط بلشویکها تیرباران و کشته میشوند. سرانجام شورشهای ارتش سفید بهتدریج تا سال ۱۹۲۲ میلادی سرکوب شد و نهایتا با تسلط ارتش سرخ بر شهر ولادیوستوک در اکتبر ۱۹۲۲ میلادی، نیروهای ارتش سرخ عملا بر اکثر نقاط روسیه مسلط شدند؛ شوروی تاسیس میشود.
قحطی ایران
«فاجعه»، «هولوکاست ایرانی» یا «قحطی بزرگ»؛ اسمش هر چه باشد از بزرگی این مصیبت کم نمیکند. هرچند این واقعه عظیم، مخالفانی در خارج یا داخل داشته باشد. دوره زمانی این قحطی بزرگ از سال 1296 تا 1298 هجری شمسی است که مصادف میشود با ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی. در این دوران که مصادف با جنگ جهانی بود بهرغم اعلام بیطرفی در جنگ از سوی حکومت ایران، بخشهایی از ایران توسط نیروهای روسیه و انگلیس اشغال شده بود. در همین زمان درگیریهای داخلی نیز قدرت مرکزی را در ایران ضعیف کرده بود. درمورد شیوع بیماری در ایران اطلاعات دقیقی در دست نیست و تعداد ایرانیانی که در این زمان کشته شدند محل مناقشه است. برخی متخصصان چنین پیشنهاد میکنند که مجموعهای از قحطی، وبا، مالاریا و اعتیاد فراگیر به تریاک سبب نرخ غیرعادی مرگومیر در ایران شده بود. درباره رقم کشتهها بین مورخان اجماعی وجود ندارد ولی رای غالب بین یک تا سه میلیون نفر است.
در برخی از منابع در این قحطی نزدیک به ۵۰درصد از جمعیت ایران (۹ میلیون) بهسبب گرسنگی، سوءتغذیه و قحطی از بین رفتند. البته این حجم از تلفات تنها توسط یکی از محققان مطرح شده است. دکتر محمدقلی مجد، محقق ایرانی مقیم آمریکا که به اسناد وزارت امور خارجه آن کشور راجعبه تحولات تاریخ معاصر ایران دسترسی دارد کتابی تحت عنوان «قحطی بزرگ» نوشته است. او درباره علل این قحطی گفته است: «در زمان جنگ جهانی اول که از سال 1917 به بعد، یعنی بعد از انقلاب کبیر روسیه، ارتش اشغالگر روسیه در ایران متلاشی شد و بعد از آن انگلیس آمد و تمام ایران را به اشغال نظامی خود درآورد. یعنی زمانی که قحطی در ایران اتفاق افتاد ایران در اشغال نظامی انگلیسیها بود. خب میپرسیم انگلیسیها چه اقدامی در مقابل قحطی کردند که به مردم ایران کمک کنند، نهتنها کمکی نکردند، بلکه اقدامات آنها قحطی را تشدید کرد. مثلا ارتش انگلیس مشغول خرید مقدار عظیمی غلات در غرب و شرق ایران بوده است که برای صادرات به بینالنهرین و استفاده نیروهای خودشان در بینالنهرین و ایران بفرستد. یا اینکه انگلیسیها از واردات غلات به ایران از بینالنهرین هندوستان و حتی از ایالات متحده جلوگیری میکردند یعنی اجازه ورود نمیدادند.»
دکتر مجد در گفتوگویی در باره نقش انگلیسیها درباره این قحطی چنین گفته است: «انگلیسیها تا اسناد نظامی مربوط به ایران در سالهای 1914 تا 1919 را هنوز باز نکردهاند یعنی بعد از 100 سال از وقوع جنگ جهانی اول این اسناد بهطور طبقهبندی شده باقیمانده و در دسترس پژوهشگران قرار نگرفته است. پس چارهای نیست به اسنادی که باز شدهاند و موجود هستند، رجوع کنیم. در مورد اسناد وزارت خارجه آمریکا باید گفت این اسناد در سال 1958 یعنی 40 سال بعد از اتمام جنگ جهانی اول باز شدند و در دسترس پژوهشگران قرار گرفتند. ولی تا سال 2001 یعنی در حدود 45 سال بعد که من متوجه این اسناد شدم و شروع به بازرسی آنها کردم هیچکس کوچکترین توجهی به این اسناد نکرده بود یعنی اینها اسنادی بودند که مربوط به قحطی در ایران در سال 1917 تا 1919 بودند.
در ضمن باید بگویم در کتاب قحطی بزرگ از منابع انگلیسی به شکل خاطرات افسرانی که در زمان جنگ جهانی اول در ایران خدمت کردهاند، استفاده کردم. مثلا شخصی بوده به نام سرگرد دانهو که افسر اطلاعاتی ارتش بریتانیا در غرب ایران بوده است و کسان دیگری بودهاند مثل سرلشکر داسترویل که رئیس قوای اشغالی انگلیس بوده و او هم فوری خاطرات خودش را بعد از جنگ نوشته و از این قحطی خیلی اسم برده است.»فارغ از دعواهای مورخان درباره تعداد کشتهشدههای این قحطی بزرگ اما حتی با گذشت 100 سال هم نمیتوان از کنار این واقعه بهراحتی گذشت. حالا و با پخش فیلم «1917» شاید زمان مناسبی برای بررسی آن دوران بهوجود آمده باشد.