به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دانشگاههای دنیا، سالهاست در عرصههای پژوهشی و تحقیقاتی پیشرفتهای زیادی داشتهاند و به واسطه این بنیه قدرتمند توانستهاند پژوهشهای محکم و مستدلی داشته باشند که نتیجه آن تولید محصولاتی است که در سطح دنیا مطرح و به لحاظ اقتصادی باعث رشد و توسعه کشورها شدهاند. تامین نیازهای کشور و صادرات گسترده آنها از مهمترین اهدافی است که به دنبال تولید فناوری انتظار میرود بیش از پیش برآورده شود. بنابراین، آنچه باید در کشور به دنبال آن باشیم، توجه به پژوهش و پیرو آن فناوری مبتنی بر آن است.
در این راستا با مسعود افرند، عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد گفتوگویی انجام دادیم.مسعود افرند، در سال 93 موفق به اخذ مدرک دکتری در رشته مهندسی مکانیک، گرایش تبدیل انرژی شد. او از آن زمان کارهای پژوهشی خود را به صورت حرفهای آغاز کرد که ماحصل آن، حدود 200 مقاله ISI است که تاکنون توسط او منتشر شده است. او از ابتدای تدریس تاکنون در دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد بهعنوان عضو هیاتعلمی مشغول فعالیت است. افرند در سال 95 به عنوان پژوهشگر برتر دانشکده فنی و مهندسی واحد نجفآباد انتخاب شد. در سال 96 نیز پژوهشگر برتر استان اصفهان شد. در جشنواره سوم نانوی دانشگاه آزاد اسلامی هم عنوان مقاله برتر نانوفیزیک را از آن خود کرد و در جشنواره چهارم نانو هم به عنوان پژوهشگر برتر نانو انتخاب شد. افرند سال گذشته هم جزء یک درصد دانشمندان ایرانی در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (Isc) شد.
پژوهش در کشور ما از نظر بسیاری از محققان امری ویترینی و هزینهزاست و معتقدند اختصاص بودجه برای آن نتیجه و سرمایهای به دنبال ندارد. آیا واقعا پژوهش مقولهای هزینهبر است؟ دنیا به این موضوع تا چه اندازه اهمیت میدهد؟
ما یک کشور درحال توسعه هستیم و شاید درست نباشد خود را با کشورهای توسعهیافته مقایسه کنیم؛ تقریبا همه کشورهای توسعهیافته همین مسیر را طی کردهاند. ما باید از مسیر تولید علم و پژوهش عبور کنیم. ابتدا، تولید علم کنیم و پس از آن، صنعت را هم با تولید علم همراه کنیم. این مساله دارای نمودار رشد است و باید همین الگوریتم را ادامه دهیم. بهعنوان مثال، ما در زمینه نانوسیالات کار میکنیم. نانوسیالات در دنیا از سال 1995 آغاز به کار کرده و کشورهای زیادی روی آن کار میکنند و معتقدند هنوز عملیاتی نشده و کارهای علمی هنوز هم باید در این زمینه انجام شود. در این میان، برخی حوزهها در آن به نتیجه رسیده و در صنعت نیز از آن استفاده میکنند. دادههای ما هم در دنیا درحال استفاده است و این مساله مشکلی ندارد و درواقع، این مقالهها منتشر میشوند تا دیگران هم از آن بهرهمند شوند. درحال حاضر، موضوع ردهبندی دانشگاهها را داریم که اگر دانشگاهی به دنبال جذب دانشجوی برتر است، باید رده برتری هم داشته باشد. تولید علم و پژوهش نیز جزء پارامترهای ردهبندی و امتیازدهی به دانشگاهها محسوب میشود. بنابراین، هرچه دانشگاه اعتبار بیشتری داشته باشد، دانشجویان بهتری هم به سمت آن کشیده خواهند شد. درواقع، اگر دانشگاههای خوب دنیا دانشجویان بهتری به خود جذب میکنند به دلیل رزومه پژوهشی آنهاست که البته یکی از پارامترهاست و فضاهای آزمایشگاهی و... هم پارامترهای دیگر را شامل میشود. ما هماکنون در این مرحله قرار داریم که باید تولید علم داشته باشیم و علاوهبر آن، اگر ارتباط بین صنعت و دانشگاه خود را هم که از قبل وجود داشته، تقویت کنیم، مشکلی نخواهیم داشت و خلأهای موجود را هم پر میکنیم. همین ویترینی که از امر پژوهش در کشور وجود دارد، بزرگترین انگیزه برای پژوهشگران و محققان ایرانی است تا ادامه کار دهند و دلسرد نشوند، چراکه ابتدا باید علمی وجود داشته باشد که پیرو آن صنعت نیز باعث پیشرفت شود.
هزینههایی که اغلب برای بخش پژوهش ظاهری هستند به عقیده برخی استادان، بیشتر صرف تشریفات این امر میشوند و درنهایت، بودجه کمی باقی میماند که صرف پژوهش شود. از نظر شما این امر صحت دارد و آیا حمایت لازم از پژوهشها صورت میگیرد؟
اگر کسی بخواهد به خاطر مسائل مادی به دنبال پژوهش و تحقیق برود، کاملا اشتباه میکند، چراکه در این مسیر خبری از پول نیست و حمایتی به آن شکل که باید، از آن صورت نمیگیرد. اگر اینگونه بخواهیم حساب کنیم، استاد دانشگاه بودن، کاری مادی نیست و اگر بخواهیم به جنبههای مادی آن بسنده کنیم، اصلا نباید پژوهشی از طرف ما پژوهشگران و محققان انجام شود. قبول دارم که انگیزه کافی برای افراد پژوهشگر وجود ندارد و باید در این راه پوستکلفت باشند. البته دانشگاه آزاد اسلامی، بخشنامههای خوب و حمایتیای دارد اما دچار بروکراسی است و بسیار زمانبر هستند تا به مرحله عملیاتی شدن برسند که کمی کار را دشوار میکند. ما با توجه به حجم بالای کارهای پژوهشی، نیازمند یک اداره پژوهشی قوی در دانشگاه آزاد اسلامی هستیم و باید مدیریت خوبی در این زمینه صورت گیرد.
بسیاری از دانشگاههای دنیا مرحله دوم را پشتسر گذاشته و وارد نسل سوم و چهارم و فرآیند تولید فناوری شدهاند. آیا کشور ما نسل دوم را پشتسر گذاشته یا هنوز درگیر این مرحله هستیم؟
هر دانشگاهی باید بخشهای مختلفی داشته باشد، بهطوری که نباید دانشگاه را یا به سمت تولید یا به سمت مقاله ببریم و هرکسی باید در دانشگاه وظیفه خود را انجام دهد. بنابراین، کنار گذاشتن مقاله و کاملا رفتن به سمت صنعت کار اشتباهی است که احساس میکنم در برخی دانشگاهها این مساله شدت گرفته است. به عبارتی، برداشتن حمایتها از یک بخش بهعنوان مثال، بخش پژوهش و تمرکز روی بخش تولید اشتباه است. دانشگاه خوب، دانشگاهی است که در همه زمینهها سرآمد باشد و به همان اندازه که به تولید نیاز داریم، نیازمند پژوهش و تحقیق هم هستیم. بهعنوان مثال در واحد نجفآباد، از بین تعداد اعضای هیاتعلمی که داریم، بخشی کار تولید علم و بخشی کار فناوری انجام میدهند. چند وقت پیش یکی از همکاران از من پرسید شما که مقالات زیادی ارائه دادهای، چه مشکلی از صنعت را حل کردهای؟ این افراد دید درستی نسبت به پژوهش ندارند و تصور میکنند همه کارها را باید یک نفر یا یک تیم انجام دهد. اما درواقع، اینگونه نیست. بعضی رشتهها قادر به ارائه مقاله نیستند و در عوض به فناوری میرسند. اگر یک دانشگاه، دانشگاهی جامع است، باید در همه موارد دانشگاه خوبی باشد و همه معیارهای یک دانشگاه برتربودن را داشته باشد که فناوری هم ازجمله اینهاست.
چقدر به مرزبندی میان پژوهش و فناوری که بهویژه چند سالی است در دانشگاه آزاد اسلامی در دستور کار قرار گرفته، اعتقاد دارید؟ آیا این کار درستی است که انجام گرفته است؟
اصلا اسم معاونت آن یکی است. ما میتوانیم بخشی به نام معاونت تولید علم و یک معاونت فناوری داشته باشیم. البته این مرزبندی چیز بدی هم نیست به شرط اینکه ارتباط بین آنها برقرار باشد. بنابراین، در عین اینکه هرکدام از آنها وظایف جداگانهای دارند، باید با هم تعامل هم داشته باشند. بسیاری از دانشجویان ما در مقاطع دکتری در خارج از کشور تحصیل میکنند و عدهای از آنها ماندگار میشوند و عدهای هم به کشور برمیگردند. آنها بهطور قطع به واسطه کار پژوهشی میتوانند چنین موقعیتی به دست بیاورند نه به واسطه کار فناوری. ما نمیتوانیم برای همه دانشجویان تصمیمگیری کنیم. یک دانشجو از ابتدا این هدف را داشته که در خارج از کشور تحصیل کند؛ چنین دانشجویی با هدف تولید علم وارد دانشگاه میشود تا رزومه خوبی برای رفتن داشته باشد. بهعنوان مثال، دانشگاه آزاد اسلامی به دنبال جذب دانشجویان خوب است و یکی از راههای جذب این است که دانشجو بداند وقتی وارد دانشگاهی میشود، با دست پر از آن خارج میشود و به عبارتی، هم دیدگاه فناوری و هم دیدگاه تولید علم داشته باشد و اصلا ایرادی ندارد که یک دانشجو همه اینها را در کنار هم داشته باشد. ما نباید دانشجو را برای تولید مقاله زیاد مواخذه کنیم.
آیا لزومی دارد هر پژوهشی تبدیل به فناوری شود؟
نویسندههای کتابهای درسی ما دانشمند و علمینویس هستند و ممکن است حتی یکبار هم وارد آزمایشگاه یا کارگاه نشده باشند. به هر حال، هر فناوری به علم نیاز دارد. حال اگر بتواند علم را به فناوری تبدیل کند که عالی است اما سالها بعد ممکن است از نتایج این علم و پژوهشها در فناوری استفاده شود. ما شاید برای برخی کارهای علمیای که انجام میدهیم ارزشی قائل نباشیم اما در دنیا فعالیتهایی روی آنها صورت میگیرد. میزان استنادها به مقالات دانشمندان، میزان موثربودن یک کار علمی است. نه پژوهش و نه فناوری، هیچکدام مطلق نیستند و میتوان گفت لازم نیست هر کار پژوهشی حتما به فناوری تبدیل شود اما اگر بتوان پژوهشی را تبدیل به فناوری کرد، ایدهآل است.
چقدر به مرجعیتبخشی به ژورنالهای خارجی و بهویژه ISI اعتقاد دارید؟ آیا افزایش حجم مقالات ISI به نفع یا ضرر کشور تمام میشود یا خیر؟
به اعتقاد من ارائه مقالات ISI کار دشواری نیست و با یک راهنمایی ساده به راحتی میتوانند این کار را انجام دهند. یکسری از شغلها در دانشگاه آزاد اسلامی با توجه به فضا و تعداد دانشجویی که داریم، حذف شدهاند. یکی از اهداف دکتری این است که دانشجوی آن بتواند مقالهای قابلدفاع ارائه دهد. ما حتی میتوانیم از کارمندان و استادان در ساعتهای غیرموظفیشان استفاده کنیم تا به دانشجویان مشاوره دهند. در دانشگاهها، مشاورههای روانی و ازدواج داریم و لازم است اینگونه مشاوره هم داشته باشیم تا دانشجو وقت و عمرش را از دست ندهد. در دانشگاههای خارجی، مراکزی دارند که مقاله را برای دانشجو ویرایش میکند که همپوشانی بهوجود نیاید. در سیستم دانشگاههای داخلی معمولا اینگونه است که لزوم بررسی همپوشانی مقالات برعهده دانشجو قرار داده شده، در صورتی که بخشی باید مسئول بررسی این مساله باشد. این مراکز که در دنیا وجود دارند مانع بروز مشکلات اعتباری برای دانشگاه و استادان میشوند و باید چنین مرکزی با عنوان اداره ساماندهی پژوهشی وجود داشته باشد. از طرف دیگر، طلب کردن مقاله ISI از دانشجویان هم به امری عادی در دانشگاهها تبدیل شده و دیگر کسی دلیل آن را جویا نمیشود و دانشجو خود را موظف میداند وقتی به مرحلهای رسید، تعداد مشخصشدهای مقاله ISI ارائه دهد.
از طرفی، تمرکز روی ارائه مقالههای ISI، محققان ما را از تولید فناوری دور میکند.
قرار نیست کسی که وارد دانشگاه میشود تا کار علمی انجام دهد، تولید را کنار بگذارد. ما متاسفانه تصور میکنیم این دو بخش از هم متمایز هستند که اصلا اینطور نیست. یک دانشجو باید تماموقت درس بخواند اما نوشتن بهعنوان مثال یک مقاله ISI آنقدر زمان از محقق نمیگیرد که دیگر زمانی برای تولید فناوری در اختیار نداشته باشد و این به شرطی حاصل میشود که مسیر حرکت درست انتخاب شده باشد.
برخی مدیران صنعتی بر این باورند بعضی از مقالاتی که در ژورنالهای خارجی منتشر میشوند، فراملی بوده و راهحلهای ارائهشده قابلاستفاده در داخل کشور و عملیاتی نیستند. این امر صحت دارد؟
این درست است که برخی مقالههای ارائهشده در ژورنالهای خارجی در کشور عملیاتی نمیشوند. به هر حال، در کشور مسائل مختلفی داریم که ممکن است کمتر به این بخش توجه کنیم. یکی از این موارد بحث تحریمهاست. گاهی دستگاهی موردنیاز است که باید از خارج از کشور تهیه شود تا تولید با کمک آن انجام شود. بهعنوان مثال، یک کارخانه تلویزیونسازی هم نیاز به رباتهایی دارد که باید آنها را از خارج کشور وارد کرد. درواقع بخشی از هر تولیدی، به خارج از کشور برمیگردد. ما اگر بخواهیم اینگونه فکر کنیم، بخشی از کارهایی که میخواهیم انجام دهیم همگی فراملی هستند و حتی باید بخشی از قطعات خودروی ملی را هم از خارج از کشور تامین کنیم. معتقدم باید دیدمان را عوض کنیم. مشکل اساسی ما اینجاست که وقتی یک فرد تحصیلکرده وارد محیط کار میشود، کوبیده میشود و معتقدند کار بیرون با دانشگاه متفاوت است. در صورتی که شیب ترقی در یک فرد تحصیلکرده، بسیار بیشتر از فردی است که در آن زمینه اطلاعات علمی ندارد. بحث ما در اینجا، اعتمادسازی است که باید دیدمان را نسبت به این قضیه مثبت کنیم و اگر بروکراسیها وجود نداشته باشد، مشکل برطرف میشود. البته همه کشورها مانند کشورهای پیشرفته هم محدودیتهایی دارند و حتی گاهی واردکننده برخی محصولات هستند. واردات بد نیست اما در کنار آن، تکنولوژی هم میتواند به تولید کمک کند.
خودتان هم مقالاتی داشتید که امکان تولید آن در داخل کشور وجود نداشته باشد؟
بله. بهطور قطع بین 200 مقالهای که تاکنون داشتهام، مقالههایی هم پیدا میشود که در ایران وجود نداشته باشد اما بیشتر کارهای ما آزمایشگاهی و قابلانجام در داخل کشور بودهاند.
چه تعداد از مقالاتتان را توانستهاید تجاریسازی کنید یا به مرحله عملیاتی برسانید؟
باز هم تاکید میکنم بخش ارتباط با صنعت و دانشگاه خوب کار میکند اما فکر میکنم یکی از وظایف ارتباط با صنعت این است که در دانشگاه به دنبال پروژههایی باشد که قابلیت تجاریسازی داشته باشد. این دقیقا سوالی است که ارتباط با صنعت دانشگاه باید از ما بپرسد ولی متاسفانه یکبار هم از ما پرسیده نشده است. تا جایی که تحقیق و پژوهش را معرفی کنم، برعهده من محقق است اما از آنجا به بعد دیگر وظیفه من نیست. من تا جایی دانشجو را پرورش میدهم و از جایی به بعد وظیفه ارتباط با صنعت و دانشگاه است که کار را ادامه دهد. ما در بسیاری از موارد خلأ داریم که اگر بتوانیم آن را پر کنیم خیلی خوب است. ما نباید به یک سمت متمرکز شویم. ارتباط با صنعت این نیست که مدام از بیرون دانشگاه پروژه بگیریم بلکه این است که پروژهای را که داریم با معرفی به شرکتها و کارخانهها، به آنها ارائه دهیم تا آنها را بشناسند. حتی مقالاتی که ارائه میشوند باید آنالیز اقتصادی شوند تا سودآور بودن محصولی که قرار است تولید شود، مورد ارزیابی قرار گیرد. برخی مقالات من چهار بار داوری شده و در این مدت علم من آنقدر در این مورد زیاد شده که در دوران تحصیل به این حد نرسیده است. بنابراین، ارائه مقاله حتی به ارتقای علم فرد هم کمک میکند و پاسخگوی سوالات افراد مختلف هم هست.
هرساله بودجهای دولتی برای پژوهشگاهها و پژوهشکدهها تعیین میشود. اما در این میان، از قرار معلوم رانتهای پژوهشی اتفاق میافتد که برخی پژوهشگاهها به این بودجه دسترسی پیدا نمیکنند. این مساله را قبول دارید؟
تجربه شخصی من نشان داده هر جا بودجه بدون هدف داده شده، از بین رفته است. این مساله منحصر به ایران هم نیست و حتی در کشورهای خارجی هم اینگونه است. بهعنوان مثال، اگر در کشور آلمان بخواهید پروژهای انجام دهید، ابتدا از شما پروپوزال میخواهند. بعد از داوری، بودجهای به آن تعلق میگیرد. در ایران هم تا حدی به همین شکل است اما سختگیریهایی که باید وجود داشته باشد، اعمال نمیشود. من به شخصه تاکنون هیچ بودجهای از برخی از این پژوهشکدهها دریافت نکردهام، در صورتی که خروجی و تاثیرگذاری کار من بیشتر از کار این قبیل پژوهشکدهها بوده است. موضوعی که اهمیت دارد، توزیع درست بودجه است که احتمالا به درستی و عادلانه انجام نمیشود. به نظر من باید سختگیریهای زیادی در این زمینه صورت گیرد بهویژه با شرایط بودجهای که داریم، بودجهها نباید به این سادگی توزیع شوند.
بودجهها در پژوهشکدهها و پژوهشگاهها صرف چه چیزهایی میشوند؟
بهطور قطع اگر این بودجهها به درستی هزینه میشد، این مشکلات ایجاد نمیشد و اینجاست که وقتی بودجهای صرف کارهای پژوهشی و تحقیقاتی دانشجویان و محققان نمیشود، انگیزه کار از آنها گرفته میشود. ما باید انگیزههایی را برای دانشجویانمان ایجاد کنیم تا وارد کارهای پژوهشی شوند. وقتی شیرینی امر پژوهش را بچشند، خود به خود اگر پیشنهاد دیگری در زمینه تولید در دانشگاه به آنها داده شود، آن را هم پیگیری میکنند. جشنوارههایی مانند فرهیختگان که در سالهای اخیر برگزار میشوند، انگیزههای خوبی برای دیده شدن هستند و حتی میتوان در آن موضوعاتی را برای برخی مقامات مسئول بیان کرد. اما تا زمانی که اینها نباشد، انگیزهای برای افراد وجود ندارد. این قبیل فرهیختگان با تقدیرهایی که از آنها صورت میگیرد، انگیزهای برای کار پیدا میکنند.
* نویسنده: ندا اظهری، روزنامهنگار