به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمد زعیمزاده، جانشین سردبیر روزنامه «فرهیختگان» در سرمقاله امروز روزنامه نوشت: دونالد ترامپ به نمایندگی از هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا بازی پیچیدهای را با ایران آغاز کرده است و برای موفقیت در این بازی مشخصا روی یک مولفه مهم یعنی عدم همراهی مردم با سیاستهای عمومی کشور حساب ویژه میکند.البته این یک سیاست یکسان در دورههای مختلف حکمرانی در آمریکا بوده که با تاکتیکهای مختلف پیگیری میشده است، گاهی با روشهای سانتیمانتالیستی مانند دوره اوباما و گاهی با متدهای سختتر مانند دوره فعلی.دستور ترور شهید سلیمانی توسط ترامپ با همین تحلیل صادر شد که پس از ناآرامیهای آبان 98، پایگاه اجتماعی حاکمیت دچار افول شده است و این ترور میتواند دو اثر مهم روی ایران داشته باشد؛ اول اینکه قدرت منطقهای ایران بهعنوان یک ابزار پیشران در کنشگریهای بینالمللی را دچار آسیب کند و دوم مساله سیاستهای منطقهای را بهعنوان یک چالش داخلی در ایران بازتولید کند تا بحث بر سر آنها و البته نحوه انتقام از آمریکا بتواند بهعنوان مساله اختلافی جدید بین مسئولان و مردم شکافها را تشدید کند.
امروز اما خود طرفهای آمریکایی معتقدند محاسباتشان در این خصوص خیلی دقیق نبوده است، تشییعهای میلیونی در اهواز، مشهد، تهران، قم و کرمان که آنها را میتوان بزرگترین تجمعات انسانی ایران در 30 سال اخیر برشمرد، تا حدود زیادی توانست برخی فاصلههای اجتماعی را کاهش دهد و زمینه را برای وحدت ملی حول مسائل اصلی گفتمان انقلاب اسلامی فراهم آورد. برای ترامپ سرکنگبین بدجور صفرا فزود، نهتنها تشییع شهید سلیمانی و یارانش بدل به یک همایش ملی و ضدآمریکایی شد، بلکه اصل لزوم پاسخگویی به آمریکا بهمثابه یک متدولوژی ضدظلم هم تبدیل به یک ادبیات ملی شد.البته حادثه ناگوار سرنگونی هواپیمای مسافربری با اشتباه انسانی نیروهای مسلح و تاخیر در اطلاعرسانی آن تا حدودی بر این فضای مثبت سایه افکنده است، اما همچنان میتوان با راهبردهایی موثر گامهای مهمی برای ترمیم شکافهای اجتماعی برداشت.
راهبردهای اصلی برای این هدف را باید در دو دسته عمومی صورتبندی کرد؛ راهبردهای کوتاهمدت برای رفع گرههای اجتماعی ناشی از سقوط هواپیما و راهبردهای کلان و درازمدت برای تثبیت همگرایی اجتماعی حول گفتمان انقلاب اسلامی و نگاه ملی ضدظلم.برای مساله اول چند گام مهم تاکنون برداشته شده است؛ توضیحات صادقانه مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پذیرش مسئولیت حادثه، گام نخست بود که سردار سلامی و سردار حاجیزاده شجاعانه اقدامات موثری را انجام دادند. گام دوم یعنی حضور در منازل خانوادههای داغدار، عرض تسلیت و عذرخواهی و تلاش برای جبران نقایص هم در حال انجام است. گامهایی چون شناسایی منصفانه و البته سریع مقصران حادثه و مواجهه قانونی با آنها هم میتواند این مسیر را تکمیل کند.اما مساله راهبرد درازمدت یعنی تثبیت همگرایی اجتماعی حول گفتمان انقلاب اسلامی که زمینههای آن در مراسم تاریخی تشییع ابدان مطهر شهدای مقاومت فراهم شد نیاز به برداشتن گامهای جدیتری دارد.
مردم با حضور تاریخساز خود نشان دادند بهرغم برخی اعتراضها که ممکن است به شیوههای حکمرانی داشته باشند همچنان امیدوار به تغییرات مثبتند و این تغییرات را در جایی جز این مرز و بوم و این انقلاب جستوجو نمیکنند، هتاکیها و فحاشیهای ترامپ هم نشان از فهمیدن این موضوع و عصبیت حاصل از آن دارد.حالا این سرمایه اجتماعی و این حرکت آغازین به سمت همگرایی باید در یک منظومه گفتمانی فهم شود و تغییراتی در شیوه حکمرانی حولوحوش آن پدید آید و برای فهم گفتمان مورد نیاز چه جایی بهتر از خود منظومه فکری حاجقاسم. درباره فهم عمومی از کاراکتر اسطورهای حاجقاسم سلیمانی تحلیلهای بسیاری است اما شاید دو نکته بیشتر از بقیه در ذهن مردم تهنشین شده است؛ اول یک ژنرال کاریزماتیک که پروژه موفق امنیتآفرینی برای همه ایرانیان را در میان تهدیدهای مهم منطقهای چون داعش و... به ارمغان آورده است و دوم سیاستورزی مردممند و انقلابی که بدون ورود به دعواهای حزبی و جناحی سخیف از اصل انقلاب و نهادهای انقلابی دفاع میکند و البته دیدگاههایش درخصوص جامعه متکثر ایرانی و احترام به همه سلایق ماندگار شده است.
اصلاح ایدههای حکمرانی اگر مبتنیبر همین دو انگاره تثبیتشده از کاراکتر شهید سلیمانی یعنی کارآمدی در حوزه تخصصی و مردمگرایی تحقق پیدا کند، حتما میتواند کاهش شکافهای اجتماعی و تثبیت همگرایی ملی حول گفتمان انقلاب اسلامی را در پی داشته باشد.شاخصهایی که در این چند روز نشانههای روشنی را از آن مانند عذرخواهی از مردم و... دیدهایم و البته شوربختانه نشانههای روشنی در ضدیت با آن را هم حتی در رسانه ملی مشاهده کردهایم. رویکردی که باید خیلی سریعتر در همه ابعاد حاکمیتی گسترش پیدا کند، مثلا در قوه مجریه اقداماتی مانند اجرای تصمیم بنزینی و ریشخند زدن به مردم و گفتن عباراتی چون ما هم از روز جمعه مانند شما متوجه شدیم را نبینیم و... .
البته یکی از مهمترین جاهایی که میتوان و باید تغییر به نفع مردم را در آن شاهد باشیم، مجلس شورای اسلامی آتی است. انتخاباتی که کمتر از 40 روز دیگر برگزار میشود باید نشانههای مثبتی از تغییر با این رویکرد در آن هویدا باشد، انتخاباتی که باید در آن هم شاهد مشارکت حداکثری باشیم هم مجلسی قوی و متفاوت از مجلس فعلی شکل بگیرد.قبلتر نوشتیم که مجلسی قوی با مشارکت بالا ذیل فضای رقابت ایدههای حکمرانی شکل میگیرد نه مبارزات صرفا سیاسی تکراری، اما بحثی که این روزها بیشتر مطرح است و کمتر درباره آن نوشته شده، این است که برای شکلدهی به چنین فضایی اول باید امکان رقابت برای همه سلیقهها فراهم شود.
چند روزی از انتشار غیررسمی فهرست نامزدهای تایید صلاحیتشده میگذرد، هنوز البته فهرست کاملی ارائه نشده است اما در برداشت اول میتوان تلویحا گفت فضا برای رقابت همه سلیقهها حول گفتمان انقلاب اسلامی فعلا مبهم است، البته تا پایان رسیدگی به اعتراضها زمان باقی است و امیدواریم تا آن موقع شورای نگهبان در مسیری حرکت کند که چنین فضایی و پیشنیاز پدید آمدن مشارکت بالا شکل گیرد و اکثریت ایرانیان بتوانند افرادی نزدیک به گفتمان خود را جهت انتخاب شدن در فضای انتخابات ببینند.البته این به آن معنا نیست که شورا اجازه دهد کسانی که در چارچوب قانون رفتار نمیکنند یا در زمان مسئولیت خود سوءاستفاده از بیتالمال کردهاند زمینه ورود به مجلس را پیدا کنند. برای حل این ابهام هم یک پیشنهاد روشن داریم، شورا با موافقت افراد رد صلاحیتشده دلایل اقدام خود را نه ذیل عناوین کلی بلکه با جزئیات در سامانهای بارگذاری کند تا این شفافیت هم به افزایش مشارکت کمک کند.