به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، پس از حادثه فجیع هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری اوکراین، موج اعتراض در ایران آغاز شد. یک موج عمومی از اعتراضها که طبیعتا در هر کشوری که این اتفاق در آنجا رخ میداد، اجتنابناپذیر بود. اما از یک جایی به بعد، این موج طبیعی از فرآیند نرمال خود به «موجسواری» تغییر مسیر داد. برخی که به خیابانها آمده بودند، شعارهای انسانی و اعتراضی خود را به شعارهای ساختارشکن و نابهنجار تغییر دادند.
در ادامه این تغییر رویکرد، هنرمندان هم وارد غائله شدند و با انتشار سخنانی که عمده آنها در فضای مجازی رقم خورد، صحبت از تحریم مجموعه جشنوارههای فجر کردند. تنی چند از بازیگران، کارگردانان و عوامل سینما، جشنواره فجر را تحریم کردند، برخی خبرنگاران و سایتهای سینمایی، اطلاعرسانی از آن و برخی از داوران هم فرآیند قضاوت و داوری در این جشنواره را بایکوت کردند.این اتفاق، طی 24 تا 48 ساعت ابتدایی، روحیه هیجانی داشت. بهطوریکه هر ساعت بر تعداد تحریمکنندگان افزوده میشد و همین روحیه هیجانی سبب شد تا باز هنرمندان در چشم مردم آمده و کار آنها حسابی رسانهای شود.
پس از 48 ساعت، انتقادهایی از دل مجموعه هنرمندان در مخالفت با این نهضت هیجانی به راه افتاد و برخی هنرمندان، نسبت به این عملکرد همصنفیهای خود اعتراضهایی کردند. این اعتراضها تا حدی ترمز این وضعیت هیجانی را کشید. در ادامه، با بررسی هویت تحریمکنندهها، ابعاد دیگری از اصل واقعه مشخص شد.عمده هنرمندانی که جشنواره فجر را تحریم کردهاند، کسانی هستند که هیچ اثری در این دوره نداشته یا افرادیاند که بهعبارتی، کنشهایی بدون هزینه را تحمیل کردهاند. مثلا برخی از آنهایی که در جشنواره هیچ اثری نداشتند به این منطق روی آورده بودند که اگر بهعنوان داور دعوت شوند، آن را نمیپذیرند یا مخاطب فیلمهای جشنوارههای امسال نیستند.ماجرا ابعاد دیگری هم داشت؛ در بررسی خبرنگاران و رسانههایی که حکم به تحریم جشنواره داده بودند، مشخص شد بسیاری از آنها، برای شرکت در جشنواره، نامنویسی کرده بودند و از طرف دبیرخانه بهدلیل نداشتن مدارک کافی، مردود شده و حالا روغن ریخته را نذر امامزاده کردهاند.
آب که بیشتر گلآلود شد، برخی کانالهای تلگرامی که تعداد اعضای آنان به هزار نفر هم نمیرسید و پستهایشان زیر 300 بازدید میخورد نیز اعلام کردند جشنواره را تحریم کردهاند درحالیکه حتی یک سهمیه هم در جشنواره امسال نداشتند.با برخوردهای چند تن از هنرمندان با این لشکرکشیهای غیرموجه و البته روشن شدن ماهیت بسیاری از این تحریمکنندگان، موج تحریم تا حد زیادی خوابید.
جواد نوروزبیگی:
تحریم کردن جشنواره، تحریم مردم است
جواد نوروزبیگی که فیلم «خون شد» مسعود کیمیایی را در جشنواره امسال دارد، این موج تحریمها را «تحریم مردم» مینامد. این تهیهکننده که پس از انصراف مسعود کیمیایی از جشنواره امسال، اعلام کرد خون شد، بدون داوری در بخش کارگردانی در سایر بخشهای رقابتی جشنواره امسال حضور دارد، به «فرهیختگان» گفت: «بالاخره یک اتفاق ناگواری رخ داده که طی آن، همه از مسئولان کشور انتقاد دارند که چرا در این قضیه با آنها صادقانه رفتار نشده و این خیلی غمانگیز است. البته غمانگیزتر از آن، کتمانی است که اتفاق افتاده و اینطور برای مردم جلوه کرده اگر کسی نمیفهمید، شاید اصل و واقعیت قضیه هم بازگو نمیشد. اینها مواردی است که مردم را آزار میدهد که نکند در گذشته هم اتفاقهایی از این دست رخ داده و اصل ماجرا برای آنها بازگو نشده است.»
تهیهکننده «خون شد» ادامه داد: «این قبیل تصورات در ذهن بسیاری از مردم شکل گرفته است؛ خب طبیعتا هنرمندان هم تافتهجدابافتهای از مردم نیستند و آنها هم نسبت به وقوع چنین اتفاقهایی غمگین هستند. از سوی دیگر ما در آستانه جشنوارههای فجر قرار داریم، بنابراین خیلی طبیعی است که نخستین ابزاری که هنرمندان ما در دست دارند این است که بیایند و سخن از تحریم جشنوارههای فجر بزنند. درحالیکه به نظر من، ما در این ماجرا نباید دچار خلط مبحث شویم چراکه بحث رقابتی ما در جشنواره یک چیزی است و بحث اعتراض هم یک چیز دیگر که اتفاقا هر دو مقوله هم سر جای خودش و برای همه دارای اهمیت است.»
نوروزبیگی در توضیح این موضوع میگوید: «اینکه یک هنرمند با ترکیب این دو فضا، سعی در تحریم جشنواره داشته باشد، تنها یک هدف بزرگ را در پی دارد و آن، تحریم مردم است. یعنی ما با این کارمان مردم را از بزرگترین و مهمترین اتفاق سینمایی سال محروم میکنیم. محروم کردن مردم که تاثیری ندارد. من هم بهعنوان یک تهیهکننده که فیلمی در بخش رقابتی جشنواره امسال دارد، اعتراض دارم اما نمیآیم فیلمم را که حاصل تلاش 70 نفر است و ما آن را برای مردم ساختیم از جشنواره بیرون بکشم چون اصل اعتراض من ربطی به فرآیند جشنواره ندارد. درست نیست که برای به گوش رساندن اعتراضمان، بیاییم و طرف دیگر را خراب کنیم. من بهعنوان تهیهکننده از این تریبون استفاده کرده و اعتراضم را رسانهای میکنم ولی نمیآیم به جشنواره فیلم فجر آسیب بزنم.»
نوروزبیگی در الزام به پایانپذیری این شکل اعتراضها و سپردن آن به قانون به «فرهیختگان» گفت: «این واکنشی است به مجموعه کشور. در طول این چند روزه همه عذرخواهی میکنند و هیچکس نبوده که بیاید و بخواهد دفاع کند. من مسئولی را ندیدم که بیاید و دفاع کند و این یعنی به نتیجه رسیدن اعتراض. خب ما اعتراض میکنیم که چه شود؟ میخواهیم مسئولانمان در قبال یک اشتباه از مردمشان عذرخواهی کنند و آنها هم که این کار را مداوما تکرار میکنند. پس در چنین شرایطی تن دادن به اعتراض بیشتر، قرار است به چه نتیجهای منجر شود؟ اگر یک مسئول بود که میآمد و مثلا اشتباه فردی را نمیپذیرفت و زیربار عذرخواهی نمیرفت، خب میگفتیم اینقدر باید اعتراض کرد تا او را متوجه عمل زشت خودش کنیم، ولی وقتی مسئولان درحال عذرخواهی از مردم هستند، آنوقت چرا باید اعتراض خودم را ادامه دهم؟ نتیجه اعتراض من باید به اعتراف ختم شود که شده است. باید از اینجا به بعد را در اختیار قانون قرار دهیم چون ابعاد این ماجرا به گوش همه رسیده و قانون باید تکلیف نهایی را روشن کند. چه ربطی دارد که بخواهیم اتفاق مهمی مانند جشنواره را تحریم کنیم.»
سخنان منطقی نوروزبیگی، مصادیق عینی بسیاری دارد. از عذرخواهی مسئولان مرتبط تا دستور پیگیری دلایل این اتفاق و البته گزارش ریز جزئیات آن به مردم که به سیر قانونی نیاز دارد. البته که در این مسیر، آنچه سبب خشم بسیاری از مردم و البته هنرمندان ما شده، نوعی بیتفاوتی رسانهها به این حرکات اعتراضی است. حرکتهایی که بعضا به پای ناهنجاریها خوانده شده و همین، زمینهساز گستردهتر شدن آتش آن میشود.
سیدعلی احمدی:
رسانهها بگویند پیام اعتراضها را دریافت کردهاند
سیدعلی احمدی علاوهبر اینکه سالهاست تهیهکننده برنامههای پرمخاطبی چون «خندوانه» و «دورهمی» است، در جشنواره امسال یک فیلم مهم دارد؛ «درخت گردو»ی محمدحسین مهدویان که مهران مدیری و پیمان معادی در آن بازی میکنند.احمدی راهکار پایان دادن به این موج انصرافها و اعتراضها را همنشینی با جماعت معترض دانسته و اعلام میکند که هنرمندان و مردم ما باید به یک آرامشی در نتیجه اعلام رسانهها مبنیبر شنیده شدن صدای اعتراضها برسند.
این تهیهکننده به «فرهیختگان» میگوید: «من معتقدم این قبیل اعتراضها نباید صورت بگیرد. من نمیدانم که این اعتراضها، از چه تفکر و از چه سمتوسویی ناشی میشود. وظیفه هنرمند، «حضور» است که میتواند با این حضور، پیام و منظور خود را به گوش همه برساند. در این میان اما یک وظیفه هم مسئولان و دستاندرکاران ما دارند و آن اینکه اعلام دریافت کنند. یعنی این پیامهایی که از اعتراضهای مردمی و طبعا هنرمندان میشود، به یک پاسخی برسد و آنها بگویند که [ای] مردم و هنرمندان، ما پیام شما را دریافت کردیم و بیایند راجعبه آن توضیح دهند. پاسخدهی به این شکل سبب میشود برخی فرصت نکنند هنرمندان را تحریک کرده تا آنها را نسبت به واکنشهای شدیدتر یا گستردهتر حساس کنند.»
تهیهکننده «درخت گردو» ادامه میدهد: «آنها باید راجعبه این اعتراضها در رسانهها و مخصوصا رسانهملی صحبت کنند. حال آنکه ما در رسانههایمان کمتر در این باره سخن میگوییم. قطعا اگر هنرمند این فرصت را پیدا کند که در رسانه ملی حرف بزند، این همنشینی سبب خواهد شد که منعطفتر نسبت به اعتراضش ورود کند. متاسفانه همنشینیهای ما بسیار کم و مخدوش است و درنتیجه فضا به این سمت کشیده میشود که شاهدش هستیم.»
احمدی در پایان صحبتهایش یک نمونه مصداقی جالب برای گفتههایش رو میکند. او میگوید: «قطعا در چنین شرایطی که امروز میبینیم، هنرمند، مقصر صددرصد نیست، بلکه ما او را به چنین شرایطی رساندهایم. طبیعتا اگر حجم اعتراضها گسترده شود، به جشنواره لطمه خواهد خورد. بخشی از هویت جشنواره به حضور هنرمندانش است. البته معتقدم الان هم میشود قضیه را با گفتوگو حل کرد. در این زمینه مثال جالبی برایتان میآورم. همواره به یاد داشته باشید که هنرمند باید کسی را کنارش داشته باشد؛ حبیب احمدزاده را همه میشناسند. او این کار را با بخشی از هنرمندان ما داشته و با آنها معاشرت دارد. طیفی از هنرمندان هستند که به او بدوبیراه میگویند و انتقادهای اساسی به او دارند، اما احمدزاده کسی است که با همان طیف مینشیند و حرف میزند و با آنها ارتباط برقرار میکند و آنها هم حرفش را قبول کرده و میپذیرند. متاسفانه تعداد افرادی از جنس حبیب احمدزاده در رسانههای ما زیاد نیست که اگر بود، قطعا کار به اینجا نمیرسید.»
البته در پایان این گزارش باید به این مورد مهم هم اشاره کنیم که برخی از این اعتراضها، با واکنشهای مردم هم مواجه شده است. هنرمندانی که امسال اثری را در جشنواره نداشتند و اعلام کردند که جشنواره را تحریم کردهاند، با این پرسشهای مهم مواجه شدند؛ آن سالی که فلان اثر مهم در جشنواره را داشتی و میدانستی از بابت آن اجرا دیده میشوی و شانس برنده شدنت بسیار بود، چرا از جشنواره انصراف ندادی؟ یا شما که با فلان پروژه دولتی پرپول کار کردید الان به چه اعتباری، جشنواره دولتی را تحریم میکنید؟ یا چرا در فلان مناسبت ملی که به عزای عمومی منجر شد، کاری نکردی و حالا به فکر تحریم افتادهای؟ و...
قدرمسلم آنکه در بسیاری از این انصرافها، بیش از آنکه بر وجه اپوزیسیون هنرمند افزوده شود، زمینههای انزوا و گوشهگیری او فراهم میآید. همین الان هم سوال بسیاری از مردم در شبکههای مجازی از هنرمندانی که مثلا جشنواره را تحریم کردهاند این است که سیاستهای جشنواره در طول چندین دهه تغییری نکرده و طبیعتا برای دورههای بعدی هم به همین منوال باقی خواهد ماند، وقتی امسال جشنواره را تحریم کردی یعنی تا آخر عمر هنریات باید این رویداد را ترک کرده و دیگر به آن بازنگردی، آیا میتوانی؟
* نویسنده: مجتبی اردشیری، روزنامهنگار