به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، 1 خبر تلختر از زهر بود. آنقدر تلخ که بار دیگر، به تن حوصله، سر را سنگین کرد... غم عالمی که چهارشنبه بر دلمان نشسته بود دوباره روی دلمان آوار شد؛ ولی این بار سهمگینتر، دردناکتر... چه تراژدی غمگینتر از سهرابکشی آن هم به دست رستم دستان؟ حالا دوباره داغ تازه شده، حالا مویه مادران برای تازه عروسانشان و داغ پدران از سوگ علیاکبرها و تازهدامادهایشان رنگ و بوی دیگری یافته. بغضت گلوگیرتر میشود حالا که میدانی در التهاب جنگی که دشمن رقم زده بوده، به دست مدافعان وطنت، آرزوهایی برباد رفته و غنچههایی نارسیده در خاک مدفون شدند. در لابهلای این داغهای بر دل نشسته و دردی که از هر طرف بخوانی درد است، ناگفته پیداست که؛ تصمیم سخت بوده و دندان بر جگر زمان گذاشتن برای بررسیها نیز ضروری؛ ولی کاش تدبیر مسئولان حکم میکرد تا سخنان قاطع درخصوص رد هرگونه اصابت و برخورد راکت و موشک با هواپیمای اوکراینی در طول روزهای گذشته گفته نشود. کاش شجاعتی که دیروز به پای صداقت هزینه شد، همان روز اول ولو با عدم قطعیت هزینه میشد؛ تا درد بیصداقتی نمک بر داغ جوانان وطنمان نپاشد. کاش مدیریت بحران در این حادثه اندوهبار نیز چونان برخی حوادث دیگر، غایب میدان نبود و کاش...
2 هنوز دشمنان از سیلی عینالاسد گیج و مبهوتند. عملیات سردار سلیمانی در غرب کشور با موفقیت انجام شده؛ عملیاتی که قرار است قلب ملتی داغدار را شاد کند و مرهمی به هجر سردار بگذارد. موقعیت، موقعیتی پرالتهاب است و تمام نیروهای نظامی آمادهباش. سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، فرمانده عملیات است و نوید پیروزی دارد که به گفته خود در راه بازگشت، خبر حادثه دلخراش هواپیمای مسافربری اوکراین به گوشش میرسد. بین راه با مسئولان تماس میگیرد و از احتمال زدن هواپیمای خودی میگوید. مرتبطان حادثه در قرنطینه قرار میگیرند و بررسی ابعاد مختلف ماجرا در دستور کار.
حالا روز جمعه بررسیها نهایی شده و نتایج تلخ قطعی. فرماندهای که در عملیاتی سخت پیروز میدان بود حالا در امتحانی سخت قرار گرفته؛ امتحانی که فرمانده کل قوا نیز آنان را مکلف بر صداقت کرده است. «همین ابتدای صحبت عرض کنم که ما گردنمان از مو باریکتر است. همه مسئولیت این کار را میپذیریم.» این تاکید بر گردن باریکتر از مو، تاکید روز گذشته سردار حاجیزاده بود؛ بعد از اینکه گفت: «زمانی که اطمینان پیدا کردم این اتفاق افتاده آرزوی مرگ کردم. ای کاش میمُردم و چنین حادثهای را شاهد نبودم.» فرمانده نیروی هوافضای سپاه همچنین تاکید کرد این حادثه توسط ستادهای بالاتر و مجموعه قوه قضائیه بررسی میشود. هرجور که نگاه میکنم میبینم سردار حاجیزاده راست میگوید یک عمر خودشان را پیشمرگ مردم کردند و امروز آبرویش را با خدا معامله کرده و در این شرایط سخت مقابل دوربینها آمده بود تا توضیح دهد. تا بگوید نیروهای تحتفرماندهیاش زمانی که او مشغول عملیات در غرب کشور بوده خطا کردند.
میگویند عصر پارینهسنگی نیست که بشود خبری، اتفاق، واقعه یا کنشی را پنهان کرد. ولی من میگویم در همین عصر ارتباطات هنوز که هنوز است از حادثه 11 سپتامبر گرفته تا همین سیلی سپاه به عینالاسد کم نبودند وقایعی که توسط صاحبان تکنولوژی پنهان شدند، قلب شدند، برایشان سندسازی شده و هنوز که هنوز است ابعاد مختلفشان در هالهای از ابهام باقی مانده است. پس از سه روز که هیچ، برای سالها هم ایران میتوانست همچون دیگر نظامهایی که در حوادث مشابه و غیرمشابه دست به کتمان زدند، بیصداقتی را در پیش بگیرد و سردار فاتحش را اینگونه رگ گردن از مو نازکتر، جلوی دوربینها نیاورد. ولی اینجا ایران است و این نظام، اسلامی و اینجاست که «سیاست ما عین دیانت ماست» معنا میگیرد، حتی اگر در وسط میدان جنگ با آمریکا و متحدانش باشیم؛ حتی اگر خون بر زمین ریخته سردار سپهبدمان هنوز تازه باشد و عدهای مشعوف، چشم تیز کرده باشند تا انتقام سخت از خون سردار را به حاشیه ببرند.
خطای نظامی در همه جای دنیا ناگزیر است و تکرارشدنی و آنچه کمتر تکرارشده اعتراف به این خطاست. تا آنجا که بهعنوان نمونه در جولای ۲۰۱۴، هواپیمای MH17 خطوط هوایی مالزی به واسطه برخورد موشک در منطقه شرق اوکراین سقوط کرد و همه ۲۹۸سرنشین آن جان باختند و هنوز هیچیک از طرفین درگیری مسئولیت آن را برعهده نگرفتهاند.برعهده نگرفتن مسئولیت که هیچ؛ بر پیشانی تاریخ حتی جنایاتی ثبت شده که در آن کشورهای خاطی نهتنها مسئولیت را برعهده نگرفتند که حتی مدال افتخار نیز بر گردن فرماندهانشان آویختند. از این رو بود که روزنامه انگلیسی دیلیتلگراف در فضاسازیهای روزهای گذشته خود تاکید کرده بود ایران هیچگاه مسئولیت زدن پرواز اوکراینی را برعهده نمیگیرد. دیلیتلگراف به پرواز 655 ایرانایر اشاره کرده بود که در آن آمریکا هواپیمای مسافربری ایران را هدف قرار داد و بعد از آن مدال قهرمانی و شجاعت بر گردن فرمانده ناو وینسنسش انداخت!
ولی نظام اسلامی دو دو تایش همیشه چهارتایی نیست که نظامهای دیگر در محاسباتشان به آن میرسند. از این رو است که در سختترین شرایط هم که باشی به درستی حکم به صداقت میشود و حتی بررسیهایی که حداقل 10روزی معطلی برای آن در دیگر کشورها معمول است ، شبانهروزی میشود و دو روزه نتایج جمعبندی میشود. این ایران بود که از روز اول کارشناسان کشورهای ذینفع را نیز جمع کرد و بهصراحت اعلام کرد ابایی ندارد بررسیها دقیق باشد و حتما انجام شود. تا آنجا که ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین نیز بهصراحت گفت کارشناسان اوکراینی تمامی اطلاعات لازم را درباره سقوط هواپیمای بوئینگ 737 دریافت کرده بودند و ایران اجازه دسترسی به اطلاعات را به آنها داده بود.
3 روز گذشته سردار امیرعلی حاجیزاده پشت تریبون آمد و تمامی مسئولیت خطای صورت گرفته را پذیرفت، ولی در لابهلای همین توضیحات تلخ و شفافش، ابهاماتی از حادثه دلخراش هواپیمای مسافربری اوکراین عیان شد که نشان میدهد پرونده بررسیهای مربوط به این حادثه همچنان بسته نخواهد بود. فرمانده نیروی هوافضای سپاه تاکید کرد که به دلیل شرایط جنگی چندین بار تقاضا کردیم فضای کشور از پروازها متوقف شود که اصطلاحا میگویند فضا باید «CLEAR» شود. اما بنابر برخی ملاحظات پروازها، صورت نمیگیرد و با وجود شرایط جنگی پروازها ادامه پیدا میکند. بدیهی است که اگر چنین تذکر مهمی جدی گرفته می شد در وهله اول نیز از وقوع چنین حادثه دلخراشی جلوگیری شده بود.
حال سوال اینجاست که چه کسی و کدام نهاد باید این تذکر را جدی میگرفت و حالا باید نسبت به این بیتوجهی پاسخگو باشد. از سوی دیگر سردار حاجیزاده در سخنانش تصریح داشت که به شبکه پدافندی از جمله همین سامانه مذکور و خاطی اعلام میشود که موشکهای کروزی به سمت کشور شلیک شده است و در یکی، دو مرحله تاکید میشود این موشکهای کروز در مسیرند و آماده باشید. تاکید بر شلیک موشکهای کروز از سوی چه کسی یا چه نهادی داده شده و بر مبنای چه اطلاعاتی تاکید شده است که این موشکها در مسیر هستند؟ به گفته سردار حاجیزاده هواپیمای اوکراینی از سوی سامانه موشک کروز تشخیص داده میشود، آیا این خطای تشخیصی خطای انسانی بوده یا خطای سامانه و در این خطا تا چه اندازه ایجاد اخلال بیرونی در سامانه گزاره قابلتوجهی است؟ پاسخ به این سوالات آنجایی اهمیت ویژهتری پیدا میکند که این حادثه دقیقا در زمان اوج درگیری میان آمریکا و جمهوری اسلامی ایران و ساعاتی بعد از سیلی ایران بر پایگاه نظامی آمریکا حادث شد و قابلتوجهتر اینکه از دقایق ابتدایی حادثه تاکید بر اصابت موشک بر هواپیما از سوی مقامی در پنتاگون داده شد و رسانههای آمریکایی آن را با قاطعیت منتشر کردند.
4 در شماره روز گذشته «فرهیختگان» از کارگران رسانهای پمپئو نوشته بودیم.گزارشی که با بازتاب گسترده در فضای مجازی مواجه شد و مورد هجمه وسیع خبرنگاران خارج نشین قرار گرفت و خشم آنان را برانگیخت. خبرنگاران خارجنشین و وطنفروشی چون مسیح علینژاد، احمد باطبی، نریمان غریب، اشکان منفرد، بهمن کلباسی، فرداد فرحزاد، هادی نیلی، کامبیز حسینی، شاهد علوی، امیرحسین اعتمادی و... که بارها و به عناوین مختلف نشان دادند با دستورکاری که از ایالات متحده میگیرند، همچون سربازانی خدوم برای آمریکا به میدان مبارزه علیه ملت خود میآیند. آنانی که ذوقزده از تکیه ترامپ بر کرسی ریاستجمهوری آمریکا مردم همملیت خود را داعشی خواندند و خواستار فشار و تحریم بیشتر بر ملت ایران شدند و حداقل طی یک سال و چند ماه گذشته دوبار به صورت علنی و جمعی مایک پمپئو، رئیس سابق سازمان سیای آمریکا که حالا در کسوت وزیر امور خارجه این کشور مشغول فعالیت است آنها را گرد هم آورده تا دستور کارشان را به آنان دیکته کند، از اهداف مشترکشان بگوید و به آنان اطمینان دهد که خوشخدمتیهایشان با حمایت آمریکا مواجه خواهد شد. خارجنشینانی که از لحظه انتشار خبر شهادت سردار سپهبد سلیمانی به دست جنایتکاران آمریکایی از سویی تلاش کردند جنایت آمریکا را تطهیر کنند و از سوی دیگر به عملکرد این قهرمان و سرباز وطن تاختند تا به خیال خود خاک بر خورشید بپاشند.
این اقدامات مغرضانه و سازمان یافته آنان تا آنجا بود که جمعیت گسترده حاضر در بدرقه پیکر سردار دلها نیز از سوی آنان کتمان شد و حالا که سیلی عینالاسد بعد از شگفتی از جمعیت گسترده مشتاقان سردار سلیمانی آنها را در شوک دوم فرو برده بود، نیمهشب چهارشنبه موتور رسانههایشان را روشن کردند تا سیلی ایران را کمرنگ جلوه دهند و از سوی دیگر حادثه دلخراش هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ نیز روحی تازه بر پیکرشان دمید. دیروز اگر آنان را کارگران رسانهای پمپئو خواندیم، امروز مطمئنترم که آنان جز کارگران رسانهای کاخ منحوس سفید نبودند و نیستند. آنان که ادعای حرفهایگری دارند دیگر بر کسی پوشیده نیست که تاکیداتشان نه از روی تحلیل و حرفهایگری رسانه که از روی اطلاعاتی است که از وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) به آنان مخابره شده بود؛ اطلاعاتی که در دست آنان بودنش نیز خود شاهدی دیگر بر عمری کارگری و خدمت بیشائبه بر آمریکا و این روزها بر پمپئو است. حالا هم بیراه نیست که کارگران رسانهای پمپئو، امروز بر خون ریخته هموطنانمان پایکوبی کنند و گوی سبقت را برای خوشخدمتی به ایالات متحده از یکدیگر بربایند تا از این راه سکه روی سکههایشان گذاشته و یک شبه ره صد ساله پلههای وطنفروشی را بالا بروند.
* نویسنده: حانیه موحدین، دبیرگروه راهبرد