به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، مردم ایران، روزهای تلخی را هفته گذشته در غم از دستدادن یک فرمانده سختکوش، پرتلاش و مقتدر نظامی تجربه کردهاند؛ روزهایی که آحاد ملت، از هر قشر، سن و سال و هر نوع تفکری، با چهرهای اشکبار در بدرقه و تشییعهای چندروزه سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و همراهانشان حاضر شدهاند تا قهرمان ملی خود را باشکوه هرچه بیشتر و بهیادماندنی بدرقه کنند. در این بین دانشجویان اگرچه در ایام امتحانات به سر میبرند اما همه تلاش خود را در طول هفته اخیر کردهاند تا در پاسخ به سالها مجاهدت و جهاد شهدای مقاومت به هرشکل ممکن ادایاحترام کنند. عدهای از تشکلهای دانشجویی نسبت به اقدام تروریستی دولت آمریکا واکنش نشان داده و این حرکت را محکوم و برای انتقام از عاملان اعلام آمادگی کردهاند. برخی در کنار اعلام موضع به برگزاری ویژهبرنامههایی در گرامیداشت یاد شهدای مقاومت پرداخته و فعالان نشریات دانشجویی نیز تلاش کردهاند با انتشار ویژهنامهها و نشریات خود و پرداختن به ابعاد مختلف اتفاق اخیر در راستای روشنگری افکار دانشجویان قدم بردارند. این هفته صحبت از رشادتهای سردار سلیمانی هم جایگاه ویژهای در نشریات دانشجویی منتشرشده دارد و از حیث دستهبندی موضوعی میتوان سوژههای این موضوع را پرتکرارترین عنوان محتوایی در نشریات دانست. در گزیدهخوانی «فرهیختگان» از نشریات دانشجویی میتوانید گوشهای از دلنوشتهها و تحلیلهای دانشجویان دانشگاههای مختلف را مطالعه کنید.
یک جهان منتقمت خواهند بود
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی این هفته «دانشجو سلام» خود را به صورت ویژه به مناسبت شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی منتشر کرد. «ما شیشه عطریم، بکوبید به سنگ...» تیتر نخست این ویژهنامه است. «خداحافظ رفیق»، «خون تو ریشههایمان را قویتر میکند»، «یک جهان منتقمت خواهند بود»، «معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا»، «توئیتنگار» و «خونی که جاودان شد»، ازجمله عناوین مطالب این ویژهنامه هشت صفحهای تمامرنگی است. زینب نظری، سردبیر این نشریه دانشجویی، در سرمقاله ویژهنامه «دانشجو سلام» مینویسد: «صبح زود بود که خبر در تمام رسانههای دنیا منتشر شد: «سپهبد قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس...» زانوهایم دیگر یارای ایستادن نداشتند، ایکاش گوشهایم اشتباه میشنیدند. نه امکان نداشت! حتما دروغ است، مگر میشود سردار رشید اسلام و قهرمان جبهههای مقاومت را از پای انداخت؟ نه این ممکن نیست... این سالها را خوب یادم هست؛ همان سالها که آتش جنگ تکفیریها تمام عالم را میسوزاند و هیچکس از شر داعش در امان نبود، روزی نبود که اخبار جنایتهای داعش در رسانههای جهان مخابره نشود. در میان تمام ناامیدیها در آن سالهای شوم چیزی جز حضور او نبود که قلبهایمان را گرم میکرد و پشتهایمان را محکم که هیچ ظالم و ستمگری تا ابد در جهان نخواهد ماند. اگر محسن حججیها رفتند، اگر حسن طهرانیمقدمها و حاجحسین همدانیها رفتند، دلمان قرص بود که حاجقاسم هست هنوز... دلمان قرص بود به ماندنش که شبیه هیچکدام از دور و بریهایمان نیست که در میان دعواهای همیشگی جماعت چپ و راست به فکر گروکشی از نظام و مردم نیست و به دور از جناحبندیهای سیاسی برای هدفش مبارزه میکند که شاید برای نسل بیاسطوره ما که هیچکدام از قهرمانهایمان، همعصر و همدورهمان نبودهاند، یک نفر هست که نمیگذارد حسرت به دل بمانیم، که اگر غم نان داریم، غم جان نداریم، غم مرز نداریم. روزی که آمد و وعده نابودی داعش را داد، خوب یادم هست و روزی که دیگر خبری از داعش نبود. باور نمیکردیم مثل همین امروز صبح که هنوز هم رفتنت در باور هیچکداممان نمیگنجد... .»
گلایههایی از خورشید صبح جمعه
نشریه روزنامه دانشگاه شریف این هفته به شماره هشتادوچهلوششم رسید و برای آن تیتر «سردار ایران» را در کنار تصویری از شهید قاسم سلیمانی انتخاب کرده بود. دانشجویان نویسنده این نشریه در مطلبی با عنوان «فایدهای هم داره؟» به بررسی وضعیت نظرسنجیهای آموزش درباره استادان و کلاسهای درسی پرداختند و در مطلب دیگری با عنوان «آتش در حیاطخلوت» روایتی از حضور سیدمیلاد صالحی رئیس معزول صندوق بازنشستگی کشور را ارائه کردند. هم دانشگاه عوض شده و هم دانشجوها، دانشگاهی فراتر از آموزش، زیباکنار در زایندهرود، ما شهروندان درجه دو، بنرهای تبریک برای حاجقاسم، حیرت، خشم، انتقام و باور فقدان سردار سخت است ازجمله مطالبی است که در این شماره از نشریه به چاپ رسیده است. سرمقاله این شماره را محمدجواد شاکر نوشته که با تیتر «بههممان ریختی سردار» منتشر شده و در آن میخوانیم: «اصلا اگر جمعه جور دیگری صبح میشد، مگر غیر از قیچیبرگردان جهانبخش و حس غرور همراهش سوژه دیگری هم داشتی؟ کل ترم را هم اگر شخم میزدی، چیز دندانگیری دستت نمیآمد. خیلی هنر میکردی درباره همین هشت صفحهای که هفتهای دوبار دست ملت میرسد، چهارکلام مینوشتی و خودت را خیلی دست بالا میگرفتی و آخرش هم میگفتی «همه شما مخاطبان خاص ما هستید» و «تکتک نظراتتان برای ما مهم است» و «روزنامه را مال خودتان بدانید» و همین ادا و اطوارهای دیگر. خورشید جمعه اگر لطفی میکرد و جور دیگری بالا میآمد، کلی هم پیش خودمان ذوق میکردیم با همین کلمات، با همین نمایشها و بازیها، با همین روزمرگیهایمان که آنقدر غرقش شدهایم که حسابی سبک شویم و نفهمیم بار امانتی که به دوش میکشیم، چقدر سنگین است. گله داریم از خورشید روز جمعه، قرارمان باهاش این نبود. قرار نبود بیدارمان کند که خواب حسابی به خورشید هم گله دارد، گله دارد و اصلا سختش بوده که خودش را بالا بکشد و این دنیا را برای یکروز دیگر هم روشن کند. گله دارد از دست سرداری که اینطوری میگذارد و میرود و جمعه همه را به هم میریزد. حاج قاسم! ما هم گله داریم از شما. چه کار به کارمان داشتی؟ داشتیم با همین عادیتر از عادیهای دوروبرمان روز را شب میکردیم دیگر، مست همین ثانیهها و دقیقههای سادهمان بودیم، مست همین برنامهریزیهای دقیق و بدون ردخورمان. اصلا میدانی کارهای چند روزمان را خراب کردهای؟ تو در دنیای خودت بودی و ما هم اینور در دنیای خودمان؛ مست .
بررسی تحولات و پیامدهای ترور حاجقاسم در وقایعاتفاقیه
دوهفتهنامه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ادبی «وقایعاتفاقیه» به صاحبامتیازی سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی در دانشگاه فردوسی مشهد منتشر میشود. شماره شصتوهفتم که نیمه اول دیماه منتشر شده به بررسی آینده منطقه و پیامدهای ترور سردار شهید قاسم سلیمانی پرداخته است. «کجایی ای ز جان و جا رهیده» تیتر صفحه نخست این نشریه دانشجویی است که به همراه تصویر سردار سلیمانی به چاپ رسیده است. امکانسنجی ظهور مجدد داعش پس از سردار سلیمانی، شهادت سردار سلیمانی در آینه رسانههای جهان، دنیا در بهت، سرداری در قامت وطن، معادلات سیاسی خاورمیانه پس از ترور سردار سلیمانی و منازعه شدید یا خروج؟ ازجمله مطالب شماره جدید این نشریه است که همه به موضوع ترور سردار شهید سپهبد سلیمانی اختصاص دارند. روحالله اسلامی در سرمقاله این نشریه که با عنوان «سردار ملی ایران» به چاپ رسیده، مینویسد: «سردار سلیمانی ملی بود به این معنا که اندیشه و کنش او فراتر از جریانهای سیاسی قرار میگرفت. او بالاتر از طبقات، اصناف، احزاب گروهها و موضوعات دمدستی روزمره قرار میگرفت. سلیمانی با توان و جان و دل از ایران دفاع کرد و تا آخرین لحظه برای منافع ایران آرام نگرفت. دیدگاه راهبردی داشت و با هوش زیاد میتوانست نبردها را به نفع نیروهای مقاومت تغییر دهد. سردار اعتقاد داشت اگر در منطقه با دشمنان وحشی و عقبمانده و با کشورهای تروریستی نجنگیم از مرزهای ایران عبور خواهند کرد. ادب، شجاعت و خرد راهبردی سردار سلیمانی را حتی دشمنان او ستایش میکردند. در راستای وظیفه امنیت و فعالیتهای نظامی همیشه با ساختار سیاسی داخله و خارجه ایران هماهنگی کامل داشت و تواضع و ادب، سلیمانی را تبدیل به سرداری ملی با چهرهای کاریزماتیک کرده بود. این جنبه باعث شد در بحرانهای سوریه، افغانستان و عراق هرگاه مشکلی به لحاظ راهبردی پیش میآمد از سلیمانی دعوت میشد تا گره کور را باز کند. سردار سلیمانی بازوی نظامی و امنیتی برای عمق استراتژیک ایران و چنان محبوب و کارآمد بود که اطمینان همه شهروندان محسوب میشد. او پیشگام سربازان خویش و فدایی پیروانش بود به نحوی که همیشه در خطمقدم بود.»
اولین باری که معنای انتظار را فهمیدم
گاهنامه سیاسی- فرهنگی- اجتماعی «خط قرمز» به صاحبامتیازی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی جیرفت ویژه شهادت سردار سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی این هفته در 14 صفحه منتشر شد. «انتقام سخت»، «خبر آمد، خبری در راه است»، «راهت ادامه دارد»، «نخلها ایستاده میمیرند» و «معرفی کتاب»، ازجمله عناوینی است که در این شماره به چشم میخورد.زهرا بینیاز از فعالان نشریات دانشگاه علوم پزشکی جیرفت در یادداشتی در شماره جدید گاهنامه «خط قرمز» نوشت: «جمعه سیزدهمین روز از اولین ماه زمستان سال 1398، ساعت ۶ صبح، خبر آسمانی شدن سرداران بزرگ اسلام و جبهه مقاومت توسط شقیترین آحاد بشر، روح جهانیان خفته را بیدار کرد. امروز، روز عجیبی بود... یکی از جمعههای انتظار؛ حال و هوای این جمعهمان حال و هوای چند سال قبل شده بود، همان زمانی که شهدای مدافع حرم را میآوردند، همان زمانی که مردم عراق و سوریه با تمام وجود منتظر آخرین نور و ذخیره الهی بودند. مردم ایران نه، بلکه جهان، امروز یک پشتیبان بزرگ را در مقابل خونخواران جهانی از دست دادند. مالکاشتر سیدعلی، امروز او را تنها گذاشت. اما سید دست از هدف خود نمیکشد تا پرچم این انقلاب را به دست صاحب اصلیاش امام زمان(عج) برساند. این جمعه اولینباری بود که با تکتک سلولهایم معنای انتظار را فهمیدم... وقتی احساس میکنی یک پشتیبان بزرگ را از دست دادهای، نگران از آیندهای میشوی که برای آن رویاها دیدهای؛ اما یک چیزی هست که امیدوارت میکند و آن اعتقاد به آمدن کسی است که میتواند آن آینده را روشن کند... امروز جهانیان احساس نیاز به ظهور فردی را کردند که میتواند در مقابل تمام این غارتگریها و خودخواهیها و ظلمها بایستد. به امید روزی که طنین الا یا اهلالعالم انا الامام القائم از مرکز جهان به گوش برسد.»
سوگواره نشریات دانشگاه شریف برای پایان انتظار سردار
جمعی از نشریات دانشگاه شریف در غم ازدستدادن سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی اقدام به انتشار دستهجمعی نشریهای ویژه این ایام کردند. این سوگواره با همکاری نشریات دانشجویی عطش، میدان انقلاب، صدف، منبر، ریحانه، خمش، نقش، رویان، کاکتوس، نیستان، الفها، ایرانگرد، باغ کاج، خوابگاه و طلوع و حیات با عنوان پایان انتظار در هشت صفحه به چاپ رسید. «افسانه چشمها، راز دستها»، «حاجقاسم هم آسمانی شد»، «زندگی به سبک سردار»، «آری به اتفاق جهان میتوان گرفت»، «سیهبپوش برادر، سپیده را کشتند» و «توئیتنگار» ازجمله بخشهای مختلف این ویژهنامه است. محمدصالح سلطانی در سرمقاله این نشریه مینویسد: «چشمهایت سردار، چشمهایت طور دیگری بود، فرق داشت با چشمهایی که دیده بودیم و میشناختیم؛ آمیزه اقتدار و محبت بود، تفسیر «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» بود، نگاهت طعم داشت. عسل میشد در دهان، آب میشد زیر زبان، مثل قند، نگاهت دلهایمان را بازی میداد. دلشوره شیرینی میساخت ته قلبهایمان، شور شیرین بود آن نگاه. عکاسان بیشماری تصویرت را قاب گرفتهاند اما از میان همه آنها، من یکیشان را بیشتر دوست دارم، همان که در حضور رهبر است، همانجا که یک دستت را برای احترام به «آقا» بر سینه گذاشتهای، آنجا در اوج کمال ایستادهای، چشمهایت در منتهیالیه شیدایی است و دستهایت در منتهیالیه تواضع، انگار حواست به اینجا نیست، داری جای دیگری را تماشا میکنی، خیره به همان چیزی که جمعه صبح، در سحرگاهی که برای ما زجرآور بود و برای تو رهاییبخش نصیبت شد. سردار ما شیفته آن چشمها و آن دستها بودیم، ما تازه یاد گرفته بودیم تو را و کسانی مثل تو را دوست داشته باشیم، برای ما جنگندیدههای همتنشناخته، برای نسلی که پس از باقری و چمران و صیاد به دنیا آمده، تو اولین نشانه بودی، ما عادت نداشتیم عاشق سرداران زنده باشیم، تو عادت ما را به هم زدی و تازه داشتیم به این خرقعادت دلنشین عادت میکردیم که گذاشتی و رفتی. میدانیم عجله داشتی، میدانیم آن چشمهای افسانهای و آن دستهای رازآلود مال اینجا نبود اما زود رفتی، ما هنوز از چشمه چشمهایت سیراب نشده بودیم، ما هنوز کار داشتیم با تو سردار، این سرزمین نه، این منطقه نه، این امت نه، این جهان نیازت داشت سردار. از صبح تلخی که خبر رفتنت آمد، مدام به عکسهایت نگاه میکنیم، زیر لب «شهید سلیمانی» را زمزمه میکنیم، از طنین بهتآلود این عبارت بغض میکنیم و باز خیره میشویم به همان چشمها و دستها، ما را در چرخه بهت و بغض گرفتار کردی سردار، دیر یا زود اما باید از این سرگردانی، از این بهت و بغض بیرون بیاییم و برای «انتقام سخت» خیز برداریم، کاش از آن بالا، از کنار دوستان قدیمی دستت را دراز کنی و دستمان را بگیری، ما به گرمای دستانت نیاز داریم سردار، ما به دنبال راز آن دستهاییم که حالا یک جهان را به هم ریخته، دست دراز کن سردار.»
بررسی بودجه کشور در شماره جدید قسط
نشریه «قسط »هم یکیدیگر از نشریات دانشجویی بود که در روزهای اخیر به صاحبامتیازی اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی منتشر شد. در سومین شماره قسط، موضوع بودجه کشور در سال آینده به صورت ویژه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. بودجه ۹۹ بودجه فریب و فشار و فساد است، بـودجه ۹۹ و مالیـات، بودجهای بدون توجه به معیشت و سفره مردم و از عدالت به دور و عرضه فرآورده نفتی در بـورس نقطه عطف اصلاح بودجه ۹9 ازجمله مطالب منتشرشده در این شماره است. سیدمحمد بیژنیفر، عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی در یادداشتی در این نشریه مینویسد: «طبق اصلاح ساختار بودجه، قرار بود یکی از پایههای درآمد کشور در سال ۱۳99 مالیات باشد اما متاسفانه با نادیده گرفتن مالیات و معافیتهای مالیاتی بیجا که بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارد این پایه مهم از درآمد کشور کاملا نادیده گرفته شده است. ناعدالتی در پرداخت مالیات از دیگر مسائلی است که باعث دلخوری مردم از نظام جمهوری اسلامی ایران شده است، زیرا اخذ مالیات از قشر تهیدست جامعه این باور را ایجاد کرده که مسئولان جمهوری اسلامی ایران به دلیل همدست بودن با اَبَرکارتلداران اقتصادی و سرمایهداران بزرگ، قصد توطئه علیه مستضعفانی را دارند که تنها این قشر تا آخر خط پای کار این انقلاب و آرمانهایش میایستند. از اینها گذشته ما شاهد هستیم جمهوری اسلامی در مقایسه با سایر بلاد غربی و اروپایی مالیاتی که از بخش تولید کسب میکند بسیار بیشتر از مالیات بر بخش واردات است، در حالی که در سایر بلاد مالیات بر تولید بسیار حداقلی است. مالیات بر خانههای خالی، مالیات بر واردات کالاهایی که مشابه داخلی آن وجود دارد و مالیات بر ماشینها و خانههای لوکس و امثالهم ازجمله مواردی است که در صورت اجرایی شدن آنها جدا از عایدات مالی برای نظام و مردم، میتوان کمی تا قسمتی رضایت عمومی را ایجاد کرد. برخورد قاطع قوه قضائیه با فرار مالیاتی سرمایهداران بهخصوص دو قشر بزرگ و قلدر کشور به نام پزشکان و وکلا، مطالبههای بر زمینماندهای است که اگر پیگیری شوند میتوانیم امید داشته باشیم که قطع وابستگیمان از نفت به صورت تدریجی دور از انتظار نیست.
* نویسنده: ابوالفضل مظاهری، روزنامه نگار