

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، «الهی لا تکلنی. خداوندا مرا بپذیر، خداوندا عاشق دیدارتم، همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفسکشیدن نمود، خداوندا مرا پاکیزه بپذیر» این عبارات آخرین دستنوشتهای است که از شهید سپهبد قاسم سلیمانی به یادگار ماند و یادآور اوج اخلاص و صفای باطن اوست. حضرت آیتالله محمدباقر تحریری، استاد اخلاق و عرفان و تولیت حوزه علمیه مروی، درخصوص ابعاد معنوی شخصیت حاجقاسم سلیمانی یادداشت شفاهی را در اختیار «فرهیختگان» قرار دادهاند.
بسمالله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین بنده لایق نیستم که درباره چنین شخصیتی صحبت کنم. ایشان مصداق آیات مختلف قرآن کریم است. یکی از آنها همین آیه «من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا» است. ایشان از آن مردان بودند و واقعا مردانگی داشتند. منظور از «رجال»، مرد در برابر زن نیست. منظور شخصیتی است که در وادی مردانگی و آن آزادگیای که انبیا و اولیا و ائمه طاهرین(ع) از ما خواستهاند، قدم برمیدارد. اساس آن هم این است که بعد از «ایمان به خدا» و تحت ولایت اولیا قرار گرفتن، از همه بندها آزاد باشند. مقصود از «رجال»، کسانی است که در مسیر آزادی از هواهای نفسانی و خواهشهای شیطانی و مظاهر دنیایی قرار دارند. ایشان از زمره چنین اشخاصی بودند و خدای متعال به ایشان لطف کرده بود که 40 سال در عرصههای مختلف، در مسیر جهاد قدم برداشت و بر آن «عهد»ی که با خدا بسته بود که همان عهد بندگی خالصانه خدا و عهد با امام و عهدی است که همه مومنین باید داشته باشند، ثابت قدم بود که میفرماید: «لا ینال عهدی الظالمین». او این عهدها را در قلب و عمل خود در ابعاد مختلف بهوجود آورد و در عمل صادقانه آن را پیاده کرد. این «صدق» یعنی تمام وجود او را «حقیقت» فراگرفته بود و هیچ تبدیلی هم برای او پیدا نشد. به هر حال تفکرات و تمایلات مختلف و دنیاگرایی و مجذوب عناوین مختلف شدن در عرصههای مختلفی از انقلاب برخی را درگیر خود کرد اما ایشان درگیر این قیدوبندها نبود و به دنبال حقیقت دیگری بود و این حقیقت را در ازخودگذشتگی و وصل شدن به خداوند میجست که در طول عمر شریفش و در این چند خط پایانی که از ایشان به یادگار مانده، متجلی شد. ایشان در این چند خط با تمام وجود این را از خدا خواسته است که خدایا مرا پاکیزه ببر. به هر حال شخص باید در مسیر پاکی اخلاقی و عملی و پاکی روحی از تمام تعلقات قرار گرفته باشد [تا چنین نمودی داشته باشد].
آیه شریفه میفرماید: «یوم لا ینفع مال ولا بنون، إلا من أتى الله بقلب سلیم». ایشان به اندازه خودشان به آن «قلب سلیم» و «نفس مطمئنه» رسید: «یا أیتها النفس المطمئنة، ارجعی إلى ربک راضیة مرضیة، فادخلی فی عبادی، وادخلی جنتی». بنده مطمئن هستم که ایشان با این بینش بالا و جامعیت در بینش، در زمره محمد و آل محمد علیهمالسلام قرار دارد. «محمد رسول الله والذین معه أشداء على الکفار رحماء بینهم»، ایشان با نبی اکرم(ص) یک چنین معیتی دارد که اشداء بر کفار بود و هم جبهه استکبار جهانی و رژیمصهیونیستی و اذنابش را شناخت و هم با تمام وجود در برابر آنها ایستاد. این ایستادگی هم با آن بصیرتی بود که خداوند به ایشان عنایت کرده بود. نحوههای مختلف ایستادگی در نقشههای مختلف جنگی به ایشان الهام میشد و نهتنها در میدان نبرد و هشت سال دفاع مقدس، بلکه در جهان اسلام و در حمایت از کیان اسلامی در سوریه و عراق و کیان تشیع یک امت را رهبری میکرد.
ایشان دیدگاه علوی و فاطمی خودش را نشان داد و نمایاند که واقعا یک شخصیت علوی، فاطمی و حسینی بود.از شاخصههای بارز ایشان ذوب بودن در ولایت بود. ایشان نسبت به مقام معظم رهبری، محبت بالایی داشت و متقابلا رهبری هم نسبت به ایشان مهر و محبت خاصی داشتند. باید توجه داشت که این برکات جز براساس آن مجاهدتهای درونی عاید شخص نمیشود. گاهی افرادی در این ردهها و حتی ردههای بالاتر را مشاهده میکنیم اما ایشان جوهره دیگری از خود نشان داد و در مسیر دیگری حرکت کرد که همان مسیر پاکی فطرت و خداگرایی و خدامحوری و عشق به خدا و اهل بیت(ع) بود.
او در این عشق میسوخت. این عشق باید به سوختن مبدل شود تا آن نتیجه را بدهد. این تقاضاهایی که در دستخطی که از ایشان به یادگار مانده، منعکس شده است؛ از جمله این عبارت که «عاشق دیدارتم»، همینطور به زبان نمیآید. زمانی هست که شخص در اوایل بلوغ است و احساساتی میشود که بر اثر لطافت است. اما در بحرانهای مختلف سیاسی و درگیر بودن با گرایشهای سیاسیون از جناحهای متفاوت چه در داخل و چه در خارج، ایشان حرکت سیاسیای به مثابه «سیاستبازی» نداشت و ظاهر و باطنش یکی بود و در مسیر و احقاق حق مظلومان سیر میکرد و در این جهت از هیچ چیز، از مال و عمر و جان و گفتن حق، دریغ نداشت به نظر میرسد ایشان ارتباط خاصی با بزرگانی از اهل معرفت داشته است. بنده به تازگی شنیدم که ایشان با مرحوم آقاسیدکمال موسوی که از شاگردان مرحوم انصاریهمدانی بود و در نجف به منزل امام هم رفت و آمد میکرد و با حاجآقا سیدمصطفی خمینی، فرزند امام هم حشر و نشر داشت، مرتبط بود. بنده چند سالی مرحوم سیدکمال را زیارت کردم. ایشان از مخلصان و علمای وارسته و اهل معنا و مجاهده بود. مرحوم سیدکمال موسوی اهل کرمان بود و حاجقاسم سلیمانی هم با ایشان ارتباط داشت و این نشان میدهد جوهره سردار شهید حاجقاسم سلیمانی، جوهره دیگری بود.
غرض این است که هرجا بوی معنویت خاصی بود، این شهید عزیز حضور داشت. ایشان با علما و اهل معنا مخصوصا با مقام معظم رهبری ارتباط نهفقط ظاهری بلکه ارتباط ولایی و معنوی و باطنی داشت. ایشان در جنبههای معنوی نسبت به مقام معظم رهبری بینش بالایی داشت و لذا این دعایی که از خداوند خواسته بود اجابت شد؛ همان «دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود.» خداوند متعال میفرماید که ما موسی را به «مقام تکلیم» رساندیم؛ «کلمالله موسی تکلیما.» نمونههای کوچکی از این مقامها برای پیروان واقعی این اولیا و اهلبیت علیهمالسلام بروز میکند. صفات برجستهای که سردار شهید سلیمانی از خود نشان داد و آن توسل خالص او نسبت به اهلبیت علیهمالسلام و آن تعبدیات او نسبت به دستورات شرع مقدس و آن توکل بالا و صبر و بردباری او در مسیر پیاده کردن حق، از او یک پرچمدار واقعی برای رساندن مکتب حق به عالم ساخته بود. الان شاهدیم که شهادت ایشان در جانهای مختلف و افراد مختلفی از دوستان و حتی کسانی که در این خط نبودند و از غیر مسلمانان، انقلاب و تحول ایجاد کرده است. این اتفاق نمیافتد مگر اینکه شخص یک چهره الهی داشته باشد. خداوند متعال فرمود: «الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا»، خدا محبتش را در دل مومنینی که واقعا در مسیر عمل صالح قرار گرفتهاند، قرار میدهد.
ایشان محبت خود به دین و مکتب حق و اولیای حق و امام و مقام معظم رهبری و معارف دین و اهلبیت(ع) و مردمی که میخواستند در مسیر حق باشند را نشان داد و واقعا از این جهت که میخواست مردم در این مسیر قرار بگیرند، واقعا به آنها عشق میورزید.از طرف دیگر، خداوند از ناحیه ایشان یک رعب و وحشتی در دل دشمنان انداخته بود. الان امت ما در فقدان ایشان گریان است و باید هم باشد، اما اگر خوب دقت کنیم میبینیم که پشت آمریکا لرزیده است و در باطن گریان است و همواره از اینکه ثمرات این خون انشاءالله گریبان او را بگیرد، ترسان است. سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در مسیر اخلاص خاصی حرکت داشت و در آخر هم به تمنای باطنیاش برای شهادت و همراهی با سیدالشهدا(ع) و شهدای دشت کربلا رسید و انشاءالله این شهادت یک تحول خاصی در امت ما ایجاد کرده و خواهد کرد. فعالیت و خون ایشان هم حجتی را بر مسئولان و کسانی که دستاندرکار هستند، تمام کرد. ایشان امور به حسب ظاهر نشدنی را با اخلاص خاص خودش و با دست خالی شدنی کرد.
ایشان در مقابل آمریکا و در بیخ گوش رژیمصهیونیستی، جبهه مقاومت را در لبنان، سوریه، یمن و عراق ایجاد کرد و برای همه دلگرمی شد و همه خط خود را فهمیدند و خط مقاومت از مقاومت ایشان سرچشمه گرفت و ایشان هم باید به روح مقاوم اولیای الهی متصل باشد که این اتصال هم با شهادتشان مستحکم شد و انشاءالله این خون، روح جدیدی را در آزادگان جهان و در مسلمانان و شیعیان و ملت ما خواهد دمید و مقدمه نابودی آمریکا و رژیمصهیونیستی و اذنابشان بهخصوص آلسعود خواهد شد. از خداوند متعال تقاضا داریم که ظهور را هرچه زودتر نزدیک بگرداند تا این پرچم به دست مقام معظم رهبری به دست مبارک امام زمان(عج) برسد و همه ما را هم متنبه و در مسیر این بزرگواران قرار دهد، انشاءالله.
