روایت «فرهیختگان» از تشییع شهدا در کاظمین و بغداد
در مراسم تشییع شهدا هزاران عراقی شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل»، «الله، الله‌اکبر، آمریکا الشیطان‌الاکبر» و «هذا وعد... هذا وعد... آمریکا ما تبقى بعد» سر دادند.
  • ۱۳۹۸-۱۰-۱۵ - ۱۱:۰۹
  • 00
روایت «فرهیختگان» از تشییع شهدا در کاظمین و بغداد
عـــراق آماده انتقـــام
عـــراق آماده انتقـــام

  به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، برای ما کم‌سن و سال‌تر‌ها، برای ما که تجربه دهه 50 و 60 را نداریم، برای ما که از بهشتی، رجایی، باهنر و چمران جز چند فریم عکس و چند دقیقه فیلم و صوت چیزی به یادگار نمانده، قاسم سلیمانی همه‌چیز بود؛ همان که پوستر‌هایش را به دیوار اتاق می‌زدیم و تصاویرش را روی میز و جلوی چشمان‌مان می‌گذاشتیم تا شاید روزی ما هم او شدیم و برای کمک به مظلومان از جان و مال‌مان گذشتیم. برای ما سلیمانی فراتر از اسطوره بود و فکر نمی‌کنم لغتی هم برای آن در تمام لغت‌نامه دهخدا و نوشته‌های نویسندگان شهیر بتوان یافت. برای ما سلیمانی همه آن چیزی بود که وقتی خواب بودیم رفت تا وقتی چشم باز کردیم تمام وحشت دنیای بدون حضورش را تجربه کنیم. اما واقعا نمی‌شود همه را از دست داد، نمی‌شود خوابید و چشم باز کرد و حاج‌قاسم را نداشت. نمی‌شود تمام فریم‌های تصویرش، دلجویی‌هایش از فرزندان شهدا، حرف‌های جذابش پشت بیسیم در خط‌مقدم و تمام صلابت حضورش را از یاد برد. نمی‌شود این همه شکوه از عراق و سوریه و یمن تا کشمیر و پاکستان و قلب اروپا را دید و از کنارش عبور کرد.

سلیمانی همه آن چیزی بود که من و هم‌نسل‌های قبل و بعد از من دوستش داشتیم و به او افتخار می‌کردیم و می‌کنیم، فارغ از تمام جریان‌ها و اختلافات و سوگیری‌ها، سلیمانی برای همه ما بود. کاش همین حالا که من می‌نویسم و همین امروز که شما این نوشته را می‌خوانید، دستی محکم به صورت‌مان بخورد یا یک آب سردی به صورت‌مان پاشیده شود و همه از خواب بیدار شویم و بگویند سلیمانی هست، فاطمیه نزدیک است و همین شب‌ها تصاویرش در حسینیه امام‌خمینی(ره) در کنار رهبر انقلاب منتشر خواهد شد. مگر می‌شود در خیابان‌ها قدم زد و فقط به حجله‌های شهادت حاج‌قاسم نگاه کرد. چه کسی باور می‌کرد؟ او به آرزویش رسید، شهید شد اما ما بزرگ‌ترین آرزویمان را از دست دادیم.

حاج‌قاسم برای ما همیشه هست، هیچ‌کدام از ما نمی‌توانیم سلیمانی باشیم، همان‌طور که هیچ‌کدام‌مان بهشتی نشدیم، رجایی و باهنر نشدیم، چمران و همت و زین‌الدین نشدیم، هیچ‌کدام سلیمانی هم نمی‌شویم و سهم ما از تمام این نبودن‌ها فقط افسوس و حسرت خواهد بود. نوشتن از سلیمانی افتخار هرکسی است که ادعای دست به قلم بودن دارد، اما نوشتن از نبودن سلیمانی جام‌زهری است که نوشیدنش فقط با توجیه شهادت ممکن می‌شود و من محکوم به نوشیدن این جام‌زهر و محکوم به مخابره اخباری هستم از نبودن حاج‌قاسم؛ همان فرمانده دلاوری که عده‌ای محدود برای نبودنش هلهله می‌کنند، چون کابوس‌شان دنیا را ترک کرده و عده‌ای هم در نبودنش به سر و سینه می‌زنند چون آرزوهایشان را ازدست‌رفته می‌بینند و من بین هر دوی اینها حیران و سرگردان به دنبال یک نقطه‌عطف و یک دلیل صبر می‌گردم تا شاید دردهای این قلب‌های اندوهگین را کمی آرام کنم. از حافظ تا چهارراه‌ولیعصر قدم می‌زدم، در فکر نبودن سلیمانی تمام دنیا روی سرم هوار شده بود، حجله‌ها بیشتر از هر زمان و هر حجله دیگری ناراحت‌کننده بود.

سیدرضا نریمانی همان نوای همیشگی را تکرار می‌کرد: «منم باید برم، آره برم سرم بره... » آن طرف‌تر حنیف طاهری می‌خواند، «الرحیل، الرحیل...» جلوتر کریمی روضه حضرت عباس(ع) می‌خواند و باز از همه اینها بیشتر بهت مردم بود که جلب‌توجه می‌کرد. آن عظمت، مگر می‌شود که نباشد. مردم سنگ‌تمام گذاشته بودند اما تمام این سنگ‌تمام گذاشتن‌ها هم کم بود. مثل انتقام خونش، انگار خون‌بهایی برای سلیمانی نیست. آنقدر خوب، آنقدر خاص و منحصربه‌فرد که نمی‌دانیم این ضرر را چطور جبران کنیم. تا میدان انقلاب را که من قدم می‌زدم اوضاع همین بود، موکب‌ها برپا شده بودند، انگار محرم بود، جوانان با چشم اشک‌آلود  داربست‌ها را محکم می‌کردند و به شیشه عقب اتومبیل‌ها پوستر حاج‌قاسم را می‌زدند. نوجوانان شابلون و رنگ به دست روی ماشین‌ها می‌نوشتند پایان ماموریت یک بسیجی شهادت است. اما خب باز هم هیچ‌کس آرام نبود.

نمی‌دانم آخرین‌بار کی این همه یکدستی را دیده بودم، آخرین‌بار کی دیده بودم که تمام روزنامه‌ها، تمام رسانه‌ها و تمام جریانات، جز احمق‌های همیشگی، یک چیز را بنویسند و اندوهگین از نبودن یک نفر باشند. حتما به سن و ذهن من نمی‌رسد که از روزگار نبودن امام(ره) بنویسم، اما سلیمانی حلقه اتصال و اشتراک ما و تمام رسانه‌ها و مردم بود. صفحه اول همه روزنامه‌ها تصویری از این سردار رشید اسلام بود، همه در سوگ سلیمانی و همه در بهت نبودنش بودند و این حال عجیب ساعت‌هاست مثل یک بغض عجیب گلوی ما را گرفته است. نمی‌دانم هرکسی در چه اندیشه‌ای این غم را فرو می‌خورد و همچنان برق اندکی از امیدواری در چشمانش مانده است، اما آنچه دیدم و شنیدم همه منتظر یک مساله‌اند و آن هم انتقام است. به قول یکی از دوستان کاش فردا که چشمان‌مان را باز می‌کنیم اعلام کنند مساجد برای اعزام رزمندگان به جبهه ثبت‌نام می‌کنند؛ این شاید غایت مطالبه تمام خونخواهان حاج‌قاسم سلیمانی است، همان‌هایی که این دو روز را در حسینیه‌ها به عزاداری نشستند و در فرودگاه تحصن کردند که برای انتقام عازم محل شهادت شوند. هرچه هست، فقط همین انتقام می‌تواند فصل‌مشترک مطالبه‌گران و مردم ایران باشد؛ مردمی که سال‌هاست نماد امنیت‌شان حاج‌قاسم است.

به اندازه تمام این سال‌ها می‌توان نوشت، آنقدر حاج‌قاسم‌مان دوست‌داشتنی و مقتدر بود، آنقدر مفید و فعال، آنقدر مردمی و معقول که هرچه از افعال و کنش‌هایش بنویسیم چیزی که تمام می‌شود، جوهر و کاغذ است، نه محتوا. اما خب برای همین تمام‌نشدن محکوم به نوشتن به حد وسع خودمان هستم، محکوم به انتشار اخباری از عراق، بغداد، کربلا و نجف و کاظمین که زودتر از ما ایرانی‌ها میزبان پیکر مطهر سلیمانی بودند و چه میزبانی باشکوهی، چه رجزخوانی باصلابتی و چه میهمان‌نوازی خارق‌العاده‌ای. واقعا نام چند نفر را می‌توان نوشت که حضورش امنیت کشورش را فرسخ‌ها آن‌طرف‌تر از مرزها تامین کرد و نبودنش حزن را تا همان فرسخ‌ها آن‌طرف‌تر از مرز کشورش کشاند و مردم را به خیابان‌ها آورد تا در سوگ پرکشیدنش به سر و سینه بزنند و این‌طور بی‌تابی کنند؟ سلیمانی حالا که من از او می‌نویسم درحال تشییع در عراق و طواف ضریح حسین‌بن‌علی است و احتمالا امروز که شما می‌خوانید وارد کشور شده و مردم اهواز و مشهد و تهران میزبان او خواهند بود تا همچون پروانه به دورش حلقه بزنند و نبودنش را بیش از خبرها و عکس‌ها و دست از تن جداشده‌اش با پوست و استخوان درک کنند.

روایت میدانی از تشییع شهدا در عراق

ناامنی‌ها و تحولات عراق مانع شد سعادت حضور در مراسم تشییع این سردار بزرگ اسلام را در خاکی که خونش در آن به زمین ریخته شد، به دست آوریم. برای همین و برای شرح آنچه در عراق با پیکر سلیمانی و سرباز خلفش ابومهدی المهندس گذشت، با یکی از خادمان حرم حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) گفت‌وگو کردیم تا از فضای موجود و استقبال مردم عراق از پیکر حاج‌قاسم سلیمانی در بین‌الحرمین برای ما بگوید.

میرزاحسن زبیدی که در صفحه شخصی‌اش در اینستاگرام هم فیلم‌هایی از تشییع باشکوه حاج‌قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس منتشر کرده است، به «فرهیختگان» می‌گوید: «اینجا فضا، فضای خاص و عجیبی است. خیلی از سوگواران، خیلی از مردم حسی شبیه کسانی دارند که پدرشان را از دست داده‌اند. سلیمانی کسی بود که برای آنها، برای امنیت و صلابت‌شان جنگید و مردم عراق هم برای همه اینها، برای از دست دادن پدرشان اندوهگین هستند. سلیمانی چهار سال در عراق بود و با تدبیر و هدایت او و رشادت رزمندگان حشدالشعبی سایه شوم داعش از سر عراق برچیده شد. شهادت ابومهدی المهندس هم که یکی از دوستان قدیمی حاج‌قاسم بود و یک روز و یک‌جا و در یک زمان با هم به شهادت رسیدند، مردم عراق را اندوهگین کرده است.

جمعیت بسیار زیادی برای تشییع آمده‌اند و مردم بسیار اندوهگین، خشمگین و عزادار هستند. فیلم‌هایی برای شما ارسال می‌کنم تا این شکوه و جمعیت عجیب را ببینید. وظیفه ما این است که ادامه‌دهنده راه این شهدا باشیم. هزاران حاج‌قاسم دیگر به برکت خون این شهدا تربیت خواهند شد و به یاری مظلومان خواهند آمد. ما باید روبه‌روی دشمن بایستیم، مثل حاج‌قاسم، مثل شهید حججی، مثل ابومهدی المهندس و تمام شهدایی که تا پای جان در برابر استکبار ایستادگی کردند. دشمنان وقتی اسم شیعه را می‌شنوند حساب کار دست‌شان می‌آید. آرزوی من بود که یک‌بار حاج‌قاسم را ببینم، خصوصا وقت‌هایی که به حرم می‌آمدند اما خب قسمت من نبود، ابومهدی المهندس را چندباری در بین‌الحرمین از نزدیک دیدم و باورم نمی‌شد. واقعا انسان عجیبی بود. نکته جالب این بود که هیچ محافظی همراهش نبود و من از همین تعجب می‌کردم که تنهایی به زیارت آمده است. این دو عزیز به آن چیزی که می‌خواستند، رسیدند و شهید شدند. مردم عراق امروز سنگ‌تمام گذاشتند و با همه وجود از این شهدای والامقام میزبانی و پیکر این عزیزان را تشییع کردند. جو ضدآمریکایی هم به‌شدت وجود دارد و از روزها قبل شعارهای مردم عراق در ضدیت با حضور آمریکا در عراق را می‌شنویم و شاهد آن هستیم.»

آمریکا «ما تبقی بعد»

سوای روایت میدانی این خادم حرم حضرت‌اباعبدالله روایت‌های رسمی از سوی رسانه‌های بین‌المللی هم از این تشییع بی‌نظیر و باشکوه قابل‌تامل و توجه است. مراسم تشییع پیکرهای مطهر شهدای حادثه تروریستی 13 دی‌ماه که منجر به شهادت حاج‌قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس معاون سازمان حشد‌الشعبی عراق و تعدادی از همراهان‌شان شد، روز گذشته از فرودگاه المثنی در بغداد آغاز و پس از گذشتن از شهر کاظمین در کربلا و نجف‌اشرف ادامه یافت. در جریان این مراسم، هزاران عراقی شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل»، «الله، الله‌اکبر، آمریکا الشیطان‌الاکبر» و «هذا وعد... هذا وعد... آمریکا ما تبقى بعد» سر دادند. بعد از آن پیکر شهدای حشدالشعبی در وادی‌السلام در نجف‌اشرف به خاک سپرده شد. به گفته رسانه‌ها حضور مردم عراق در سال‌های اخیر برای تشییع شخصیت‌های برجسته بی‌سابقه بوده است.

حضور مسئولان عراقی در مراسم تشییع

در مراسم تشییع سردار سلیمانی و شهدای حشدالشعبی هادی العامری، دبیرکل سازمان بدر و جانشین احتمالی ابومهدی المهندس و نیز ابو‌آلاء الولائی، دبیرکل گردان‌های سید‌الشهدا نیز حضور یافتند. عمار حکیم رئیس جریان اپوزیسیون حکمت، نوری‌المالکی رئیس ائتلاف دوله‌القانون و نیز همام حمودی رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق هم از دیگر شرکت‌کنندگان در این مراسم بودند. همچنین تصاویری از حضور عادل عبدالمهدی نخست‌وزیر مستعفی عراق در مراسم تشییع شهدای حشدالشعبی و سردار قاسم سلیمانی منتشر شد.

مهدی تقی، عضو کمیته امنیت و دفاع پارلمان عراق در این مراسم گفت: «پرواز هواپیماهای آمریکایی در آسمان بغداد نقض گسترده حاکمیت عراق است و عادل عبدالمهدی باید به این بی‌پروایی پاسخ دهد.» هادی العامری، دبیرکل سازمان بدر و جانشین احتمالی المهندس نیز در وداع با ابومهدی المهندس تصریح کرد: «بهای خون تو، خروج نیروهای آمریکایی تا ابد خواهد بود.»

فالح الفیاض، رئیس تشکیلات حشدالشعبی نیز در سخنانی در این مراسم تصریح کرد که همگان منتظر انجام‌وظیفه دولت و مسئولان عراقی برای پاسخ به حمله آمریکا هستند. همچنین به نوشته پایگاه خبری «السومریه» عراق، یک مقام امنیتی گفت که همزمان با مراسم تشییع پیکر شهدای حمله بامداد جمعه آمریکا به جاده فرودگاه بغداد، بالگردهای آمریکایی هم‌اکنون درحال پرواز بر فراز منطقه امنیتی سبز و مناطق «الکراده» و «الدوره» و پل‌های «الطابقین» و «الجادریه» هستند و تصاویر آنها نیز موجود است.

* نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰