به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، پیوند بین هنر و نظامیگری؛ این ارتباط در طول تاریخ کم پیش آمده است. یکی از معدود سرداران و نظامیانی که به قدرت هنر در بیان قدرت پی برد و در این راه تلاش کرد، شهید قاسم سلیمانی بود. میگویند حرف نزدن درباره چیزی که نمیدانی سختتر است از حرف زدن درباره دانستهها، و قاسم سلیمانی سعی میکرد بیشتر از چیزهایی که میداند نگوید؛ مردی که هنگام ساختن موزه دفاع مقدس ابائی نداشت از آموختن تجربیات کشورهای صاحب فن و تمام تلاشش را میکرد تا «به وقت شام» به موقع پخش شود که از دهان نیفتد. این ارتباط نزدیک با هنر و هنرمندان است که باعث خلق آثار و یادگارهایی در حوزه سینما و تلویزیون میشود. «پایتخت5» را هدایت میکرد و برایش اهمیت داشته که چه تصاویری از داعش در تلویزیون پخش شود. هنرمندان در رثایش در فضای مجازی پستهای احساسی و قدرشناسانه میگذارند و حضورش در پشت صحنه یک فیلم میشد خبر اصلی رسانهها. در برابر ساخته شدن فیلمش مقاومتی واقعی و حقیقی میکرد. ادا درنمیآورد و حتی برای پخش تصاویر ضبطشده از خودش هم راضی نمیشد. تظاهر نمیکرد. تواضع بدتر از ریا نداشت. فرار میکرد از دیده شدن و دلش میخواست دوربینها مردان دیگر و سرزمینهای دیگر و رشادتهای دیگران را ضبط و پخش کند. اینچنین بود داستان مردی که پس از شهادتش، از آمریکا هم پیام همدردی یک کارگردان میآید و از سوریه و عراق و لبنان هم. روزی آنها که دلسوز بودند و عاقل، آرزو میکردند کاش چند قاسم سلیمانی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و هنری وجود داشت و حالا باید افسوس بخوریم... .
محمد خزاعی در گفتوگو با «فرهیختگان»: هنرمندان آمریکایی هم شهادت سلیمانی را تسلیت گفتند
محمد خزاعی، دبیر جشنواره فیلم «مقاومت» و تهیهکننده فیلم سینمایی «به وقت شام» در گفتوگو با «فرهیختگان» ضمن بیان علاقه شدید هنرمندان خارجی شرکتکننده در جشنواره مقاومت به دیدار با شهید قاسم سلیمانی افزود: «بارها کارگردانان و فیلمسازان غیرایرانی درخواست دادند تا بتوانند سردار قاسم سلیمانی را از نزدیک دیدار کنند اما بهدلیل مشغله سردار این اتفاق نیفتاد.»
از خزاعی درباره پیامهایی که کارگردانهای خارجی برای بیان همدردی با شهادت حاجقاسم سلیمانی فرستادهاند، پرسیدیم که پاسخ داد: «بله، کارگردانهایی از کشورهای سوریه، عراق، لبنان و حتی فرانسه و آمریکا پیامهای تسلیت و تاسف خود را از این اقدام غیرانسانی ارسال کردند که چون ممکن است برایشان دردسر ایجاد شود، نمیتوانیم اسامیشان را بگوییم. هنرمندان زیادی از سرتاسر جهان، به خبر شهادت حاجقاسم سلیمانی واکنش نشان دادند و این نشان میدهد که محبوبیت این سردار فقط مختص ایران نیست.»
خزاعی درباره استفاده از ظرفیت بینالمللی این هنرمندان در ساختن آثاری درباره شهید سلیمانی یا مقاومت گفت: «حتما در سالهای آینده شاهد تولید و تهیه فراوان فیلمهای سینمایی یا مستند با این موضوعات خواهیم بود، سینمای ما ظرفیت این را دارد که حداقل سالی دو سه فیلم با موضوع مقاومت در آن ساخته شود. ممکن است شاهد نگاههای متفاوتی در زمینه ژانر مقاومت در کشورهای مختلف باشیم، اما آنچه گفته و ساخته میشود حتما یک هدف را دنبال میکند.»
محمد خزاعی در دو روز گذشته در برنامههای «هفت» و ویژهبرنامه «سلام صبح بخیر» شبکه3 حضور داشته و گزیدهای از صحبتهای او درباره شهید قاسم سلیمانی در ادامه میآید: در دیدار خصوصیای که با ابراهیم حاتمیکیا، خدمت مقام معظم رهبری رفته بودیم، آقا ابراهیم به حضرتآقا گفتند من خیلی دوست دارم فیلم زندگی حاجقاسم را بسازم، اما ایشان بههیچعنوان راضی نمیشود. حضرتآقا هم گفتند ایشان خیلی مشغله دارند و شاید دلیلش همین است؛ شما قدری صبر کن! بعد از آن سردار وحید هم گفتند میخواهید برویم خانه حاجقاسم و جلسه بگذاریم تا راضیشان کنیم، اما ایشان هیچ رغبتی ندارند.در زمان تولید به وقت شام، حاجقاسم سلیمانی، مسیر را برای ابراهیم حاتمیکیا هموار کرد تا بتواند در سوریه تحقیق کند. به ابراهیم حاتمیکیا گفته بود امسال باید این فیلم ساخته شود چون در سال آینده وضعیت داعش تغییر میکند. حاجقاسم سلیمانی بهشدت پیگیر کار بود که به کجا رسیده است.
تصاویر زیادی از حاجقاسم ضبط شده، ولی هیچکدام هنوز بیرون نیامده است. امثال حاجقاسمها نمیخواستند درباره خودشان صحبت شود و منیتی هم نداشتند. برخی آدمها از این مرحله عبور میکنند و اهداف والاتری دارند تا اینکه خودشان را پرزنت کنند. آقای حاتمیکیا برای تحقیقات با هماهنگی سازمان اوج به سوریه رفتند و این مرحله چند ماه طول کشید و با هماهنگیهایی که حاجقاسم دستور آنها را داده بود، همهجا حضور داشت و شرایط حضور در مناطق جنگی هم برای او مهیا شد. او پس از برگشت به یک قصه 10 صفحهای رسید و مرا صدا زد. نسخه اولیه کار آماده شد و اولین نمایش را برای سردار سلیمانی گذاشتیم که ایشان با خانوادهشان تشریف آوردند. برای بچهها خیلی جالب بود سردار سلیمانی که بسیار این منطقه و خیلی از کشورهای مختلف درباره ایشان بحث میکنند، چقدر آدم ساده و خودمانی و صمیمیای هستند و چه رابطه خوبی با اهالی فرهنگ و هنر دارند. من حین اکران خصوصی فیلم برای سردار به عکسالعملهای او دقت میکردم و برخی از صحنهها میدیدم که دارد اشک میریزد.
بعد از فیلم به ما گفت من تمام این لحظاتی را که ترسیم کردید، بدترشان را از نزدیک دیدهام و خاطرات سالهایی که در سوریه با داعش مبارزه میکردیم برایم زنده شد. او نشست و با بچهها گفتوگو کرد و به آنها هدایای ویژهای از جمله انگشتر متبرک داد. شما احساس نمیکردید با آدم بزرگی صحبت میکنید، بلکه انگار با آدمی همتراز خودشان حرف میزدند، آنقدر که سردار سطح خود را پایین میآورد. حاجقاسم فیلم و راش خیلی زیاد دارد، ولی توزیع آنها را ممنوع کرده بود. تمام بچههایی که در مناطق مختلف کار میکردند، از جمله آقای شعبانی که در روایت فتح هستند، لحظات نابی از حاجقاسم سلیمانی دارند، اما خودشان گفته بودند اجازه انتشارشان را ندارید و حالا که دیگر حاجقاسم نیستند باید دید چقدر آثار قابل اعتنایی خواهیم داشت و شخصیت او را خواهیم شناخت. تکه مصاحبهای از حاجقاسم هست. ایشان خیلی آقای حاتمیکیا را دوست داشت. بعد از تماشای «به وقت شام» او را بوسید و ابراز لطف کرد و گفت این جزء معدود آثاری بود که در سینمای ایران جسارت داشت و تکتک واقعیتهایی که من لمس کردم و خاطرات آن برای من زنده شد. بهشدت خوشحال بود که چنین اثری در سینمای ایران ساخته شده است و از بچههای اوج که پشتیبانی خوبی کردند، تشکر کرد. حاجقاسم سلیمانی جزء افراد نظامیای بود که حوزه فرهنگ را بهخوبی میشناخت. ما در سوریه در منطقهای میخواستیم کار کنیم که بسیار برای دولت سوریه مهم و قرار بود پروازمان از کاخ ریاستجمهوری در دمشق باشد. این جزء مناطق ممنوعه در هر کشوری است و در وضعیت جنگی که اتفاق افتاد هماهنگیاش ظرف یکی دو روز با دو بار تماستلفنی انجام شد. پسزمینه این پشتیبانی خوب، تفکر و اندیشه یک آدم بزرگ است که جریان فرهنگ و تاثیرگذاری یک محصول هنری را میداند و این نگاه است که آدم را مجذوب میکند.
سیروس مقدم: سلیمانی ستون محکمی برای ایران بود
سیروس مقدم، کارگردان مطرح کشور که بیشتر او را با کارگردانی مجموعه سریال پایتخت میشناسند، در گفتوگویی تلفنی با محمدحسین رنجبران، مجری ویژهبرنامه شبکه یک سیما، در ابتدا شهادت سردار قاسم سلیمانی را تسلیت گفت و اضافه کرد: «قبل از شروع پایتخت5، توسط موسسه اوج قرار ملاقاتی با سردار ترتیب داده شد. ابتدا برای من اتفاقی خوب رخ داده بود و سپس ایشان در نهایت سادگی و عطوفت صحبتهای سازندهای درخصوص پایتخت داشتند؛ از جمله مرحله نگارش فیلمنامه و مرحله ساخت سریال.» سیروس مقدم در ادامه از تجربه میل وعده صبحانه با سردار گفت و از آن بهعنوان یکی از لحظات فراموشنشدنی زندگیاش یاد کرد. محمدحسین رنجبران در ادامه میپرسد که هنگام مطلع شدن از خبر، چه حالتی به شما دست داد. مقدم از کار طولانیمدت در شب گذشته این رخداد گفت و وضعیت شنیدن خبر را شوکآور تعبیر کرد. او همچنین درخصوص این رخداد مثالی از سریال امامعلی(ع) زد: «با شنیدن خبر مرگ مالک، در دیالوگ بعدی پاسخ اینگونه است که: تازه به این باور رسیدهام که مرگ نیز وجود دارد.» مقدم خبر شهادت سردار سلیمانی را نیز اینچنین نابهنگام، باورنکردنی و متاثر خواند.
رنجبران از مقدم بهعنوان فردی که با آثارش در پی ایجاد لبخند برای مخاطب بوده، نظرش را درخصوص دید ملت ایران نسبت به آینده میپرسد.مقدم نتیجه این واقعه را اتحاد و وحدت عمل بیشتر در جامعه ما و تمام ایرانیان هموطن ما خواند و اضافه کرد: «شک نکنید وحدت شکل گرفته و بیشتر خواهد شد.»مقدم عمل ترور را محکوم اعلام داشت و ترور را اینگونه تعبیر کرد که در وضعیت بنبست عقل، ترور و زور وارد میشوند.در پایان سیروس مقدم سردار سلیمانی را ستونی محکم برای ملت ایران خواند و از دست دادن او را فاجعهای عمیق و جبرانناپذیر نامید.
داوود میرباقری: با شنیدن نام سلیمانی احساس غرور میکردم
داوود میرباقری، کارگردان سریالهای «امامعلی» و «مختارنامه» با انتشار ویدئویی، ابراز همدردی و تسلیت خود را اعلام کرد و پیرامون این مساله توضیح داد: «روز گذشته هنگامی که خبر شهادت سردار قاسم سلیمانی را از زبان مدیر فیلمبرداری شنیدم، بسیار شوکه شدم و بغض و اندوهی شدید طی روز بر فضای کاری ما حاکم شد که تاثیر زیادی بر ریتم کاری ما گذاشت.»
میرباقری ادامه داد: «سردار سلیمانی یکی از شخصیتهای بزرگ بود که من هرگاه اسمش را میشنیدم، احساس غرور میکردم و حال خوبی به من دست میداد و با خود میگفتم ایکاش در تمامی حوزهها ما چنین افرادی را داشتیم.»
او در ادامه از ویژگیهای خلاق بودن و تاثیرگذاری سردار سلیمانی گفت و این واقعه را قابل پیشبینی عنوان کرد و افزود: «در این 40سال بعد از انقلاب، دشمنی آمریکا وجود داشته و همیشه آنها به حذف شخصیتهای موثر ایرانی به شیوههای مختلف دست زدهاند و این اولین بار نبوده و آخرین بار نیز نخواهد بود.»
میرباقری تاسف خود را اعلام و از ذات دشمنی استکبارگونه گفت و همچنین امید خود را نسبت به تاثیر خون شهدا بیان کرد.میرباقری گفت: «بعضی انسانها اینچنین زندگی میکنند که حتی شهادتشان هم تاثیر عظیمی بر وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه میگذارد.»
وی در ادامه تسلیت خود و گروه سازنده سریال سلمان را به ملت ایران و رهبر معظم انقلاب اعلام داشت و قدردانی خود را نسبت به دیگر مبارزان و مجاهدان که برای استقلال و آزادی این کشور تلاش میکنند، اعلام کرد و در پایان گفت: «امیدوارم زندگی پربرکت امثال شهید سلیمانیها استمرار داشته باشد و به آرمانهای موردنظر انقلاب و تفکر آزادیخواهی و استقلالطلبی دست پیدا کنیم.»
احمد یوسف زاده در گفتوگو با «فرهیختگان» مطرحکرد:
راز علاقه قاسم سلیمانی به «۲۳ نفر»
کتاب «آن 23 نفر» روایتی از رزمندگان نوجوان کرمانی است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این نوجوانها اکثرا از تیپ ثارالله کرمان اعزام شده بودند و در اردیبهشت ۱۳۶۱ در مرحله مقدماتی عملیات بیتالمقدس در مناطق مختلف جبهه اسیر شدند. حاجقاسم سلیمانی در زمان جنگ، فرمانده آنها بود. رهبر انقلاب، در نامهای از احمد یوسفزاده، نویسنده این کتاب و بقیه این گروه قدردانی کرد.
قاسم سلیمانی پس از خواندن کتاب «آن 23 نفر» نامهای برای احمد یوسفزاده، نویسنده کتاب نوشته که در این نامه آمده است: «احمد عزیزم؛ تقریظ و تحسین رهبر عزیزمان مرا تشویق به خواندن کتابت کرد و پس از قرائت آن به مقامت غبطه خوردم و افسوس که در کارنامهام یک شب از آن شبها و یک روز از آن روزهای گرفتار در قفس را ندارم. شماها عارفان حقیقی و عابدان به عبودیت رسیدهای هستید که به عرش رسیدید، ایکاش در همان بالا بمانید. چه افتخارآمیز است ربانیون بر منبر نشسته، تربیتیافتگان منابر خود را به تماشا بنشینند. چه زیباست جوانان جویای کمال، کودکان کمالیافته در قفس دشمن را ببینند. ایکاش سفیران در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند و چگونه سفیر بودن را بیاموزند. احمد عزیز؛ وقتی کتابت را خواندم ناخودآگاه صحنه اسارتی در مقابل دیدگانم مجسم شد و بهیاد آن اسیر، بر کتاب این اسیر، اشک ریختم، یاد قهرمان اسارت که اسارت را به اسیری گرفت. بانوی معظمه خستهای که با مجروحیت دل و جسم، درحالیکه سر برادران، برادرزادهها و فرزندان خود را بالای نی جلوی چشم داشت و دهها زن و کودکِ اسیرِ هرروز کتکخورده را در طول هزاران کیلومتر پیاده یا بر شتر برهنه نشسته، سرپرستی میکرد، در عمق قرارگاه دشمن بر هیبت او شلاق زد و با بیانی که خاطره پدرش علی(ع) را در یادها زنده کرد همانند شمشیر برنده برادرش عباس بر قلب دشمن فرود آورد و با جمله «مارأیت الّا جمیلاً» عرش را گریاند و بشریت را تا ابد متحیر عظمت خود ساخت. به کرمانی بودنم افتخار میکنم، از داشتن گوهرهایی همچون «شهسواری» که فریاد «مرگ بر صدام، ضد اسلام» را در چنگال دشمن سر داد و نشان داد بهخوبی درس خود را از مکتب امام سجاد(ع) آموخته است و «امیر شاهپسندی» که بر گوشتهایِ بر اثر شلاق فروریخته او اطو کشیدند و «احمد یوسفزاده»، «زادخوش»، «مستقیمی»، «حسنی» و... که از اسارت عظمت آفریدند. در پایان درود میفرستم برمردی که بهاحترام شما و همه مجاهدین و شهدا، قریب 30 سال چفیه یادگار آن روزها را به گردن آویخته تا عشق به این راه و مرام و فرهنگ را به همه یادآوری کند و بر هر نوشته شما بوسه میزند و در بالاترین جایگاه فقاهت، حکمت و اندیشه، زیباترین کلمات را نثارتان میکند. چقدر مدیون این مردیم و بدون او تاریکیم. خداوندا؛ وجودش را برای ایران و اسلام حفظ بفرما.» با احمد یوسفزاده، نویسنده کتاب «آن 23 نفر» درمورد ویژگی شخصیتی حاجقاسم سلیمانی و علاقهمندی این سردار شهید به حفظ آثار دفاع مقدس، گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
احمد یوسفزاده درباره علاقهمندی حاجقاسم سلیمانی به کتاب «آن 23 نفر» گفت: «حاجقاسم سلیمانی بعد از خواندن کتاب «آن 23 نفر» نامهای خطاب به من نوشت که آن روزها در فضای رسانهها هم منتشر شد. در این نامه خیلی به من لطف داشت و مرا احمد عزیز خطاب کرد و شرمنده شدم که درنهایت فروتنی نوشته بود که افسوس، در کارنامهام یک شب از آن شبها و یک روز از آن روزهای گرفتار در قفس را ندارم. البته که این از لطف و فروتنی این شهید بزرگوار بود و اینکه نگاه ویژهای به حوزه ادبیات دفاع مقدس داشت.»
یوسفزاده اضافه کرد: «چندی پیش یکی از مدیران فرهنگی استان کرمان، نقل قولی از سردار قاسم سلیمانی مطرح کردند مبنیبر اینکه چرا بعد از کتاب «آن 23 نفر»، در کرمان کتابهایی در حوزه دفاع مقدس چاپ نشده است.»
وی اضافه کرد: «حاجقاسم سلیمانی در سال 76، کنگره شهدای کرمان را برپا کرد که در آن علاوهبر سرگذشتپژوهی شهیدان این استان، در حاشیه کنگره یک موزه دفاع مقدس افتتاح شد. این موزه براساس بافت و معماری شهر کرمان طراحی شده است و بهلحاظ محتوایی یکی از مراکز غنی در جمعآوری و حفظ آثار شهدای استان کرمان است. حاجقاسم، به فردی ماموریت داده بود که برای طراحی این موزه، از تجربه موزههای جنگ کشورهای دیگر استفاده کند.»
یوسفزاده در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «حاجقاسم سلیمانی اهمیت ویژهای برای حفظ ارزشهای شهدای دفاع مقدس قائل بود. برای همین بود که پیشنهاد ساخت فیلم سینمایی «23 نفر» را داد و حتی در پشت صحنه این فیلم حاضر شد. او حدود یک ساعت با بازیگران و شخصیتهای واقعی صحبت کرد و آنجا هم خاطرات دوران دفاع مقدس را نقل میکرد. حاجقاسم، فرمانده آن 23 نفر بود و همانجا گفت یکی از همین نوجوانها، برای رفتن به جبهه خیلی گریه میکرد.»
یوسفزاده با تاکید بر اینکه حاجقاسم، پیشنهاددهنده ساخت فیلم «23 نفر» بود، گفت: «سردار علاقهمند به دیدن «23 نفر» بود و خوشحال از اینکه چنین فیلمی ساخته شده است و بنا بود بعد از ماموریت به تماشای فیلم بنشیند اما باعث تاسف است که ایشان فرصت تماشای فیلم را نیافتند.»
نویسنده کتاب «آن 23 نفر» درمورد علت علاقهمندی هنرمندان به شخصیت حاجقاسم سلیمانی گفت: «سردار سلیمانی انسان جامعالابعادی بود. جدای از اینکه فرمانده نظامی قاطع و باتجربهای بود یک انسان فرهنگی درجه یک بود. در سینما همانطور که اطلاع دارید با ابراهیم حاتمیکیا دیدار داشت و دیدید که بعد از شهادت ایشان، آقای حاتمیکیا به شیفتگی خودش نسبت به حاج قاسم اشاره کرد.»
او با اشاره به علاقهمندی مردم به شخصیت شهید قاسم سلیمانی گفت: «علاقهمندی مردم به حاجقاسم سلیمانی بهخاطر روی خوش و آزاداندیشیاش بود. او درمورد برخی مسائل اجتماعی روز، صاحبنظر بود و تاکید داشت نباید جامعه را تکهتکه کرد. فرماندهای برجسته که نسبت به کفر و دشمنان قاطع و سختگیر بود که دشمن از او هراس داشت. ولی در مقابل دوستان و مردمش درنهایت احترام و مهربانی بود.»
یوسفزاده با اشاره به اینکه این روزها فضای شهر کرمان غمبار است، گفت: «شهر کرمان منتظر در آغوش کشیدن پیکر حاجقاسم سلیمانی است. مزار او در گلزار شهدای کرمان و در کنار مزار شهید حسین یوسفاللهی است. شهید یوسفاللهی هم یک جوان 24 ساله است که از او بهعنوان عارف لشکر ثارالله نام میبرند. وصیت سردار است که مزارش در کنار مزار این شهید باشد. همینجا هم پیشنهاد میکنم کتاب «حسین پسر غلامحسین» که زندگینامه شهید حسین یوسفاللهی است را بخوانند تا با ابعاد شخصیتی این شهید بزرگوار آشنا شوند.»
* نویسنده : سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار