به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، انقلاب اسلامی اگرچه در یک محدوده جغرافیایی مشخص به نام ایران اتفاق افتاد، اما انقلابی در مقیاس عالم بود و پیامی جهانی داشت. اساسا نگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی این بود که انقلاب مردم ایران قیام علیه استکبار و استعمار جهانی است و رسالت آن اولا تذکر به غفلت از معنویات و ثانیا حمایت از مستضعفان و پابرهنگان عالم است. دعوت جهانی امام راحل پس از انقلاب نیز ادامه یافت و در برهههای مختلف و به مناسبتهای گوناگون و در سطوح متفاوت مطرح شد و بهسرعت هم بر جانها اثر کرد، به نحوی که متاثر از انقلاب اسلامی، نهضتهای متعددی در منطقه و حتی در غرب به راه افتاد. چهارماه قبل از رحلت امام، هیاتی از سوی ایشان روانه مسکو شد تا پیام رهبر انقلاب اسلامی را به دست رهبر حزب کمونیست شوروی برساند. هیاتی متشکل از آیتالله جوادیآملی، محمدجواد لاریجانی و مرضیه حدیدچیدباغ که حامل هشدار مهمی برای رهبر کمونیستهای جهان بود: «جناب آقای گورباچف! برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستوجو کرد... .» اگرچه در آن برهه روشن بود که شوروی وضع سیاسی مناسبی ندارد و با چالشهای جدی روبهرو است، اما کسی تصور نمیکرد در دورهای که رهبران این نظام در پایینترین سطح نزاع با غرب به سر میبرند و در تلاش برای سازش با لیبرال دموکراسی هستند، نظام سیاسی این کشور فروبپاشد و به کلی سقوط کند. اما امام(ره) در آستانه این فروپاشی خطر آن را گوشزد کرد و هشدار داد که دوام نظام شوروی در گرو تجدیدنظر در تفکر مارکسیستی رهبران این سرزمین است. با این حال بخش مهمتر پیام امام(ره)، فرازهایی با مضمون اعتقادی و توصیه به کنار گذاشتن مارکسیسم بهعنوان پشتوانه نظری نظام سیاسی شوروی است. امام با انتقاد از مذهب مارکسیسم تذکر میدهند که این تفکر «جوابگوی هیچنیازی از نیازهای واقعی انسان نیست، چراکه مکتبی مادی است و با مادیت نمیتوان بشریت را از عدم اعتقاد به معنویت، که اساسیترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است به درآورد.»
در حالی که گورباچف با تمام قوا درصدد توافق با غرب و آمریکا بود تا شاید از این راه بتواند کشورش را از بحران نجات دهد، بنیانگذار انقلاب اسلامی اشتباه محاسباتی او را متذکر شد و برای او نوشت که «مشکل اصلی کشور شما مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست، مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست.» بسیاری بر این عقیدهاند که اقدام امام در ارسال این نامه به گورباچف و دعوت او به اسلام شبیه اقدام پیامبر اسلام(ص) و نامه ایشان به خسرو پرویز پادشاه ایران بود، اما گورباچف همچون پادشاه کسرا تند نشد و حتی در پاسخ به امام هیاتی را به تهران و به نزد ایشان فرستاد تا پاسخ او را برای بنیانگذار انقلاب اسلامی قرائت کنند. اگر چه گورباچف در آن برهه متوجه پیام امام(ره) نشد، اما دودهه بعد ضمن ابراز تاسف از بیاعتنایی به نامه ایشان، اعتراف کرد که اگر در مضمون آن نامه بیشتر تامل میکرد، چه بسا کار او به شکست نمیانجامید. او آنچنان از این نامه متاثر شده بود که تصریح کرد مخاطب نامه امام(ره) «همه اعصار در طول تاریخ بود.» بر این اساس، در آستانه سیویکمین سال سفر هیات اعزامی از طرف امام به مسکو و قرائت نامه تاریخی بنیانگذار انقلاب اسلامی در حضور رهبر حزب کمونیست شوروی بر آن شدیم که برخی ابعاد مهم این رویداد را بازخوانی کنیم.
آنچه میخوانید خلاصهای از مهمترین حوادث مرتبط با این حــــادثه تاریخی ا ســـــت.
هیات ایرانی صحبت را با تبریک سال نوی میلادی آغاز کرد
آیتالله جوادی آملی بهعنوان سرپرست هیات سه نفرهای که در دی ماه 1367 بهمنظور ابلاغ پیام امام(ره) به گورباچف عازم مسکو شدند، روایتی از این سفر را در کتاب «مهر استاد» آوردهاند. ایشان معتقدند که بر مبنای «العلما ورثه الانبیا»، امام(ره) نیز بر سبیل پیامبران درصدد دعوت جهانیان به اسلام بودند و اصلیترین دلیل نوشتن نامه به گورباچف نیز رسالت انبیایی امام خمینی بود. به زعم آیتالله جوادی، امام پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در نامههای خود مردم را به تشکیل حکومت اسلامی فرامیخواندند و پس از پیروزی انقلاب نیز این کار را ادامه دادند و در این امر به مرزهای کشور بسنده نکردند. این استاد حوزه و مرجع تقلید شیعیان همچنین در باب اهمیت شأن تبلیغی این نامه نوشته است امام تاکید داشتند که پیام حتما برای گورباچف خوانده شود تا مطالعه آن به فرصت دیگر محول نشود و نامه جمله به جمله برای او قرائت و ترجمه شود و اگر احتیاج به استدلال و توضیح بود همانجا ارائه شود.
نامه از جهت تبلیغی آنچنان مهم بود که هیات سهنفره یک نسخه انگلیسی از آن را نیز با خود بردند، چراکه هرچند مخاطب اصلی پیام رهبر جماهیر شوروی بود، اما پیام امام تنها به او اختصاص نداشت و در حوزهای وسیعتر ابلاغ میشد. روایت آیتالله جوادی از جلسه قرائت نامه هم جالب است. ایشان در کتاب مهراستاد نوشته است که وقتی هیات ایرانی به مسکو رسید، استقبال مودبانه و محترمانهای انجام شد و پس از آن گورباچف اعلام کرد که «ما با داشتن تفکرات گوناگون میتوانیم زندگی مسالمتآمیزی در کنار هم داشته باشیم و چون شما برای ابلاغ پیام مهمی آمدهاید، وقتتان را نمیگیرم و فرصت را در اختیار شما میگذارم.» هیات ایرانی هم صحبت را با تبریک سال نوی میلادی آغاز کرد و در ادامه نامه امام، جمله به جمله خوانده و ترجمه شد. آیتاللهجوادی درباره فضای مجموعه در هنگام قرائت نامه نوشته است: «کار قرائت پیام و ترجمه آن یک ساعت به طول انجامید و در این مدت گورباچف در کمال ادب گوش میداد.» ظاهرا در جریان قرائت نامه دو دفعه گورباچف از حال عادی خارج شد. یکی زمانی بود که امام فرمود: «دیگر کمونیسم را باید در موزههای تاریخ جستوجو کرد.» در این لحظه رنگ چهره گورباچف تغییر کرد و سرخ شد اما همچنان بادقت به متن پیام گوش میداد و همراه با دستیاران و مشاورانش یادداشتهایی برمیداشت. پس از اتمام قرائت نامه نیز گورباچف از این پیام تجلیل و تاکید کرد که ما برخی اشتباهات گذشته را ترمیم خواهیم کرد تا بار دیگر مبتلا نشویم. اما آیتالله جوادی معتقد است که همان وقت هم معلوم بود گورباچف پیام نامه را دریافت نکرده است. بهزعم ایشان پیام امام خمینی(ره) دعوت به اسلام بود و در آن بحث پیرامون مسائل سیاسی روز چون قطعنامه یا آتشبس در کار نبود. آیتالله جوادی در پایان دیدار با گورباچف نیز خطاب به او گفته بود که پیام نامه و «سخن این رهبر الهی این است که مرگ پایان کار نیست، بلکه شما هستید و ابدیت اندیشه، افعال و اوصافتان که باید به فکر آنها باشید.»
سیداحمدآقا گفت وصیتنامهتان را بنویسید و به شوروی بروید
یکی از نکات مهم ماجرای نامه امام به گورباچف ترکیب هیات اعزامی به شوروی است. تیم سهنفرهای که یک عضو آن روحانی بلندپایه و استاد علوم دینی است، یک عضو آن استاد دانشگاه و دیپلمات سرشناس ایرانی است و یک عضو آن هم بانویی مبارز که مسئولیتهایی در کشور داشت. هنوز هم خیلیها در رابطه با حضور مرضیه حدیدچیدباغ در هیات اعزامی سوالهایی دارند و از دلایل آن میپرسند. مرحوم حدیدچیدباغ خاطراتی از این سفر روایت کرده که نکات جالبی دارد. او آن زمان نماینده مجلس بوده و مسئولیت زندانهای زنان استان تهران را نیز برعهده داشته است: «روزهای تعطیل مجلس هر روز به یکی از زندانها سر میزدم، یک روز که برای بازدید وارد زندان کچویی شدم از بلندگو مرا صدا کردند، قدری نگران شدم و مراجعه کردم که مشخص شد مرحوم حاج احمدآقا تماس گرفتند.» پس از اتمام کار زمانی که به جماران مراجعه کرد سیداحمد خمینی به او گفت که امام نامهای برای گورباچف نوشته و از بین خانمها او برای اعزام انتخاب شده است.
حدیدچیدباغ میگوید اگرچه آن وقت سوالهایی برای او پیش آمده بود، اما وقتی امام امر به کاری میکرد کسی از آن سوال نمیپرسید. بر اساس روایت این بانوی مبارز، از آن جهت که بهتازگی قطعنامه تصویب شده بود و همه در اندیشه بازسازی کشور بودند، بسیاری فکر میکردند که امام بهمنظور استمداد به گورباچف نامه نوشتهاند و قرار است کمک خارجی برسد.
بر اساس این گمانه، برخی سوال میکردند که چرا امام یک کشور کمونیستی را برای کمک انتخاب کردهاند در حالی که از کشورهای توانمند و متمول اروپایی چنین درخواستی نشده است. فضا آنچنان سنگین بود که بر مبنای روایت حدیدچی سیداحمد خمینی در فرودگاه رو به هیات ایرانی گفتند که وصیتنامهتان را بنویسید و بروید. ظاهرا امام هم معتقد بودند که ممکن است آمریکا یا اسرائیل هواپیمای حامل این هیات ایرانی را بزند، چون همه دنیا میخواستند بدانند که متن پیام چیست، در حالی که در داخل کشور هم جز چند نفر نمیدانستند که مضمون نامه چیست.
حتی در بین اعضای هیات ایرانی هم جز آیتاللهجوادی کسی نمیدانست که در نامه چه نوشته شده است. حدیدچیدباغ نقل میکند که «پس از پرواز هواپیما نماز ظهر را خواندیم و غذا خوردیم و سپس آیتاللهجوادیآملی نامه را دادند که ما بخوانیم. وقتی نامه را خواندیم، دیدیم اصلا نامه حال و هوای دیگری دارد و نامهای نیست که مثلا درخواستی شده باشد، اما این نامه در رابطه با خدا و پیغمبر و انسانیت و این مسائل است و ربطی به مسائل مملکتی و دفاع مقدس ندارد.»
حدیدچی میگوید سالها بعد زمانی که برای انجام معالجه به انگلستان رفت؛ با دو جوان دانشجو صحبت کرده که میگفتند با پیام امام خمینى(ره) به گورباچف، مسلمان شدند و نامه حضرت امام(ره) را از نظر جامعهشناسى براى پایاننامه خود انتخاب کرده بودند.
پاسخ گورباچف و ناامیدی امام
هشت هفته پس از بازگشت هیات ایرانی از مسکو، ادوارد شوارد نادزه از طرف گورباچف مامور شد پاسخ او به امام خمینی(ره) را به تهران ببرد. در دیدار هیات روس با امام خمینی، غیر از سید احمد خمینی، علیاکبر ولایتی و محمدجواد لاریجانی و علیرضا نوبری نیز حضور داشتند. نامه گورباچف اگرچه بسیار محترمانه بود و تقدیرهای مکرر او از امام خمینی را به همراه داشت، با این حال مشخص بود که رهبران کمونیست شوروی منظور امام از ارسال نامه را بهدرستی دریافت نکرده و مفاهیم عمیق آن را نفهمیدهاند. موضوعی که امام خمینی نیز در پایان قرائت نامه به آن اشاره و تاکید کردند که «به ایشان بگویید من میخواستم جلوی شما فضای بزرگتر باز کنم، من میخواستم دریچهها به دنیای بزرگ یعنی دنیای بعد از مرگ را که دنیای جاوید است برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.» وزیر خارجه شوروی مشابه اقدام هیات ایرانی به تقدیم نامه بسنده نکرده و متن آن را تا انتها برای امام خمینی(ره) قرائت کردند. او در ابتدا تاکید میکند که شوروی معتقد است روابط دو کشور در حال ورود به مرحله جدیدی است و با وجود اختلاف حزب کمونیست شوروی آماده همکاری در زمینههای مختلف با ایران است.
فرستاده ویژه گورباچف با اشاره به ملاحظات عمیق امام در نامهاش برای رئیسجمهور شووری اضافه کرد که گورباچف عقیده دارند که ما در مهمترین مورد اتفاق نظر داریم یعنى انسانها باید یاور یکدیگر باشند تا بشریت فنا ناپذیرى به خود بگیرد. چنانچه انسانها متحد نشوند خطر فاجعه براى بشریت وجود دارد، چون امکانات بالقوه براى به وجود آوردن چنین فاجعه توسط خود انسانها ایجاد شده است. او درباره یکی از مهمترین بخشهای نامه امام نیز خطاب به بنیانگذار انقلاب اسلامی گفت: «دعوت جنابعالى براى انجام سفر به قم به آگاهى علماى اسلام کشور ما رسید، تردیدى نداریم که آنها از این دعوت جنابعالى استفاده خواهند کرد.» اتفاقی که هرگز نیفتاد و شواهد هم حاکی است که این بخش از نامه امام برای گورباچف و حزب کمونیست چندان خوشایند نبود. شوارد نادزه در کتاب خاطرات خود درباره سفر به ایران و جلسه با امام خمینی نوشته است که وقتی به جماران رسیدم و وارد اتاق شدم «گفتم سلام، و بهطور خلاصه آنچه را گورباچف در پاسخ خود به نامه امام نوشته بود خواندم و به مدت 15 دقیقه به من گوش دادند. گاهی اوقات به من سر تکان دادند و سپس به تفکر عمیق فرو رفت و گفت: من ناامید شدم. من شنیده بودم که گورباچف آدم اهل فکری است. نامه من در مورد جایگاه انسان در این دنیا و در آخرت بود. من در مورد مشکلات این جهان فکر نمیکنم. من در مورد جهان دیگر فکر میکنم و در مورد سوال خودم هیچ پاسخی دریافت نکردم. »
عبدالکریم بیآزارشیرازی نقل میکند که سالها بعد وقتی به همراه چند نفر برای ارائه یک مقاله به گرجستان رفت، ملاقاتی با شوارد نادزه داشت که پس از فروپاشی شوروی رئیسجمهور گرجستان شده بود. در آن دیدار او به بیآزارشیرازی گفت که: «برداشت من از [امام] خمینی این است که ایشان یک ابرمرد تاریخ بود، شخصیت بزرگی بود.»
پیامی که سانسور شد
نامه امام به گورباچف در همان وقت بازخوردهای مهم و قابلتاملی داشت. در داخل روسیه با اینکه دستگاه سانسور حزب کمونیست مانع از بازنشر اصل نامه شده بود و خبر چندانی هم از آن جلسه بیرون نیامد، با این حال زمانی که مضمون نامه به گوش جامعه شوروی رسید واکنشهای جدی به همراه داشت. ولادیمیر ایوانف، استاد وقت دانشگاه دولتی مسکو در این رابطه مطالبی را نقل کرده که نشان از اهمیت و تاثیر نامه امام(ره) دارد. او نقل کرده که پس از ابلاغ این نامه به گورباچف، چند روز بعد متن نامه از طرف وزارت خارجه به دست او رسید. وقتی نامه را خواند اینطور احساس کرد که امام به دنبال سعادت مردم شوروی بودند و راهی جز ارسال پیام به گورباچف نداشتند تا اظهاراتشان را با مردم شوروى در میان بگذارند. او میگوید: «یکى از مشکلاتى که هر کسى پیام [امام] خمینی را به دست مىگیرد با آن مواجه مىشود این است که پر از فلسفه است و وقتى ترجمه پیام را به دست گورباچف داده بودند این ترجمه را با عجله تهیه کرده بودند و شاید بعضى از اصطلاحات را خوب ترجمه نکرده بودند.» به زعم او گورباچف ایرانشناس نبود و غیر از مطالعات سیاسى و اطلاعات عمومى چیزى از فلسفه و روح مردم ایران نمىدانست، بنابراین «طبیعى است که پیام را درست درک نکرده باشد و در نتیجه حاضر نشد که تیزهوشان شوروى را به قم بفرستد.»
اسوتلانا راوندی، عضو هیاتعلمی بخش ایرانشناسی در موسسه شرقشناسی مسکو هم گفته که در آن زمان پیام را نشنیده و در روزنامههای آن زمان هم نامه امام اصلا منتشر نشده است. ظاهرا متن نامه امام تنها پس از فروپاشی شوروی منتشر شده و این نامه در کتاب « امام خمینی؛ راهی به سوی آزادی: سخنرانیها و مواعظ» به چاپ رسیده است. مولف این کتاب خانم «لودمیلا یوگی نوا آودی یوا»، عضو اتحادیه بینالمللی نویسندگان روسیه است و با کمک رایزنی فرهنگی ایران در روسیه منتشر شده است. یلنا ویکتورونا دونایوا، استاد انستیتو شرقشناسی مسکو نیز نوشته است که در آن زمان صرفا خبر ارسال نامه منتشر شد و اطلاع دادند که مسائل مربوط به روابط دو کشور در این نامه مطرح شد و حتی در محافل ایرانشناسان هم موضوع طرح نشد. او نوشته است که شاید در پشت درهای بسته این موضوع بررسی شده باشد اما حتی برخی اعضای حزب کمونیست هم چیزی از محتوای دقیق نامه نشنیده بودند. طرح این نامه از سالهای 1995 به بعد بوده که از طرف ایرانیان در نشستهای ایرانشناسان روس مورد بحث قرار گرفت.