چرا مانور مشترک نظامی ایران ، چین و روسیه ارزش راهبردی دارد؟رزمایش مشترکی با حضور ناوگان دریایی ارتشهای جمهوری اسلامی ایران، فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین از روز ششم دیماه در آبهای دریای عمان و شمال اقیانوس هند برگزار خواهد شد.
تقویت راهبرد واقعگرایی
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، رزمایش مشترکی با حضور ناوگان دریایی ارتشهای جمهوری اسلامی ایران، فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین از روز ششم دیماه در آبهای دریای عمان و شمال اقیانوس هند برگزار خواهد شد، رزمایشی دوروزه که از منطقه سوم نیروی دریایی ارتش در کنارک آغاز میشود و در محدودهای چندهزار مایلی به سمت جنوب شرق ادامه خواهد یافت.برگزاری این رزمایش در شرایطی که ایران وارد یک چالش بزرگ با آمریکا و متحدان منطقهای آن شده، به گفته بسیاری از کارشناسان میتواند یک نقطه تحول واقعی برای جایگاه ایران در منطقه باشد، جایگاهی که از چندماه پیش با ساقطکردن گلوبالهاوک، پهپاد جاسوسی و فوقمدرن آمریکا و سپس توقیف استناایمپرو، نفتکش انگلیسی ارتقا یافت و حالا با برگزاری این رزمایش در این سطح باورنکردنی، تحکیم خواهد شد. در این میان برگزاری این رزمایش علاوهبر مباحث نظامی دارای ابعاد و ارزشهای استراتژیک سیاسی، امنیتی و اقتصادی هم هست که بخشی از آنها را در ادامه بیان خواهیم کرد.
ابعاد نظامی
بعد از برگزاری نخستین نشست دبیران و مشاوران امنیت ملی کشورهای منطقه تحتعنوان «گفتوگوی امنیتی منطقهای» با حضور نمایندگانی از ایران، روسیه، چین، هندوستان و افغانستان در روزهای پایانی آذرماه در تهران، حالا این دومینباری است که دو کشور چین و روسیه همراه ایران میشوند تا به تقویت بنیانهای نظامی منطقه بپردازند. پیش از هر چیز البته این وضعیت را باید حاصل تلاشهای سرلشکر محمد باقری دانست. از چندیپیش و با حضور سرلشکر محمد باقری در راس قوای نظامی ایران، دیپلماسی دفاعی کشور توسعه یافت و ظرف مدت کوتاهی 12 کمیسیون مشترک نظامی با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای تشکیل شد که این رزمایش نیز یکی از نتایج همان تلاشهای دیپلماتیک در عرصه فعالیتهای نظامی است.
هماکنون که این گزارش را میخوانید قوای نظامی چین و روسیه در آبهای منطقهای رزمایش حضور یافتهاند و پس از پهلوگرفتن در بندر چابهار، صبح ششم دیماه مرحله اول این رزمایش دریایی را آغاز خواهند کرد.ناو سرفرماندهی این رزمایش برعهده ناوشکن البرز با شماره بدنه 72 خواهد بود و در کنار آن، از ایران ناوشکن سهند بهعنوان پیشرفتهترین ناوشکن ایرانی از نیروی دریایی ارتش، ناو آبی-خاکی تنب با امکانات قابلتوجهی چون حمل بالگرد، تانک و دیگر تجهیزات نظامی، ناو کنارک از سری ناوهای کلاس هندیجان و ناو موشکانداز نیزه از سری ناوهای کلاس کمان که همگی متعلق به نیروی دریایی ارتش هستند، حضور خواهند داشت. در کنار آنها از نیروی دریایی سپاه نیز شناور بیمارستانی شهیدناظری بههمراه یک شناور موشکانداز کلاس تندر و یک یدککش در این رزمایش حضور دارند.
ناگفته نماند که علاوهبر یگانهای آبی، یک فروند بالگرد AB-212 و دو فروند بالگرد SH-3 از نیروی دریایی ارتش و یک فروند بالگرد نیز از نیروی دریایی سپاه بهعنوان یگانهای پروازی، بخشی از این رزمایش خواهند بود.ارتش روسیه اما یگان متفاوتتری را به این رزمایش فرستاده است، با ترکیبی شامل سه فروند شناور پیشرفته. فرماندهی این ناوگان با شناور Neustrashimyy-class frigate با نام Yaroslav Mudry خواهد بود و یک فروند یدککش با نام Yevgeniy Khorov و یک فروند تانکر سوخترسان با نام Yel'nya آن را همراهی خواهند کرد. ارتش چین که نام عملیاتهای دریایی خود در غرب آسیا را عملیات صلح و ممانعت از دزدی دریایی گذاشته است هم با یک فروند ناوشکن کلاسType 52D بهنام Xining در این رزمایش حاضر خواهد بود.
از سیاست تا امنیت و نهایتا اقتصاد
بعد از حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید بسیاری از چالشهای ایالات متحده با کشورهای جهان و بهطور مشخص کشورهایی چون چین و ایران تشدید شد. چینیها وارد یک کارزار اقتصادی سنگین با ایالات متحده شدند و ایران نیز در اثر خروج ترامپ از برجام تحت شرایط متفاوتی قرار گرفت.در این میان چینیها که در جریان جنگ اقتصادی با آمریکا نیازمند حفظ جریان واردات انرژی خود هستند، امنیت خاورمیانه را یکی از اولویتهای اصلی دانسته و نمیخواهند جریان انرژی پس از تحریم ایران در انحصار ائتلافی به فرماندهی آمریکاییها قرار گیرد. از طرفی ایران نیز که قبلا گفته بود اگر نتواند نفتی صادر کند، هیچ کشوری از میان کشورهای منطقه نخواهد توانست به صادرات نفت خود ادامه دهد، بنا را بر این گذاشته که ابتکار عمل را در دست گیرد و از هر مسیری که شده چه دیپلماسی و چه ائتلافهای نظامی، امنیت و منافع خود را تامین کند.روسها البته منافع ثانویهای دارند و اساسا سلسلهاقداماتی را در پیش گرفتهاند تا صفآرایی خود را در مقابل آمریکا که از سوریه شروع شده تا آبهای خلیجفارس توسعه دهند و نگذارند که حوزه نفوذ آمریکاییها به سمت شمال آبهای خلیجفارس امتداد یابد. آنها پس از پیش بردن نظرات خود در غائله یمن، وارد مذاکراتی برای جایگزینکردن خود بهجای آمریکا در معادلات منطقه شدهاند و از اینرو برگزاری یک رزمایش به این شکل را مسیری برای ایفای نقش و پررنگشدن حضورشان میدانند.
در این میان بعد از مواجهه ایران با استناایمپرو و همچنین هدف قرار گرفتن چند کشتی سعودی در الفجیره و دو کشتی ژاپنی و اتریشی در دریای عمان، آمریکاییها و بعد انگلیسیها تلاش کردند با اتکا به حضور ناوگان پنجم دریایی خود در بحرین، ائتلافی را به بهانه تامین امنیت خطوط دریایی در خلیجفارس و دریای عمان شکل دهند، ائتلافی که البته با وجود تلاش شبانهروزی واشنگتن و لندن نهایتا به تشکیل یک گروه نصفه و نیمه با حضور این دو، بهعلاوه بحرین، عربستان و استرالیا ختم شد و به اذعان قریببهاتفاق کارشناسان امور نظامی و امنیتی دستاوردی برای آنها نداشت. در چنین وضعیتی اما برای عقبراندن کامل این ائتلاف نیمبند به رهبری آمریکا، تحتتاثیر قرار دادن حضور ناوگان پنجم دریایی این کشور در منطقه که ادعای حکمرانی برای خود دارد و نیز بهمنظور حفظ خطوط صادراتی نفت ایران که امروز تحتعنوان دور زدن تحریم از آن یاد میشود و نهایتا جلوگیری از شکلگیری یک قطب قدرتمند در منطقه تدارک یک رزمایش نظامی در دستورکار سهضلعی ایران، چین و روسیه قرار گرفت.این رزمایش البته از دید تحلیلگران سیاسی اقدامی میدانی در حمایت از طرحهایی است که این روزها برای ثبات سیاسی و امنیتی خلیجفارس و دریای عمان از سوی ایران و روسیه ارائه شده است.
طرح صلح هرمز یا چیزی شبیه آن که این روزها رسانههای عربی از احتمال قوی در شکلگیری آن خبر میدهند، مانند خبری که روزنامه کویتی «القبس» منتشر کرد و گفت ایران، عربستان و کویت بهزودی برای رسیدن به یک توافق دریایی مذاکره میکنند که حصول آن بعد از احیای توافق امنیتی تهران- ابوظبی، دومین توافق مهم میان همسایگان شمالی و جنوبی خلیجفارس و دریای عمان خواهد بود یا طرح روسی امنیت جمعی برای تشکیل یک سازمان امنیتی جدید در منطقه.در اینباره البته وب سایت آمریکایی دیلیبیست هم این اقدام را یک «دفاع پیشگیرانه» توصیف کرد و گفت امنیت ایران با این رزمایش و اقدامات مشابه آن ارتقا خواهد یافت. این وبسایت این اتفاق را صدور یک پیام مشترک به آمریکا میداند و ابراز میکند توازن قوا در منطقه به سود آمریکا تداوم نخواهد داشت.
دلایل حضور چین در مانورهای نظامی ایران ( ترجمه اختصاصی از نشریه آمریکایی دیپلمات - 16 دسامبر 2019)
پس از پایان جنگ سرد، توسعه نیروی دریایی قدرتمند در مواجهه با چالشهای راهبردی جدید، از اهمیت ویژهای برخوردار شد. چین هماکنون با بهرهگیری از توانمندیهای هستهای، نخستین ناو هواپیمابر پیشرفته خود را در کنار سه نوع ناو آبی-خاکی،25 ناوشکن، 42 ناوچه و تقریبا 60 زیردریایی فعال کرده که همه آنها تحت کنترل 133 هزار نیرو قرار دارند. اما جسورانهترین اقدام چین در زمینه گسترش نیروی دریایی، ایجاد اولین پایگاه خارج از این کشور در ساحل «جیبوتی« است. این کشور بر تنگه راهبردی «بابالمندب« و خلیج «عدن» مشرف بوده و فاصله کمی تا تنگه هرمز دارد. این پایگاه بهطور رسمی بهعنوان پشتیبانی لجستیکی از عملیات مبارزه با دزدی دریایی بهکار گرفته میشود.
چین بزرگترین صادرکننده کالاست که بیشتر محمولهها را از طریق دریا صادر میکند. این کشور بیش از دوبرابر آمریکا محموله صادر میکند و آمریکا پس از این کشور دومین صادرکننده بزرگ جهان است، از اینرو بر امنیت خطوط دریایی خود تاکید دارد. از همین رو از سال 2009 در ماموریتهای مشترکی با دیگر کشورها در عملیاتهای گشتزنی در شمال و شرق آفریقا حضور یافته است. البته وجود پایگاه در «جیبوتی» بهخودیخود غیرعادی نیست، چراکه آمریکا، فرانسه، ایتالیا، ژاپن و اتحادیه اروپا همگی در این کشور پایگاه دارند.با وجود این، مقامات آمریکایی به این اقدام مشکوک هستند و گمان میکنند اهداف دیگری پشت این اقدام است.
اما حالا بهنظر میرسد اجرای رزمایش با ایران نهتنها این فرصت را به چین میدهد که ماموریتهای خود را مطابق با برنامههای مقابله با دزدی دریایی انجام دهد، بلکه تواناییهای نظامی این کشور را در زمینهای مثل منابع و کنترل خطوط انتقال انرژی که دارای منافع راهبردی است، به رخ بقیه میکشد. چین بزرگترین واردکننده نفت در جهان است و حدود 50 درصد از نفت خود را از کشورهای غرب آسیا تامین میکند. برای کشوری که دومین مصرفکننده بزرگ نفت در جهان است، منابع انرژی موجود در غرب آسیا جزء اولویتهای امنیت ملی است.از سوی دیگر یک ذهنیت و هدف تجاری نیز پشت این معمای نظامی وجود دارد؛ وقتی موضوع تمرینات سهگانه در ماه اکتبر مطرح شد، چین خوشبین بود که میتواند به مشتریان بیشتری سلاح بفروشد.
چین امیدوار نیست بهزودی بتواند جای آمریکا را بهعنوان فروشنده اصلی تسلیحات در منطقه بگیرد، اما کشورهای غرب آسیا هنگام خرید و فروش و چانهزنی با آمریکا، خرید تسلیحات از چین را برگ برنده میدانند. به یاد بیاورید در سال 1987 هنگامی که آمریکا مخازن سوختی با برد طولانی را که مورد نیاز هواپیماهای جنگنده «اف-15» عربستان بود به آنها نفروخت، این کشور برای خرید 50 تا 60 موشک بالستیک با برد متوسط «سی.اس.اس-2» که قابلیت بارگذاری هستهای دارند، با چین توافق کرد. نکته پایانی هم اینکه زمانی که ایران از طرف آمریکا و برخی کشورهای منطقه تحتفشار است، برگزاری چنین رزمایشی کمک ویژهای به تهران خواهد بود و قدرت این کشور را در منطقه بالا میبرد.
سفیر اسبق ایران در چین:
یک اتحادیه جدید در منطقه در حال شکلگیری است
محمدحسین ملائک، سفیر اسبق ایران در چین با اشاره به رزمایش مشترک سهجانبه ایران، چین و روسیه به «فرهیختگان» گفت: «برگزاری این رزمایش اقدام مهمی است و ایران در سطح بینالملل بهویژه در روابط استراتژیک با روسیه و چین جایگاه جدیدی پیدا میکند که قبلا این جایگاه را نداشت.»
وی با بیان آنکه این رزمایش به نزدیکشدن جهتگیریها و زوایای دید سه طرف در جزئیات نیز کمک شایانتوجهی میکند، ادامه داد: «تحلیل این موضوع در مواجهه با ائتلاف دریایی آمریکا و فرانسه موضوعیت چندانی ندارد. به بیان دقیقتر، موقعیتی که فرانسویها و آمریکاییها دارند دفاعی-تهاجمی است، یعنی میخواهند اگر کسی خواست به کشتیهای حامل نفت آنها صدمه بزند به طرف مهاجم حمله کنند. این رزمایش اما موضوعی متفاوت است و یک هماهنگی بینالمللی بین سه کشور است که اگرچه دو طرف آن پیش از این نزدیکیهای خاصی را در حوزههای امنیتی تجربه کرده بودند، اما تاکنون سه کشور در منطقه خلیجفارس همکاری اینچنینی نداشتهاند.»
ملائک ادامه داد: «این همکاری ممکن است به شکلی باشد که در زمان موعود احتمالا حمایتهایی برای حمل نفت به خارج از منطقه صورت گیرد و امنیت انتقال نفت تامین شود. این همکاری البته برای چین مفهوم است اما برای روسیه خیر، چون اساسا نفت مورد نیاز روسیه از اینجا تامین نمیشود.»
این کارشناس مسائل بینالملل با بیان آنکه نوعی خطکشی در حال انجام است، ادامه داد: «چین و روسیه با ایران در یک اتحادیه نانوشته جدید گردهم میآیند. این نکته از نظر سیاسی اهمیت ویژهای دارد، البته به شرطی که ادامهدار هم باشد.»
وی در توضیح چرایی علاقهمندی روسیه به حضور در منطقه و شرکت در چنین رزمایشی بهرغم بیبهره بودن از منافع نفتی گفت: «روسها قدرت بالنده هستند و عملا تلاش میکنند در بسیاری از نقاط خلأهایی را که آمریکاییها با آن مواجه شدند، پر کنند. مثلا رابطه آنها با ترکیه و حضورشان در سوریه به همین شکل است. البته این استراتژی 20 ساله آنها نبود، بلکه استراتژیای است که روسها ظرف چهار، پنج سال گذشته به آن رسیدهاند و احساس کردند فضای کنونی میتواند فرصت مناسبی برای بیرون آمدن از لاک خود و تقویت همکاریهای بینالمللی باشد.»
ملائک خاطرنشان کرد: «روسها هیچ ارتباط نفتی با هیچیک از کشورهای نفتی منطقه ندارند و اخیرا در این حوزه سرمایهگذاری کردند و یک دفتر سرمایهگذاری آنها جدیدا در عربستان باز شده که خیلی مهم است. لذا روسها زمینه کمتری دارند اما چینیها در همه این کشورها از پاکستان تا عراق درصد قابلتوجهی از روابط خارجی این کشورها را در اختیار دارند و این موضوع از مساله خرید و فروش نفت گرفته تا پروژههای مشترک در سایر حوزهها و... را دربر میگیرد.»
سفیر اسبق ایران در چین در پاسخ به این سوال که آیا این کشور نیز همچون روسیه درصدد پرکردن خلأ ناشی از آمریکا در منطقه است، این موضوع را رد کرد و توضیح داد: «چینیها برخلاف روسیه علاقهای به پر کردن خلأ آمریکا ندارند و بالعکس، دنیا را براساس همکاری با آمریکا میخواهند و رقابت با آمریکا برای آنها مطلوبیتی ندارد.»
وی با اشاره به چالشهای تجاری میان دو کشور گفت: «اگرچه آمریکاییها رقابتی با چینیها دارند اما چینیها به این رقابت رسمیت ندادهاند و در مقابل این ایده دفاع میکنند تا چنین رقابتی شکل نگیرد.»
ملائک با بیان آنکه این رفتار چینیها بیشتر جنبه دفاعی دارد، گفت: «آنها تلاش میکنند آمریکا را در سیاستهای خود مهار کنند اما روسها چنین نیستند و استراتژیک فکر میکنند و شکلگیری دوقطبی برای آنها مطلوبیت بیشتری دارد.»
این کارشناس مسائل بینالملل درخصوص احتمال تبدیل اتحادیه نانوشته مورد اشاره خود به یک ائتلاف راهبردی گفت: «در حال حاضر صفحه اول شکلگیری این ائتلاف باز میشود. چنین فرصتهایی وجود دارد ولی بحث سر این است که چقدر روسها ظرفیت یا امکان و پتانسیل داشته باشند تا بتوانند در منطقه خلیجفارس، دریای عمان و اقیانوس هند کار کنند.»
وی ادامه داد: «روسها این امکان را تنها از ما میتوانند بگیرند و همهچیز بستگی به این دارد که ایران چقدر فضا را در این زمینه باز کند. اما چینیها طبیعتا برای خود فرصتهایی را ساختهاند و از آن بهره میبرند. از بندر گوآدر پاکستان و قرارداد با عمانیها گرفته تا قرارداد با جیبوتی و... .»
ملائک یادآور شد: «اگر این امکان فراهم شود، هر مانور و حضور و رفتوآمد دریایی منوط به این است که اجازه دهید کشتیهای آن کشور لنگر بگیرند و سوختگیری کنند، لجستیک داشته باشند و... و اینها مجموعهظرفیتها و زیرساختهایی است که باید برای تقویت مناسبات مورد اشاره، مورد توجه قرار گیرند.»
سفیر اسبق ایران در اردن:
همکاریهای 3جانبه باید به سایر حوزهها تسری یابد
نصرتالله تاجیک، سفیر اسبق ایران در اردن در گفتوگو با «فرهیختگان» با اشاره به رزمایش مشترک ایران، چین و روسیه گفت: «چنین رزمایشهایی معمولا وقتی به ثمر مینشیند که روابط کشورهای برگزارکننده به سطحی رسیده باشد که بتوانند هم از جهت عملیاتی و هم از جهت سیاسی هماهنگیهای لازم را داشته باشند.»
وی افزود: «در حال حاضر بهنظر میرسد سطح روابط ایران، چین و روسیه در سطحی است که طرفها را برای انجام چنین عملیاتی مجاب کرده.»
تاجیک ادامه داد: «یک نکته بسیار مهم در این میان نقش آمریکا است. ما به دوران جدیدی از بلوکبندیها رسیدهایم و آن بلوکبندی قبلی دوران جنگ سرد یعنی غرب و شرق، مفهوم خود را از دست داده است و کشورها براساس منافعی که برای خود در حوزه امنیت ملی تعریف میکنند در کنار هم قرار میگیرند و در هر زمینهای سعی دارند اقداماتی داشته باشند که سطح این روابط را بالا ببرند.»
این کارشناس مسائل منطقه تصریح کرد: «این اقدام در پی زیادهخواهی ترامپ و نقش تخریبیای که در خلیجفارس ایفا کرده حائز اهمیت بهنظر میرسد؛ نقشی که باعث شده چهره ژئوپلیتیکی منطقه تغییر یابد، اعتماد نسبی بین کشورها بالا برود و زمینه شکلگیری بلوکبندیهای جدید میان کشورها را فراهم آورد.»
وی با بیان آنکه نوع عملیات و تهاجمی یا تدافعیبودن آن بسیار معنادار است و متخصصان و کارشناسان نظامی باید آن را تحلیل کنند، گفت: «به هر ترتیب کنار هم قرار گرفتن چین، روسیه و ایران که هرکدام دارای توانمندیهایی در حوزه نفوذ خود هستند -ایران در خلیجفارس، چین در آسیای جنوبشرقی و روسیه در اوراسیا- میتواند پیوندی بسار مهم تلقی شود و زمینه تعاملات تکنیکی طرفها در آینده را فراهم آورد.»
تاجیک خاطرنشان کرد: «در حال حاضر بروز عملیاتی این همکاری رزمایش پیشرو است که صرفا ناظر به جنبه نظامی آن است. ولی این همکاریها میتواند در بخشهای دیگر نیز بسط یابد و در زمینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی نیز نمود یابد و مواردی چون فناوری و کشتیرانی، امنیت کشتیرانی، انرژی و... را تحت پوشش قرار دهد.»
این کارشناس مسائل غرب آسیا در توضیح علت علاقهمندی چین و روسیه به حضور در منطقه گفت: «توسعه چین به نفت این منطقه و بازار انرژی خلیجفارس و حوزه عملیاتی دریای عمان بستگی دارد. ایران در خلیجفارس صاحب نفت بوده و در تنگه هرمز صاحب نقطهنظر و اعمال حاکمیت است. روسها نیز از منظر دسترسی برای ارتباطات انرژی چه سوآپ و چه قسمتهای دیگری که اخیرا برای آن خیز برداشتهاند، علاقهمند به حضور در این ائتلاف هستند.»
وی با بیان آنکه روسها در حال حاضر کنشهای خود را تا حد زیادی در پرتو اقدامات آمریکا تنظیم میکنند، اضافه کرد: «اساسا یکی از نقاط مشترک این سه کشور، گزیدهشدن توسط ترامپ است و همین موضوع بخش قابلتوجهی از زمینهها را برای این کنار هم قرار گرفتن، فراهم آورده است.»
سفیر اسبق ایران در اردن یادآور شد: «همانطور که آمریکا بهدنبال یارگیری برای شکل دادن به یک ائتلاف دریایی است، در شرایط فعلی ایران، روسیه و چین هم به تامین امنیت کشتیرانی خود و نقشآفرینی با استفاده از توانمندیهایشان فکر میکنند.»
تاجیک این اقدام را پاسخی به ائتلاف دریایی آمریکا و فرانسه ارزیابی کرد و گفت: «کشورها براساس منافع خود بلوکبندیهای جدیدی را تعریف میکنند. وضع فعلی نیز تا حد زیادی محصول شرایطی است که در اثر زیادهخواهی آمریکاییها و روندی که آنها در دنیا به وجود آوردهاند، رقم خورده است.»
وی در توضیح آخرین وضعیت ائتلاف دریایی آمریکا و متحدانش نیز یادآور شد: «این ائتلاف آنطور که انتظار میرفت پیش نرفت. نهایتا مجموعهای را تحتعنوان گروه دیدهبانی در بحرین تشکیل دادند و بهنظر نمیرسد که موضوع چندان جدیای باشد و بهرغم اینکه برخی کشورها برای پیوستن به این ائتلاف اعلام آمادگی کردند، ولی در حوزه میدانی اتفاق بهخصوصی نیفتاد و تا این لحظه نیز بعید است قضیه بهصورت جدی جلو رفته باشد.»
مطالب پیشنهادی










