به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، یکی از چهرههای خاص فوتبال ایران است. فوتبالیستی که گفته میشود قدر خود را نمیداند و به آنچه استحقاش را داشته، نرسیده. خودش اعتقاد دارد زمانی که در پرسپولیس بود، بعضی مسائل غیرفوتبالی او را از هدفش دور کرد و در این زمینه گلایههایی نیز دارد. حالا دوباره به روزهای اوج برگشته و این روزها دقیقا مصادف شده است با خداحافظیاش از نفت مسجدسلیمان؛ تیمی که با او یک نیمفصل نباخت و با این تیم به جمع 4 تیم برتر جامحذفی رسید. با او از هر دری صحبت کردیم؛ از دلایل خداحافظیاش از نفت گرفته تا گذشتههای دور و نزدیک و حواشیای که در پرسپولیس برایش به وجود آمد. گفتوگوی «فرهیختگان» با سوشا مکانی را در ادامه میخوانید.
از دلایل جدایی از نفت صحبت کن. گفته بودی 200 میلیون گرفتی، درحالی که این مبلغ را تیمهای لیگ سه همه میدادند.
دقیقا همین صحبت را کردم، هرچند ابتدای فصل اصلا بحث مالی با نفت مسجدسلیمان نداشتم. من از مصدومیت برگشته بودم و میخواستم به خودم ثابت کنم که میتوانم پرقدرتتر از قبل برگردم و برای تیمم مثمرثمر باشم. خداراشکر این اتفاق افتاد. چاشنی اعتماد و انگیزه و شرایطی که برایم پیش آمد، باعث شد من هم عضو کوچکی از تیمی باشم که تا اینجای کار شرایط خوبی را از لحاظ فنی تجربه کرده، این تیم ضمن سپری کردن یک نیمفصل بدون شکست، به جمع 4 تیم برتر جامحذفی نیز رسیده است. به نظرم این شرایط برای تیمی مثل نفت طبیعی نیست و این مسائل وقتی در شهری که همه عاشق فوتبال هستند و با آن زندگی میکنند، اتفاق میافتد تا مدتها ماندگار است.
میگویی بحث مالی نداشتی و رفتی تا خودت را به خودت ثابت کنی. آیا بحث مالی برایت دغدغه شده یا حالا که خودت را اثبات کردی، وقت رفتن فرا رسیده؟
هیچکدام. وقتی بستر فراهم نیست نمیتوان ماند، هرچند از اول فصل هم این بستر فراهم نبود که امروز تیم ما بخواهد بین تیمهای مدعی باشد. من عضو کوچکی از تیم هستم و بحثم این نیست که با مکانی این تیم مدعی شد بلکه مجموعه تیم در موفقیت امروز نفت مسجدسلیمان نقش دارند ولی موضوعی وجود دارد مبنیبر اینکه وقتی توقعات از تیمی بالا میرود باید به همان اندازه امکانات هم زیاد شود. یعنی نمیتوانید پیکان باشید و با پورشه کورس بگذارید و پا به پا بروید. وقتی پورشه رفته و نقطه شده، دیگر نمیتوانید به آن برسید؛ یعنی نمیتوانید تا انتهای فصل با تیمهایی که 100 میلیارد هزینه کردهاند، پا به پا بروید و خودتان را بین مدعیان نگه دارید. در جامحذفی ما شهرخودرو را در مشهد حذف کردیم، درحالی که همه فکر میکردند شهرخودرو راحت ما را شکست میدهد و اگر روال طبیعی هم بود، باید این اتفاق میافتاد، اما ما بالا آمدیم ولی از جایی به بعد دیگر نمیتوان به مسیر ادامه داد.
الان روی تصمیمت برای جدایی اصرار داری؟
بحث اصرار نیست؛ من قرار بود فقط یک نیمفصل برای نفت مسجدسلیمان بازی کنم.
برای نیمفصل دوم چه برنامهای داری؟ برخی میگویند شاید بیرانوند به خاطر مشکلات اخیرش برود و تو دوباره پرسپولیسی شوی!
مطمئن باشید مقصد بعدی من پرسپولیس نیست. این تیم دو نفر از بهترین گلرها را دارد. من آدمی نیستم که با این شرایط وارد این تیم بشوم. به قدری برای خود ارزش قائل هستم که از مشکلات بقیه سوءاستفاده نکنم. همانطور که مدتی برای من مشکل به وجود آمد و خیلیها تلاش کردند از این مشکل استفاده کرده و وارد پرسپولیس بشوند ولی من چنین آدمی نیستم و هیچ تلاشی هم نمیکنم که از آب گلآلود ماهی بگیرم.این حرف نشان میدهد شاید هنوز از بیرانوند دلخور هستی! چون زمانی که این گلر به پرسپولیس آمد، تو برخی مسائل را در مصاحبههایت عنوان کردی.اصلا؛ خیلیهای دیگر تمام تلاش خود را کردند تا خودشان را بین گزینهها قرار بدهند و برای خودشان بازارگرمی کرده و از مشکلاتی که برای من به وجود آمد، درواقع سوءاستفاده کنند و بیایند و جای من را بگیرند. ولی من چنین آدمی نیستم و به شما این اطمینان را میدهم تا وقتی پرسپولیس 2 گلر خوب و آماده دارد، هیچوقت چنین تلاشی را نمیکنم یا به نوعی آن رفتاری را که با من شد، انجام نمیدهم.
مقصدت مشخص است؟
نه، 3-2 پیشنهاد از نروژ دارم و به خاطر اینکه لیگ این کشور 3 ماه دیگر شروع میشود شاید فعلا به تیمهای خارج از این کشور بروم، چون شاید اگر این مدت بیرون گود بمانم، افت کرده و شرایط رقابت را از دست بدهم؛ بنابراین باید یک تصمیم خیلی جدی و خوب بگیرم و همه جوانب را در نظر بگیرم، چون نباید خارج از شرایط بازی بمانم.
نقطه عطف حضور امسال تو در لیگ، دیدار با پرسپولیس بود و حاتمی هم بعد از این دیدار به ما گفت از تو خواسته بود اروپایی گلری کنی.
بازیهای دیگری هم بود که به مراتب بهتر از بازی با پرسپولیس بودم، مثل بازی با سپاهان. نیمفصل موفقی را در کنار بقیه بچههای تیم و کادرفنی پشتسر گذاشتیم. نقش من کم یا زیاد هرچه باشد، من هم عضو تیمی هستم که امروز موفق عمل کرده و نمیشود این را پنهان کرد که بازیکن یک روز خوب دارد و یک روز بد. همانطور که روزهای خوبی داشتم، در دیدار با شاهین روز بسیار بدی را پشتسر گذاشتم و بعد از بازی با اینکه برده بودیم و به نیمهنهایی حذفی رسیده بودیم، به سرمربی تیم گفتم افتضاح بودم. آنقدر شهامت دارم که اگر گل بدی بخورم، حتی اگر در نتیجه بازی تاثیری نداشته باشد، خودم به آن اعتراف کنم.
برخی رسانهها بعد از درخشش تو در نیمفصل تیتر زدند: «دستانی که دوباره امن شد»
این حرف را برای لیگ برتر ایران قبول دارم، این درحالی است که من 3 سال بهترین گلر لیگ نروژ شدم. هیچوقت از خودم تعریف نمیکنم، اما نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که در یک کشور اروپایی و در کشوری که بازیکنان بزرگی را راهی لیگهای معتبر اروپا میکند، مثل مارتین اودگارد یا هالند که الان تمام تیمهای معتبر اروپا به دنبال او هستند؛ من در چنین لیگی طی 3 سال بهترین دروازهبان شدهام و این کار کوچکی نیست. وقتی بعد از رفتنم تیممان در 30 بازی، 58 گل خورده داشته ولی من در 16 بازی فقط 3 گل خوردم، دیگر نیازی نیست من دربارهاش صحبت کنم. با این حال قبول دارم بعد از مدتها در ایران و آن مشکلات عجیبی و غریبی که در پرسپولیس برایم به وجود آمد که هیچکدام هم فنی نبود، همه تمرکزم را از من گرفت، اما دوباره به سطح خوبی رسیدم و موفق عمل کردم.
آن مشکلاتی که از آن صحبت میکنی، مقصرش چه کسی بود؟
اصلا نمیخواهم درباره گذشته صحبت کنم، اما هر موضوعی بود مطمئنا فنی نبود. چون اگر فنی بود، برخی مسائل اتفاق نمیافتاد. با فولاد بهترین خط دفاعی مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا را به دست آوردم و سپس راهی پرسپولیس شدم. به نظرم وقتی نمیتوانید در زمین مسابقه به بازیکن ضربه بزنید، مسائل بیرونی همه تلاش خود را میکنند تا این ضربه را از طریق حاشیه و بیرون زمین بزنند.
اما خود بازیکن هم باید از لحاظ ذهنی و فنی به قدری قوی باشد که تحتتاثیر این موارد قرار نگیرد.
درست میگویید، اما ضربههایی که در تیمی مثل پرسپولیس میخورید، شدید است. صحبت از 40-30 میلیون هواداری است که هیچوقت نمیتوانید آنها را از خود راضی نگه دارید، آن هم در تیمی که همه رفتارت حتی آب خوردنت هم زیر ذرهبین قرار دارد. به نظرم بازی کردن در تیمی مثل پرسپولیس به مراتب سختتر از بارسا و رئال است.
اتفاقا افشین قطـــــبی هم گفته بود سرمربیگری در پـــــرسپولیس سختتر از منچستر است.
واقعیت همین است. حتی این تیم با استقلال و تیمهای دیگر هم قابل قیاس نیست. پرسپولیس یک مقوله جداست که به نظرم هر روز حضور در آن میتواند یک دانشگاه باشد. به نظرم بیشترین درسها حتی در زندگی شخصیام را در سالهای حضور در پرسپولیس گرفتم و الان به مرحلهای از پختگی رسیدهام که وقتی شرایط را میسنجم میبینم اگر به گذشته برگردیم، باید یکسری کارهایی را انجام میدادم که آنها را انجام ندادم و همیشه این موضوع اذیتم میکند که الان هم دوست داشتم همین رفتار، شرایط، پختگی و تجربهای را که دارم در آن سالها در پرسپولیس میداشتم.
میگویند برانکو در یک قدمی تیم ملی قرار دارد؛ سرمربیای که علاقه زیادی به تو داشت، هرچند کیروش هم در زمان حضور در ایران به تو اعتقاد داشت.
مربیان بزرگ خارجی به مسائل خارج از فوتبال اهمیت زیادی نمیدهند. نمونه آن زمانی بود که در شرایط سختی که برایم وجود داشت، آقای کیروش به من اطمینان کرد و من هم جواب اعتماد او را در دیدار برابر سوریه در زمین گلآلود مالزی و در شرایط بد و سخت آبوهوایی دادم. معتقدم همهچیز فنی نیست، بهخصوص در لیگ برتر ایران و در تیم ملی. شما میبینید چه اتفاقات عجیب و غریبی میافتد که انگار فوتبال فقط برای یکسری آدم خاص است و اگر شما توان رقابت را هم در زمین با آنها داشته باشید، نمیتوان در خارج از زمین با آنها رقابت کرد. نمیخواهم مسائل را باز کنم ولی واقعیت فوتبال ما این است که همهچیز در زمین فوتبال رقم نمیخورد.
دلیل آن به مدیران نالایق و ضعیفی که به فوتبال ایران میآیند، مربوط نمیشود؟
به همهچیز بر میگردد جز مسائل فنی. تا یکجایی مسائل فنی تاثیرگذار است، اما وقتی شما تلاشت را میکنی، باز یکسری مسائل دیگر روی نتایج رقمخورده تاثیرگذار است، این خیلی بد است و باعث شده فوتبال ایران در جا بزند. شاهد هستیم که مربیان و بازیکنان خارجی به اینجا میآیند تا فقط جیب خود را پر کنند؛ البته به جز برانکو و کیروش که سالیان سال برای فوتبال ایران زحمت کشیدند. خارجیها راهش را یاد گرفتهاند و اینطور نیست کسی که میآید، از نظر شخصیتی مثل برانکو باشد؛ یعنی برای یک فصل کامل، با توجه به 7 جامی که برای پرسپولیس آورد، باز هم بخواهد برای پولش شکایت کند. مربیانی هستند که بدون هیچ دستاورد و رزومهای هزار و یک شرط میگذارند و آخرش هم پولشان را تمام و کمال میگیرند.
برخی میگویند اگر سوشا 5 سال پیش خودش بود و تمرکز خوبی داشت و از لحاظ فنی نیز مثل امروز بود، شاید در 7 جام پرسپولیس طی این سالها او هم شریک بود.
علاوهبر 7 جام قهرمانی، اگر شرایط در فوتبال ایران نرمال بود، حداقل 100 بازی ملی هم داشتم. این چیزی بود که از خودم انتظار داشتم. با این حال هیچوقت دلسرد نمیشوم و حتی اگر یک دقیقه هم برای تیم ملی کشورم بازی کنم، سعی میکنم در همان یک دقیقه برای کشورم تاثیرگذار باشم، همینطور برای تیم باشگاهی. در مجموع لباس هر تیمی را که بر تن میکنم نسبت به آن تعصب دارم و سعی میکنم همه وجودم را برایش بگذارم.
اگر استقلال تو را بخواهد، استقلالی میشوی؟
نمیدانم چه جوابی بدهم که نه جواب کلیشهای و دروغ باشد و نه سیاهبازی. بنابراین ترجیح میدهم جواب این سوال را ندهم.
گفتی دوست نداری به گذشته برگردی. اما هنوز اظهاراتت مبنیبر اینکه عکس علی دایی را پاره کردهای، در آرشیو رسانهها موجود است.
من هیچوقت چنین حرفی را نزدهام و احترام زیادی برای آقای دایی قائلم.
درخصوص پرت کردن موبایل به سمت حمید درخشان، چطور؟
این هم دروغ محض است. موبایلم را به زمین کوبیدم که آقای درخشان در صحنه نبود. آدم در عصبانیت هر کاری میتواند بکند و من هم موبایلم شکست و به خودم ضربه زدم، نه فرد دیگری. آقای درخشان تا 2 کیلومتری صحنه هم نبود و نمیدانم این مسائل از کجا درآمده است.
میگفتند قبل از دیدار پرسپولیس و نفت با بیرانوند درگیر شدی!
درگیری نداشتیم. علی دوست خوب من است و هیچ زمانی با او درگیری نداشتم. قبل از تیم ملی، در نفت با هم همبازی بودیم.
پس منظورت از کسانی که میخواستند از آب گلآلود ماهی بگیرند، بیرانوند نیست؟
از علی دلخور نیستم و منظورم او نبود. کلا افراد دیگری را گفتم که تلاش کردند خود را جزء گزینهها کنند. در حالت عادی کسی آن کار را نمیکرد؛ این یعنی از آب گلآلود ماهی گرفتن. مثلا شرایط مشابهی که امروز بیرانوند دارد، اصلا درست نیست آدم بخواهد خودش را گزینه کند. اینکه بخواهی از موقعیت بد یک نفر سوءاستفاده کنی و به نفع خودت استفاده کنی، اصلا کار درستی نیست.