به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، این روزها زمزمههایی مبنیبر احتمال خداحافظی مایک پمپئو از وزارت امور خارجه آمریکا در محیط سیاسی و رسانهای کشور به گوش میرسد؛ زمزمههایی که نقطه شروعش، خبر مجله تایم درخصوص خروج پمپئو از کابینه ترامپ بهمنظور حضور در انتخابات آتی مجلس سنا بود. این خبر البته در روزهای گذشته بازخوردهای زیادی را بهدنبال داشت و به محلی برای گمانهزنی درخصوص جهتگیریهای آتی دولت ترامپ تبدیل شد.
فارغ از واقعیت ماجرا و در میانه این تاییدها و تکذیبها بهنظر میرسد جریانی به انتظار نشسته تا بعد از خروج جان بولتون -بهعنوان یکی از مهمترین نیروهای ضدایرانی- از دولت آمریکا با خارجشدن پمپئو امیدهایش برای هموارشدن مسیر مذاکره و گشایش در مناسبات دو کشور و حتی بازگشت آمریکا به برجام تحقق یابد. این در حالی است که تجربه ثابت کرده ساختارهای موجود در حاکمیت آمریکا و سیاستهای حاکم بر این کشور و حتی تراکم عناصر ضدایرانی در مناصب مختلف در این کشور اعم از کنگره، سنا، وزارت خزانهداری، وزارت دفاع و... راه را بر هرگونه تغییر رویهای در مناسبات این کشور در مواجهه با ایران میبندد و صرف جابهجایی یک مهره، تغییر چندانی در سیاستهای آن پدید نمیآورد. در چنین بستری حضور یا عدم حضور فردی چون پمپئو احتمالا تاثیر عملی خاصی در وضع موجود نخواهد داشت کمااینکه اضافه شدن بولتون به دولت ترامپ و خروج او از آن یا جایگزینی پمپئو با تیلرسون چنین تاثیری نداشت و در همه مقاطع، آش همان آش بوده و کاسه همان کاسه. این یعنی هرگونه خوشبینی به تغییر مهرهها در ساختار حاکمیت آمریکا اساسا فاقد موضوعیت بوده و نوعی مشغولیت بیهوده است؛ مشغولیتی که میتواند دستگاه محاسباتی تیم وزارت امور خارجه و دولت ایران را دچار اختلال کرده و تبعات ناخوشایندی را بهدنبال داشته باشد. گزارش پیشرو مروری بر امارههای مقوم این مدعا است.
سیاست و ساختار ضد ایرانی نهادینه شده
بررسی فرآیند تعیین سیاست، طراحی و تصویب تحریم و تشکیل و ارتقای ساختار اعمال فشار علیه ایران درون ساختار حاکمیت آمریکا گویای این است که فارغ از حضور افراد و رفتوآمد دولتهای مختلف اعم از جمهوریخواه و دموکرات، فرآیند فزایندهای از اعمال فشار علیه ایران به جریان افتاده و بهتدریج گسترده و کامل شده است. این ترکیب سهضلعی حالا بخش مهمی از سیاست خارجی آمریکا را تشکیل میدهد و دقت در دوران مختلف رشد آن هم تاییدکننده این گزینه است که حضور افراد تنها در کند یا تند شدن سرعت این فرآیند موثر بوده و هیچگاه نه متوقف شده و نه سرعت آن بهصورت قابلتوجهی کاهش یافته است.
فصل جدید ساختار و جنس جدید تحریم
از اواسط دوران ریاستجمهوری جورج بوش در ایالات متحده فرآیند جدیدی از تحریمها علیه ایران آغاز شد، فرآیندی که با تشکیل کارگروههایی در وزارت خزانهداری آمریکا ساختار و قوام پیدا کرد و بهصورت سیستماتیک جزئی از تشکیلات اداری وزارت خزانهداری آمریکا شد. هرچند تحریمهای ایران قبل از زمان جورج بوش هم وجود داشته و توسعه مییافت اما بهواقع در دوران او بود که با ارتقای قابل توجه، جدیتر و گستردهتر شد. دستور اجرایی 13224 در سپتامبر 2001 برای تحریم بانکها، افراد و نهادهای ایرانی به بهانه تروریسم اولین اقدام مهم بود که یکسال بعد یعنی در 30 سپتامبر 2002 با «قانون پیشگیری از گسترش سلاحهای هستهای ایران» تکمیل و طی آن ممنوعیت کمکهای آمریکا به آژانس انرژی اتمی برای برنامههای ایران ابلاغ شد. حدود سه سال بعد در 28 ژوئن 2005 دستور اجرایی 13382 صادر و تحریمهای موشکی و تسلیحاتی علیه ایران اعمال شد، در 30 سپتامبر 2006 قانون حمایت از آزادی ایران باعث تنوع بخشیدن به تحریمهای ایران شد.
در این میان اما مهمترین تحریمهای آن دوران علیه ایران در 6 نوامبر 2008 و در ایام پایانی دولت جورج بوش اعمال شد و طی آن لغو گواهی u-turn برای ایران کلید خورد. در آن زمان وزارت خزانهداری نیز با صدور بیانیهای اعلام کرد مجوز موسسات مالی آمریکا برای انجام پروسه انتقال پول بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم برای ایرانیها لغو شد. در این بین باید به این هم اشاره کرد که در سال 2004 «معاونت تروریسم و اطلاعات مالی» در وزارتخزانهداری آمریکا تشکیل شد و یکی از دستورکارهای خود را ایران قرار داد. این معاونت طی سالیان بعد فارغ از حضور افراد در کاخ سفید، اقدامات گستردهای را علیه ایران ساماندهی کرد.
تقویت تحریمها و جزئیشدن آنها
پیش از این در «فرهیختگان» روز 14 آذر 97، بهصورت کامل توضیح دادیم و نسخه کامل آن در دسترس مخاطبان است که دوران ریاستجمهوری باراک اوباما اصلیترین دوره گسترش و تعمیق تحریمها به حساب میآید بهگونهای که اصلیترین تحریمها در این دوران اعمال و تعمیق شدند بهگونهای که هرکدام بهصورتی کاملا پیچیده و درهمتنیده به جزء رسمی و ارتقایافتهای از ساختار قوانین ایالات متحده تبدیل شدند، آنطور که مرور سریع آنها هم میتواند گویای این نکته باشد. در دوران اوباما میز تحریم ایران در وزارت خزانهداری آمریکا بهصورت جدی ارتقا یافت و 12 مورد تحریم اساسی علیه ایران وضع شد که مهمترین آنها به شرح زیر بودند. جولای 2012 با دستور اجرایی 13622 با محدودیت در تراکنشهای موسسات مالی دنیا با شرکت ملی نفت و شرکت ملی نفتکش و اجرای قانون NDAA، 18 دسامبر 2015 قانون ویزا، 14 ژوئن 2016 تمدید قانون جامع تحریمهای ایران، دوم آگوست 2017 قانون مهم و معروف مقابله با مخالفان آمریکا از طریق تحریم (CAATSA) که طی آن تحریمهای مشابه گروههای تروریستی بر سپاه پاسداران اعمال و همچنین دامنه اعمال تحریمهای بانکی گستردهتر شد. از اینرو باید ریشهگسترانی تحریم را در آن دوران دانست.
دوران فشار حداکثری
در دوران ترامپ تشکیلات اداری و اجرایی برای فشار علیه ایران برای گسترده شدن پشتوانه کارشناسی جهت تحریم و جلوگیری از دور زدن تحریمها در آمریکا گسترش یافت و طی یکسال بعد از حضور ترامپ در کاخ سفید، فاز جدید فعالیت خود را آغاز کرد. کمپین فشار حداکثری علیه ایران ظرف یکماه بعد از خروج ترامپ از برجام با دو رکن اصلی و اساسی آغاز بهکار کرد. یکی «گروه اقدام» و دیگری «اوفک» که اینها همچنانکه قبلا گفتیم در همکاری با سازمان سیا و وزارت دفاع آمریکا و همچنین در هماهنگی با سایر نهادهای دیگر ایالات متحده ازجمله رسانهها و اندیشکدهها، جهت تحت فشار قرار دادن هرچه بیشتر ایران، کارزار بزرگی را ساماندهی کردهاند.
دفتر اقدام علیه ایران
بعد از خروج ترامپ از توافق هستهای با ایران، ایالات متحده فاز جدیدی از فشارها را علیه کشورمان عملیاتی کرد، فشارهایی که تا پیش از این از نقاط مختلفی در حاکمیت ایالات متحده از کنگره گرفته تا کاخ سفید هدایت میشد ولی اینبار قرار بر این گرفت که سیاستها بهصورت منسجمتری پیگیری شده تا سرعت رسیدن به هدف بیشتر شود. ترامپ و همراهان وی در کاخ سفید که چهرههای موثری چون بولتون، پمپئو و... بودند، ابزار این اقدام را سیاستهای فشار حداکثری نامگذاری کردند و هدف آن را فروپاشی ایران از مسیر اقتصادی و امینیتی یا دستکم تغییر رفتار و وادار کردن تهران به نشستن پشت میز مذاکره آماده شده از سوی کاخ سفید قرار دادند. برای انسجام و بهبود کارایی تحریمها علیه ایران کاخ سفید تصمیم گرفت یک مرکز کنترل و هدایت برای اعمال تحریمهای ایران راهاندازی کند، لذا در این مسیر کارگروهی بهنام گروه اقدام ایران را در ۲۵ مرداد ۹۷ در وزارت امور خارجه آمریکا راهاندازی کردند.
تشکیل این گروه با هدف تدوین راهبرد جدید دولت ترامپ در اقدامات همانگتر و منسجمتر علیه ایران تشکیل و «برایان هوک» بهعنوان رئیس آن منصوب شد. گروه اقدام اکنون وظیفه اجرای دقیق قطعنامهها علیه ایران و رصد تحولات برجام بعد از خروج آمریکا از آن را برعهده دارد و برای نظارت بیشتر و دقیقتر در بسیاری از کشورهای جهان مبادرت به ایجاد دفاتر پیگیری هم کرده است. آنها درواقع مجری تحریمهای اعمالشده از سوی وزارت خزانهداری آمریکا یا همان «اوفک» هستند و بهعبارت دقیقتر، مسئولیت رهگیری امور بانکی، مالی و اقتصادی و همچنین شناسایی افراد شاخص در ایران را برعهده دارند.
اوفک
ابتدای مردادماه سال 95، یعنی حدود 40 روز بعد از خروج آمریکا از برجام خبری مهم از سوی وزارت خزانهداری آمریکا منتشر شد، میز تحریم ایران با تزریق چند ده نفر از کارشناسان اقتصادی و مالی تقویت شده و این بهمعنای پیگیری جدی تحریمها از سوی آمریکاییها بود. در آن زمان گفته شد تعداد کارشناسان میز تحریم ایران در وزارت خزانهداری آمریکا قریب به 400 نفر است. یکی از اثرات فعالیت این میز، بخشی از اطلاعات اعلامی از سوی اوفک است. اما اوفک چیست؟ دفتر کنترل داراییها (OFAC) مهمترین و اجراییترین زیرمجموعه «معاونت تروریسم و اطلاعات مالی» وزارت خزانهداری آمریکاست.
این دفتر مسئول تهیه و بهروز نگه داشتن لیست کشورها، افراد، نهادها، سازمانها و گروههای تحت تحریم ایالات متحده آمریکاست، لیستی که حضور در آن بهمعنای ممنوعیت و محدودیتهای مشخصی است و اگر کسی بخواهد با اعضای این لیست هرگونه معاملهای انجام دهد، نیازمند استعلام و تایید وزارت خزانهداری آمریکاست و البته درصورت عدم استعلام، انجام هرگونه معامله یا عملیات بانکی با افراد یا نهادهای حاضر در این لیست، با جریمههای مالی اوفک مواجه خواهد شد. بر این اساس است که فهرست افراد، دستگاهها و نهادهای مالی و تجاری ایرانی ممنوعالمعامله با آمریکا و سایر کشورها در اوفک تهیه میشود و برای عملیاتی شدن در اختیار گروه اقدام قرار میگیرد. سپس این گروه از طریق راههای دیپلماتیک و اعزام هیات به کشورهای جهان، برای عملیاتیشدن تحریمها علیه ایران رایزنی و اقدام خواهد کرد.
تندروها یکی دوتا نیستند
حاکمیت ایالات متحده آمریکا از درون کاخ سفید گرفته تا کنگره و دیگر نهادها، سازمانها و وزارتخانههای این کشور، آنقدر فعال ضدایرانی دارد که شاید بود و نبود تندروهایی مثل جان بولتن اساسا به حساب نیاید و موثر نباشد. دقت در افراد موثر بر سیاست خارجی آمریکا، گویای همین است که چهرههای تندروی ضدایرانی از بیخگوش ترامپ تا درون وزارتخانهها و صندلیهای کنگره ردیف هستند و بهقول خیلی از افراد ازجمله کارشناسانی که این روزها طرف گفتوگوی «فرهیختگان» شدهاند، بود و نبود یک فرد، حتی خود ترامپ و دولت او نمیتواند مساله ضدیت با ایران را تغییر دهد. مایک پمپئو، برایان هوک، استیو منوچین، سیگال مندلکر و حتی تام کاتن نامهای آشنایی هستند که حتی افکارعمومی ایران هم دیگر بهخوبی میدانند با چه کسانی درون آمریکا طرف است و البته افراد دیگری هم هستند که شاید کمتر شناخته شده باشند. میک مولوینی، پاتریک شناهان، دانیل گلاسر و حتی ایرانیتبارهایی چون سیروس امیرمکری افرادی هستند که هرکدام بهنوعی برای فشار به ایران در حال برنامهریزی هستند و از قضا خیلی از آنها بر ترامپ و سیاستهای او تاثیر مستقیمی دارند. بد نیست چندخطی درباره برخی از آنها بخوانید.
استیون منوچین (Steven Mnuchin)
وزیر خزانهداری آمریکا و معروف به «برنامهنویس تحریمها» علیه ایران است. سابقه طول و درازی در امور اقتصادی و بانکی داشته و همکاری با گروههای اقتصادی معروفی چون «گلدمن ساکس» و «جورج سوروس» را هم در کارنامه خود دارد. پیش از تشکیل دولت، او مدیر مالی کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ بود و از همینرو او امروز از نزدیکترین افراد به ترامپ در دولت آمریکا به حساب میآید و البته بخش مهمی از رادیکالیسم دولت ترامپ نسبت به ایران از حضور او نشأت میگیرد. منوچین که روابط بسیار نزدیکی با اسرائیلیها دارد، برای فشار به ایران سفرهای زیادی را به کشورهای منطقه و تلاش زیادی برای جبران کمبود نفت ایران در اثر تحریم در بازارهای جهانی داشته است. او اخیرا گفت تحریمها علیه تهران جایگزین جنگ است.
برایان هوک (Brian H. Hook)
از محوریترین افراد ضدایرانی در دولت ایالات متحده آمریکاست که از زمان رکس تیلرسون مشغول فعالیت است. هوک در دوران ریاستجمهوری جرج بوش بهعنوان معاون وزیر امور خارجه در امور بینالملل فعالیت میکرد و مدتی را هم در سازمانملل و در کنار جان بولتون گذراند و تجربه هدایت تحریمها علیه ایران را نیز از همان موقع در کارنامه دارد. او از سال 2017 بهعنوان مدیر برنامهریزی سیاست و مشاور ارشد سیاسی مایک پومپئو وزیر امور خارجه آمریکا فعالیت میکند. برایان هوک در اولین موضعگیریهای خود بعد از کنار رفتن اوباما از قدرت، تاکید میکرد برجام یک پیمان دولتی نیست و جایگاه حقوقی ندارد. او حالا بهعنوان رئیس گروه اقدام علیه ایران از مرداد 97 مسئولیت اجرای سیاست فشار حداکثری را برعهده دارد.
سیگال مندلکر (Sigal Mandelker)
معاون وزیر خزانهداری در امور تروریسم و اطلاعات مالی و مدیر «دفتر کنترل داراییهای خارجی» دارای شهروندی از رژیم صهیونیستی و معروف به فرد اصلی مسئول تامین منافع رژیم صهیونیستی در وزارت خزانهداری آمریکاست. او حالا به رئیس اتاق جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران شناخته میشود و از افراد موثر در تعمیق تحریمها فشار حداکثری علیه ایران است. مندلکر از زمان بوش در وزارت دادگستری مسئول تحریم القاعده بوده و با تحریم و روشهای اجرای آن آشنایی بالایی دارد. وی در جلسه استماع کنگره گفته بود: «ما اقدام به تشکیل یک واحد تلفیقی با هدف بهبود دفتر تروریسم و اطلاعات مالی و هماهنگیهای درونسازمانی علیه ایران کردهایم واحد تلفیقی مسائل مالی ایران، یک گروه درونسازمانی است که به بررسی روشهای جدید برای اقدام علیه ایران میپردازد.» او البته نفوذ زیادی هم در FATF دارد.
میک مولوینی (Mick Mulvaney)
او از چندیپیش جانشین ژنرال جان کلی شده و هماکنون ریاست ستاد کارکنان کاخ سفید و ریاست دفتر دونالد ترامپ را برعهده دارد. او یکی از چهرههای پشتپرده و بسیار موثر در نگاه ترامپ در عرصه سیاست خارجی است و هماکنون در بسیاری از تصمیمگیریهای وی مخصوصا در قبال ایران و افزایش فشارها نقش موثری دارد. اسوشیتدپرس در جریان تحلیلی درباره او مینویسد که در غیاب فرماندهان نظامی کارکشته آمریکایی، مولوینی ازجمله کسانی است که دونالد ترامپ را به سمت جنگ با ایران هدایت میکند. او در سیاستهای کاخ سفید و شخص دونالد ترامپ درخصوص خاورمیانه و ایران چهره موثری است هرچند گفته میشود تلاشهای زیادی برای کانالیزهکردن ترامپ داشته. وی اخیرا درگیر استیضاح دونالد ترامپ هم شده است.
دانیل گلاسر (Daniel Glaser)
از آخر شروع کنیم، او از سال 2001 تا 2011 بهعنوان رئیس هیات نمایندگی آمریکا در FATF فعالیت میکرد و از سال 2007 تا 2017 بهعنوان رئیس کمیته بازنگری همکاریهای بینالمللی FATF خدمت کرده است. دانیل گلاسر هماکنون دستیار وزیر خزانهداری آمریکا در امور مبارزه با تامین مالی تروریسم و اطلاعات مالی است. وی از حامیان اصلی گسترش تحریمها علیه نهادهایی چون سپاه پاسداران است.او آوریل 2008 با هدف همراهسازی کنگره با گسترش تحریمهای جمهوری اسلامی ایران در جمع اعضای کمیسیون روابط خارجی مدعی شد: «بانک صادرات ایران بین سالهای ۲۰۰۶-۲۰۰۱ مبلغ 50 میلیون دلار را به شعبه خود در بیروت برای کمک به حزبالله و حماس انتقال داده است. سپاه پاسداران نیز با حمایتهای تسلیحاتی- آموزشی از حزبالله، بهصورت مستقیم قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمانملل را نقض میکند.»
پاتریک شاناهان (Patrick M. Shanahan)
سرپرست وزارت دفاع آمریکا که پس از استعفای «جیمز ماتیس» وزیر دفاع پیشین دولت ترامپ، جایگزین او شد. شاناهان پیش از آنکه در بدنه دولت آمریکا فعالیت کند به مدت ۲۳ سال در شرکت بوئینگ مشغول بهکار بود و ریاست بخشهای مختلف تسلیحاتی و هواپیمایی را نیز برعهده داشت؛ سابقهای که او را بهعنوان یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین دلالان دفاعی معرفی میکرد و هنگام انتخابش بهعنوان مرد شماره یک وزارت دفاع آمریکا بحثهای زیادی را پدید آورد.چندیپیش آسوشیتدپرس در گزارشی از شاناهان -در کنار جان بولتون و میک مولوینی (مدیر اداره مدیریت و بودجه در دولت ترامپ)- بهعنوان یکی از موثرترین نیروهایی که ترامپ را به سمت جنگ با ایران سوق میدهد، یاد کرده بود.
تام کاتن (Thomas Bryant Cotton)
تام کاتن سال 2015 بهواسطه نامهای که خطاب به رهبران ایران نوشت، خبرساز شد؛ نامهای که این سناتور آمریکایی بههمراه 46 نفر دیگر از همکارانش آن را امضا کردند و یادآور شدند هر توافق هستهای بدون تصویب کنگره، صرفا تا پایان دوره ریاستجمهوری اوباما اعتبار خواهد داشت و رئیسجمهور بعدی ممکن است آن را با یک حرکت قلم لغو کند.کاتن در سالهای حضورش در سنا، همواره یکپای ثابت طرحهای ضدایرانی کنگره بوده است. او اخیرا در پیامی توئیتری از ناآرامیها در ایران بهدنبال اجرای طرح اصلاح قیمت بنزین ابراز خرسندی کرد و خواستار حمایت دولت آمریکا از اغتشاشگران شد. او تیرماه امسال نیز متممی را پیشنهاد کرد که زمنیهساز تصویب طرح توقیف داراییهای ایران در لوکزامبورگ جهت پرداخت غرامت به خانوادههای قربانیان بمبگذاری سال ۱۹۸۳ در مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت شد.
رامین مهمانپرست، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه با اشاره به گمانهزنیها درخصوص کنارهگیری وزیر امور خارجه آمریکا به «فرهیختگان» گفت: «در حال حاضر جابهجایی افراد در سیاست خارجی آمریکا نقش چندانی ندارد. در رویهای که ترامپ در دولت آمریکا دنبال کرده، افراد مختلفی آمدند و رفتند و جای خود را به نفرات بعدی دادند؛ اما نتیجه خیلی متفاوت از آن مسیری نبوده که طراحی شده است.»
وی افزود: «این نشاندهنده آن است که دولت آمریکا در رابطه با کشورهای مختلف از چارچوبها و سیاستهایی مشخص تبعیت میکند، سیاستهایی ثباتزدا که البته امروز در حوزههای مختلف در رابطه با اتحادیه اروپا، چین و روسیه و کشورهای دیگر مشکلاتی را پدید آورده است.»
سفیر سابق ایران در لهستان در پاسخ به این سوال که آیا خروج پمپئو میتواند نشانه مثبتی برای بهبود مناسبات دو کشور باشد، گفت: «اساسا نباید به این موضوع فکر کرد، چراکه حتی اگر کل دولت آمریکا هم تغییر کند تصور آنکه این تغییر میتواند در سیاستهای حاکم بر این کشور در مواجهه با ایران تغییری ایجاد کند و دستاورد خاصی را برای ما رقم بزند، اشتباه است.»
مهمانپرست ادامه داد: «هر دولتی در آمریکا منافع خود را در نظر میگیرد و نگاه میکند به اینکه ما از چه موضعی صحبت میکنیم. اگر از موضع قدرت برخورد کرده و نقاط ضعف خود را مدیریت کنیم میتوانیم از حقوق خود دفاع کنیم، اما اگر درگیر مشکلات داخلی و مسائل و ضعفهای درونی و بیتدبیریهای خود باشیم، هرکسی در آنجا حاکم باشد وضع تفاوت چندانی نخواهد کرد.»
این کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به اینکه در غیاب پمپئو کسان دیگری در حاکمیت آمریکا هستند که همین رویه را ادامه دهند، گفت: «چه در کنگره و چه در سنا عناصری حضور دارند که رویکرد کلی آنها در مواجهه با ایران کاملا مشابه رویکرد پمپئو و اطرافیانش است. حتی در مجلس نمایندگان که دموکراتها اکثریت را دارند، درباره ایران موضوعات و جهتگیریها کاملا مشخص است.»
سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه افزود: «حتی کسانی که فکر میکنند دموکراتها موضع بهتری بهنفع ما دارند در اشتباه هستند چون آنها هم منافع خود را ترجیح میدهند و در همین راستا ما بزرگترین ضربات را در زمانی خوردیم که دموکراتها روی کار بودند.»
وی خاطرنشان کرد: «دل بستن به اینکه در آمریکا چه دولتی روی کار باشد و اگر چه کسی بیاید مشکلات ما حل میشود، مسیر اشتباه و انحرافی است و ما باید مشکلاتمان را در داخل حل کرده و ساختارهای اشتباه را اصلاح کنیم.» مهمانپرست ادامه داد: «به جز پمپئو افراد دیگری هستند که شاید کمتر هم شناخته شده بهنظر برسند اما موضع تندی علیه جمهوری اسلامی ایران دارند. مهمتر از آن اما تفکر زیادهطلبی است که بر دولتمردان ایالات متحده آمریکا حاکم است. آن تفکر، تفکری است که نمیتواند استقلال کشورها را بپذیرد و عادت کرده به اینکه باید کشورهای مختلف تابع نظرات او باشند.»
وی اضافه کرد: «اگر بخواهیم با چنین حاکمیتی راهی برای حل مشکلات خود بیابیم هیچ امکانی وجود نخواهد داشت جز اینکه بتوانیم از مسائل و مشکلات داخلی خود رد شویم و نقاط ضعفی را که طرف مقابل به آنها فشار میآورد، برطرف کرده و آن زمان دنبال این باشیم که ببینیم چطور میتوانیم از منافع خود دفاع کنیم.»
سفیر سابق ایران در لهستان تصریح کرد: «تا موقعی که ضعفهای اساسی داریم و خودمان این نقاط ضعف را تبدیل به تهدیداتی برای سوءاستفاده دیگران میکنیم، امید به آنکه تغییر افراد و جابهجاییها مشکلاتمان را حل میکند، مسیر درستی نیست.»
فواد ایزدی، کارشناس مسائل آمریکا و عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران با اشاره به موضوع احتمال خروج مایک پمپئو از دولت ایالات متحده طی ماههای آینده بهمنظور شرکت در انتخابات سنا به «فرهیختگان» گفت: «در حال حاضر اظهارنظر دقیقی درباره این موضوع نمیتوان داشت، چراکه پمپئو خود این خبر را رد کرده است، اگرچه شواهدی مبنیبر صحت این خبر وجود دارد.»
وی با اشاره به این شائبه در برخی محافل رسانهای که عدم حضور پمپئو در دولت آمریکا وزن تندروهای ضدایرانی را در کابینه ترامپ کمتر و راه را برای توافق میان دو کشور قدری هموارتر میکند، افزود: «این موضوع تا حد زیادی بستگی به جایگزین وزیر امور خارجه فعلی آمریکا دارد و هماکنون ارزیابی چندان دقیقی نمیتوان از آن داشت.»
ایزدی با بیان آنکه افراد تندرو در مجموعه نیروهای اطراف ترامپ زیاد هستند، گفت: «ممکن است جایگزینی بهمراتب بدتر از پمپئو برای تصدیگری وزارت امور خارجه انتخاب شود.»
این کارشناس مسائل آمریکا درخصوص جایگاه افراد در تغییر جهتگیریها و سیاستهای این کشور و نسبت تاثیرگذاری آنها در مقایسه با میزان تاثیرگذاری ساختارها گفت: «در این خصوص دوگانه ساختار-بازیگر موضوعیت دارد. برخی میگویند ساختار حائز اهمیت است و برخی دیگر قائل به آنند که بازیگر از اهمیت بیشتری برخوردار است. برخی هم به نگاهی بینابین قائلند و اعتقاد دارند. در این میان بهنظر میرسد نگاه میانه بیش از همه بر واقعیت منطبق است، یعنی هم ساختارها و هم افراد تقریبا به یک میزان در تعیین جهتگیری دولت آمریکا تاثیر دارند.»
وی ادامه داد: «این موضوع نیز تا حد زیادی به خود فرد بستگی دارد و در همین شرایط بینابین نیز گاهی وزن رویکردهای فرد بیشتر میشود و گاهی نیز بالعکس ساختار ضریب بیشتری مییابد.»
ایزدی با اشاره به اینکه فارغ از بودن یا نبودن پمپئو، گزینههای دیگری نیز در ساختار آمریکا حضور دارند که سیاست اعمال فشار و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران را پیگیری میکنند، گفت: «در طیف صهیونیست همسو با سیاستهای ضدایرانی ترامپ، تعدادی از سناتورها هستند که بهشدت ضدایرانیاند، مثل تد کروز. این قبیل عناصر هم در سنای آمریکا و هم در بدنه نهادهای نظامی این کشور وجود دارند.»
این کارشناس مسائل سیاست خارجی در پایان تصریح کرد: «اینگونه نیست که پمپئو انتهای خط تندروی علیه ایران باشد.»