به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، برای بررسی تحولات جدید در افغانستان پس از اعلام نتایج مشکوک انتخابات این کشور با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان گفتوگو کردهایم. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
روز گذشته نتایج اولیه انتخابات ریاستجمهوری افغانستان بعد از سه ماه اعلام شد. بنابر اعلام کمیسیون انتخابات محمداشرف غنی توانسته اکثریت آرا را به دست بیاورد. عبدالله عبدالله اصلیترین رقیب او در انتخابات اعلام کرده است نتایج را به دلیل وجود تقلب در روند برگزاری و شمارش آرا نمیپذیرد. تیم او نیز گفته عواقب بحرانیشدن وضعیت در افغانستان برعهده کسانی است که تقلب کردهاند. وضعیت افغانستان را بعد از اعلام نتایج اولیه و موضعگیری طرفین درگیری چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر عبدالله عبدالله نتایج انتخابات را نپذیرد دو احتمال وجود دارد؛ یک احتمال اینکه عبدالله عبدالله و تیم او بهطور کلی نتایج را رد کنند و حاضر به هیچگونه مصالحهای نشوند و بروند به سمت تشکیل یک دولت موازی در شمال کشور. این اتفاق به معنای تشکیل دو دولت در افغانستان خواهد بود. یک دولت در کابل و بخشی از کشور و نیز یک دولت در مناطق شمالی افغانستان. اما باید دید شرایط به اندازهای آماده است که عبدالله عبدالله قادر به انجام چنین اقدامی باشد یا نه. به نظر بنده این شرایط برای تحقق این احتمال مساعد نیست.یکی از دلایل مساعدنبودن شرایط این است که درون جبهه شمال هماکنون وحدتنظر وجود ندارد و برخیها در این جبهه با عبدالله عبدالله اختلافنظر دارند و در صورت اقدام او برای تشکیل دولت با وی زاویه پیدا خواهند کرد، بهعنوان مثال شخصی مانند عطا محمدنور که یکی از شخصیتهای مهم جبهه شمال است، حاضر نخواهد شد چنین مسالهای را بپذیرد، درنتیجه احتمال تشکیل چنین دولتی پایین است. در کنار این موضوع این خطر نیز وجود دارد که در صورت اقدام جبهه شمال برای تشکیل دولت، خطر جنگ داخلی پیش خواهد آمد. در چنین وضعیتی گروههای مختلف ممکن است برای حفظ موقعیت خود دست به سلاح ببرند. در صورت وقوع این اتفاق خطر تجزیه قومی کشور نیز وجود دارد. در این صورت یک دولت تحتعنوان «خراسان» در شمال افغانستان به وجود میآید و یک دولت نیز به نام «پشتونستان» در جنوب تشکیل میشود. چنین خطراتی وجود دارد و تیم عبدالله عبدالله باید بررسی کنند که چگونه میتوانند با این وضعیت پیچیدهای که پیش آمده سازش کنند یا نکنند. چنین مسائلی هم بستگی به موضعگیریهای جناح عبدالله عبدالله دارد.احتمال دوم به موضوع طالبان مرتبط است. گروه طالبان با آمریکا وارد مذاکره شده و به نتایجی رسیدهاند. براساس توافقات صورتگرفته این گروه قرار است در آینده شریک قدرت شوند. در تحلیل تحولات فعلی افغانستان پیرامون انتخابات موضع آمریکا و طالبان هم مطرح است. به نظر میرسد اعلام کردن نام اشرف غنی بهعنوان رئیسجمهور، بخشی از توافقات پنهانی بین آمریکاییها و طالبان است، زیرا این گروه به هیچ عنوان با عبدالله عبدالله و جبهه شمال حاضر به معامله نبودند و این مساله هم به سابقه دشمنی دیرینه دو گروه و جنگهای میان آنها بازمیگردد. شاید بتوان گفت بخشی از انتخاباتی که انجام شد و عبدالله عبدالله به آن معترض است، راجع به این است که زمینهسازی شود برای مذاکره طالبان و دولت کنونی مستقر در کابل که تحتریاست اشرف غنی است. طالبان به هیچ عنوان حاضر به مذاکره با دولت وحدت ملی افغانستان که عبدالله عبدالله نیز در آن حضور داشت، نبود. احتمالا دولت جدیدی در کابل بر سرکار میآید و بهانهای برای طالبان میشود که با چنین دولتی وارد مذاکره شود و با پذیرش آتشبس سهم خود را از این مرحله به دست بیاورند. البته طالبان با آن ذهنیت انحصارطلبی که دارد به حداقل راضی نمیشود بلکه حداکثر قدرت را در کابل میخواهد. اینجا یک احتمال دیگر هم وجود دارد و آن دخالت مجدد آمریکا در روند انتخابات است. احتمال دارد آمریکاییها همانند دور قبلی انتخابات بیایند و انتخابات را دور بزنند و به طرفهای سیاسی بگویند حالا که وضعیت انتخابات اینگونه شده و شما نتوانستهاید به نتیجه برسید، بیایید و مدل ما را برای تشکیل دولت و حل اختلافات بپذیرید.عبدالله عبدالله معتقد است 300هزار رای تقلبی در انتخابات وجود داشته که اگر این میزان رای حذف شود او رئیسجمهور خواهد بود ولی عملا کمیسیون انتخابات براساس مصالح دیگری که در نظر داشته اشرف غنی را بهعنوان رئیسجمهور اعلام کرده است. در کنار این مسائل نیروهای دیگری مانند عطا محمد نور نیز وجود دارند که به نظر میرسد در حال وارد شدن به معاملات سیاسی دیگری هستند تا جای عبدالله عبدالله و تیم او را بگیرند و تیم جدیدی از جبهه شمال به وجود بیاورند.همه این مسائل را وقتی کنار همدیگر قرار بدهیم ضمن اینکه ابهامات زیاد است درباره انتخابات ریاستجمهوری و این انتخابات مشروعیتی برای دولت جدید به وجود نمیآورد، به دلیل اینکه کمتر از دومیلیون نفر شرکت کردند. انتخابات ریاستجمهوری بسیار ضعیف برگزار شد زیرا مردم ناامید بودند. مردم به خاطر اتفاقاتی که در انتخابات قبلی رخ داد و آن را با شکست مواجه کرد به این نتیجه رسیدند که نمیتوان روی سیستم دموکراسی در این کشور حساب کرد.اگر طالبان بپذیرد بهعنوان شریک قدرت در افغانستان حضور پیدا کند قدرت در این کشور بار دیگر به سمت طالبانیزه شدن پیش خواهد رفت. آمریکاییها نیز این مساله را فهمیدهاند که دیگر شرایط بهگونهای نیست که بتوان یک گروه اقلیت از لیبرال دموکراتها را که به لحاظ ذهنی غربگرا هستند به زور شمشیر در قدرت نگاه داشت. به هر حال موقعیت لیبرال دموکراتهای مورد حمایت آمریکا به تدریج در افغانستان تضعیف خواهد شد و طالبان مجددا در موضع برتر قرار خواهد گرفت.
چرا رهبرانی مثل عطا محمد نور و ژنرال دوستم روی خوشی به آقای عبدالله عبدالله نشان ندادهاند. برخی تحلیلگران گفتهاند مخالفت این افراد با عبدالله عبدالله در حالی که باید براساس مصالح جناحی در کنار او قرار میگرفتند، به دلیل یارگیریهایی است که آمریکا به نفع اشرف غنی انجام داده و سیاستمداران درجه دو و سه را به سمت رئیسجمهور افغانستان متمایل کرده است. این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید و آیا تحلیل درستی است؟
بله، تحلیل درستی است. این اتفاق به این دلیل است که آمریکاییها در افغانستان به لحاظ نظامی شکست خوردند. درست است که آمریکاییها مانند شوروی شکست در افغانستان را نپذیرفتهاند و از این کشور بیرون نرفتهاند، اما تجربه ثابت کرده که آنها نیز نمیتوانند ابزار نظامی را برای ایجاد امنیت به کار ببرند. بنابراین آمریکاییها به سمت راهحل سیاسی رفتهاند، راهحل سیاسی هم اینگونه است که باید طالبان را بهعنوان یک قدرت در افغانستان بپذیرند. هماکنون نیز 50 درصد از خاک افغانستان عملا در اختیار طالبان است و در چنین شرایطی باید دید آمریکاییها چه کاری انجام میدهند.آمریکاییها برای اینکه بتوانند در افغانستان بمانند، با طالبان مصالحه کردهاند. یک دولت ضعیف را به ریاست اشرف غنی روی کار میآورند و از طرف دیگر سعی میکنند پایگاههای نظامی خود را در این کشور حفظ کرده و از این طریق بخشی از نیروهایشان را هم از این کشور خارج کنند. آمریکاییها دیگر نمیخواهند در جنگ دخالت کنند تا به سرنوشت اتحاد شوروی سابق گرفتار شوند. آمریکاییها این فرمول را بهطور جدی دنبال میکنند تا به شکل آبرومندانهای بخشی از نیروهای خود را از افغانستان خارج کنند، اما با اینحال چند پایگاه نظامی را در اختیار خود نگه دارند.
سال 2019 افغانستان 37 میلیون جمعیت داشته است که میشود بیش از 20 میلیون نفر واجد شرایط شرکت در انتخابات، اما در کل انتخابات ریاستجمهوری برگزارشده در این سال حدود دو میلیون نفر رای دادهاند. دلیل مشارکت پایین مردم در افغانستان چیست؟
بخشی از این مشارکت پایین مردم در انتخابات مربوط است به فرمولی که جان کری، وزیر خارجه اسبق آمریکا در انتخابات ریاستجمهوری قبلی پیاده کرد و انتخابات را دور زد. این فرمول شکست خورد و مردم افغانستان از این مساله که بتوان یک حکومت لیبرال دموکرات در این کشور برسرکار آورد، ناامید شدهاند. در کنار آن طالبان نیز بار دیگر در حال بازگشت به قدرت است و قدرت جناحهای سنتی در افغانستان بیشتر از جناح لیبرالها است. لیبرالها در سطحی معمولی و با حمایتهای آمریکا به قدرت رسیدند و وقتی آمریکاییها شکست را بپذیرند و به طالبان اجازه حضور در قدرت را بدهند، این گروههای لیبرال تضعیف خواهند شد. طالبان در کوتاهمدت شراکت در قدرت را خواهد پذیرفت، اما در بلندمدت تمام قدرت را میخواهد. واقعیت این است که آمریکا در این قضیه در حال انجام معامله است. این معامله برای این در حال انجام است که آمریکا میخواهد در افغانستان باقی بماند. تلاش آمریکا برای باقی ماندن در این کشور هم به دلیل نزدیکی به مرزهای ایران و نیز رقابتهایی است که با چین و روسیه دارد. از طرف دیگر آمریکا نمیخواهد شکست نظامی را پذیرد و آن را تحمل کند. به همین دلیل آمریکاییها از زمان باراک اوباما به سمت این رفتند تا راهحل عاقلانهای برای جنگ افغانستان پیدا کنند و با طالبان به نوعی کنار آمدند. الان ماموریت اصلی زلمای خلیلزاد، نماینده آمریکا در امور افغانستان این است که طالبان را قانع کند از نظر نظامی نمیتوانید به قدرت برسید، اما از طریق سیاسی میتوانید به قدرت راه پیدا کنید. از این راه، طالبان سلاح را بر زمین میگذارد، تبدیل به حزب سیاسی میشود و اگر در انتخابات پیروز شد، به قدرت کامل نیز میتواند برسد. ساختار قدرت در افغانستان نیز آن ساختار ایجادشده در اجلاس «بن» نخواهد بود و قانون اساسی تغییر خواهد کرد. احتمال دارد با این کار، قانون اساسی جدید افغانستان را به یک کشور فدرال تبدیل کنند، به نحویکه طالبان در نواحی جنوبی و پشتوننشین دولت محلی خود را تشکیل بدهد و سهمی از قدرت را نیز در دولت مرکزی در دست بگیرد که از نظر بنده سهم برتر در اختیار این گروه قرار خواهد گرفت. در این چارچوب تاجیکها و هزارهها نیز حکومت محلی مخصوص به خود را تشکیل خواهند داد و به نسبت وزن خود در دولت مرکزی سهم خواهند گرفت. چنین وضعیتی برای آینده افغانستان قابلتصور است، البته درصورتی که مسائل به روال عادی پیش بروند. اگر اوضاع عادی نباشد و جنگ داخلی پیش بیاید، افغانستان تجزیه خواهد شد؛ چیزی که نیازمند توافق آمریکا و روسیه خواهد بود. روسها ترجیح میدهند در صورتی که نتوانند در افغانستان نفوذی به دست بیاورند و این کشور به دست طالبان بیفتد یا داعش در آن سر برآورد و بهدنبال آن مشکلاتی برای آسیای مرکزی و جمهوریهای مسلماننشین روسیه ایجاد شود، افغانستان تجزیه شده و یک خط حائل بین رادیکال اسلامی و روسیه کشیده شود. چینیها نیز بهدلیل اینکه نگرانیهایی مشابه روسها دارند، بهخصوص مشکلات مربوط به جداییطلبی در استان مسلماننشین «سین کیانگ» احتمال دارد در توافقات مربوط به تجزیه افغانستان شرکت کنند. البته آینده افغانستان را نمیشود به سادگی پیشبینی کرد و هر لحظه امکان دارد دگرگونیای پیش بیاید. در شرایط فعلی اگر عبدالله عبدالله مقاومت کند و این مقاومت آنقدر حاد باشد که او در شمال دولت تشکیل دهد، احتمال جنگ داخلی و تجزیه وجود خواهد داشت، در غیر اینصورت آمریکاییها مجددا دخالت کرده و فرمول جدیدی را برای دولت جدید ارائه خواهند کرد که طالبان نیز در آن حضور دارد. آمریکاییها تشکیل یک دولت موقت را در نظر دارند تا این دولت بتواند راهحلی پیدا کند. به هرحال اشرف غنی بازی زیرکانهای انجام داد و براساس خواست آمریکا و طالبان انتخاباتی را برگزار کرد که خود در آن پیروز شده، اما افغانستان با مشکل مواجه شده است. در این وضعیت دولت بهدلیل مشارکت پایین مردم مشروعیت ندارد و مجبور خواهد بود به قدرتهای خارجی مانند آمریکا بیشتر تکیه کند.
در این وضعیت سناریوی مطلوب ایران در افغانستان چیست؟
سناریوی مطلوب ایران این است که در افغانستان نه جنگ داخلی رخ بدهد، نه تجزیه شود و نه به حالت فدرال دربیاید. سناریوی مطلوب ایران این است که یک دولت قدرتمند مرکزی در کابل بر سر کار بیاید که بتواند تمام گروههای قومی را جذب کند و طالبان نیز در آن دست برتر را نداشته باشد.
* نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار