به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ضربالمثل ایرانی «نوشدارو پس از مرگ سهراب» بهترین توصیف برای سفر روز جمعه دیوید هیل، معاون وزیر امور خارجه آمریکا به لبنان است. هیل قصد داشت برای اثرگذاری بر روند سیاسی لبنان، دخالت در انتخاب نخستوزیر این کشور و همچنین مذاکره بر سر ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و فلسطین اشغالی با طرفهای سیاسی لبنانی رایزنی کند. با وجود این، هوشمندی طرفهای سیاسی لبنانی با محوریت حزبالله لبنان تقریبا برنامههای آمریکا در لبنان را چند گام به عقب برد. یک روز پیش از ورود هیل به بیروت حزبالله، جنبش امل، جریان آزادی ملی و گروههای همپیمان «حسان دیاب» سیاستمدار و چهره دانشگاهی لبنان را با 69 رای از 128 رای موجود در پارلمان بهعنوان نخستوزیر این کشور انتخاب کردند.
برای بررسی وضعیت جدید لبنان پس از انتخاب حسان دیاب بهعنوان نخستوزیر و نیز سفر معاون وزیر امور خارجه آمریکا به این کشور با جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل منطقه گفتوگو کردهایم. قنادباشی معتقد است آمریکا و گروههای طرفدار آن در لبنان از نتایج انتخابات سال گذشته در این کشور خشنود نیستند و بهدنبال تشکیل دولتی برخلاف آرای مردم در بیروت هستند.
این کارشناس معتقد است آمریکا و رژیم صهیونیستی با وجود انتخاب رئیس دولت در لبنان باز بهدنبال اجرای برنامههای خود خواهند بود اما این طرحها بهدلیل ضعف جریان غربی برای اجرای برنامههایش در بلندمدت راه بهجایی نخواهد برد.
پنجشنبه هفته گذشته حسان دیاب بهعنوان نخستوزیر مامور تشکیل دولت لبنان شد. با توجه به اتفاقهای چند ماه گذشته، این انتخاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که در روند تشکیل دولت لبنان موانع متعددی وجود دارد. شاید بتوان گفت هیچکدام از این موانع مطابق با منافع ملی لبنان نیستند. این موانع اغلب توسط گروههایی ایجاد و تشدید شده است که از عقب افتادن تشکیل کابینه سود میبرند. اساسا فعالیتهای اخیر چنین گروههایی با این هدف انجام شده است که با توقف فعالیت دولت در لبنان و همچنین اخلال در ساختار سیاسی کشور، شرایط بهنفع محور کشورهای غربی- عربی تغییر کند. بخشی از بحران فعلی لبنان مربوط به گروههای حاضر در صحنه میدانی اعتراضات است اما بخش دیگری از مشکلات نیز به ملاحظات صاحبان فتوای اهل سنت لبنان بازمیگردد که میتواند در روند تشکیل کابینه موثر باشد. پست نخستوزیری در لبنان به اهل تسنن تعلق دارد و صاحبان فتوای اهل سنت در انتخاب او نقش دارند.
در چند ماه گذشته نظر هر فردی از اهل تسنن که قصد حضور در مجلس و قبول مسئولیت نخستوزیری را داشته، توسط شخص صاحب فتوا در لبنان تغییر کرده است. فردی که در حال حاضر در لبنان صاحب فتواست، در دانشگاه مدینه عربستانسعودی تحصیل کرده و با حکومت این کشور ارتباطاتی دارد. گزینههای منتخب نیز سعی میکنند احترام فرد صاحب فتوای خود را نگه دارند. قسمت دیگر این بحث به نیازهای مردم مربوط است. در حال حاضر افرادی که در خیابانهای لبنان حضور دارند، دو دسته هستند؛ یک دسته اغتشاشگران همسو با برخی گروهها، علاقهمند به اختلال در امور لبنان هستند تا فعلا فرآیند سیاسی در این کشور شکل نگیرد. آنها میدانند هر دولتی که مبتنیبر انتخابات سال گذشته تشکیل شود، طبیعتا مخالف سیاستهای محور غربی- عربی خواهد بود. هر دولتی که مبتنیبر انتخابات بر سر کار بیاید همسو با حزبالله است. این مساله به این معنا نیست که شخص نخستوزیر متمایل به حزبالله است یا نه بلکه بهمعنای حضور حزبالله بهعنوان یکی از گروههای لبنانی در فرآیند سیاسی این کشور است.
انتخابات سال گذشته براساس قانون جدیدی انجام شد که مبتنیبر آرای مردم بود. تا پیش از این، قوانین انتخابات در لبنان دچار اشکالاتی بود که باعث میشد بیانگر خواست همه مردم نباشد. انتخابات سال گذشته که برگزار شد تمام گروههای لبنانی نتایج آن را قبول کردند. این انتخابات ترکیب جمعیتی لبنان را در تشکیل کابینه منعکس میکند. گروههای مخالف میخواهند پیوند میان آرای مردم با کابینه وجود نداشته باشد و کابینه بدون توجه به انتخابات پارلمانی سال گذشته تشکیل شود. برنامه مخالفان این است که اعتراضات را ادامه دهند تا همه خسته شوند و سپس دولتی غیرمتناسب با انتخابات تشکیل شود. اگر انتخابات در روند تشکیل کابینه اعمال شود در دولت سر کارآمده طرفداران حزبالله نیز حضور خواهند داشت، به همین دلیل غرب مخالف فرآیند قانونی در لبنان است. دسته دیگر تظاهراتکنندگان مردمی هستند که از بیکاری، فساد، اهمال دولت و نبود برنامهای برای اصلاحات اقتصادی ناراحت هستند. این مردم درصورتی که حرکت منطقی انجام دهند مانعی به حساب نمیآیند اما گاهی در شرایط هیجانی این نکته را فراموش میکنند که مسیر اصلاح امور از تشکیل کابینه میگذرد و به همین دلیل این روند را دچار مشکل میکنند. هنگامی که باید پارلمان طرح دهد و قوانینی را تصویب کند این معترضان در خیابانها براساس هیجانات خود مانع از تشکیل روند سیاسی و کابینه میشوند.
الان حزبالله و هر گروهی که در لبنان دارای درک و فهم باشد بههیچعنوان نگران تشکیل دولتی برمبنای انتخابات نیست. البته حزبالله نمیخواهد دولتی سر کار بیاید که بهنفع حزبالله کار کند، بلکه آنها میخواهند نخستوزیر براساس منافع لبنان فعالیت کند. سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله همیشه اعلام کرده ما بهنفع مردم لبنان کار میکنیم و برای ما مردم، ارتش و امنیت لبنان مهم است و از دولت نمیخواهیم بهنفع ما کاری را انجام دهد. حزبالله تنها میخواهد طبق قانون نخستوزیری انتخاب شود و هنگامی که مسئولیت را برعهده گرفت، طرحهای خود را مطابق با خواست مردم پیش ببرد نه طبق خواست آمریکا و کشورهای مرتجع منطقه.
دیوید هیل، معاون وزیر امور خارجه آمریکا روز جمعه وارد بیروت شده است. هدف از این سفر چیست؟
راهبرد کلی آمریکاییها عدم تشکیل دولت لبنان برمبنای انتخابات است. چرا؟ زیرا این راهبرد براساس سیاست حفظ امنیت رژیم صهیونیستی است. حفظ امنیت این رژیم در صدر سیاست خارجی آمریکا قرار دارد. لبنان قدرتمند و آرام، مخل امنیت رژیم صهیونیستی است. هر تحرکی که غربیها انجام میدهند در راستای چنین سیاستی است. اغتشاشات در لبنان برعهده خشکمغزها یا همان جوکرهاست. این گروه مانند دارودسته شعبان بیمخ هستند. آنچه در لبنان و عراق جریان دارد موسوم به جنگ چهارم است. این جنگ به این معناست که آمریکا با نظامیان کار نمیکند بلکه به سطح خیابانها آمدهاند و از مردم آن کشور اغتشاشگرانی بیفکر را که جوکر نام دارند، سازماندهی میکنند. سازماندهی پشتپرده اعتراضات طبیعتا مدیریت خواهد شد. نقشههای آمریکا فراتر از تغییر نخستوزیر است. این کشور سعی خواهد کرد با مدیریت جریان اعتراضات اهداف دیگر خود را نیز پیگیری کند.
انتخاب نخستوزیر جدید را میتوان پیروزی نسبی مقاومت در مدیریت بحران پیشآمده دانست؟
بله، همینطور است. مقاوت معتقد است منافع مردم لبنان در این است که دولت هرچه سریعتر تشکیل شود و به سرعت اقدامات خود را شروع کند. اگر دولت تشکیل نشود، هرجومرج ایجاد میشود. سرعت در تشکیل دولت مانع از عمیقشدن بحران میشود. درصورت وجود دولت است که اصلاحات امکان اجراشدن پیدا میکند.
پیشبینی شما از وضعیت آینده لبنان چیست؟ آمریکا تا چه زمانی توانایی اثرگذاری بر اعتراضات این کشور را دارد؟
آمریکا و صهیونیستها بنا دارند بحران ادامه پیدا کند، اما با وجود این، توانایی آنها در زمینه مدیریت طرحهایشان پایین است. پروژه بزرگی مانند داعش با وجود تمامی تلاشهای آمریکا شکست خورد و نشان داد محور غربی توانمندی لازم را برای به ثمر رساندن پروژههای خود ندارد. محور آمریکا شاید بتواند در کوتاهمدت اقداماتی را انجام دهد اما در بلندمدت طرحهایش راه بهجایی نمیبرد. منطق حزبالله و حرکتهای اصولی این گروه در لبنان باعث مرجعیت پیداکردن این گروه بر شیعیان و حتی بخشهایی از اهل تسنن و مسیحیان شده است. اهل تسنن و گروههای مسیحی مانند ارامنه بهدرستی راه حزبالله پی بردهاند و به صداقت آن ایمان دارند. آمریکاییها در قضایای لبنان منتظر سرزدن اشتباهی از سوی سیدحسن نصرالله هستند تا از این اشتباه استفاده کنند، اما تاکنون اشتباهی از این طریق صورت نگرفته است. به همین دلیل آمریکاییها بیشتر در مشکلاتی که در منطقه با آن مواجه هستند، غرق شدهاند.
* نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامه نگار