درباره یک تبعیض آزاردهنده
قربانی ادامه شیوه استعماری انگلیسی‌ها توسط شرکت نفت، تنها مردم بومی ماهشهر نیستند؛ کارمندان شرکت نفت و پتروشیمی هم دل‌خوشی از این دیوارکشی‌ها ندارند.
  • ۱۳۹۸-۰۹-۲۶ - ۱۱:۰۱
  • 00
درباره یک تبعیض آزاردهنده
جامانده از شرح ماجرای ماهشهر
 جامانده از شرح ماجرای ماهشهر

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،  12 آذرماه از اهواز به تهران برگشتم تا گزارش آنچه را که در دو روز گذشته در اهواز و ماهشهر درباره حوادث پس از گرانی بنزین دیده و شنیده بودم، بنویسم. تا آخر وقت در تحریریه روزنامه گزارش را نوشتم و 13 آذرماه «شرح ماجرای ماهشهر» تیتر یک روزنامه «فرهیختگان» شد. مطمئن بودم کارم را درست انجام داده‌ام. این را از تایید سردبیری و بازتاب روز چهارشنبه گزارشم در رسانه‌ها فهمیدم؛ اما اشتباه می‌کردم. من کوله‌‌باری از خاطرات و روایات را با خودم از ماهشهر به تهران آورده بودم؛ فراموشی شنیده‌ها و دیده‌ها به این بهانه که گزارشم را نوشته‌ام، کار چندان آسانی نبود و مرا یک ‌بار دیگر به ماجرای ماهشهر کشاند.

در این گزارش علاوه‌ بر آنچه شاهدان گفتند و نظراتی که در سایت‌های مختلف به‌ ویژه سایت الف درباره گزارشم نوشتند، از مقاله‌ای که اسماعیل غلامی‌پور، دکتری جامعه‌شناسی و عبدالحسین کلانتری، دانشیار جامعه‌شناسی دانشگاه تهران درباره «شکل‌گیری جامعه دوگانه در شهرهای نفتی ایران با تاکید بر شهرستان ماهشهر» نوشته‌اند، کمک می‌گیرم تا بهتر بگویم ماهشهر چه مسیری را طی کرد تا به اینجا رسید.

 شهرک‌های متفاوت

در استان خوزستان کم نیستند شهرهایی که شهرک‌های خاص و ویژه در آن پیدا نباشد. این شهرک‌های ویژه را نخستین‌بار انگلیسی‌ها براساس مهندسی اجتماعی تجربه‌شده در مستعمره‌های خود ساختند و عملا به ‌لحاظ فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی خود را از اجتماعات بومی و غیربومی جدا کردند. بریتانیایی‌ها این شهرها را براساس آنچه امروزه به آن «جامعه دوگانه» می‌گویند که برگرفته از مفهوم «شهر دوگانه» است، طراحی کردند. در شهر دوگانه، امکانات رفاهی و شهری به‌صورت دوگانه و ناعادلانه در سطح شهر توزیع شده است. این دوگانگی شهری پس از انقلاب نه‌تنها پایان نپذیرفت که در مواردی تقویت شد تا یک شکاف عظیم بین محلات برنامه‌ریزی‌شده نفتی و محلات غیررسمی و حاشیه‌ای نامنظم، فقیر و کثیف شهری در شهرهای نفتی ادامه پیدا کند. ماهشهر هم مثل بسیاری دیگر از شهرهای استان، گرفتار این دوگانگی گسترده از مسائل اقتصادی تا فرهنگی، اجتماعی و حتی بهداشتی و آموزشی است. در ماهشهر شرکت نفت و پتروشیمی سه شرکت-شهر «ناحیه صنعتی»، «بعثت» و «جراحی» را برای جمعیت شرکتی ساختند تا براساس همان الگوی انگلیسی‌ها فضای باکیفیت شهری و دارای ارزش بالا در اختیار جمعیت نفت و پتروشیمی باشد و مردم محلی در محله‌های فاقد امکانات حداقلی زندگی کنند. شهرک عرب‌نشین «طالقانی» (کوره‌ها) در ماهشهر که از فقیرترین محلات شهری است، اکنون در کنار شهرک توسعه‌یافته شرکتی «بعثت» و «ناحیه صنعتی» قرار گرفته‌ است؛ مساله فقط به اینجا ختم نمی‌شود.

 تمام امکانات برای غیربومیان

براساس مطالعاتی که در سال 96 انجام گرفت، جامعه شرکتی در شهرک بعثت، ناحیه صنعتی و برخی نیز در ماهشهر قدیم حدود ۴۰ هزار نفر می‌شود. این نیروها و خانواده‌هایشان درمجموع چیزی حدود 25 درصد از جمعیت شهرستان ماهشهر را به خود اختصاص داده‌اند اما دارای بیشترین امکانات هستند. به‌عنوان نمونه در شهرک بعثت بهترین مراکز خرید، پارک‌ها، باشگاه‌ها و بیشترین فضای سبز برای کارکنان شرکتی است ولی در اغلب موارد همانند همان شیوه انگلیسی‌ها، مردم محلی اجازه استفاده از سینما، آموزشگاه‌های حرفه‌ای، باشگاه‌های ورزشی و تفریحی و میهمانسراهای لوکس را ندارند. یکی از مدیران شرکت پتروشیمی می‌گوید: «شما در کل شهر چمران یک شهربازی که در فصل تابستان بتوان از آن استفاده کرد نمی‌بینید. ضمن اینکه این شهر فاقد سینما، استخر یا سایر مجتمع‌های تفریحی و سرگرمی است.»

رد این تبعیض را می‌توان در حوزه خدمات بهداشتی هم یافت. مردم بومی در این شهرها در حالی با کمبود امکانات پزشکی مواجه هستند که بیمارستان‌های نفت و پتروشیمی خدمات پیشرفته‌ای به کارمندان‌شان ارائه می‌دهند. مشاهده این وضعیت حس تبعیض و نابرابری وسیعی در جامعه محلی به وجود آورده است. الان البته وضع کمی بهتر شده است اما مردم شهر چمران که درآمدهای چندانی ندارند، به‌دلیل اینکه در شهر هیچ درمانگاه و مرکز درمانی وجود ندارد و هزینه بیمارستان‌های شرکت نفت نجومی است، ناچارند برای درمان به ماهشهر بروند.

این شکاف چندلایه در حالی در ماهشهر شکل گرفته است که گفته می‌شود سود خالص هرکدام از شرکت‌های پتروشیمی در این منطقه سالانه به رقمی بیش از 600 میلیارد تومان می‌رسد. یکی از مقامات پتروشیمی که تمایلی به نوشتن نامش ندارد، می‌گوید: «با نگاهی به صورت‌های مالی شرکت‌های پتروشیمی که همه آنها هم در بورس هستند (تقریبا ٢٠ شرکت در منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر فعال هستند) متوجه می‌شوید سود خالص بسیاری از آنها سالانه بیش از 600 میلیارد تومان است.» او اضافه می‌کند: «آیا در راستای مسئولیت اجتماعی، نباید این شرکت‌ها ماهانه حدود پنج درصد سود خود را صرف رفع فقر و محرومیت و ایجاد اشتغال منطقه کنند؟»

صنعت پتروشیمی به‌جای استفاده از نیروهای بومی و به‌ویژه جوانان در شهرک طالقانی، چمران و سایر شهرک‌های کم‌برخوردار، تلاش کرده از نیروهای غیربومی استفاده کند. این غیرقابل انکار است که بخشی از نیروهای متخصص طبیعتا غیربومی هستند و قطعا حضور آنها نیز باعث گلایه مردم بومی نیست، اما مردم محلی با اطلاعات دقیق می‌گویند اکثر مدیران پتروشیمی، غیربومی هستند و بیشتر نیروها را هم از همشهریان‌شان استخدام می‌کنند. این وضعیت باعث می‌شود نیروهای بومی سهم اندکی از استخدام‌ها داشته‌ باشند.

 2 قربانی یک شرکت

قربانی ادامه شیوه استعماری انگلیسی‌ها توسط شرکت نفت، تنها مردم بومی ماهشهر نیستند؛ کارمندان شرکت نفت و پتروشیمی هم دل‌خوشی از این دیوارکشی‌ها ندارند. آنها در حالی مغضوب بومیان هستند که خودشان هیچ نقشی در این وضعیت نداشته‌اند. یکی از کارمندان پتروشیمی می‌گوید: «چهره مردم بومی اینجا با جاهای دیگر کشور متفاوت است. با صدای بلند و عصبانیت خاصی حرف می‌زنند. انگار مردم غیربومی به آنها بدهکارند یا نان‌خور سر سفره آنها هستند. وقتی می‌فهمند کارمند پتروشیمی هستی، از چشم‌شان پیداست که می‌خواهند هرچه داری از تو بگیرند. گاهی دوست داشتم فریاد بزنم به‌خدا خودم هم از بودنم در اینجا راضی نیستم.» شاید مردم بومی حق دارند، تصور اینکه غیربومیان در خانه‌های لوکس و چندخوابه زندگی کنند و کمی آن‌سوتر در یک خانه محقر بیش از 10 نفر از مردم بومی که حافظان خوزستان هستند زندگی کنند، حتی من را آزار می‌دهد چه برسد به مردم شهرک طالقانی و چمران. همین خشم از غیربومی‌ها در اعتراضات هم خود را نشان می‌داد. یکی از کارکنان شرکت پتروشیمی می‌گفت: «وقتی جاده چمران و امیدیه به سمت ماهشهر را بستند، بلند می‌گفتند هدف ما ضربه‌زدن به شرکت‌هاست تا غیربومی‌ها بروند.» با یک خنده تلخ ادامه می‌دهد: «خیلی‌هایشان خدایی بدبخت بودند، حالا بماند که عده‌ای فضا را رادیکال کردند.»

شرکتی‌ها هرچند غیربومی هستند و تصمیمات مقامات آنها را از مردم بومی جدا کرده است، اما با این حال بی‌توجه به وضع مردم نیستند. کارکنان شرکت‌ها با تشکیل گروه‌های خودجوش خیریه و... کمک‌های زیادی به فقرا و محرومان منطقه کرده‌اند. یکی از همین کارمندان می‌گوید: «من خودم خیلی‌ها را سراغ دارم که سرپرستی تعدادی خانواده بدسرپرست یا بی‌سرپرست را برعهده دارند.» او به نقل از رئیس کمیته امداد ماهشهر که از دوستان قدیمی‌اش است، می‌گوید: «بیشترین کمک‌های ما از ناحیه کارکنان پتروشیمی‌هاست. آنها انصافا انسان‌های سخاوتمندی هستند.»کارمندان و مدیران شرکت‌ها خودشان خوب می‌دانند که این کمک‌ها تنها تسکینی موقت است. آنها که سال‌ها در این شهرک‌ها زندگی کرده‌اند و بیش از هر کسی با نگاه غضب‌آلود مردم بومی آشنایند، تنها راه رهایی از این وضعیت را «ایجاد کارخانه‌های تولیدی در شهر چمران و شهرک طالقانی» می‌دانند تا از این طریق مشکل اشتغال جوان‌های منطقه حل شود و پتانسیل عظیم آنها که از قوم غیور و مقاوم عرب هستند، وارد عرصه تولید شود.

اقدامات شرکت نفت و پتروشیمی در این شهر بندری باعث شده نارضایتی عمیقی بین مردم این مناطق به وجود بیاید. صدای این مردم که عمدتا فقیر و فاقد ابزاری برای بیان مشکلات‌شان هستند، در هیاهوی پایتخت‌نشینان و خیلی‌های دیگر سال‌هاست گم شده است، کسی صدای آنها را نمی‌شنود و وقتی هم حوادثی مانند آنچه پس از گرانی بنزین در این شهر اتفاق بیفتد شکل می‌گیرد، این رسانه‌های ضدانقلاب و غربی هستند که به میدان می‌آیند و اعتراض مردم بومی به تبعیض و فقری را که مقصر اصلی آن شرکت نفت و مدیران رده‌بالای آن هستند، اعتراض به جمهوری اسلامی می‌خوانند. مردم شهرک طالقانی، چمران، هندیجان، ماهشهر و... اعتراض دارند؛ اعتراض به سیاست‌های شرکت نفت؛  اعتراض به شرکت نفت، اعتراض به جمهوری اسلامی نیست. این دیوارهای زحمت بین مردم بومی و شهرک‌نشینان را بردارید.

* نویسنده: صادق امامی، دبیرگروه  بین‌الملل

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰