

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، این روزها در حوزه ادبیات، همه جا سخن از جایزه ادبی جلال است؛ جایزهای که 12سال از برگزاری آن میگذرد و امسال حاشیههایی برای آن ایجاد شد و همین حاشیهها، کار را برای برگزارکنندگان جایزه سخت کرده است. دراین گزارش این جایزه و روند برگزاریاش را بررسی کردیم؛ از دورههای اول تا دوره دوازدهم، شش دوره از این جایزه توسط خانه کتاب برگزار شد و از سال ۹۳ تاکنون بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان متولی برگزاری این جایزه بوده است. کتابهایی که در این جایزه برگزیده شدند و کسانی که بهعنوان داور و هیاتعلمی در این جشنواره انتخاب شدهاند. جایزه جلال یکی از مهمترین یا بهتر است بگویم تنها جایزه ادبی دولتی است که این سالها برگزار میشود و برگزار شدنش، در سال دوازدهم، با حاشیههایی همراه شده است؛ از انتخاب داورها تا انتخاب کتابهایی که در حد این جایزه نیستند. گفتوگویی هم با راضیه تجار داشتیم؛ کسی که حدود 6 دوره داور و عضو هیات علمی جایزه جلال بود و برایمان از کم و کیف برگزاری و ایرادهایی که به این جایزه وارد میشود، صحبت کرده است.
انتخاب کتابهای اشتباهی
میگویند: «هدف از اهدای جایزه ملی جلال آلاحمد «ارتقای زبان و ادبیات ملی ـ دینی» از رهگذر بزرگداشت پدیدآورندگان آثار ادبی برجسته، بدیع و پیشرو است.» تبصرهای هم برای آن در نظر گرفتهاند؛ «تنظیم ضوابط و ارائه مشوقهای مربوط به جایزه مزبور باید در راستای تولید فکر ادبی ـ هنری اسلامگرا و تقویت روحیه انتقادی ـ علمی نسبت به ترجمههای موجود ادبی و هنری باشد.» همین هدف خودش نشان میدهد چه کتابهایی باید در این جایزه انتخاب شوند و چقدر کتابهای اشتباهی در این جشنواره انتخاب شده است.
هیاتهای جایزه حالا ببینیم اعضای اصلی این جایزه چه کسانی هستند؟
هیات امنا: هیات امنای ستاد اهدای جایزه ملی جلال آلاحمد عبارتند از: اعضای حقیقی و حقوقی شورایعالی انقلاب فرهنگی عضو شورای هنر. ریاست هیات امنا با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و دبیری آن (بدون حق رأی) به عهده معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. اما این هیات امنا وظایفی هم دارند؛ ترسیم و تعیین خطمشی و سیاستهای کلی طرح جایزه ادبی جلال آلاحمد، رسیدگی و اظهارنظر نسبت به گزارشهای هیاتعلمی طرح، تعیین اعضای هیاتعلمی طرح که متشکل از دو کمیته اصلی داستان و مستندنگاری و تاریخنگاری خواهد بود. تصویب آییننامههای داخلی و اجرایی و نیز معیارهای ارزیابی آثار که توسط هیاتعلمی طرح، تدوین و تنظیم شده است. نکته مهم در مورد هیات امنا این است که این هیات باید جلسات منظمی با هیاتعلمی و برگزارکنندگان جایزه داشته باشد، اما این اتفاق نیفتاده است. شاید یکی از دلایلی که باعث شده این جایزه سمت و سوی درستی نداشته باشد، همین مساله باشد که نظارت هیات امنا، آنچنانکه باید و شاید انجام نمیشود.
هیاتعلمی: بعد از هیات امنا، هیاتعلمی است که باید کارهای زیادی انجام دهد و تقریبا در هر دوره کسی به این هیات 9نفره اضافه و کم میشود. این هیات متشکل از 9 نفر از نویسندگان و صاحبنظران در زمینه داستان، نقد ادبی، مستندنگاری و تاریخنگاری است که توسط معاونت فرهنگی وزیر ارشاد، انتخاب و برای تایید به هیاتامنا معرفی میشوند. دبیر هیاتعلمی، دبیر علمی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. وظایف این هیات بیشتر از وظایف هیات امنا است؛ تدوین آییننامههای داخلی و اجرایی و نیز معیارهای ارزیابی آثار و ارسال آن برای تصویب به هیات امنا، تعیین و نصب هیات سهنفره داوری در هر یک از حوزههای داستان، نقد ادبی، مستندنگاری و تاریخنگاری مرکب از متخصصان، صاحبنظران و استادان حوزه و دانشگاه، بررسی، تفکیک و طبقهبندی آثار رسیده به دبیرخانه. بدین صورت که در صورت انطباق آثار با معیارهای پیشبینی شده بررسیهای اولیه انجام گرفته و سپس برای داوری نهایی به هیات داوران ارجاع میشود. اما این وظیفه تبصرهای دارد: هرگونه اختلاف نظر میان اعضای هیاتعلمی و تصمیمگیری در مورد جوایز ویژه و بخشهای جانبی با رأی حداقل سه نفر از اعضا تعیینتکلیف میشود.هیات داوران: یک هیات سهنفره در بخشهای رمان و داستان بلند، نقد ادبی، مستندنگاری و داستان کوتاه که توسط هیاتعلمی انتخاب میشوند.
معیارهای عمومی داوری
با توجه به مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی معیارهای اثر برگزیده باید شرایطی داشته باشد؛ شرایطی که توسط هیاتعلمی انتخاب میشود: انتشار اثر برای نخستین بار در سال پیش از برگزاری (به آثاری که در سالهای قبل با عنوانی دیگر یا توسط ناشری دیگر به چاپ رسیده باشد، جایزه تعلق نمیگیرد)، تاثیرگذاری در ارتقای سطح ادبی کشور، دارا بودن ارزشهای همخوان با اهداف یادشده در اساسنامه جایزه، برخورداری از ساختار و زبان مناسب و محتوای متناسب با چهار حوزه جایزه. اگر اثر برگزیده بیش از یک نفر پدیدآورنده داشته باشد، جایزه بهطور مساوی بین پدیدآورندگان اثر تقسیم میشود، مگر اینکه اطلاعات و قراین روشن در کتاب، خلاف تساوی دلالت کند، که در این صورت رای هیات انتخاب نهایی نافذ است. کتابهای دورهای تا قبل از پایان دوره در جایزه شرکت داده نمیشوند، اما در صورت استقلال محتوایی، هر مجلد حکم یک کتاب مستقل را دارد وتشخیص این موضوع با هیات انتخاب نهایی است. معیارهای اختصاصی هریک از بخشها توسط هیاتعلمی به هیات داوران اعلام خواهد شد.
روند داوری
در مرحله اول، انتخاب اولیه و دستهبندی آثار رسیده توسط دبیرخانه و زیر نظر هیاتعلمی صورت میگیرد. در مرحله دوم، آثار منتخب از مرحله اول، توسط هیات داوران، داوری میشود تا آثاری که نصف به علاوه یک رأی مثبت کسب کند، به مرحله سوم بروند. هیات داوران از میان آثار منتخب مرحله دوم و آثار ارائهشده برمبنای دو تبصره پیشین، پنج اثر را در هر بخش بهعنوان نامزد برنده جایزه انتخاب میکنند. مرحله چهارم، هیات انتخاب نهایی در هر بخش متشکل از هیات داوران آن بخش، دبیر علمی جایزه یا نماینده وی و یک نفر از اعضای هیاتعلمی به انتخاب همین هیات، اثر برگزیده را تعیین و به دبیرخانه معرفی میکنند تا در مراسم اهدای جوایز اعلام شود.
دوره دوازدهم و حاشیهها
در دوره دوازدهم، اما حاشیهها زیاد شد؛ از انصراف یکی از کاندیدا، تا انتخاب داوران و انتخاب کتابها که همه باعث شد در دوره دوازدهم، انتخاب داوران جایزه کمی حاشیهساز شود. با توجه به ترکیبهایی که همیشه اعلام میشد، کسانی داور این جایزه بودند که خودشان دستی بر آتش نویسندگی دارند و چندین کتاب نوشته و عمر خود را در این عرصه گذاشتهاند، اما ترکیب هیات داوری این دوره باعث شد منتقدان بگویند نباید جایزه جلال را دستکم گرفت. طبیعتا این جایزه جزء جایزههای بزرگ کشور است و کسانی هم که بهعنوان هیات داوران در بخشهای مختلف انتخاب میشوند، باید در مختصات این جایزه بگنجند. معیار این نیست که مثلا کسی که داور بخش داستان میشود، حتما چندین داستان نوشته باشد. هرچند این مساله هم مهم است، اما باید یک ملاک درست برای انتخاب داوران وجود داشته باشد که وقتی سیر و روند جشنواره را بررسی کردیم، به این نتیجه برسیم که این داوران با این رزومه و عقبهای که وجود داشته، انتخاب شدهاند.
کتاب «فوران» به قلم قباد آذرآیین در بخش داستان و رمان بلند بهعنوان یکی از نامزدها انتخاب شد، اما بعد از انتخاب، طی گفتوگویی با یک خبرگزاری اعلام کرد از این جایزه انصراف داده است، اما دوباره با مهدی قزلی، دبیر اجرایی جایزه گفتوگویی میکند و قزلی از قول او میگوید: «آقای آذرآیین در تماسی، ضمن تشکر از داوران جایزه برای توجه به کتابش اعلام کردند از جایزه جلال انصراف ندادهاند.» اما بالاخره چند روز پیش دوباره این نویسنده از تصمیمش منصرف شد و اعلام انصرافش را به دبیرخانه جایزه جلال با ارسال نامهای رساند و در این نامه نوشت: «با سلام و احترام؛ ضمن پوزش فراوان از اعضای محترم آن دبیرخانه بهویژه جناب آقای قزلی، همچنین داوران شایسته و گرامی جایزه، بدینوسیله کنارهگیری خود را از نامزدی جایزه به اطلاع میرساند.»
اما حاشیه دیگر این جایزه به داستان «گر» برمیگشت. نویسنده این اثر تاکید دارد این کتاب در قالب داستان کوتاه است، اما در بخش رمان بررسی شده است. شرفی خبوشان که دبیر علمی این دوره از جایزه است، در مورد آن میگوید: «این اتفاق درباره کتاب «مشت خالی گل یا پوچ» نیز افتاد و بحث زیادی درباره اینکه اثر در قالب رمان است یا داستان کوتاه شکل گرفت. میدانیم که گاهی بهدلیل استقبال زیاد از رمان، نویسندگان سعی میکنند داستانهایی به هم پیوسته را در این قالب منتشر کنند، اما درباره ساختار اثر و قالب آن طبق آییننامه هیات داوران نظر میدهند.»
چشمه در صدر
مهدی قزلی در نشست خبری این دوره از جایزه، آماری جدید ارائه کرد؛ آماری که قابلتامل است و نباید ساده از کنار آن گذشت. او گفت: «در 6 دوره اخیر جایزه جلال (دوره هفتم تا دوازدهم) ۵۴ نفر ظرفیت در هیاتعلمی وجود داشته است که ۳۵ نفر در این جایگاه حضور پیدا کردهاند (۶۴ درصد بدون تکرار)، این درحالی است که در 6 دوره ابتدایی (دوره اول تا ششم) تنها از ۱۶ نفر برای حضور در جایگاه هیاتعلمی استفاده شده است. همچنین در 6 دوره اخیر جایزه جلال (دوره هفتم تا دوازدهم) ۷۲ نفر ظرفیت برای حضور در جایگاه داوری وجود داشته است که ۵۲ نفر از سوی هیاتهای علمی بهعنوان داور انتخاب و معرفی شدهاند، این درحالی است که در 6 دوره ابتدایی (دوره اول تا ششم) تنها در دو دوره اسامی داوران اعلام شده و در چهار دوره دیگر فهرست داوران هرگز به رسانهها و جامعه ادبی اعلام نشده است.»
او در مورد آمار ناشران در این جایزه میگوید: «در پنج دوره اخیر (دوره هفتم تا یازدهم) آثار منتشرشده از 22 ناشر از جایزه جلال جایزه گرفتهاند که در این میان آثار نشر چشمه چهار بار موفق به دریافت جایزه و آثار نشرهای نی، مرکز، سوره مهر، نیماژ و هرمس هرکدام دو بار و نشرهای دیگر (از بین 22 نشر) تنها یک بار برنده جایزه جلال شدهاند. در این دوره همچنین از میان 23 عنوان کتاب نامزدشده، نشرهای چشمه و سوره مهر هرکدام با سهعنوان کتاب بیشترین تعداد نامزدی را داشتهاند. پنج نویسنده از 26 نویسنده نامزد در این دوره اثر اولی محسوب میشوند که این افراد حامد جلالی با کتاب «وضعیت بیعاری»، حسین لعل بذری با «افتاده بودیم در گردنه حیران»، مسعود سلطانی «گرنوشته»، ماندانا جعفری با «مشت خالی گل یا پوچ» و علی نورآبادی با کتاب «سرزمین خارج از نقشه» هستند. چهار نشر یوشا، هیلا، گلگشت و انتشارات قدیانی برای اولین بار است که در میان نامزدهای جایزه جلال دیده میشوند.»
مطمئنا کسی نمیگوید کتابهایی که انتخاب میشوند، کتابهای بدی هستند، اما اگر به ابتدای گزارش برگردیم، متوجه میشویم که هدف از این جایزه و شرایط انتخاب کتابها، با این عنوان است که کتابها باید در راستای تولید فکر ادبی ـ هنری اسلامگرا باشند، اما نگاهی به آثار انتخابشده در این چند دوره نشان میدهد داوران به این اصل مهم توجه نکردهاند.
نامزدهای این دوره و آمار ناشران
همه حاشیههای امسال در روند انتخاب نامزدها هم تاثیرگذار بوده است؛ مخصوصا در بخش رمان و داستان بلند و کوتاه، که در ادامه در مورد آن صحبت میکنیم.
بخش مستندنگاری: «اردوگاه اطفال» به قلم احمد یوسفزاده از انتشارات سوره مهر، «دستنیافتنی» به قلم علیرضا حیدری و طاها صفری از نشر گلگشت، «سرزمین خارج از نقشه» خاطرات عجیب یک معلم براساس زندگی عزیز محمدیمنش، به قلم علی نورآبادی از موسسه انتشارات قدیانی، «قطارباز، ماجرای یک خط» به قلم احسان نوروزی از نشر چشمه و «نقاشی قهوهخانه؛ خاطرات کاظم دارابی متهم دادگاه میکونوس» به قلم محسن کاظمی از انتشارات سوره مهر. داوران این بخش، مرتضی سرهنگی، ساسان ناطق و میثم امیری بودند. یکی از داورانی که به حضورش در این دوره از جایزه اعتراض شده، میثم امیری است؛ کسی که حاشیههای هفته گذشته او در مورد ممیزی همچنان در یاد مانده است.
بخش نقد ادبی: «بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران» به قلم محمد حنیف و محسن حنیف از انتشارات علمی- فرهنگی، «تحلیل سوژه در ادبیات داستانی فرامدرن» به قلم فرزاد کریمی از انتشارات روزنه، «درباره مانایی و میرایی» به قلم احمد شاکری از انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، «دورهبندی در تاریخ ادبی» به قلم ناصرقلی سارلی از نشر خاموش، «رمان اسطورهای، نقد و تحلیل جریان اسطورهگرایی در رمان فارسی» به قلم سیدعلی قاسمزاده و سعید بزرگ بیگدلی از نشر چشمه و «نظریه و نقد ادبی» درسنامه میانرشتهای به قلم حسین پاینده از انتشارات سمت توسط مریم حسینی، محمدرضا سنگری و ابوالفضل حری داوران این بخش انتخاب شدهاند.
بخش داستان و رمان بلند: این بخش از جایزه جلال همیشه حاشیهساز بوده است؛ از انتخاب کتابی که برگزیده میشود تا کتابهایی که بهعنوان نامزد در این بخش انتخاب میشوند و البته حاشیه انتخاب داوران برای این بخش هم امسال وجود داشت. اما نامزدهای این دوره این کتابها بودند؛ «بیکرانگی» به قلم مهدی ابراهیمی لامع از نشر نیماژ، «دور زدن در خیابان یکطرفه» به قلم محمدرضا مرزوقی از نشر ثالث، «روزها و رویاها» به قلم پیام یزدانجو از نشر چشمه، «فوران» به قلم قباد آذرآیین از انتشارات هیلا، «ما را با برف نوشتهاند» به قلم نسیم توسلی از انتشارات آگه و «وضعیت بیعاری» به قلم حامد جلالی از انتشارات شهرستان ادب. البته دیگر حاشیه این بخش به رمان «فوران» برمیگشت که نویسنده از حضور در جایزه انصراف داد. داوران این بخش هم شهریار عباسی، هادی خورشاهیان و احسان رضایی بودند.
بخش داستان کوتاه: «افتاده بودیم در گردنه حیران» به قلم حسین لعل بذری از نشر نیماژ، «قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟» به قلم راضیه مهدیزاده از نشر هیلا، «قنادی ادوارد» به قلم آرش صادقبیگی از انتشارات مرکز، «گرنوشته» به قلم مسعود سلطانی از انتشارات سوره مهر، «مشت خالی گل یا پوچ» به قلم ماندانا جعفری از انتشارات یوشا و «هفت گنبد» به قلم محمد طلوعی از انتشارات افق. داوران این بخش، خسرو باباخانی، احسان عباسلو و علیاصغر عزتیپاک بودند.
تجار: کتابهای برگزیدهای که از نظر محتوا قابلدفاع نیستند
راضیه تجار، نویسنده، چندین سال عضو هیاتعلمی این جایزه و داور هم بوده است. به سراغش رفتیم تا برایمان از کموکیف برگزاری این جایزه بگوید که چرا اصلا جایزه جلال برگزار شد و الان چه حال و هوایی دارد:«به یاد دارم یک شورا که در تلویزیون مستقر بودند و ظاهرا شورای فرهنگی بود، از چندین نویسنده ازجمله من دعوت کردند در جلسات متعددی که در هفتههای متناوب تشکیل میشد، حضور داشته باشیم و درباره ادبیات کشور بعد از انقلاب فکری شود و جایزهای تعبیه شود که متناسب با شأنیت ادبیات روز ما باشد. پیشنهادهای بسیاری مطرح شد و درنهایت منتج به این شد که شخصیت انقلابی و روشنفکر با گرایشهای مذهبی چون جلال آلاحمد در نظر گرفته شود و این جایزه با نام ایشان باشد.
وجوه شخصیتی جلال خیلی مدنظر بود، چون او یک روحیه انقلابی داشت، قبل از انقلاب در زمان اختناق زندگی میکرد و جایگاه والایی در ادبیات داشت و از طرفی، طیف روشنفکر او را قبول داشتند و حرفش را میشنیدند، لذا با توجه به وجوه شخصیتی جلال آلاحمد، که هم بعد سیاسی داشت و هم بینش اجتماعی و جهانبینی و این جهانبینی برگرفته از رویکرد مذهبی بود، همه اینها دست به دست هم داد تا پیشنهاد اولیه مورد موافقت همگی قرار بگیرد و این جایزه تصویب شد. این فکر اولیه پخته شد و به منصه ظهور رسید و در جلسات هیات امنایی که من هم یکی از این افراد بودم، اعلام شد کتابهایی که برای این جایزه انتخاب میشود، باید شأنیتی داشته باشند. حالا این شأنیت هم در بحث ادبی بود و هم محتوایی. اینکه کتاب، حالت ادبی در خود داشته باشد و شأنیت از نظر محتوایی و ساختاری هم در آن لحاظ شده باشد. برای همین در انتخاب کتابها باید توجه ویژه میشد.میخواهم این را توجه کنید که شخصیت جلال ملاک بود. آن تعهد اجتماعی و آن بینش و جهانبینی مضاف بر اینکه او داستاننویس بود، ملاک بود. جلال مستندنگار بود. در نتیجه قرار بود به آثاری که در این زیرمجموعهها قرار بگیرد، جایزه داده شود.
الان هم طی این سالها از این قضیه عدول نمیشود. اما چیزی که وجود دارد این است که جدای از ساختار داستان که باید غنی، پخته و مورد تایید باشد، باز محتوا حرف اول را میزند. شاید این مساله محتوا، قویتر از ساختار و شاکله داستان است؛ یعنی اگر ظاهر داستان پوچ باشد، در صدر نمینشیند، لذا محتوا خیلی مهم است.در این سالهایی که من حضور داشتم، به این مسائل توجه میشد. در دورههای جدید هم باز همین مسائل مورد توجه قرار میگرفت. در این دوره، یادم میآید یکی دو اثر انتخاب شد که سر آنها جدل میکردیم، ولی یک بار من و همفکرانم موفق شدند و یک بار هم در اقلیت بودیم و موفق نشدیم. عرض من این است که واقعا محتوا را باید دقیق نگاه کرد و وقتی چنین جایزهای هست که همتای کتاب سال است، تنها جایزه ادبی ما است، لذا به نظرم خیلی باید دقت کرد که آن محتوا درست دربیاید و انتخاب شود.
در سالهای اخیر، آثاری بهعنوان نامزد این جایزه اعلام شده که خب با آن معیارهای اولیه همخوانی ندارد و به نظر میرسد واقعا باید تجدیدنظری صورت بگیرد. البته طبیعتا من همه آثار را نخواندهام، ولی خود اثر هم بعد از انتشار خودش را نشان میدهد. گاهی آثاری انتخاب میشوند که ما فقط اسمشان را در همین جایزه میشنویم، بالاخره در طول یک سالی که یک اثر منتشر میشود، درباره آن باید نقدها و حرفهای زیادی شنیده شود، اما آثاری که در این جایزه انتخاب میشوند، معمولا مشمول این اتفاق نمیشوند.این را هم نباید خیلی بیتوجه از کنارش رد شد.
برخی انتشاراتیها دنبال این هستند که آثار و محتوایی که خودشان دوست دارند و با برخی اخلاقیات، انقلاب اسلامی و... زاویه دارد را منتشر کنند، لذا نمیشود با دید مثبت به این کتابها نگاه کرد. مضاف بر اینکه چند مورد از این کتابها از نظر محتوایی قابلدفاع نیستند. در آخر باید بگویم برخی مواقع گفته میشود چون جایزه ملی است یک نگاه وسیع باید داشت. این را در دفاع از انتخابهایشان میگویند، اما به هرحال این جایزه از طریق ارشاد پایهگذاری شده و جایزهای دولتی است و نمیتواند خیلی از اهداف اولیه دور باشد. تعریفی که برای این جایزه شده و جانمایه اصلی آن یک فکر و یک آرمان است، آرمانی که برای یک ملت است، لذا نمیتوان این جایزه را شخصی کرد و با معیارهای شخصی آثار را انتخاب کرد.
جایزهای که باید باشد
جایزه جلال قرار است برای ما با توجه به اهدافش، آوردهای داشته باشد؛ آوردهای از جنس داستان برگزیده که همه چیز را در خود جای داده است، داستانی با محتوا و ساختار مناسب که در حوزه ادبیات بگنجد، اما در این چند سال میبینیم که از این هدف دور شدهایم. وقتی داستانی با محتوای خیانت، برگزیده میشود و برای آن هم حسابی مانور میروند، متوجه میشویم که چقدر از آن جایزه اولیه و اهدافی که برایش مدنظر بوده است، دور شده... شاید وقت آن رسیده که هیات امنای این جایزه و در راس آن وزیر ارشاد، برای آن تصمیمی بگیرند و با برگزاری یک جلسه، اهداف آن را دوباره مرور کنند و به جلالی برسند که باید باشد، نه جلالی که هست... .
