به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمد زعیمزاده، جانشین سردبیر روزنامه «فرهیختگان» طی یادداشتی در روزنامه نوشت: گروههای مختلف سیاسی تحلیلها و توصیفهای متفاوتی از وقایع آبانماه 98 دارند، تحلیلهایی که دامنه وسیعی دارد؛ دامنهای که از یک اشتباه کوچک اجرایی در سهمیهبندی آغاز میشود و تا غیرقابل اصلاحبودن تصمیمگیری اجرایی در کشور بالا میرود.برمبنای همین تحلیلها، دو دسته تجویز هم صورت گرفته است، تجویزهای شب انتخاباتی که عموما ناظر به منافع حزبی و سیاسی افراد و گروههاست و تجویزهای دلسوزانه با نگاه ملی.در نقد تجویزهای دسته اول که شامل دستورالعملهای بعضا یکخطی مانند استعفای روحانی و... میشود، بعدتر خواهیم نوشت اما فعلا سروکارمان بیشتر با تجویزهای نوع دوم است؛ افرادی که مساله را عمیقتر از مساله بنزین دیدهاند، اعتراضهای آبان 98 را حاصل نوعی نارضایتی از شیوههای حکمرانی در دستگاههای اجرایی و غیراجرایی میدانند که البته با بیخردی دولت روحانی در اجرا و عمل ماجرای بنزین تشدید شده است، با این تحلیل طیفهای مختلفی به شکل اجماعی بر لزوم بازنگری در این ایدهها و منش و عمل کارگزاران تاکید میکنند.
حتما یکی از راههای بازنگری در روشهای حکمرانی و بازسازی ظرفیت اجتماعی مجموعه کشور تغییر نسل در مدیران است. واقعیت این است که نسلهای اول و دوم انقلاب از ایده و عمل هرچه بلد بودهاند در این سالها انجام دادهاند و عموما انگیزه کافی هم برای تولید ایده جدید و پیگیری آن ندارند، از این رو ایجاد تغییرات در بدنه مدیریتی کشور به نفع جوانان با شیب قابلقبول یعنی نه آنقدر آهسته که حس نشود و نه آنقدر دفعی که سیستم یکباره از مدیران باتجربه خالی شود، امروز یک امکان و فردا یک ضرورت است.در لزوم چرایی جوانگرایی قبلا نوشتهایم و بعدتر هم خواهیم نوشت ولی حالا بد نیست به یک آسیب مهم این حوزه هم اشاره کنیم: غلبه نگاه سیاسی به نگاه تخصصی در جوانگرایی؛ اتفاقی که حتما میتواند پروژه تغییر نسلی مدیران را به ابتذال بکشاند.
حضور جواد آذریجهرمی، وزیر جوان و البته بلندپرواز در خانه سالمندانی که نامش دولت روحانی است فینفسه یک اتفاق مثبت است اما رفتار او در چند ماه اخیر نشان داد به شدت استعداد به ابتذال کشاندن این پروژه را دارد. آذریجهرمی با هر نیتی؛ که میتواند سیاسی یا غیرسیاسی باشد -او صریحا اعلام کرده قصد سیاسی برای سال 1400 ندارد اما تجربه نشان داده آنها که خیلی سریع و محکم چنین مسائلی را تکذیب میکنند، از همه در آن مسیر جدیتر هستند!- مسیری را میرود که نتیجهای جز این ندارد که مردم بگویند عقل حکمرانی در آنها که جوانتر هستند کمتر از باتجربههاست و این یک خطر بزرگ برای پروژه است.تحلیل اقدامات قبلی آذریجهرمی بماند برای فرصتی دیگر ولی بیایید به همین اقدامات یک هفته اخیر نگاه کنیم؛ وزیر جوان چند روز بعد از عصبانیت مردم از فیلترینگ میگوید یک سورپرایز برای مردم دارد! خبر به شکلی غیرطبیعی در رسانههای رسمی و غیررسمی منتشر میشود، ماجرای سورپرایز تبدیل به لطیفه فضای مجازی میشود، همان رسانهها حدس و گمانهایی درباره رفع فیلتر برخی شبکهها میزنند، ناگهان وزیر جوان در صحنه حاضر میشود و از سورپرایز رونمایی میکند: پستچی هوایی!
آذریجهرمی همزمان میگوید زورش بیشتر از این نیست. دوباره سیل لطیفهسازی در همان شبکهها راه میافتد، معلوم نیست مردم به جوکها میخندند یا خنده عصبیشان از این است که یک دولتمرد دیگر هم آنها را سر کار گذاشته، شاید هم به دولتی میخندند که برای سه برابر کردن قیمت بنزین هیچ کار رسانهای نمیکند ولی برای تبلیغ پستچی هوایی یک هفته پروپاگاندا میکند، آذریجهرمی راست میگوید که زورش بیشتر از این نرسیده، اما برای روی مخ ملت راه رفتن! صحنه هم کمدی است هم تراژیک، متاسفانه آذریجهرمی یک نماد است،نماد عقل سیستم در حکمرانی، تلخندها تشدید میشود،اعتماد که ذرهذره جمع شده است به سبک کباب ترکی تراشیده میشود و... .
البته فقط اینجا نیست که پروژه جوانگرایی در خطر ابتذال قرار میگیرد، وقتی ثبتنام انتخابات مجلس به پایان رسید نوشتیم چهرهها آمدند ولی ایدهها نه! منظورمان این بود که با همین پروژه ثبتنام هم میشد به مردم خسته از بیتدبیریهای دولت این پیام را داد که جماعتی آمدهاند که برای حل مشکلاتتان ایدههای روشن دارند، مسائل اصلی کشور را فهرست کردهاند، به آنها فکر کردهاند و قرار است در ایستگاه یازدهم بهارستان طرحی نو دراندازند و کاری کنند کارستان، جماعتی ثبتنام کردهاند و قرار است خودشان را در محک رای شما بگذارند که میدانند مشکلات کشور اگرچه راهحلهای سادهسازیشده و یکخطی ندارد، اما میشود با ایدههای نو و عزم و پشتکار یعنی خلاف همه آنچه در این 6 سال دیدهاید، از مشکلاتتان کم کرد.اتفاقی که در ثبتنام نیفتاد اما میتواند در بستن فهرستهای انتخاباتی جبران شود، یعنی مسیری طی شود که برعکس سنوات قبل، لیستها تبدیل به پیشفاکتور شرکتهای سهامی احزاب و چهرههای سیاسی نشوند و در روندی روشن برمبنای نیازها و مسائل کشور افراد فهرست شوند و جوانانی در لیست قرار گیرند که صرفا نسخه بهروزشده و بعضا محافظهکارتر و بیایدهتر از روسای حزبیشان نباشند، که اگر بنا بر چنین چیزی بود که همان قبلیها بودند.لیستهای انتخاباتی هم به شدت مانند آذریجهرمی این استعداد را دارند که به جای پروژه جوانگرایی اعتمادساز، پروژه ابتذال جوانگرایی را پیش ببرند و یکی از مهمترین پنجرههای امید به تغییر روشهای حکمرانی را هم ببندند.