• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۸-۰۹-۲۱ - ۰۲:۴۴
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
گفت‌وگوی «فرهیختگان» با رضا مقصودی، کارگردان فیلم خجالت نکش

می‌خواستم فیلم خودم را بسازم

من یک ‌انگیزه شخصی داشتم که می‌خواستم نتیجه تفکر و خلق ذهنی خودم را روی پرده ببینم. این همیشه آرزوی من بود. دنبال این رفتم و تلاش کردم تا به این برسم و فکر می‌کنم کار خوبی کردم.

می‌خواستم فیلم خودم را بسازم

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، رضا مقصودی یکی از کسانی است که پس از سال‌ها نوشتن فیلمنامه با ساخت «خجالت نکش» توانست نگاه مثبت مردم و منتقدان را به‌سوی خود جلب کند. با او درباره بخش نگاه نو و مشکلات ساخت فیلم‌های اول هم‌صحبت شدیم.

بخش نگاه نو جشنواره فیلم فجر به‌عنوان یک فرصت یا بستر برای معرفی و کشف استعدادهای سینمایی چقدر می‌تواند کارایی داشته باشد؟

شاید اساسا هدف، معرفی و کشف نبوده است. هدف اصلی این‌طور بوده، فیلمسازانی که سابقه فیلمسازی طولانی دارند، قرار دادن آنها در کنار فیلمسازانی که اولین کار آنها است، شاید مسابقه عادلانه‌ای نباشد. بر همین اساس گفتند اینها را جدا کنیم که یک نوع اخلال در جشنواره ایجاد نشود. احتمالا این‌طور تصمیم گرفته بودند، اما آن وجه هم اهمیت دارد، یعنی برای تازه‌واردها عرصه‌ای فراهم شده که به‌قول شما شناخته و معرفی شوند. باز هم من فکر می‌کنم اگر قرار بر این بود که معرفی کنند، می‌توانست در بخش حرفه‌ای باشد. به‌نظرم می‌رسد این مسابقه عادلانه نیست. یک فیلم اولی با یک فیلم چندمی بخواهد در یک مسابقه شرکت کند به نظر آنها عادلانه نمی‌آمد. به‌همین‌دلیل آنها را جدا کردند. من فکر نمی‌کنم قصد جشنواره و بخش نگاه نو، معرفی یک استعداد جدید باشد چون به هر حال در بین فیلمسازان حرفه‌ای هم می‌توانستند به‌عنوان یک استعداد جدید این کار را انجام دهند. سعی هم کردند این کار را انجام دهند. در دوره‌ای که فیلم من هم بود، سعی کردند این کار را انجام دهند ولی خیلی درنیامد.

برای نوشتن و کارگردانی فیلم اول خود مسیری که طی کردید، فرقش با سایر کارگردان اولی‌ها چگونه بود؟

 مسیر تولید منظور است؟

مسیر کارگردانی اثر و اینکه قدم‌به‌قدم جلو آمدید. یک سری از کارگردانان 20 ساله هستند و به‌دلایلی فیلم ساختند و بدون سابقه‌اند و نهایتا شاید یکی، دو فیلم کوتاه داشته باشند. منظور استثناهای اینچنینی است که در این سال‌ها هم کم نمی‌بینیم.

درمورد خودم بیان کنم برای اینکه بتوانم وارد عرصه کارگردانی شوم، فیلمنامه نوشتم و 15-10 سال است که کار فیلمنامه‌نویسی انجام می‌دهم و خیلی از آنها هم من را می‌شناسند، ولی آنقدر اطمینان وجود نداشت امکاناتی دراختیارم قرار بگیرد که من فیلم بسازم. به‌نحوی من، تهیه‌کننده را وادار کردم که این کار را انجام دهد. فیلمنامه را به او نشان دادم و خیلی مشتاق شد که این فیلمنامه ساخته شود و در آن سرمایه‌گذاری کند، ولی به او گفتم به‌شرطی این را واگذار می‌کنم که خودم کارگردانی کنم. او حتی پیشنهاد داد اجازه دهید دیگری کارگردانی کند و من قبول نکردم و گفتم می‌خواهم خودم وارد این عرصه شوم.

انگیزه چه بود؟

‌انگیزه من کارهای شخصی بود. عمری فیلمنامه نوشتم و دراختیار دیگران قرار دادم، ولی آن چیزی که ساخته شد چیز دیگری بود. این ساختار طبیعی سینماست که وقتی فیلمنامه‌ای می‌نویسم و در اختیار کارگردان دیگری قرار می‌دهم، چیز دیگری شود. قرار نیست عین همان چیزی شود که من بیان می‌کنم. من همیشه به خودم می‌گفتم اگر خودتان را می‌خواهید روی پرده ببینید باید فیلم بسازید. من یک ‌انگیزه شخصی داشتم که می‌خواستم نتیجه تفکر و خلق ذهنی خودم را روی پرده ببینم. این همیشه آرزوی من بود. دنبال این رفتم و تلاش کردم تا به این برسم و فکر می‌کنم کار خوبی کردم. آنجا همیشه من بغض فروخورده داشتم و همیشه فیلمنامه‌های خودم را می‌دیدم که دیگری می‌سازد و بسیاری مواقع از این فاجعه‌ای که با نوشته من رخ داده بود، گریه می‌کردم. الان این‌طور نیست.

احساس رضایت هم داشتید.

با ساختن فیلم؟

خیر، برای اینکه متن شما را کسی ساخته باشد، چون نمونه‌های موفق هم داشتید.

در طول سال‌ها کارکردن شاید یکی، دو مورد باشد که من تازه احساس می‌کنم اثر ساخته‌شده، فیلم وحشتناکی نشده و چیز خوبی شده است و من راضی هستم، ولی آن هم باز من نبودم. در یک مورد و آن فیلم «لیلی با من است» بود که راضی بودم و آن را کمال تبریزی ساخت. آن‌هم به این دلیل که رفیق کناری من بود و همدیگر را خوب می‌شناختیم. بقیه موارد را اصلا راضی نیستم، یعنی در یک‌سری موارد اصلا فاجعه شده است. آرزو می‌کردم کاش اسم من پای فیلمنامه نبود. این همیشه بوده و دنبال من آمده است. می‌خواهم بگویم فضای حرفه‌ای سینما همین است که اتفاق می‌افتد. من به‌عنوان فیلمنامه‌نویس می‌نویسم و آن را می‌سازند و این طبیعی است. من حق ندارم اعتراض کنم، اما اگر فکر می‌کنم من می‌توانم بهتر بسازم، می‌گویم باید بسازم و این کار را کردم. فکر می‌کنم اگر «خجالت نکش» را شخص دیگری می‌ساخت، از این کارگردانانی که فیلم کمدی می‌سازند این را می‌ساختند، این‌طور نمی‌شد. فکر می‌کنم خیلی بد می‌شد.

یعنی ریزه‌کاری‌هایی داشت که خودتان می‌توانستید دربیاورید.

بله، من می‌فهمیدم. شخصیتی که من خلق کردم را می‌توانستم توضیح و شرح دهم که چطور است و باید چه رفتاری کند. آن سکانس باید چطور باشد و چه اتفاقی می‌افتد. اینها را من می‌توانستم توضیح دهم. درواقع من فکر می‌کنم...

حتی در کمک به بازیگران اینچنین است؟

بله، اینکه بازیگر بفهمد من چه می‌خواهم. بازیگر من یعنی احمد مهران‌فر، با انبوه تجربه در فیلم‌های مختلف سرکار آمد و شروع به ایده دادن کرد. اگر فیلمنامه خودم را نمی‌شناختم، می‌گفتم همه را در فیلم بریزید و کار جالبی است. گفتم از پیشنهادهای شما انتخاب می‌کنیم. از 10 پیشنهاد شما سه ‌مورد به ‌درد من می‌خورد و در راستای کار من است. بعد از یک هفته فهمید من چه می‌گویم. پیشنهادهایی که می‌داد در راستای کار قرار گرفت. همین اتفاق برای شبنم مقدمی هم افتاد.

هر دو هم بازی فوق‌العاده‌ای داشتند.

فوق‌العاده بودند چون فهمیدند من چه می‌گویم.

جزء کارنامه و بازی‌های خوب آنهاست.

بله، حتی نقش‌های کوچکی که در کار بودند، می‌گویند با اینکه نقش‌شان کوچک بود، ولی دیده شدند. کاوه در کار ما کاملا دیده شد یا خانم لیندا کیانی در کار متفاوت بود.

خانم حبیبی، آقای درخشانی و... همین‌طور بودند.

بله، اینها جای خود بودند و به من توضیح می‌دادند و می‌فهمیدند. من سالوادور نیستم را همین تهیه‌کننده ساخته است که من با او خجالت نکش را کار کردم. دو کارگردان متفاوت داشت. هر دو فیلمنامه را من نوشتم. جزء کارهایی است که من از آن راضی نیستم و حال خوبی با آن فیلم ندارم. در‌صورتی‌که فکر می‌کنم اگر خودم می‌ساختم اتفاق خوبی بود.

حتی اگر سالوادور را خودتان می‌ساختید با این چیزی که الان هست، فرق می‌کرد؟

بله، خیلی متفاوت می‌شد. زمین تا آسمان متفاوت بود، شک نکنید. طبیعی هم هست. یک فیلمنامه را به 10 کارگردان بدهید، 10 فیلم متفاوت دریافت می‌کنید. به‌همین‌دلیل رفتن من در عرصه فیلمسازی کاملا شخصی و فردی است و حس تالیفی است که خودم دارم. می‌خواستم در زمینه سینما کار و تالیف خود را به نهایت برسانم و تمام کنم. فکر می‌کنم کاری که الان دوست دارم انجام می‌دهم.

مسیر باز شد و سختی‌هایی که قبل از خجالت نکش داشتید الان وجود ندارد.

بله، الان قدری به من بیشتر اعتماد می‌کنند و راحت‌تر می‌توانم کار کنم. طبیعی است که این اتفاق بیفتد.

اتفاق بهتری از خجالت نکش در کار بعدی رخ می‌دهد.

بله، الان در یک سریال تلویزیونی که کمدی فانتزی است برای شبکه3 کار می‌کنم که برای نوروز امسال است. آن‌هم اتمسفر کمدی دارد. موقعیتی بود که شاید قبلا اتفاق نمی‌افتاد و الان اتفاق می‌افتد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار