به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ترم نخست سال تحصیلی درحال پایان است، اما همزمانی آن با روز دانشجو باعث شده حال و هوای دانشگاهها تغییر محسوسی پیدا کند تا باز هم شاهد حضور فعال دانشجویان باشیم.در این هفته نیز مانند روال گذشته به نشریات دانشجویی نگاهی انداختهایم تا صدای دانشجویان را این بار نه از تریبونهای خاص بلکه از نشریاتی که در دانشگاهها منتشر میشوند، بشنویم.بیشتر نشریات سعی کردهاند علاوهبر گرامیداشت روز دانشجو به مسائل جامعه بهعنوان دغدغه اصلی دانشجویان بپردازند؛ همچنانکه در هفتههای گذشته نگاه خود را به سمت معیشت و اقتصاد مردم که نماد آن گرانی بنزین است، بردند. در این بین برخی نشریات نیز سعی کردهاند تا روز دانشجو و رسالتهای آنان را بهعنوان موضوع اصلی نشریه خود در این هفته قرار دهند. این هفته جمعی از نشریات تشکلهای حامی دولت تیغ تند انتقادهای خود را به دلیل شیوهنامه جدید دانشجویی به سمت دولت نشانه گرفتهاند. در ادامه به بررسی چند نشریه دانشجویی که در این هفته منتشر شده است، میپردازیم.
طرح مشترکی برای انتقاد به شیوهنامه انضباطی دانشجویی
روزهای پایانی هفته بود که جمعی از نشریات دانشجویی هیاتموسس تشکلهای اسلامی دانشجویان ایران (تادا) و حامیان دولت با انتشار طرح مشترکی در نشریات خود به شیوهنامه انضباطی دانشجویی جدیدی که از طرف وزارتهای علوم و بهداشت ارائه شده است، انتقاد کردند. علاوهبر طرح چالشی این نشریه که حصاری را پیشروی دانشجو کشیده است، تیتر این نشریه با عنوان «من دانشجو، یک مجرم بالقوهام» نیز سعی کرده است انتقاد تمام و کمال خود را به شیوهنامه انضباطی ارائهشده بهطور واضح نشان دهد. سپیده کمالیانفرد، از انجمن اصلاحطلب دانشگاه علوم پزشکی شیراز در نوشتهای با عنوان «مرگ تدریجی یک رویا» به بیان مشکلات این آییننامه پرداخته است. در بخشی از نوشته کمالیان آمده است: «متن شیوهنامه جدید، با داشتن ابهامات حقوقی بسیار و حذف و اضافه نامناسب چندین بند و تبصره قابلتوجه، آشکارا سایه محدودیت را بر فردی که عنوان دانشجو به خود میگیرد، گسترش داده و بسیار بیشتر از قبل به حریم خصوصی او دستدرازی کرده است، البته اگر بتوانیم پس از این تعریفی از حریم خصوصی برای این قشر ارائه دهیم. گویی عنوان دانشجو برای این شخص به اتهامی تبدیل میشود که انجام بسیاری از اعمال ساده و روزمره هر شهروند قانونی کشور برای او به منزله جرمی در پرونده انضباطی تلقی شده و هر کنش او میتواند منجر به واکنشی تهدیدآمیز شود و این گونه از بسیاری از اصول بدیهی حقوقی خویش محروم میشود.» او مرگ تدریجی یک رویا را اینطور بیان میکند: «تصویب این شیوهنامه گویی تیر خلاصی بود برای اثبات تمامقد عملکرد ضعیف دولت در دفاع از حقوق دانشجو.» او در ادامه مینویسد: «هرچند توجیهات غیرشفاف چندی از مسئولان ازجمله معاونان وزرای علوم و بهداشت مثل همیشه دعوت به عدم نگرانی و تماما وجود نیت خیر به سود دانشجو در اصلاحات ایجاد شده که جز در چند کلمه اتفاق نیفتاده و رد ایرادات مسالهساز بوده است و جز دفاع توضیح مشخصی را برای روند اصلاح آن ارائه نمیدهد، در پاسخ میتوان به این نکته اشاره کرد که شاید تعداد تغییرات همه بندها را شامل نمیشود اما همین چند مورد تغییریافته، مواردی اساسی است که حتی روح شیوهنامه را به کل به سمت یک شیوهنامه تنبیهی پیش برده و صراحتا وزنه سنگین فاجعهباری است که راهی سخت را در مقابل دانشجویان برای برخوردهای سلیقهای و تنگناهای هرچه بیشتر باز میکند.» او با ضددانشجویی خواندن این شیوهنامه خواستار آگاهسازی و همراهی بدنه دانشجویی برای مقابله با شیوهنامه انضباطی جدید شده است.
حرفی بزن، چیزی بگو
نشریه «دیدهبان» در آخرین شماره خود تیتر «به عقب برنمیگردیم؟!!» را برای صفحه اول خود انتخاب کرده است. این نشریه دوصفحهای که در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی منتشر میشود دارای یک سرمقاله با عنوان «حرفی بزن، چیزی بگو» و یک مطلب با عنوان «نسل ننر انقلابی» است. سرمقاله این نشریه مانند سایر نشریات که در چند وقت اخیر به موضوع داغ بنزین و گرانی پرداختهاند، این موضوع را سوژه اصلی خود قرار داده و نوشته است: «سهمیهبندی بنزین و افزایش قیمت آن در هفته گذشته موجی از اعتراضات را به همراه داشت؛ موجی که در هیاهوی آن صرفا باید التهاب را آرام میکرد. اما حال که اوضاع آرامتر شده، اوضاع دگرگون است. فرصت پرداختن به مسائل جدیتر است. در شرایط کنونی دو اتفاق خود را بیشتر نمایان میکند؛ اول کسانی که خود مسبب اوضاع بودهاند و حال از آب گلآلودی که در کشور ایجاد کردهاند باز هم میخواهند ماهی مقبولیت عمومی صید کنند، بیآنکه از صیدهای قبلی خود یعنی ایجاد ناامنی در کشور و سیهروزی معیشتی مردم بهواسطه انتخاب دولت یازدهم و دوازدهم، ابراز ندامت کنند. مثلا به اظهارفضلها و انتقاداتی که اصلاحطلبان روانه دولت میکنند، بنگرید. انگار نه انگار که همینها، دو سال پیش میگفتند «تا ۱۴۰۰ با روحانی»، میگفتند برای ایران تکرار میکنیم رای به روحانی را، همینها بودند که برای جلبرای مردم به هر قیمتی میگفتند تضمین رای به روحانی ما هستیم! حالا مثلا وجداندردشان گرفته یا چی... ؟!»
در ادامه نوشته شده است: «دوم سوالاتی مهم: اول از همه اینکه چرا پس از سالها سازوکار روشنی برای اعلام اعتراض در جامعه تعبیه نشده است که تا تقی به توقی میخورد اعتراض میشود بستر اغتشاش برای کاسبان داخلی و خارجی آن؟! یا آنکه دیگر بر همگان واضح و مبرهن است که نحوه اجرای افزایش قیمت بنزین مورداعتراض همه کارشناسان حتی نزدیک به دولت و حتی وزرای دولت هم بوده و این کار از لحاظ کار کارشناسی مخدوش بوده. دیگر همگان مشکوکند که چطور ممکن است از صبح پنجشنبه نیروهای نظامی به خاطر تصمیم روز جمعه دولت آمادهباش باشند اما روحانی بگوید از روز اجرا خبر نداشتهام. دیگر حتی وزیر هم به رئیسجمهور هشدار خطر آشوب در شرایط فعلی را داده و آش آنقدر شور بوده که ظریف هم لب به انتقاد گشوده است. پس چرا این طرح در این شرایط و به این نحو ناگهانی اجرا میشود؟ به راستی از این بههمریختگیهای اجتماعی که هشدارش قبلا به سمع مبارک مسئولان رسیده، چه کسی سود میبرد که باید با دست خودمان، خودمان را گرفتارش کنیم؟!»
این نشریه با انتقاد از عدمصحبت رئیسجمهور با مردم مینویسد: «و از همه مهمتر اینکه چرا دولت و روحانی با مردم حرف نمیزنند و پاسخ این سوالات و چندین سوال اساسی از این دست را نمیدهند و به جای پاسخگویی سر شوخی را با مردم باز کردهاند و بیشتر آنها را حرص میدهند؟!»
چالش رای
نشریه دانشجویی «تپش» به صاحبامتیازی انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده دکتر شریعتی در ویژهنامه روز دانشجوی خود به موضوعاتی ازجمله وضعیت اقتصادی کشور و کمکاری دولت در عرصه اقتصاد، ماجرای روز دانشجو و برجام با عناوین «شگرد معاویه»، «رد سه قطرهخون» و «کشفالاصرار علی ما لا فرجامله» پرداخته است. سارا طلا در نوشته خود با عنوان «شگرد معاویه» به انتقاد از نحوه رایگیری دولت و کمکاریهای آن پرداخته و نوشت: «دردآورتر از همه این احساسات و دیدن شرمساری پدران و مردان جامعه، آن است که مسببان این اوضاع با وعده بهتر کردن شرایط، آزادی و دموکراسی با رای همین مردم به مسند قدرت تکیه زدند. شاید آن زمان فکر نمیکردند وقتی حداقل وعدههای یک نامزد انتخاباتی، آزادی و دلار هزارتومانی است، بعد از انداختن رایشان در سبد قدرت او، به نان شب محتاج شوند.» این نویسنده با نیمنگاهی به وظیفه مردم در قبال انتخابات ریاستجمهوری گذشته نوشته است: «نمیتوان گفت بیتقصیرند، حتی نمیتوان گفت مقصرند، بیتقصیر نیستند چون حافظه تاریخی خود را شایسته استفاده ندیدند، اگر مروری بر گذشته میکردند و به گفته حال افراد دلخوش نبودند، شاید قدرت را با آنها تقسیم نمیکردند.»
او با نگاهی به تاریخ مینویسد: «جریانی که در دهه 60 عینکدودی را به بهانه انتساب به غرب حرام میدانست، ویدئو را نجس میخواند و هنرپیشگان دوره پیش از انقلاب را به صرف کارمند دوره طاغوت بودن از کار بیکار میکرد و بر کسی پوشیده نیست که به نام اسلام در پیشانی زنان بدحجاب پونز فرو میکرد، حالا آمده است و به نام آزادی و تجدد دم از حجاب اختیاری و آزادی ورود زنان به ورزشگاه میزند.» او در ادامه خواستار انتخاب با چشمهای باز و فارغ از شعارهایی چون آزادی و... شده و میخواهد تا در انتخابات پیشرو آرا براساس کارآمدی به صندوق رای ریخته شود.
شفافیت، خواسته دانشجویان از مسئولان دانشگاه
این هفته اولین شماره از نشریه صنفی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی «سلام» در دانشگاه تهران منتشر شد. این نشریه که خود را مستقل معرفی کرده به موضوعات مختلفی از نگاه به ماجرای تاریخچه جنبش دانشجویی تا بررسی مسائل زنان پرداخته است. تیتر اولین شماره از این نشریه مربوط به یک موضوع صنفی با عنوان «اداره خوابگاهها زیرذرهبین» چاپ شد. نگاهی به تاریخچه جنبش دانشجویی، زن و هویتیابی در ایران امروز و بررسی شیوهنامه آموزشی ازجمله مطالبی بود که در این شماره از نشریه سلام منتشر شد. معین شاکری در مطلبی با عنوان «اداره خوابگاهها زیرذرهبین» نوشته است: «شاید شمار افرادی که از وضعیت خوابگاههای دانشگاه تهران راضی هستند، به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد. نمیشود پای صحبت دانشجویان ساکن خوابگاهها (بهخصوص خوابگاههای خارج از مجتمع کوی دانشگاه) بنشینید و از مشکلات و کمبودها برایتان نگویند. فضای کم، تراکم زیاد جمعیت ساکن در خوابگاه، کمبود تجهیزات داخل اتاقها، کتابخانهها و سالنهای ورزشی، فقدان آسانسور یا خراب بودن آسانسورهای موجود در اکثر خوابگاهها و محدودیت زمانی در رفت و آمد دانشجویان فقط بخشی از مشکلات خوابگاههای دانشگاه تهران است.»
او در ادامه بخش مهمی از مشکلات را در عدم شفافیت مسئولان دانسته و مینویسد: «تمام این مشکلات وقتی غیرقابل تحمل میشود که با عدم شفافیت همراه شود. بخش رفاهی دانشگاه و بهخصوص امور خوابگاهها، به علت داشتن ماهیت خدماتی، نیاز به بودجه قابلملاحظهای دارد. شاکری در مطلب خود مینویسد: «تجمع پول بدون نظارت و شفافیت فسادآور است و این امر در این بخش هم مثل هر بخش مالی دیگری امکان بروز دارد. اما از دانشگاه، بهعنوان نهادی که خود باید در جامعه پرچمدار اصلاحات و شفافیت باشد، چنین چیزی قابلپذیرش نیست.» او برای ارائه راهحل در این مورد مینویسد: «نخست آنکه هیات نظارتی مرکب از مسئولان و نمایندگان دانشجویان در شورای صنفی برای سرکشی به خوابگاهها تشکیل شود و حاصل گزارشهای میدانی آنها، به صورت کامل در اختیار عموم دانشجویان قرار گیرد. در گام بعدی، باید به صورت مستقل تحقیقی پیرامون تخلفات مالی و اداری احتمالی در این بخش انجام شود تا صحت و سقم شایعاتی که پیرامون مباحث پولی و مالی این بخش منتشر شده است، بر همگان روشن شود. در گام سوم میتواند موضوع بازنگری در بودجه این بخش و رفع کاستیهای آن تعریف شود تا در روند تکمیل امکانات و بهبود کیفیت آنها مشکلی وجود نداشته باشد. همچنین بازنگری در کیفیت غذای خوابگاهها و پرداختن به این مساله هم از اهمیت خاصی برخوردار است.»
او در پایان نوشته است: «عدم توجه به این بخش و انکار مسائل خوابگاهها، فقط به افزایش نارضایتی دانشجویان بهعنوان تضمینکنندگان پیشرفت جامعه میانجامد. نمیتوان از دانشجویی که در یک اتاق 20متری با 6 هماتاقی دیگر زندگی میکند، و میز و صندلیای هم برای مطالعه ندارد، انتظار پیشرفت تحصیلی داشت. دانشجویانی که وظیفه اصلی دانشگاه در قبال آنها، به وجود آوردن محیطی مناسب برای تحصیل است نه فریب و تاراج عمر آنها.»
۳ باب برای ورود به انتخابات مجلس
نشریه «عینکدودی» به همت بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان منتشر شد. این نشریه در آخرین شماره خود به موضوعات مختلفی ازقبیل بررسی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، تاثیر رسانه بر زنان، نقش سلبریتیها در جامعه، ازدواج دانشجویی و دیگر مسائل فرهنگی و اجتماعی پرداخته است.مهدی میرزاخانی، دانشجوی رشته تغذیه در مطلبی با عنوان «بابی برای خانه ملت» به بررسی راهکارهایی برای داشتن مجلسی سازنده پرداخته و مینویسد: «در نزدیکی انتخابات خانه ملت، بابهای مختلفی برای انتخاب فرد شایسته مطرح میشود. باب خردجمعی؛ نیازی به انتخاب افراد شایسته نمیبیند و میگوید حتی برای تصمیمگیری در مسائل عمومی و تخصصی میتوان از خرد جمعی استفاده کرد، زیرا نظرات جمعی اگر در کنار هم قرار گیرد مانند یک پازل عیبهای هم را میپوشانند.»
او ادامه میدهد: «باب دوقطبی؛ مربوط است به افرادی که دو گروه در جامعه تشکیل میدهند، بعد این گروهها به جان یکدیگر میافتند و هر گروهی که بیشتر رقیبش را تخریب کند، بهعنوان گروه شایسته معرفی میشود. امتیازی که این روش دارد این است که این گروهها نظارت زیادی روی اعمالشان دارند و سعی میکنند بهانه به دست گروه مقابل ندهند، به همین منظور تلاش میشود بهترین فرد داخل گروه بهعنوان کاندیدا معرفی شود. مشکل اصلی این است که تلاشی برای اصلاح خود و دیدن عیبهای گروه نمیشود و دائما تمرکز روی رقیبشان دارند و در بعضی موارد بعد از عضویت در این گروه باید منافع این افراد را تامین کنید، حتی اگر برخلاف منافع جامعه باشد.»
میرزاخانی مینویسد: «باب گفتوگو؛ مربوط میشود به افرادی که معتقدند مصاحبه با معیارهای صحیح برای تشخیص فرد شایسته کافی است، یعنی میگویند اگر شما در این مصاحبه موفق شدید؛ شخص شایستهای خواهید بود. اما مانند باب قبلی زمینه را برای ظاهرسازی فراهم میکند، بعضی از افراد برگزیده مانند شمر رزومه قویای دارند اما بعد از یکسری اتفاقات تغییر رویکرد میدهند یا خیلی از افراد قدرت بیان قوی و عملکردی ضعیف دارند.» او اما علاوهبر سه باب گفتهشده راهحل داشتن مجلسی کارآمد را در داشتن نظارت و شفافیت دانسته و مینویسد: «برای ورود به خانه ملت میتوان از هر سه باب استفاده کرد، به بیان دیگر اول رزومه فرد را میبینیم و گفتوگوهای آن را میشنویم، دوم در فضای مناظره، نظر مخالف او را گوش میدهیم و سپس با خرد جمعی فرد موردنظر را انتخاب میکنیم اما همانطور که گفته شد، مشکلاتی وجود دارد که ثابت میکند خانه ملت نیاز به یک دوربین مداربسته دارد، دوربینی که تمام مردم بتوانند حقایق را ببینند و بعد از انتخاب فرد شایسته، بر عملکرد نمایندگانشان نظارت دقیق داشته باشند، بدون نظارت این خانه شفافیتش را از دست میدهد و بعضیها میآیند و از آب گلآلود ماهی میگیرند.»
شفافیت در وعدههای انتخاباتی
در روزهای آخر آذر، دوهفتهنامه سیاسی-فرهنگی انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه صنعتی شریف با نام «صدف» تیتر اصلی خود را «شما رئیسجمهور خوبی نبودید آقای روحانی» انتخاب کرده است. «ارباب وعدهها»، «دین در خدمت جامعه» و «بنزین و ماادراک مابنزین» از دیگر عناوین این شماره از نشریه صدف بود.علی پرویزی، دانشجوی رشته مکانیک در مطلبی با عنوان «ارباب وعدهها» به موضوع شفافیت در وعدههای انتخاباتی پرداخته است. او در این مطلب نوشته است: «در ایام انتخابات سال 96 به مراتب شاهد این موضوع بودیم که نامزدها نسبت به وعدههای انتخاباتی یکدیگر انتقاداتی مطرح میکردند. گروهی وعدههای دیگری را ناممکن و غیرواقعی معرفی و گروه دیگر نامزد حاکم را به عدم تحقق وعدههای دور پیشین متهم میکردند. در این میان بزرگترین قربانی روشن نبودن وعدهها، مخاطبان مناظرات هستند.»
او در ادامه مینویسد: «برای تصویرسازی معایب روشن نبودن وعدههای انتخاباتی و عدم صداقت در بیان آنها، هرچه میگردم راهکاری بهتر از اشاره به دولت مستقر و سرنوشت فعلی کشور پیدا نمیکنم. در تاریخ سیاسی بعد از انقلاب اگر نام محمدعلی رجایی به خدماتش، محمد خاتمی به خندههایش، محمود احمدینژاد به «اون... رو لولو برد»ش و اسحاق جهانگیری به دلارش گره خورده باشد، قطعا نام حسن روحانی در ادبیات گفتمانی شامل واژگانی مانند برجام، ناکارآمدی، عدم صداقت، فریب افکار عمومی و... بیش از هر چیز به «وعدههای پوچ و بیاساس»ش گره خورده است.»
پرویزی با اشاره به فشار رسانهها در زمان انتخابات وعدههای اعلام شده در این زمان را باورپذیر دانسته و مینویسد: «در این فضا چه نقشه راهی بهتر از شعارهای ناسیونالیستی و پوپولیستی جواب میدهد؟ صحنه مناظرات به سکانسهای مزایده فیلمهای سینمایی شباهت پیدا میکند؛ یکی وعده یارانه 100 هزار تومانی میدهد و دیگری200، یکی وعده ایجاد سالی 500هزار شغل جدید میدهد...»
او با گشتن به دنبال راهحل مینویسد: «کشورهای مختلف در چند دهه اخیر با تعریف سازوکارهای شفافیت و ارزیابی وعدههای انتخاباتی این مشکل را تا حد زیادی برطرف کردهاند. به این صورت که وعدههای نامزدهای مختلف مورد ارزیابی قرار میگیرد و ثبت میشوند. با ایجاد یک سامانه برخط و عمومی و الزام قانونی نامزدها به ثبت وعدهها، شفافیت وعدههای انتخاباتی اتفاق میافتد. بهعنوان مثال برای این الزام قانونی میتوان گفت که اگر نامزدی وعدههای خود را ثبت نکرد، حق شرکت در دورههای بعدی انتخابات را ندارد.»
او در پایان مزایای این طرح را در منطقیتر شدن، قابل پیگیری بودن، ایجاد امکان ارزیابی و اجراییتر شدن وعدهها میداند.