به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، سومین ماه از سال 89 بود که شورای برنامهریزی آموزش عالی وزارت علوم، رشته روانشناسی اسلامی را برای مقطع کارشناسیارشد لحاظ کرد تا این رشته در گرایش روانشناسی مثبتگرا در تمامی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی تدریس شود؛ حالا بعد از گذشت 9 سال از آن مصوبه، یک هفته پیش سرفصلهای درسی این رشته در شورای تحول و ارتقای علوم انسانی مورد بررسی قرار گرفت و در جلسه این شورا قرار شد این رشته، در سطح گستردهتر اسلامیسازی روانشناسی را دنبال کند.پیش از ایجاد این رشته، دانشجویانی که خواهان تحصیل در رشته روانشناسی آن هم در مقطع کارشناسیارشد بودند، تنها میتوانستند در گرایشهای روانشناسی بالینی، کودک و نوجوان، خانواده درمانی، صنعتی و سازمانی، عمومی، تربیتی و کودکان استثنایی تحصیل کنند، بعد از مصوبه شورای آموزش عالی وزارت علوم، شرایط برای آن دسته از دانشجویانی که میخواهند از آموزههای اسلامی برای بهبود سلامت و رفع مشکلات روحی انسانها کمک بگیرند، کمی بهتر شد. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که رشته روانشناسی به خاطر ارتباطش با تودههای مختلف مردم و نقش نیروی انسانی تربیتیافته در این رشته برای اصلاح و درمان مشکلات روحی و روانی و تا حدی جسمی افراد از اهمیت ویژهای میان رشتههای علوم انسانی برخوردار است، اما در عمل میبینیم بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی هنوز نهتنها اکثر گرایشهای این رشته بلکه تقریبا تمامی سرفصلهای درسی گرایشهای مختلف رشته روانشناسی همان چیزی است که در کشورهای غربی نگاشته شده، منابعی که با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی این جوامع تالیف شده و حالا با ترجمه آنها، شاهد تدریس همان منابع در دانشگاههای کشور هستیم.این درحالی است که بومیسازی منابع دانشگاهی بهخصوص در حوزه علوم انسانی یکی از موضوعاتی است که تمام کشورهای دنیا آن را دنبال میکنند، چراکه تربیت نیروی انسانی در رشتههای مختلف این گروه آموزشی باید با توجه به فرهنگ و شرایط اجتماعی هر جامعه صورت بگیرد، اما متاسفانه در جامعه دانشگاهی ما همچنان از منابع ترجمهای که اکثرا مربوط به جوامع غربی است، در تربیت نیروی انسانی رشته روانشناسی استفاده میشود، درحقیقت آموزش عالی ما مسیر سلامت روحی جامعه را با بهکارگیری از منابعی که مختص جوامع غربی نوشته شده، در پیش گرفته و طبیعی است با این دستفرمان نتوانیم به منزل برسیم.
باید مسئولان مربوطه از دههها قبل به فکر بومیسازی و اسلامیسازی این منابع میافتادند، اما ایجاد همین گرایش روانشناسی اسلامی میتواند نویدبخش ایجاد تغییرات گستردهتر در آینده رشته روانشناسی باشد.بررسی جمعیت دانشجویی برخی گرایشهای رشته روانشناسی نشان میدهد تمایل شدیدی به تحصیل در رشته روانشناسی عمومی وجود دارد؛ چراکه سال 96 در روانشناسی عمومی 10 هزار و 712 نفر در مقطع کارشناسی، کارشناسیارشد و دکتری، روانشناسی مثبتگرا 59 نفر در مقطع کارشناسیارشد، روانشناسی سلامت 12 نفر در مقطع کاردانی و دکتری، روانشناسی اسلامی 998 نفر در مقطع کارشناسیارشد و روانشناسی بالینی چهار هزار و 141 نفر در تمامی مقاطع به تحصیل پرداختهاند، درحقیقت هنوز تمایل چندانی برای تحصیل در رشته اسلامی روانشناسی وجود ندارد و میطلبد با بومیسازی و تالیف منابع درسی تمام گرایشهای روانشناسی تربیت نیروی انسانی در این حوزه با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور ایجاد شود.
سارا هاشمی، عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره مشکل این روزهای رشته روانشناسی میگوید: «متاسفانه بسیاری از کتابهایی که در دانشگاههای ما در این رشته تدریس میشود، آثار ترجمهشده هستند و تعداد آثار تالیفی ما برای آموزش به دانشجویان این رشته بسیار کم است، به همین دلیل شاهد هستیم که مثالهای آوردهشده در منابع درستی این رشته، مبتنیبر فرهنگ و ارزشهای جامعه غربی است و همین مهم باعث شده تکنیکهای درمان مشکلات مربوط به خانوادهها، زوجها، مسائل دوران بلوغ افراد و... براساس همین آثار ترجمهای باشد.»
او با تاکید بر اینکه طبیعی است غالب منابع درسی ما مبتنیبر فرهنگ غیرایرانی باشد، ادامه میدهد: «به همین دلیل به دانشجویانمان تاکید میکنیم که یک روانشناس باید در حوزه کاری، خدمات روانشناسیاش را با توجه به فرهنگ جامعه خود ارائه دهد و از آنجا که روانشناس متخصص علوم رفتاری است، باید به مسائل چند بعدی نگاه کرده و از ادبیات، هنر، تاریخ و... نیز آگاهی داشته باشد. یکی از مسائلی که حتما باید مورد توجه قرار بگیرد این است که یک روانشناسی که در تهران تحصیل کرده و مجوز کار گرفته است، نمیتواند در یکی دیگر از شهرهای کشور به فعالیت بپردازد، چراکه مردم هر شهر آداب و رسوم خاص خود را دارند و نمیتوان نسخهای را که برای رفع یک مشکل اجتماعی در تهران در نظر گرفته میشود، عینا برای شهر دیگری تجویز کرد.»
تعداد آثار بومی در رشته روانشناسی ناچیز است
عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی تصریح میکند: «متاسفانه تعداد دروس بومی در حوزه روانشناسی بسیار کم است و با توجه به اینکه بعضا روانشناسان در سیاستگذاریهای اجتماعی نقش دارند، میطلبد بومیسازی دروس را در دستور کار قرار دهیم، هرچند شناخت از فرهنگ دیگر کشورها مساله مهمی است، اما باید روانشناسان ما با توجه به شرایط و فرهنگ جامعه به فعالیت بپردازند؛ از اینرو میتوان اینطور عنوان کرد که امروزه عمدهترین مشکلمان در این رشته محدود بودن منابع بومی است و این نقص بزرگی به شمار میرود که در دروس دانشگاهی با آن مواجه هستیم، همچنین کتابهای ترجمهشده ما هیچکدام مبتنیبر جامعه و فرهنگ ایرانی نیستند.»
هاشمی میگوید: «پیش از مطرح شدن بحث اسلامیسازی علم روانشناسی، برخی دروس و سرفصلهای مقاطع مختلف این رشته با توجه به آموزههای اسلامی نگاشته شدند، هرچند تعدادشان بسیار کمرنگ بوده، اما خوشبختانه قدمهایی برداشته شده است. با این حال برخی دروس، تحتعنوان دروس اختیاری به دانشجویان ارائه شد که در اصل جزء دروس کاربردی نبودند. یکی از نکاتی که در بحث اسلامیسازی روانشناسی مطرح میشود این است که امکان دارد این تصور در ذهن دانشجو و صاحبان این علم ایجاد شود که اگر روانشناسی اسلامی را داشته باشیم، ممکن است علم روانشناسی از استاندارد جهانیاش فاصله بگیرد و این نکتهای است که باید به آن توجه شود.»
او تصریح میکند: «قطعا همه به بومیسازی رشته روانشناسی قائل هستند و نباید فراموش کنیم منظور از بومیسازی یعنی سرفصلها و منابع درسی این رشته منطبق با فرهنگ و اصالت مردم ایران که همان فرهنگ ایرانی– اسلامی است، باشد، اما نمیتوان از این مساله غافل شد که روانشناسی بهعنوان علم در دنیا شناخته میشود و نباید این فضا ایجاد شود که میخواهیم از این فضا فاصله گرفته و به روانشناسی عامیانهای برسیم که در آن هر کس میتواند خود را صاحبنظر بداند. بهعبارت دیگر آموزههای اسلامی در همه حوزههای روانشناسی اعم از بهداشت روحی، خانواده، ازدواج و تعلیم و تربیت حرفی برای گفتن دارد و میتوان آنها را در روانشناسی وارد کرد، اما نمیتوان این مساله را نادیده گرفت که مذهب و معنویت بخشی از سلامت محسوب میشود، نه همه آن و نمیتوان کل علم روانشناسی را نادیده گرفت.»
بخش مذهب و معنویت در سلامت جامعه ما کمرنگ شده است
عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه متاسفانه بخش مذهب و معنویت در سلامت جامعه امروز ما کمرنگ شده است، ادامه میدهد: «باید با بومیسازی رشته روانشناسی این بخش را پررنگ کرد، اما این بخش باید در کنار دیگر بخشهای روانشناسی دنبال شود. متاسفانه رشته روانشناسی نتوانسته آنطور که باید در رفع و جلوگیری از گسترش ناهنجاری در جامعه امروز، اثرگذار باشد و دلیل این مساله همان منابع دانشگاهی است.»
هاشمی تصریح میکند: «خوشبختانه امروزه برای روانشناسان ما کلاسهای آموزشی خارج از دانشگاه برگزار میشود که در حوزه فعالیت آنها بسیار مفید است. روانشناسی به دو بخش تقسیم میشود، بخش اول مربوط به ناهنجاری، شناخت آسیبهای اجتماعی و اختلالات روانشناسی است و بخش دیگر مربوط به ارتقای سطح سلامتی افراد سالم در جامعه است و در نقش پیشگیری عمل میکند. علم روانشناسی در تمامی این دو حوزه حرفی برای گفتن دارد، اما با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه باید این حرفها را بیان کنیم.»
او میگوید: «خوشبختانه حضور جدی روانشناسان در برنامههای مختلف رسانه ملی نشاندهنده این است که امروزه مردم روانشناسان را پذیرفتهاند و قدمهای خوبی نیز طی چند سال گذشته برداشته شده، در اصل روانشناسی ما از نسخه غربیاش فاصله گرفته است، البته هنوز هستند روانشناسانی که از متد و تکنیکهای غربی برای حل مسائل بهویژه در حوزه تعلیم و تربیت کودکان استفاده میکنند و از آنجا که اغلب منابع درسی ما غربی است، میطلبد روانشناسان خود دروس دانشگاهی را با فرهنگ ایرانی تطبیق داده و نسخه درخور جامعه را تجویز کنند.»
ارزش آثار ترجمهای در کشور ما نسبت به تالیفی به مراتب بیشتر است
عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه متاسفانه امروزه بسیاری از انتشارات ما با آثار ترجمه موافق هستند، تصریح میکند: «شاید این نگاه بدبینانهای باشد، اما گویی آثار ترجمهای امروز در کشور ما دارای ارزش بیشتری نسبت به تالیفی است. افراد معتقدند علم این آثار بهروزتر است، شاید تا حدی این حرف درست باشد، اما اینکه بخواهیم ارزش بیشتری برای این آثار نسبت به آثار تالیفی قائل باشیم، مساله درستی نیست. البته شاید ضعف ما در تالیف آثار این باشد که صرفا به گردآوری اطلاعات بسنده میکنیم و حرف جدیدی در این کتابها نمیزنیم.»
هاشمی در توضیح بیشتر این مساله میگوید: «البته این بدان معنی نیست که اساتید ما توان تالیف آثار را ندارند، اگر آنها را به این کار تشویق کرده و امکاناتی را که برای آثار ترجمهای وجود دارد، برای آثار تالیفی نیز در نظر بگیریم، شاهد چاپ چنین آثاری خواهیم بود، بهخصوص اینکه در برخی حوزهها مثل روانشناسی اجتماعی نیازمند جدی تدریس آثار تالیفی هستیم؛ چراکه در این رشته امروزه بسیاری از مثالهایی که برای دانشجویان گفته میشود مربوط به کشورهای غربی است که استفاده از آن در جامعه ما مشکلساز خواهد بود. از سوی دیگر نباید فراموش کنیم اگر از رویکرد مذهب وارد جنبه سلامتی شویم، میتوانیم رویکردها بهتری را نسبت به امروز برای درمان مشکلات این حوزه داشته باشیم.»
یکی از ناشران فعال در چاپ آثار حوزه روانشناسی نیز در گفتوگو با «فرهیختگان» دست برتر آثار ترجمهای در حوزه روانشناسی را تایید میکند و میگوید: «در کشور ما بیش از 50 درصد آثار استفادهشده در این حوزه مربوط به منابع خارجی است که طبیعتا متناسب با فرهنگ ما نوشته نشده و تنها بخش کوچکی از بازار آثار روانشناسی در اختیار آثار تالیفی است. از سوی دیگر باید به این مساله نیز اشاره کنم که سطح آثار ترجمهای در این حوزه نیز بسیار پایین است و نمیتواند پاسخگوی نیازهای امروز جامعه ما در این حوزه باشد.»
* نویسنده: زهرا رمضانی، روزنامهنگار