به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اگر اتفاق خاص دیگری نیفتد، قرار است دهمین آلبوم مجاز و استودیویی محسن چاوشی با عنوان «بینام» 26 آذرماه منتشر شود. پیشفروش این آلبوم اما از روز گذشته آغاز شد. اثر تازه چاوشی که قرار بود با اسم «قمارباز» به بازار بیاید با مخالفت مسئولان ارشاد روبهرو شد و خواننده این مجموعه تهدید کرد اگر با این اسم موافقت نشود بدون نام آن را پخش میکند. تهدیدی که تیزرهای تبلیغاتی این آلبوم نشان میدهد، عملی شده است. البته پرسشی هم از مسئولان ارشاد اینجا به وجود میآید و آنهم وجود کتاب پرفروشی به نام «قمارباز» از داستایوفسکی است که سالهای سال و به کرات ترجمه و فروخته شده است. آلبوم تازه چاوشی هر تعداد هم که تیراژ داشته باشد به تیراژ چاپ این کتاب تاکنون نخواهد رسید.
بی«صفا»
پس از «ابراهیم» و همکاری مشترک حسین صفا و چاوشی در سرودن و خواندن، اینبار نوبت به مولوی و سعدی رسیده است. اشعاری که اکثرا وزن دوری دارند. وزن دوری یا متناوب، وزنی است که هر مصراع آن از دو قسمت تشکیل میشود و قسمت دوم، تکرار قسمت اول است. بهعبارتدیگر، در وزن دوری، هر نیم مصرع در حکم یک مصراع است، مانند وزن شعر «همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی» که هر فعلات فاعلاتن گرچه نیم مصراع است، اما حکم یک مصراع را دارد. اینگونه از اوزان، بهواسطه ریتم و موسیقی درونی، مناسب استفاده خوانندگان هستند.
در آلبوم «بینام» چاوشی بهدلیل اینکه میخواسته فضای ریتمیک و گاه شادی داشته باشد از اشعاری با این اوزان استفاده کرده است. خوانندگان زیادی در طول چند دهه اخیر از اشعار مولوی استفاده کردهاند، اما بهجز عصار، رضا یزدانی و محمد اصفهانی کمتر پیش آمده که مولوی و موسیقی پاپ اینچنین نزدیکی عمیقی داشته باشند. چاوشی نشان داده که میداند چگونه برای اشعار کلاسیک، ملودی و تنظیم بسازد و از این همنشینی خجسته قطعهای دلنواز بسازد. همکاری چاوشی و مولوی در آلبومهای «من خود آن سیزدهم» و «امیر بیگزند» به اوج خود رسید و میزان استقبال از این دو اثر نشان داد که اتفاق بزرگ و مبارکی در حوزه موسیقی افتاده است. «متصل»، «برقص آ»، «قلاش»، «زندان»، «امیر بیگزند»، «کو به کو»، «شیرمردا»، «قراضه چین»، «دل من»، «این کیست این»، «شیدایی»، «تریاق»، «صید جگر خسته» و«بیست هزار آرزو» قطعاتی هستند که با اشعار مولوی توسط محسن چاوشی خوانده شده است.
سیاست استفاده از اشعار معاصر و کلاسیک بهصورت یکیدرمیان توسط محسن چاوشی تا الان موثر بوده و مخاطبان از حالا خودشان را آماده کردهاند که در اثر بعدی او شنونده ترانههایی از جنس امروز باشند. نکته دیگر استفاده از اشعار کلاسیک توسط خوانندگان، عدم پرداخت هزینه شعر است. هرچند این گزاره درمورد چاوشی صادق نیست. اما تعدادی از خوانندگان برای کاهش هزینههای آلبومشان سعی میکنند از اشعار شاعران قدیمی استفاده کنند تا نخواهند پولی به ترانهسرایان پرداخت کنند. برخی دیگر از خوانندگان هم در کمال تاسف توانایی اجرای اشعار سنتی ندارند.
موسیقی و مولوی
آنطور که استاد کریم زمانی در سخنرانیای با موضوع مولانا و موسیقی گفته است مولانا خودش هم در موسیقی علمی و عملی تبحر خاصی داشته است. استاد زمانی در این سخنرانی ادامه میدهد: «این همه بحور عروضی در دیوان غزلیات به کار گرفته شده است که در هیچ دیوان شاعری چنین به وسعت، این بُحور به کار گرفته نشده است. اصلا دیوان غزلیات، دایرهالمعارف بحور عرضی است. مولانا در موسیقی علمی و عملی متبحر بود، ضرب اصول را میدانست. ضرب اصول همان دوایر ایقایی است در موسیقی کهن یا همان پایههای ضربهای اصلی موسیقی است که اینها را خوب میدانست، بهاصطلاح علم ایقا یا همان وزنشناسی یا همین سلفژ خودمان را خوب وارد بود. چون سلفژ، خواندن قطعات با رعایت وزن و پایههای ضرب و ایقا هم همان ضرب و ریتم است که مولانا به این علم کاملا مسلط بود.» شاید به همین دلایلی که استاد زمانی برشمرده، بعضی از خوانندگان باهوش سراغ اشعار مولوی میروند. خواننده اگر کمی هوش و سلیقه داشته باشد، میتواند به مدد خود مولوی اثر فاخری از خود بهجای بگذارد.استاد زمانی درباره وزنشناسی در شعر و موسیقی میگوید: «وزنشناسی هم اساس موسیقی است. کسی که وزن را در موسیقی نشناسد و رعایت نکند، اصلا مرخص است. مولانا بهطور عجیبی به این عرصه واقف بود. سازی به نام رَباب یا رُباب را خوب مینواخت و حتی در ساختمان این ساز به جهت صدادهی بهتر، تغییراتی داد از جمله ساختمان رباب را که آن موقع چهارگوشه میساختند، مولانا ششگوشه کرد و گفت که به این دلیل رباب را از از چهارگوشه به ششگوشه تغییر میدهم که این رباب، اسرار ششگوشه جهان هستی را حکایت کند.»
تیزر یک دقیقهای آلبوم «بینام» و دموی یکی، دو آهنگ دیگر نشان میدهد محسن چاوشی روی همین ویژگی اشعار مولوی دست گذاشته و قرار است هستی با این قطعات به حرکت و هیجان در بیاید.
ضرر نمیکنیم که ادامه میدهیم
هادی حسینی، تهیهکننده آلبوم «بینام» در گفتوگو با «فرهیختگان» با بیان اینکه قرار است بهطور قطعی این آلبوم 26 آذر منتشر شود درباره تمرکز چاوشی و او روی آلبومهای موسیقی بهصورت فیزیکی و عدم درآمدزایی از کنسرتها گفت: «تهیه آلبوم بهصورت فیزیکی حتما ضررده است و ریسک بالایی دارد، اما این فرمول برای چاوشی فرق میکند زیرا هم طرفدارانش و هم تیراژ آلبومهایش بیشتر است. آلبومهای چاوشی زیانده نیست، اما سود آنچنانی هم ندارد. البته اگر بخواهیم همه عوامل را حساب کنیم زیانده میشود، اما روی کاغذ ضرر نمیکنیم.»
از حسینی پرسیدیم اگر این فعالیت ضررده است چرا سه همکاری مشترک با چاوشی داشته است که او جواب داد: «حتما نباید بازگشت مالی را ملاک بگیریم. بحثهای دیگری هم وجود دارد. شاید به جمیع جهات نگاه کنیم اگر به صرفه نبود ادامه نمیدادم.»
قند منی(مولوی)وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن
جان منی جان منی جان من
آن منی آن منی آن من
شاه منی لایق سودای من
قند منی لایق دندان من
نور منی باش در این چشم من
چشم من و چشمه حیوان من
گل چو تو را دید به سوسن بگفت
سرو من آمد به گلستان من
از دو پراکنده تو چونی بگو
زلف تو حال پریشان من
ای رسن زلف تو پابند من
چاه زنخدان تو زندان من
دست فشان مست کجا میروی
پیش من آ ای گل خندان من
گنجشک پریده (سعدی) وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلی نرسیده
در خواب گزیده لب شیرین گل اندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
بس در طلبت کوشش بیفایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
مرغ دل صاحب نظران صید نکردی
الا به کمان مهره ابروی خمیده
میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس
غمزت به نگه کردن آهوی رمیده
بر سلطان (مولوی) وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن
تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم
نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم
خوش شدهام خوش شدهام پاره آتش شدهام
خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم
خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم
آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم
چونک فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم
ایمن و بیلرز شوم چونک به پایان برسم
چرخ بود جای شرف خاک بود جای تلف
بازرهم زین دو خطر چون بر سلطان برسم
عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا
در دل کفر آمدهام تا که به ایمان برسم
آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد
شد رخ من سکه زر تا که به میزان برسم
چنگ (فصیحالزمان شیرازی) وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویى
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویى؟!
به کسى جمال خود را ننمودهیى و بینم
همه جا به هر زبانى، بود از تو گفتوگویى!
غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم
تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از میانه، گویى!
به ره تو بس که نالم، زغم تو بس که مویم
شدهام زناله، نالى، شدهام زمویه، مویى
همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار، چنگى
من از آن خوشم که چنگى بزنم به تار مویى!
چه شود که راه یابد سوى آب، تشنه کامى؟
چه شود که کام جوید زلب تو، کامجویى؟
شود اینکه از ترحّم، دمى اى سحاب رحمت!
من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویى؟!
قمارباز (مولوی) وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
همه غوطهها بخوردی همه کارها بکردی
منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر
همه نقدها شمردی به وکیل در سپردی
بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر
تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی
نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر
خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی
نه چو روسبی که هر شب کشد او بیار دیگر
نظرش به سوی هر کس به مثال چشم نرگس
بودش زهر حریفی طرب و خمار دیگر
عقل و خرد (مولوی) وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را
از زعفران روی من رو میبگردانی چرا
یا این دل خون خواره را لطف و مراعاتی بکن
یا قوت صبرش بده در یفعل الله ما یشا
این دو ره آمد در روش یا صبر یا شکر نعم
بی شمع روی تو نتان دیدن مر این دو راه را
هر گه بگردانی تو رو آبی ندارد هیچ جو
کی ذرهها پیدا شود بیشعشعه شمس الضحی
بی باده تو کی فتد در مغز نغزان مستی یی
بی عصمت تو کی رود شیطان بلا حول و لا
در مرگ هشیاری نهی در خواب بیداری نهی
در سنگ سقایی نهی در برق میرنده وفا
سیل سیاه شب برد هر جا که عقلست و خرد
زان سیلشان کی واخرد جز مشتری هل اتی
بازآمدم (مولوی) وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
بازآمدم بازآمدم، از پیش آن یار آمدم
در من نِگر در من نِگر، بهر تو غمخوار آمدم
شاد آمدم شاد آمدم، از جمله آزاد آمدم
چندین هزاران سال شد، تا من به گفتار آمدم
آن جا روم، آن جا روم، بالا بدم، بالا روم
بازم رَهان بازم رَهان، کاین جا به زِنهار آمدم
من مرغ لاهوتی بُدم، دیدی که ناسوتی شدم
دامَش ندیدم ناگهان، در وی گرفتار آمدم
من نور پاکم ای پسر، نه مشت خاکم مختصر
آخر صدف من نیستم، من درّ شَهوار آمدم
ما را به چشم سَر مَبین، ما را به چشم سِر ببین
آن جا بیا ما را ببین، کین جا سبکبار آمدم
من ندانستم (سعدی) وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
من ندانستم از اول که تو بیمهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی
آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان
که دل اهل نظر برد که سریست خدایی
پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند
تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی
حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان
این توانم که بیایم به محلت به گدایی
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی
قوم به حج رفته (مولوی) وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
راز (سعدی) وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمیبینم
دلی بیغم کجا جویم که در عالم نمیبینم
دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمیآید
دمم با جان برآید چون که یک همدم نمیبینم
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم
قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم
تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم
خوشا و خرما آن دل که هست از عشق بیگانه
که من تا آشنا گشتم دل خرم نمیبینم
نم چشم آبروی من ببرد از بس که میگریم
چرا گریم کز آن حاصل برون از نم نمیبینم
* نویسنده: سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار