مطلوب بودن جریانات دانشجویی آنجایی رقم می‌خورد که بتواند بیشترین سازگاری را با توجه به مسائل روزکشور داشته باشد و اگر متاسفانه درگیر سیاسی‌کاری شود و از نیازهای مردم دور شود، طبیعتا از آن کارکرد اصلی خودش دور شده و به بیراهه می‌رود.
  • ۱۳۹۸-۰۹-۱۶ - ۱۰:۲۸
  • 00
جریان دانشجویی در کجا به بیراهه می‌رود؟

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمد افکانه، دبیر اسبق اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل به مناسبت روز دانشجو طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: در بحث ارزیابی دانشگاه باید دید، چه معیارها و شاخص‌هایی وجود دارد، آنقدری که از تجربه 14 ساله فضای دانشگاه دارم، در دوره‌های مختلف همیشه کسانی که مقداری از فضای دانشجویی فاصله گرفته‌اند(که این مساله یا به خاطر تغییر فضای شغلی بوده یا شرایط سنی این موضوع را ایجاب کرده است) این نگاه در آنها وجود داشته که گویا دوره فعالیت تشکل‌های دانشجویی با یک رکودی روبه‌رو است، به‌عنوان مثلا وقتی اوایل دولت آقای احمدی‌نژاد به صورت جدی وارد فضای دانشجویی شدم، آن موقع هم قدیمی‌ترها یا کسانی که دوره دانشجویی‌شان در دوره آقای خاتمی بودند، این عبارت و گزاره را نیز داشتند که جنبش دانشجویی در فضای فعلی وجود ندارد و هیچ اثرگذاری‌ای نیز نمی‌تواند داشته باشد. البته دلایلی نیز برای این حرف خود داشتند، به‌عنوان مثال یک طیف، جنبش دانشجویی را یک جنبش برانداز می‌دیدند و اصلا برایشان قابل تصور نبود که یک جریان دانشجویی وجود داشته باشد و بتواند با دولت یا نظام همراهی کند. که البته در بسیاری از طیف‌های سیاسی نیز این نگاه وجود داشت و این جمع‌بندی را ارائه می‌دادند که چون نظام و دولت در آن دوره با هم همراه بودند جریان دانشجویی در نازل‌ترین حالت ممکن قرار دارد. البته اگر از همان ایام هم گذر کنیم، باز کسانی که در دولت دوم آقای احمدی‌نژاد می‌آمدند و مشغول کار بودند، آنها هم همین نوع نگاه را نسبت به دوره قبل داشتند.

در کل در دوره‌های مختلف برای ارزیابی جریان دانشجویی یا ارزیابی فضای اجتماعی دانشگاه‌ها یک ارزیابی در خلأ نمی‌تواند باشد بلکه باید هر دوره‌ای معیارها و گزاره‌هایی درنظر گرفته شود و بنا به این معیارها باید دید آیا اقدامات مثبت یا منفی انجام شده است.ولی این مساله را می‌توانم بگویم که اصولا به لحاظ رویکرد جامعه‌شناسی و رفتاری‌شناسی کارشناسان حوزه فضای دانشگاه، این اتفاق را دیده‌ام که همیشه نگاه مثبتی به گذشته و یک نگاه بدبینی، نقادانه و منفی به حال بوده است. و بر همین اساس دوره‌های گذشته را در ذهن مخاطبان فعلی یک دوره کم عیب و دوره حال را یک دوره سراسر عیب تصویر کردند که این رویکرد منصفانه به نظر نمی‌رسد و طبیعتا باید هر دوره‌ای را منوط به فضای اجتماعی و اقتصادی همان دوره تحلیل کرد تا بتوانیم یک ارزیابی دقیق داشته باشیم.

بحث بعدی فضای فعلی دانشگاه و جنبش دانشجویی است؛ ما برای اینکه بخواهیم قضاوت منصفانه فضای فعلی جنبش دانشجویی داشته باشیم باید به این نکته توجه کنیم که فضای اجتماعی دانشگاه‌ها به چه صورت است. به نظر من فضای اجتماعی دانشگاه با ورود دانشجویان دهه 70 و 80  که به لحاظ تیپ‌شناسی و شخصیتی با گذشته خود متفاوت هستند و مدل نیازها و رویکردها به مسائل متفاوت است و این تفاوت باعث شده فضای اجتماعی دانشگاه و تشکل‌ها با دهه‌های گذشته تفاوت عمده داشته باشد.چند نکته در این باره وجود دارد، اولین مساله متولدین دهه 70 با مقوله‌ای به نام اینترنت و فضای مجازی یک احساس بومی دارند به این معناست که از روزی که توانستند قدرت تمیز داشته باشند و ارتباط با موبایل و فضای مجازی داشته باشند آنها در ذهن خودشان دنیای بدون اینترنت را ندیدند و به طبع آن کنشگری سیاسی و اجتماعی آنها یک کنشگری بدون تکنولوژی نیست که ما این مساله را در موارد مختلف شاهد هستیم که سرگرمی‌ها و دوره‌های آموزشی و فعالیت‌های تشکیلاتی آنها ناخواسته در این بستر شکل گرفته است. پس اگر وقت فراغت دانشجویان قبل‌تر در گعده‌ها و اردوهای آموزشی بوده الان براساس آمارهای رسمی یک دانشجو 5 تا 6 ساعت از عمر روزانه دانشجویی‌اش را در فضای مجازی سیر می‌کند، که این خود کنشگری دانشجویان را متفاوت می‌کند.نکته دوم، اولویت پیدا کردن مسائل اقتصادی بین مسائل سیاسی و فرهنگی است، نوسانات ارز، کارکردهای اجتماعی که برای جامعه ایجاد شده است، ناتوانی خانواده‌ها در پشتیبانی مالی از دانشجویان، باعث شده دانشجویان به طبع آن، نگاه بیشتری به مسائل اقتصادی داشته باشند. خود این مساله نیز می تواند فعالیت آنها در دانشگاه و تشکل‌های دانشجویی را با چالش‌هایی روبه‌رو کند. دانشجویان تمایل دارند عمر دانشجویی خود را کوتاه کنند و به طبع آن تمایل دارند زمان کوتاهی در بدنه دانشجویی باشند.

اما در تحلیل فضای فعلی، این نکته مهم است که من آن نگاه منفی‌ای که بسیاری نسبت به فضای فعلی دارند را ندارم و حتی تا می‌توانم بگویم نگاه من برعکس این طیف است. در دو سه سال اخیر فعالیت‌های مثبت و اثرگذار دانشجویی کم نداشتیم، برآیند کنشگری تشکل‌ها در قضیه برجام در مقایسه کنشگری سیاسیون و احزاب به نظر من کنشگری خوبی بوده است. جلسات روشنگری، جلسات نقادانه، تجمعات و... جریان دانشجویی در این فضا قابل توجه است یا ورود دانشجویان به مساله FATF قابل توجه است و موج خوبی ایجاد کرد و به اقدامات میدانی رسید.در مسائل خردتر، سازماندهی جریان دانشجویی در بحث نشریات بود که توانست مساله‌ای که قبلا نه موضوعیت داشت و نه تاثیری در فضای اجتماعی دانشگاه داشت، توانست به یک مرحله‌ای برسد.اما نکته مهم این است که این تحلیل‌ها آنجایی می‌تواند اثرگذار باشد که دسته‌بندی جریانات دانشجویی در دانشگاه‌ها را بشناسیم؛ نکته‌ای که الان می‌گویند منظور جریانات دانشجویی دلسوز انقلاب و جریانی بوده است که نظام و رهبری برای آن موضوعیت داشته باشد. این در حالی است که در کنار این مسائل؛ خرده جریاناتی نیز بوده‌اند که در قالب جریانات چپ و دولت نیز تحرکاتی نشان می‌دادند که بنا به ماهیت آنها که وابستگی به جریانات سیاسی است در اینجا قابل تحلیل نیستند.

به نظر من مطلوب بودن جریانات دانشجویی آنجایی رقم می‌خورد که بتواند بیشترین سازگاری را با توجه به مسائل روزکشور داشته باشد و اگر متاسفانه درگیر سیاسی‌کاری شود و از نیازهای مردم دور شود، طبیعتا از آن کارکرد اصلی خودش دور شده و به بیراهه می‌رود.الان در دوره‌ای که قرار داریم، مسائل اقتصادی، کارکرد دولت و بی‌مسئولیتی مسئولان در عرصه‌های مختلف مواردی است که مردم با آن درگیر هستند و جامعه در حال آسیب دیدن است و طبیعتا هوشیاری دانشجویان و دوری از غفلت و بی‌تفاوتی آنها می‌تواند در این عرصه راهگشا باشد و بتواند یک راهکار جدیدی را باز کند. آن آسیب اصلی که در کل الان می‌تواند برای جریانات دانشجویی شکل‌بگیرد، احساس مسئولیت سطحی و بی‌تفاوتی مسئولان است.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰