جنبش دانشجویی در 40 سال گذشته و گام نخست انقلاب مدلی را پیاده‌سازی و اجرا کرده که طبیعتا نمی‌توانیم آن را در گام دوم انقلاب اسلامی ادامه دهیم و ناچار به انجام تغییرات هستیم.
  • ۱۳۹۸-۰۹-۱۶ - ۱۰:۲۲
  • 00
جنبش دانشجویی باید به متن دانشگاه برگردد

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، حسین زینلیان، دبیرکل اسبق جامعه اسلامی دانشجویان به مناسبت روز دانشجو طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: وضعیتی که ما امروز در فضای دانشگاه می‌بینیم، وضعیت مناسبی نیست، البته همیشه این فضا در بین فعالان تشکل‌های دانشجویی هست که فکر می‌کنند فعالان نسل قبل، بهتر از آنها عمل کرده‌اند. اگر ما هم چنین تلقی‌ای را به صورت عام داشته باشیم، به این معناست که یا اطلاع کافی از تلاش‌ بچه‌های جنبش دانشجویی در هر دهه نداشتیم یا اینکه آن شکاف نسلی و اختلافات را متوجه نمی‌شویم.

در دید ما، چون نقاط قوت تاریخی جنبش دانشجویی مثل برخی برهه‌های دهه 60 و دوران انقلاب، حضور دانشجویان عینی‌تر بوده است، هنوز هم در تفکرها این‌طور برآورد می‌شود تا زمانی که تشکلی یک تجمعی برگزار نکند یا یک مکانی را تسخیر نکند و چیزی به آتش نکشد یا همایشی چندصد نفره برگزار نکند، تشکل قوی‌ای نیست یا عملکردی نداشته است. این نگاه اشتباهی به تشکل‌هاست. ما در دوره‌ای هستیم که نه‌تنها فضای دانشجویی کشور حتی در فضای سیاسی و اجتماعی شاهد چنین رفتارهایی نیستیم، به خاطر اینکه مدل‌ها عوض شده است.

اگر در دهه 80 نشریات جایگاه مهمی در تشکل‌ها و در میان دانشجویان پیدا می‌کنند و محل بیان دیدگاه‌هایشان می‌شوند، امروز در فضای مجازی، درباره ریز تا درشت مسائل نظر دارند و سخن می‌گویند و در زمینه‌های مختلف حرفی برای گفتن دارند. اگر در گذشته حتما باید سخنرانی از پایتخت دعوت می‌شد تا در تریبون یک دانشگاه صحبت کند و دانشجویان را نسبت به موضوعی آگاه کند، امروز مسائل مختلف مانند اف‌ای‌تی‌اف یا سی‌اف‌تی یا پالرمو و امثال این موارد، بچه‌ها با جزئیات از چندوچون آن اطلاع دارند. پس از لحاظ آگاهی این تغییر نسلی را باید بپذیریم. نسلی که نظام آموزشی و تربیتی و کنش اجتماعی آن متفاوت است، پس به همان نسبت ویژگی‌ها و سبک و سیاق جنبش دانشجویی هم دچار تغییر می‌شود.

زمانی که ما از جنبش دانشجویی سخن می‌گوییم تعاریف و تفکرهای مختلفی نسبت به این واژه وجود دارد و کارکردهای متفاوتی برای آن مشخص می‌شود. عده‌ای معتقدند جنبش دانشجویی دیگر زنده نیست و کارکرد خود را از دست داده است که البته مورد نظر ما نیست. تفکر دیگری وجود دارد که دانشجو و دانشگاه را از محل اصلی وجود و حضور او که دانشگاه است برای جلوه بیشتر خارج می‌کند و او را به‌عنوان نماینده‌ای بین مردم و حکومت معرفی می‌کند. چه کسی چنین نمایندگی و مسئولیت را به دانشجویان داده است؟ آیا مردم این موضوع را قبول دارند؟

خبرهایی شنیده می‌شود که دانشجویان 16 آذر امسال به کارخانه‌ها بروند و روز دانشجو را در کنار جنبش کارگری جشن بگیرند و هم‌پیمان شوند. یک موقع مساله همراهی و هم‌پیمان شدن است که مساله‌ای ندارند. محل اشکال زمانی است که کارگران حرفی نمی‌زنند و دانشجویان می‌روند تا حرف‌های آنها را مطرح کنند. این نمایندگی توسط چه کسی به دانشجویان داده شده است؟ کارگران هم این فضا را نمی‌پسندند و متوجه می‌شوند که تشکل و مجموعه‌ای برای گزارش‌دهی و رزومه‌سازی و اصطلاحا جمع‌کردن فالوور دست به چنین اقداماتی می‌زند. البته برخی قسمت‌های حکومتی هم از این امر استقبال می‌کنند و ترجیح می‌دهند به جای مواجهه با کارگرانی که وضعیت مناسبی ندارند با دانشجویانی طرف باشند که حد بیشتری نگه می‌دارند. این اتفاقات آفات مختلفی برای تشکیلات دانشجویی و فضای دانشگاه‌ها هم خواهد؛ مثلا به‌جای اینکه تشکل‌ها مطالبات و معضلات قشر دانشجو را دنبال کنند به سراغ سایر مشکلات کشور می‌روند؛ در حالی که امروزه کم بیکار در میان قشر جوان نداریم و این جمعیت هیچ‌تریبونی هم ندارند. یا درخصوص وضعیت فرهنگی دانشگاه‌ها به‌ویژه فضای خوابگاه‌ها و آسیب‌های اجتماعی موجود در این محیط مانند اعتیاد و دخانیات و مسائل اخلاقی کسی امروز سخن نمی‌گوید و جلوی آن را نمی‌گیرد.

متاسفانه در چنین شرایطی فعالان جنبش دانشجویی برای آن پرستیژ پرفالوور به سراغ محیط‌ها و مشکلات بیرون از فضای دانشگاه‌ها رفتند و نماینده سایر اقشار می‌شوند؛ از این رو مسائل اصلی دانشگاه را رها کرده‌اند. به همین خاطر اگر چه مشغول مطالبه‌گری تخصصی هستند اما نمی‌توانند یارگیری مناسبی کف دانشگاه داشته باشند و عموم دانشجویان با آنها ارتباط خوبی برقرار می‌کنند. در صورتی که اگر کف دانشگاه خاص باشد، هزینه دهد و مطالبات دانشجویان را دنبال و رفع کند، هم مشکلات دانشجویان کمتر خواهد شد، هم اینکه می‌تواند بدنه خود را قوی‌تر کند. زمانی که بچه‌های دانشجو به چنین تشکیلات دانشجویی اعتماد کردند، با وزن درست و دقیقی به مسائل ملی می‌پردازد، نه اینکه خانه را رها کند. نمونه این اتفاقات را می‌توان در برخی پیگیری‌های تشکل‌ها در پیگیری حقوق عقب‌افتاده کارگران دید. نمی‌توان فکت مشخصی از نتایج به دست آمده توسط دانشجویان آورد. خروجی چنین حرکت‌هایی فالوور و توئیت بیشتر بوده و حتی در کنش اجتماعی در سایر مسائل هم بی‌تاثیر بوده است. دانشجویانی که با نگاه اشاره شده از فضای اصلی حضور خود خارج شدند دچار تغییرات بینشی می‌شوند. ماحصل چنین وضعیتی از دست رفتن آرمانگرایی در جنبش دانشجویی خواهد بود.

اگر تا دیروز مثلا مبارزه با استکبار و استبداد و تغییر وضع موجود مطالبه دانشجویان بود، در چنین شرایطی اوج مطالبه‌اش پرداخت حقوق کارگران خواهد بود و از به نتیجه رسیدن آن خوشحال خواهد شد. این نگاه مساله‌محور باعث می‌شود دانشجویان بیشتر درگیری حل موردی و کوچک مشکلات شوند و انتظار می‌رود عقل منفصلی به سراغ آرمان‌ها برود. متاسفانه عده‌ای از سیاسیون هم از این فضا سوءاستفاده می‌کنند. در فضای مورد اشاره، برخی تشکل‌ها سراغ موضوعات کلان می‌روند اما چون جزء کارهای باپرستیژ نیست، دیده نمی‌شود.ما نیاز به بازخوانی جدیدی از جنبش دانشجویی و فعالیت‌های آن داریم. گاهی اوقات فراموش می‌کنیم این فضا چگونه و چرا تشکیل شد و باید به چه سمتی حرکت کنند. فراموش نکنیم و از یاد نبریم فعالان دانشجویی سال‌های گذشته که در پیگیری مطالبات خود به نتیجه‌ای نرسیده‌اند، بریده‌اند و از مسیر خود تا حدودی منحرف شده‌اند.

جنبش دانشجویی در 40 سال گذشته و گام نخست انقلاب مدلی را پیاده‌سازی و اجرا کرده که طبیعتا نمی‌توانیم آن را در گام دوم انقلاب اسلامی ادامه دهیم و ناچار به انجام تغییرات هستیم. یکی از تغییرات این است که دوباره جایگاه دانشجو و نقش جنبش دانشجویی مرور شود و حتی تصمیم‌گیری لازم در این خصوص و در سطح حاکمیت گرفته شود. باید پاسخ روشنی به این سوال داده شود که آیا حکومت جمهوری اسلامی می‌خواهد دانشجو تاثیر‌گذار باشد یا صرفا به‌عنوان ویترینی آن را در نظر دارد. نکته دوم درخصوص تشکل‌های دانشجویی است. آنها باید تعیین و تکلیف کنند که نسبت به معضلات یک جوان که در دانشگاه زندگی می‌کند، حساسیتی دارند و همان‌گونه که نسبت به وضعیت کارگران و اقشار جامعه حساسند نسبت به وضعیت مسائل صنفی دانشجویان هم حساسیت دارند یا خیر. به بیانی دیگر باید وضعیت خود را مشخص کنند که آیا نماینده دانشجویان هستند یا نماینده جنبش صنفی کارگران و معلمان و کامیون‌داران هستند. جنبش دانشجویی باید به متن دانشگاه برگردد و برای مشکلات فرهنگی و اجتماعی و حتی اقتصادی کف دانشگاه فکری کند.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰