به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، حدود سه هفته از عملیاتیشدن استراتژی شوک اقتصادی دولت میگذرد و در این مدت همه مردم از اعضای دولت و البته شخص رئیسجمهور انتظار داشتند در رسانهها حاضر شده، گفتوگو کنند و درمورد این اقدام عجیب توضیحات لازم را ارائه دهند. در این مدت اما برای اقناع عمومی درمورد اقدام بنزینی نهتنها رئیسجمهور در جمع مردم حاضر نشد بلکه از آن روز تاکنون هر بار که پشت تریبون رفته است حرفهایی زده که بیشتر از التیام، نمکی بوده بر زخم مردم.جناب رئیسجمهور در اولین واکنش آنقدر درخشان! حاضر شدند که حرفشان قطعا به یادگار از دولت دوازدهم در تاریخ و اذهان مردم ثبت شد. وقتی حسن روحانی گفت از زمان افزایش نرخ بنزین خبر نداشته در حالی که از چند روز قبل برخی در شبکههای اجتماعی خبر آن را منتشر کرده بودند، به تمامی استاندارها ابلاغ شده بود و تمامی جایگاهداران هم خبر داشتند آنقدر غیرقابل باور بود که مردم احساس کردند ظرف دو هفته دوباره تحقیر و بیعقل شدهاند.
صحبت دیگر رئیسجمهور البته همین دیروز بود که دوباره یاد گذشته کرد و با پیش کشیدن توافق هستهای برای مردم از خاطراتش با اوباما و گفتوگوی تلفنی سال 92 گفت در حالی که مردم انتظار داشتند او درباره بنزین، گرانیهای تبعی و اینکه چرا سامانه ثبت اعتراض و درخواست بررسی مجدد بسته معیشتی فعال نیست، توضیح دهد.
رئیسجمهور اما نهتنها هیچ اشارهای به این دغدغههای جدی امروز مردم نداشت که دوباره از چگونگی شکلگیری توافقی گفت که امروز نهتنها به شکست انجامیده که باعث شده تحریمها سنگینتر از گذشته بر زندگی مردم سایه بیندازد. او دیروز در همایش بیمه و توسعه گفت مشاوران و همراهانم در سفر نیویورک مرا قانع کردند که برای پیشرفت مذاکرات بهتر است جواب تلفن رئیسجمهور آمریکا را بدهم و این موضوعی بود که مورد تردید من بود، اما وقتی که همه مشاوران و همراهان به اتفاق این نظر را داشتند، قبول کردم. در آخرین لحظاتی که در نیویورک حضور داشتم، رئیسجمهور آمریکا در هتل محل اقامت با من تماس گرفت و پاسخ تلفن او را دادم و این صحبت کوتاه حدودا 20 دقیقهای، یک لوکوموتیو بسیار قوی برای حرکت قطار مذاکره بود.
او همچنین اضافه کرد: «این اقدام باعث شد در کمتر از 100 روز به توافق موقت ژنو دست پیدا کنیم که در این توافق بهطور موقت تحریمها در بسیاری از زمینهها برداشته شد که ازجمله آن این بود که از محل پولهایی که در بانکهای آمریکا بلوکه شده بود، ماهانه 700 میلیون دلار در اختیار ایران قرار میگرفت.»
حسن روحانی اما توضیح نداد که چرا در همان دوران اوباما این توافق به نتیجه مطلوب نرسید و از همان بدو اجرا یعنی در سال 94 ایران با تشدید تحریمها از سوی دولت آمریکا مواجه شد. رئیسجمهور البته حرفهای دیگری هم دراینباره زد و مثلا گفت: «ازجمله توافقهای موقت ژنو این بود که حق غنیسازی ایران به رسمیت شناخته شد، این مهمترین دستاورد در مذاکرات کمتر از 100 روز بود که البته هیچکس حتی کارشناسان دولت هم باور نمیکردند که بتوانیم در مذاکرات از 6 قدرت بزرگ دنیا این امتیاز را بگیریم که ایران در داخل کشور خود حق غنیسازی دارد و این برخلاف آن چیزی بود که در قطعنامههای سازمانملل متحد عنوان شده بود.» یا اینکه تاکید کرد: «در آینده خواهم گفت که با چه دردسرهایی توانستیم برجام را نگه داریم و چه فشارهایی بر ما بود، اما به هر قیمتی بود، نگذاشتم ایران ناقض این توافق باشد.» ولی نگفت چرا یکسال تمام مقابل عهدشکنی تام و تمام آمریکا و سه کشور اروپایی هیچ واکنشی نداده است و تنها نظارهگر بوده تا تحریمها به نهایت اثر خود برسند.
نتایج تلخ تداوم رویاپردازی و قصهگویی
روز گذشته رئیسجمهور داستان مورد علاقه خود را از 6 سال گذشته برای مردم تعریف کرد و ترجیح داد دوباره با همان منطق پیش از توافق، گوشهای از ماجرا را بگیرد و آن را بهعنوان کل مساله به اذهان عمومی معرفی کند. اینکه رئیس دولت فقط از شکلگیری برجام آنهم با روایتی کاریکاتوری سخن بگوید و انگار این را بگیرد که نتیجه همین برجام، سنگینترین تحریمهای تاریخ است درواقع نوعی رویاپردازی و قصهگویی است، نه گزارشدهی براساس واقعیات به مردم و نه حتی روایت صادقانه تاریخ.روحانی در این روایت برجام را به گفتوگوی تلفنی با اوباما معطوف میکند گویی آنکه او و دموکراتهایی مانند اوباما مشکلی با هم ندارند و این تنها دونالد ترامپ و جمهوریخواهان هستند که مانع توافق و شکلگیری رابطه میان ایران و آمریکا هستند، روایتی که از این طرف در داخل کشور دوباره همان بازی انتظار – تعلیق را اجرا میکند و مردم را میبرد به همان فضایی که سال 92 تا 94 میگفتند منتظر بمانید، توافق میکنیم و مشکلات برطرف میشود و تاکید میکند حالا هم منتظر بمانید تا انتخابات اکتبر 2020 آمریکا تا شاید ترامپ انتخابات را به رقیب دموکراتش که احتمالا جو بایدن است ببازد و با قدرت گرفتن دموکراتها دوباره توافقی حاصل شود و... .
از آنجایی میگوییم که این امر یک رویاپردازی است که روحانی بستر وعدهای را فراهم میکند که اساسا روی زمین نیست، یعنی روی هواست، اولا ترامپ امروز در آمریکا بخت اول پیروزی است و این را شخص روحانی و مشاورانش هم احتمالا بهخوبی میدانند و از سوی دیگر هیچ تضمینی وجود ندارد که با آمدن دموکراتها مشکل برجام حل شود، این مساله صرفنظر از این است که همان دموکراتها بودند که بنای این تحریمهای امروز را بنا نهادند و حتی در دوران اجرای برجام در دولت اوباما یعنی سالهای 94 و 95، ایران مکرر تحت تحریم قرار گرفت، برجام در حداقلیترین حالت خود و بیشتر روی کاغذ اجرایی شد و رئیسجمهور حتی در صحن سازمانملل به عدم اجرای این توافق از سوی آمریکا اعتراض کرد.این رفتار از سوی دیگر در خارج از کشور هم برای ایران دارای تبعاتی است، یعنی طرف خارجی وقتی میبیند دولت همچنان با وجود شکست برجام به این میزان شیفته یک توافق شکستخورده است امیدوار میشود که با لطایفالحیلی دوباره ایران را سر میز مذاکره بنشاند یا حداقل از اقدامات جدی برای بهبود وضعیت خود تا انتخابات بعدی آمریکا صرفنظر کند.
برجام موفقیت بود یا کلاهی که سرمان رفت؟
آخــریـن نکــتــه امــا جالبترین اظهارات روحانی است، جایی که او دچار یک تناقض بــزرگ مــیشـــود. رئیسجمهور دیروز بعد از تعریف و تمجیدهایــی که از برجام و گفتوگوی تلفنی خود با اوباما داشت به نکته مهمی اشاره کرد و گفت: «اعلام کردیم که اگر آمریکا همه تحریمها علیه ایران را بردارد، ساعتی بعد میتوانیم ملاقات داشته باشیم، چراکه همه سران 1+5 در نیویورک حضور داشتند، منتها آمریکاییها میخواستند ابتدا ملاقات انجام شود و پس از آن درمورد لغو تحریمها گفتوگو کنند و این به آن معنا بود که میخواستند به هوش ایرانی و ملت ایران تردید وارد کنند، ولی ما حاضر نیستیم که دیگر کلاه سرمان برود.»رئیسجمهور در این سخنان تاکید میکند یکبار کلاه سرش رفته ولی دقیقا توضیح نمیدهد که کجا و چگونه درخصوص رابطه با آمریکا که از آن سخن میگوید کلاه سر دولتش رفته است. از آنجاکه حسن روحانی درخصوص تحریمها سخن میگوید، میتواند این برداشت را داشت که مرجع این سخنان هم مساله رفع تحریمهاست، آنچه در برجام قرار بود رخ دهد که با منطق هم جور درمیآید، چراکه در برجام وعده داده بودند و عمل نکردند و عملا با بدعهدی و نقض توافق، سر تیم مذاکرهکننده کلاه رفت. با همین وصف البته یک سوال مهم پیش میآید و آن این است که دست آخر گفتوگو با اوباما و توافق با آمریکا و دیگر اعضای 1+5 موفقیتآمیز بود یا کلاه سرمان؟
این تناقض بزرگ در سخنان رئیسجمهور که روز گذشته بهسرعت در رسانهها تحتعنوان اعتراف روحانی پخش شد، ازجمله همان بحثهایی است که کارشناسان پیش از این مطرح کرده بودند و میگفتند اگر منطق محکمی از ابتدا بر مذاکرات سوار بود، امروز چنین تناقضاتی پیش نمیآمد.البته روحانی درباره برجام و مذاکرات هستهای و بعدا درخصوص مذاکره با آمریکا از این دست تناقضات غیرقابل هضم زیاد دارد و چندینبار حرفهایی زده که بعدا آنها را نقض کرده است، نکاتی که برخی از آنها در ادامه میآیند.
حسن روحانی رئیسجمهور دیروز در بیستوششمین همایش بیمه و توسعه با اشاره به اعتراضات اخیر گفت: «عدهای از افرادی که در حوادث اخیر دستگیر شدند، بیگناه هستند و باید آزاد شوند، چراکه تخلفی انجام دادهاند که میتوان آنان را بخشید. برای مثال کسی که یک لاستیک را آتش زده نباید در زندان بماند، البته کارش درست نبوده است اما ما نباید سختگیری کنیم.»
روحانی ادامه داد: «همچنین جوانی که فریاد کشیده یا شعاری داده است نباید با او اول با سختگیری رفتار شود اما اگر کسی با سلاح سرد، گرم یا قمه به مردم حمله کرده است یا فروشگاهها را آتش زده و تاراج کرده است، بحث دیگری دارد و باید با آنها برخورد جدی شود که باید بین این افراد تفکیک قائل شد.»
رئیسجمهور تصریح کرد: «قوه قضائیه در این زمینه باید تلاش بیشتری کند تا کسانی که مجرم هستند طبق قانون با آنها رفتار شود اما کسانی که جرم کوچکی دارند باید با رأفت اسلامی با آنها برخورد شده و آزاد شوند، چراکه برخی افراد بهصورت احساسی در این محافل اعتراضی حضور یافتهاند.»
وی گفت: «البته برخی افراد بهصورت سازمانیافته در این حوادث حضور یافتند و اعترافات آنها در آینده پخش میشود که نشاندهنده آن است که آنها بیش از دو سال است که برای این آشوب برنامهریزی کردهاند.»
روحانی ادامه داد: «آنها میخواستند سال گذشته در مقطعی اقدامات خود را انجام دهند اما نشد و همچنین امسال به فکر آن بودند که در اواخر دی، بهمن یا نزدیک انتخابات اقدامات سازمانیافته خود را اجرا کنند، اما زمانی که بحث سهمیهبندی بنزین اعلام شد، اربابان آنها از خارج از کشور گفتند این طرح را اجرا کنند که باید با آنها برخورد شود و قوه قضائیه باید رسیدگی کند.»
رئیسجمهور گفت: «بنده روز گذشته با وزیر کشور ملاقات کردم و وی گزارش مفصلی از کل حوادث به بنده ارائه داد و من دستور دادم هیاتی سهنفره متشکل از معاون حقوقی رئیسجمهور، وزیر کشور و وزیر دادگستری تشکیل شود و همه موارد و حوادث مذکور را بررسی کنند و در اسرعوقت به ما گزارش دهند.»
وی گفت: «ممکن است فردی در حوادث اخیر کشته شده باشد که عابر بوده یا آنکه خواسته از اموال خود دفاع کند که باید این مسائل کاملا روشن و شفاف شود. همچنین یک نفر از کسانی که تیراندازی میکرد از نظر پزشکی قانونی مشخص است که از چه نوع گلولهای استفاده کرده و این گلوله در اختیار سپاه، بسیج و نیروی انتظامی نیست و کاملا مشخص نیست که شکاری یا غیرشکاری بوده است.»
روحانی تاکید کرد: «کسانی که در این حوادث بیگناه از دست رفتهاند باید به آنها رسیدگی شود و همه یکسان نیستند و اگر در شهر ما کسی کشته شده فوری نباید بگوییم وی آشوبگر بوده است، چراکه ممکن است فردی در این حوادث کشته شده باشد اما هیچ نقشی در آشوبگریها نداشته و بیتقصیر بوده باشد.»
رئیسجمهور خاطرنشان کرد: «بنده از این هیات سهنفره میخواهم هرچه سریعتر گزارش نهایی را تهیه و به بنده ارائه کنند و اگر کسی مقصر نبوده و خسارت دیده است، باید مسئولان بیمه به آنها در اسرعوقت کمک کنند.»
امکانپذیر نیست مگر با فتوشاپ
در کشاکش گفتوگوهای محمدجواد ظریف با فرانسوی ها روحانی ناگهان از ملاقات و مذاکره با «هر کسی» سخن گفت. چهارم شهریورماه او گفت: «اگر بدانم که به جلسهای بروم و با کسی ملاقات کنم که در نتیجه کشور آباد شده و مشکلات مردم حل میشود، دریغ نمیکنم؛ اصل منافع ملی ماست.» این مواضع که انتقادهای زیادی را بهدنبال داشت، ساعاتی بعد با واکنش تندی از جانب آمریکا مواجه شد. همان شب و در نشست خبری ترامپ و مکرون در حاشیه اجلاس گروه هفت، رئیسجمهور آمریکا با بیان اینکه «بهدنبال دستیابی به تضمینی هستیم که ایران به سلاح هستهای دست پیدا نکند»، تصریح کرد: «ما میخواهیم ایران موشکهای بالستیک نداشته باشد.» او همچنین به مساله دیدار با حسن روحانی هم اشاره کرد و با مدنظر داشتن سخن چند روز قبل خود که گفته بود «ایرانیها بهدنبال دیدار با من هستند اما هنوز برای برگزاری این دیدار زود است»، ابراز کرد حسن روحانی خواهان دیدار با وی شده است. اظهارات صریح ترامپ خیلی زود روحانی را به واکنش واداشت و او 24 ساعت بعد، بهکلی از گفتههای روز قبلش عقبنشینی کرد و گفت: «اگر کسی بخواهد با حسن روحانی عکس بگیرد، امکانپذیر نیست البته فتوشاپ آن شدنی است مگر آنکه همه تحریمهای ظالمانه را بردارند و به حقوق ملت ایران احترام بگذارند.»
مگر دیوانهاند که مذاکره کنند؟
ماجرای بستن با کدخدا احتمالا تا روزی که این دولت سر کار است از اذهان پاک نمیشود. حسن روحانی در رقابتهای انتخابات 92 درباره نحوه پیشبرد مذاکرات هستهای گفت: «مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست، چراکه اروپاییها بهدنبال آقا اجازه از آمریکا هستند. آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است و دولت بعد با رعایت خطوطقرمز میتواند این رابطه را برقرار کند.» روحانی اگرچه قریب به همین مضمون را در بعدها هم بر زبان جاری میکرد اما رفتهرفته واقعیتهای حاکم بر محیط سیاست خارجی خود را بر احساسات و آرزوهای روحانی تحمیل کرد و درنهایت او را بهجایی رساند که در آبانماه 96 درخصوص پیشنهادهای واشنگتن به پیونگیانگ برای مذاکره بگوید: «کشورها مگر دیوانه شدهاند که با شما مذاکره کنند؛ شما مذاکره دیروز را علنی زیرپا میگذارید و به مذاکره امضاشدهای که به تایید شورای امنیت سازمانملل رسیده، بیاعتنا هستید.»روحانی همچنین در حالی که نقش مستقلی برای اروپاییها در مذاکرات قائل نبود و آنها را «آقا اجازه» و دنبالهرو آمریکا میدانست بعد از خروج آمریکا از برجام به سمت اروپا روی آورد و ضمن حمله به آمریکا مدعی شد اگر آنها آنچه را ما در برجام میخواهیم تامین و تضمین کنند در برجام میمانیم! اتفاقی که تا امروز نیفتاده و به شرایطی منتهی شده که رئیسجمهور اذعان میکند، کلاه سرمان رفت.
مسئولیت مذاکرات با من است
«دولت در سیاست خارجی چقدر اختیار دارد؟» این سوالی است که رئیسجمهور اردیبهشتماه امسال در دیدار رمضانی با تعدادی از فعالان سیاسی مطرح کرد و ادامه داد: «اوباما رئیسجمهوری آمریکا ۱۹ بار از من تقاضای ملاقات کرد، ولی دولت اختیار پاسخش را نداشت.» روحانی در این دیدار تلویحا این مساله را بیان کرد که اگر در سیاست خارجی اختیارات لازم را داشت، میتوانست با اوباما وارد مذاکره شده و تا پیش از روی کارآمدن ترامپ، مشکلات را رفع کند! او البته ترجیح داد این سوال را بدون پاسخ بگذارد که مگر با اوباما تا سطح روسایجمهور دو کشور مذاکره و گفتوگو صورت نگرفت و مگر توافق هم حاصل نشد و این توافق مگر به اجرا درنیامد؟ مذاکره آنطور که روحانی دیروز گفت –در تناقض با مواضع چند ماه پیشش- و بهگونهای افتخارآمیز هم از آن یاد کرد به کرات انجام شد اما نتیجهای نداشت. روحانی که شهریورماه 93 در چهارمین نشست خبری خود گفته بود «دولت و رئیسجمهور مسئول مذاکرات است و من مسئولیت تمام کارها را برعهده میگیرم»، وقتی دیوارههای برجام ترک خورد و ناکارآمدی توافق هستهای در حل مشکلات کشور عیان شد، ترجیح داد برای شکست ایده مرکزی دولتش بهدنبال شریک بگردد و اساس پروژه برجام را محصول مدیریت نظام تلقی کند و در این مسیر از رهبری هزینه کند؛ موضوعی که در ایام شکست برجام بارها در ادبیات روحانی مشاهده شد.
از کمکحال دولت تا دولت تفنگدار
نوع مواجهه دولت با سپاه نمونه دیگری است که رفتاری متناقض را در کارنامه روحانی به تصویر میکشد. حسن روحانی ۲۵ شهریور ۹۲ در جمع فرماندهان سپاه با حمایت سفت و سخت از سپاه پاسداران گفته بود: «من شایعاتی را که درباره سپاه مطرح میشود اصلا قبول ندارم که میخواهند سپاه را رقیب مردم قرار دهند، سپاه رقیب مردم و بخش خصوصی نیست؛ سپاه پیمانکاری همانند پیمانکارهای معمولی نیست و نبوده. سپاه امروز باید پروژههای بسیار مهمی را که بخش خصوصی قادر به انجام آن نیست، انجام دهد. سپاه باید آستین را بالا بزند و بخشی از بار دولت را بر دوش بگیرد.» این اظهارات در حالی بیان شد که بعدها اخباری متناقض درخصوص نظر روحانی نسبت به سپاه و فعالیتهای اقتصادی آن به گوش رسید. کار، بعدها تا جایی پیش رفت که او اول تیرماه 96 در ضیافت افطار با فعالان اقتصادی با ادبیاتی بیسابقه بر سپاه تاخت و گفت: «بخشی از اقتصاد دست یک دولت بیتفنگ بود که آن را به یک دولت با تفنگ تحویل دادیم. این اقتصاد و خصوصیسازی نیست. از آن دولتی که تفنگ نداشت، میترسیدند، چه برسد به اینکه اقتصاد را به دولتی دادیم که هم تفنگ و هم رسانه را در اختیار دارد و همهچیز دارد و کسی جرأت ندارد با آنها رقابت کند.»
از رکود عبور کردیم، نکردیم...
ماجرای دنبالهدار «رکود» اگر مکتوب شده بود، مثنوی هفتادمنی میشد که اول تا آخر آن پر بود از پارادوکسهای اعضای دولتهای یازدهم و دوازدهم. در همین موضوع محمدباقر نوبخت 24 بهمن 92 گفت «اقتصاد ایران سال 93 از رکود خارج میشود» و چندیبعد یعنی 15 شهریور 93 هم حسن روحانی رسما به ملت ایران اعلام کرد «ما خوشبختانه از رکود عبور کردیم»، اما این فقط یکطرف ماجرا بود، چراکه اسحاق جهانگیری 19 بهمن همان سال گفت «در تلاش هستیم تا از رکود خارج شویم» و کمی بعدتر در هشتم شهریور 94 طیبنیا، وزیر وقت اقتصادی هم تاکید کرد «در حال خروج از رکود هستیم». این ماجرا به همینجا ختم نشد، چراکه روحانی 18 مهر 94 گفت «ما از رکود خارج شدیم» و در بهمنماه هم بر این گفته اصرار ورزید و اظهار داشت «معضل رکود را حل کردیم»، اما سال بعد از آن یعنی 27 تیرماه 95 به رسانهها گفت «ما امروز در ایران مشکلی بهنام رکود داریم».
او 6 شهریور 97 هم که برای پاسخگویی به سوالات نمایندگان به مجلس رفته بود، دراینباره گفت: «با توجه به تحقق رشد اقتصادی مثبت در 9 فصل متوالی از فصل چهارم سال 94 تا پایان سال 96 میتوان استنباط کرد اقتصاد در شرایط رکودی قرار ندارد.» او البته در ادامه کلا منکر وجود رکود اقتصادی در کشور شد و اضافه کرد: «در هیچ سالی از فعالیت دولت، اقتصاد ایران شاهد رکود نبوده است!»
وعده ۱۰۰ روزه روحانی!
در حالی که حسن روحانی در اولین برنامه تبلیغاتیاش در رسانه ملی در هفتم خرداد سال 92 مقابل دوربین قرار گرفت و گفت «راهحلهای کوتاهمدت یکماه و 100روزه برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر و امید پیشینی شده است که با این برنامه ما میتوانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم»، او بعدها به کل منکر گفتههایش شد و اینطور ادعا کرد که 100 روز مورد اشارهاش صرفا برای ارائه گزارشی از وضعیت کشور بوده است. چند سال بعد در آستانه انتخابات ریاستجمهوری، افکارعمومی که یکبار کلاه وعده 100روزه بر سرش رفته بود، روحانی را اینبار وادار به پاسخگویی کرد. رئیسجمهور که تلاش داشت مجددا اقبال جامعه را به خود جلب کند، ناگزیر از پاسخگویی دراینباره توضیح داد: «من حافظهام کم نیست، من میدانم چه گفتم، من گفتم در پایان 100 روز اعلام میکنم چهکار کردم. مگر مشکلات در 100 روز حل میشود؟ کسی این را میگوید که عقل نداشته باشد. مشکلات اقتصادی 100 سال دیگر هم حل نمیشود. یک دروغ بزرگ در برخی روزنامهها و سایتها پخش میشود که دروغ است. من کی گفتم مشکلات را 100روزه حل میکنم؟ من گفتم اگر در انتخابات موفق شوم، کارهایی را که در 100 روز حل کردم، اعلام میکنم. کسی که میگفت مشکلات را یکشبه حل میکنم، یکی دیگر بود، نه من!»