به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اعتراضات در ایران نسبت به افزایش قیمت بنزین، محمل مناسبی برای موج تبلیغی رسانههای بیگانه علیه جمهوری اسلامی فراهم کرد. در این میان رسانههایی چون تلویزیون فارسیزبان منصوب به خاندان آلسعود (ایران اینترنشنال) از ابتدا بهصراحت هدف خود را براندازی نظام جمهوری اسلامی اعلام کردهاند. اما بیبیسی اگر در هدف پیشگام این رسانهها محسوب میشود ولی همواره مدعی سطحی حرفهای برای خود بوده و متظاهر به رعایت اصول و قواعد خبررسانی است. اگرچه در این تظاهر همواره از ترفندهای رسانهای برای القای مطلوبات خود به مخاطب بهره برده است. از این رو رسانههایی چون ایران اینترنشنال که از زمان تاسیس مترصد فرصتی برای براندازی نظام بودند، بدیهی است بیآنکه ابایی داشته باشند به تشویق اغتشاشگران بپردازند. در این میان بیبیسی فارسی نیز عنان نگاه حرفهای به رسانه را بهوضوح بیش از پیش از کف داد و به اتاق جنگ و هدایت عملیات آشوب علیه نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد.
بیبیسی فارسی از آغاز اعتراضات به افزایش قیمت بنزین، چنان ذوق زده شد که در خبری فوری اعلام کرد که برنامههای خود را سه ساعت زودتر از معمول آغاز خواهد کرد. برنامههایی که پوشش ویژه تلویزیون بیبیسی فارسی از اعتراضات ایران خوانده شد و پیش از آغاز پخش زنده بخش تلویزیونی رسانه خاندان سلطنتی انگلستان نیز در فضای مجازی (پیج اینستاگرام و کانال تلگرامی) با آب و تاب فراوان پیگیری میشد. بیبیسی از همان دقایق اولیه پیامگیر تلگرام و شمارهای برای ارسال تصاویر در واتساپ اعلام کرد و با پخش فیلمهایی که محتوای آنها با توضیحات گویندگان بیبیسی همخوانی نداشت و در تصاویری نامفهوم خلاصه میشد، سعی در تهییج مردم داشت. توضیحاتی که اشاره به افزایش کشتهها و سرنوشت نامعلوم مجروحان و بهطور کلی بهقول گزارشگر بیبیسی، شمشیر از رو بسته شده علیه معترضان حکایت داشت! رسانه خاندان سلطنتی انگلستان اگرچه تصاویری از خشونت اشرار نشان میداد، ولی به عناوین مختلف از آنچه «خشونت عریان حکومت» میخواند، سخن میگفت.
عدم هماهنگی تصاویر با روایتهای همزمان پخش شده از بیبیسی چنان مشهود است که حتی صدای برخی تحلیلگران این شبکه را هم درمیآورد. بهعنوان مثال یکی از اقتصاددانان پیش از آنکه بحث اقتصادی خود درخصوص افزایش قیمت بنزین را آغاز کند، معترض میشود که چرا وقتی میخواهد ابعاد اقتصادی را شرح دهد، بیبیسی تصاویر سیاسی به نمایش میگذارد و میخواهد تصویر اصلاح شود. اگرچه اصلاحی در کار نیست و فیلمهایی از اقدامات خشونتآمیز پسزمینه گفتوگوی تلفنی وی میشود.
در اولین روز اعتراضات، مجری بیبیسی در توصیف اعتراضات نسبت به افزایش قیمت بنزین از دود، خون، خشونت و کشتار در ایران میگوید و دکلمهاش را به این سوال که چه نهادی پاسخ کاسه صبر لبریز شده مردم را میدهد، در ادامه میگوید از این راه ضمن تهییج مخاطبان، نظام جمهوری اسلامی را در بنبست توصیف کرده و ادعای سرکوب مردم را طرح میکند. بیبیسی برای اثبات ادعای خود فیلمی کوتاه به نمایش میگذارد. فیلمی که با عنوان شلیک گسترده نیروی انتظامی به مردم به استقبال آن میرود و جالب اینکه در فیلم 17 ثانیهای ادعایی تنها تصاویری که پخش میشود حرکت آرام 7-6 نفر در خیابانی خلوت است که به جمعی حدود 10 نفره ختم میشود و در این میان روایتگر فیلم با هیجان و فریاد در این 17 ثانیه، 6 بار از واژه مردم استفاده میکند.
آموزش و تاکیدات گسترده بر ضبط تصاویر یکی از محتواهای پرتکرار بیبیسی در روزهای گذشته است. بیبیسی فارسی بخش وسیعی از تبلیغات خود را به این مساله اختصاص داد و تاکید کرد از طریق این تصاویر میتوان وجهه بینالمللی جمهوری اسلامی را زیر سوال برد.مجریان بیبیسی در طول این مدت بهصراحت نسبت به عدم بازتاب اعتراضات ایران در رسانههای بینالمللی اعتراض کردند. آنها بیش از هرکسی میدانستند که ادعای وقوع انقلاب در ایران و گستردگی اغتشاشات برای باورپذیری، باید بازتاب بیشتری پیدا کند. از این رو معترضانه بهعناوین مختلف تصریح کردند وقتی رسانههای بینالمللی را میبینیم بیشتر تحولات هنگکنگ، شیلی و درمورد خاورمیانه عراق و لبنان بازتاب پیدا کرده است و حتی کشورهای اروپایی خیلی واکنشی نداشتند و سیاستمداران آمریکا هم آنطور که باید مشهود به حمایت از اغتشاشات نپرداختند.
در همین راستا بهعنوان نمونه میتوان به گزارشنویسی رعنا رحیمپور، یکی از مجریان بیبیسی فارسی، برای بخش انگلیسی بیبیسی اشاره کرد.در طول این مدت تقریبا در بخشهای خبری و گفتوگوهای پخش شده از بیبیسی فارسی برای حفظ نقاب حرفهای یک زوج یا سهگانهای از میهمانان دعوت میشدند، اقدامی که مسبوق به سابقه هم بود و معمولا از این جهت صورت میگیرد که نظرات مخالف و موافق شنیده شود. جالب اینکه در این مدت یا هر دو میهمان همنظر با بیبیسی یعنی موافق براندازی و وقوع انقلاب در ایران و به بنبست رسیدن جمهوری اسلامی بودند، یا اگر هم معدود افرادی به جهت حفظ ظاهر بهعنوان مخالف دعوت شده بودند که اعتراضات خشونتآمیز در ایران را محکوم میکردند یا فرصت صحبتی بسیار کوتاه داشتند یا اینکه کلامشان با الفاظ تحقیرآمیز مجریان بیبیسی قطع و تریبون به طرف مقابل داده میشد.
بهعنوان نمونه کارشناسی در بیبیسی تنها از ضرورت اصلاح مصرف سوخت در ایران سخن گفت و مجری بیبیسی با تاکید بر اینکه «اینجا هزار نکته باریکتر از مو وجود دارد، ولی من نمیخواهم جوابش را بدهم» تریبون را در اختیار میهمان دیگر میگذارد که بهاصطلاح با فرصتی چندین برابری با کلمات دهان او را ببندد و جالب اینکه روال بهگونهای پیش میرود که او نیز چارهای ندارد جز اینکه از موضع خود عقبنشینی کند! در نمونهای دیگر رحیمپور، یکی از مجریان بیبیسی فارسی در مقابل داریوش سجادی که معتقد بود وقتی اعتراضات به خشونت کشیده شود هر حکومتی حق مقابله دارد، تصریح میکند مردم فرصت اعتراضی جز کشته شدن ندارند! یا در نمونهای دیگر احسان سلطانی میگوید هر حکومتی بهطور طبیعی صدایی که با خشونت رفتار کند را برنمیتابد و مجری عصبی بیبیسی عتابگونه از او میپرسد «حکومت ایران صدایی که بدون خشونت برخورد کند را برمیتابد؟!» تا کارشناس تلفنی بیبیسی فارسی از ایتالیا حساب کار خودش را کند و در راستای خط مطلوب بیبیسی سخن بگوید.گزارشهای یکجانبه بیبیسی چنان از سطح حرفهای و القای اهداف، به سطح مبارزه آشکار با جمهوری اسلامی رسید که صدای برخی همراهان همیشگی بیبیسی را هم درآورد و جالب اینکه مجری بیبیسی عدم رعایت اصول رسانه را به ممنوعیت حضورش در ایران نسبت داد و تاکید کرد اگر راست میگویند این امکان فراهم شود بیبیسی بهصورت مستقیم از میدان انقلاب گزارش بگیرد!
در این میان گافهای ناشی از هیجانزدگی بیبیسی نیز قابل تأمل است. در همین راستا میتوان به شاهد عینی ادعاییاش از مشهد اشاره کرد که گزارشش را با اعلام تاریخ شروع میکند و با لهجه انگلیسی-فارسی میگوید «امروز 17 نوامبر 2019»! در نمونهای دیگر فیلمی از خیابان معالیآباد شیراز پخش میشود که مجری بیبیسی با عنوان تصاویری از آتشزدن بانکها در شیراز به استقبال آن میرود و بعد از پخش تصاویر مجری بیبیسی تاکید میکند: «این تصاویر را یکی از بینندگان ما از مشهد برای بیبیسی فرستاده بود.»آنچه در ادامه میآید حاصل بررسیهای «فرهیختگان» درخصوص بخشی از عملکرد تلویزیونهای بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال در هفته گذشته است.
تلاش برای تطهیر پهلوی
بیبیسی فارسی از همان ساعات اولیه اعتراضات تاکید میکند که اگر اعتراضات (خشونتآمیز) رهبری نداشته باشد به نتیجه مطلوب (از نگاه بیبیسی یعنی براندازی نظام جمهوری اسلامی) نخواهد رسید. در همین راستا، اگرچه امثال علی مزروعی ابراز تاسف میکنند که آلترناتیو قوی در میان خارجنشینان علیه نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد، با این حال چند ساعتی بیشتر از آغاز پخش پوشش ویژه اعتراضات توسط بیبیسی نگذشته بود که رسانه خاندان سلطنتی انگلیس تمرکز ویژه گزارشش را بر توئیت رضا پهلوی میگذارد تا بار دیگر از رهبر اپوزیسیون- از نگاه خودش- رونمایی کند. بیبیسی پیش از این نیز بقایای پهلوی را رهبر اپوزیسیون ایران خوانده بود.
همزمان با رونمایی تکراری از رهبر اپوزیسیون ایران توسط بیبیسی، این شبکه تلویزیونی در گزارشهای پیاپی بیآنکه نریشن با تصاویر مرتبط باشد از کشتار در ایران میگوید و مدعی حضور «گسترده مردم» برای گرفتن پایگاههای نیروی انتظامی میشود. در همین راستا، بیبیسی فارسی دوشنبه 27 آبان 1398، در یکی از بخشهای خبری خود تریبون را در اختیار امیرحسین اعتمادی قرار میدهد. اعتمادی از «سازمان دانشآموختگان لیبرال ایران» معرفی میشود. کسی که در حال حاضر ساکن واشنگتن دیسی آمریکاست و دبیرکلی این سازمان ضدانقلاب را برعهده دارد. البته از موسسان گروه سلطنتطلب فرشگرد نیز محسوب میشود.
گروه سلطنتطلب موسوم به فرشگرد با حمایت مستقیم رضا پهلوی بهمنظور حمایت از وی و خاندان بر باد رفتهاش و با هدف آشکار براندازی نظام جمهوری اسلامی اواخر شهریور 97 اعلام موجودیت کرد؛ اعلام موجودیتی که با استقبال گسترده رسانههای اپوزیسیون از جمله بیبیسی، صدای آمریکا، ایران اینترنشنال و... روبهرو شد. البته فحاشیهای اعضای 40نفره این گروه سکولار سلطنتطلب خیلی زود سکه آنان را در میان اپوزیسیون نیز از رونق انداخت. این گروهک اپوزیسیون از همان ابتدا علاوهبر بقایای پهلوی تحت حمایت رژیم صهیونیستی نیز قرار گرفت. تا آنجا که وزارت خارجه رژیم صهیونیستی به حمایت رسمی از آنان پرداخت. امیرحسین اعتمادی از موسسان فرشگرد، جزء خارجنشینانی بود که در سال 95 تلاش بسیاری برای ارتباطگیری با دونالد ترامپ کردند. درنهایت در نامه مضحکی به وی، هممیهنان خود را داعشی خواندند و خواستار افزایش تحریمها علیه مردم ایران توسط آمریکا جهت تحت فشار قرار گرفتن ملت شدند!
اعتمادی در این برنامه بیبیسی، اعتراضات در ایران را دارای رهبر ملی و میدانی میخواند و برای اثبات ادعایش بیبیسی را نیز مورد عتاب قرار میدهد و به اصطلاح دعوایی زرگری با عوامل رسانه سلطنتی انگلیس به راه میاندازد که چرا تصاویری از حمایت گسترده مردم ایران از خاندان پهلوی پخش نکرده است!اعتمادی در ادعایی مضحک میگوید اعتراضات از پاسارگاد در سال 95 تا آبان 98 و واقعیت موجود در خیابانهای ایران حاکی از این است که مردم نام رهبرشان یعنی پهلوی را صدا میزنند! و تصریح میکند: «مگر رهبران میدانی باید قابلشناسایی باشند، مگر بدون رهبر میدانی اعتراضات را میتوان در چندین شهر سازماندهی کرد؟... » اعتمادی ابایی ندارد که بگوید بیش از دوسال برای این اعتراضات توسط ضدانقلاب سازماندهی، برنامهریزی و عملیات و حتی شعارنویسی و برچسبنویسی شده است. تا آنجا که تمام نافرمانیهای مدنی که استراتژی رضا پهلوی طی 40 سال بوده است، در دو، سه سال گذشته در ایران پیاده شده تا امروز به اینجا رسیده است. اعتمادی طبیعتا سعی دارد چند نفر از بقایای تاریخ گذشته پهلوی را، خیلی جدی ترسیم کند و از آب گلآلود پیش آمده برای امیال خود شاهماهی شکار کند. از این رو یادآور میشود آنها جزء کسانی بودند که در طول سالها خواستار فشار حداکثری روی جمهوری اسلامی شدهاند. جالب آنکه مجری بیبیسی با ژست اصول رسانه و بیطرفی از وی میپرسد با این حال شما مسئولیت بخشی از خونهایی را که ریخته شده، برعهده میگیرید؟ که باز همان دعوای زرگری اینبار به نفع شانتاژ علیه جمهوری اسلامی رخ میدهد. مجری رسانه سلطنتی انگلستان بهصراحت میگوید ما سوالی میپرسیم که مورد قبولمان نیست: «خیلیها معتقدند همه مسئولیت برعهده حکومت ایران است! شما هم بگویید به نظرتان مسئولیت با چه کسی است؟!»
البته در این بازی رسانهای بیبیسی، برای حفظ ژست رسانهای در مقابل زمان طولانی اختصاص یافته به این سلطنتطلب سکولار، چند ثانیهای با سینا عضدی، پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک و دیپلماسی دانشگاه فلوریدای جنوبی، صحبت میکند و میگوید که به نظرش مردم ایران دلایل انقلاب 57 را فراموش نکردهاند و افزایش قیمت بنزین سیاست درستی بود که شاید به زمان و نحوه اجرای آن انتقاد وارد باشد و از سوی دیگر اقدامات اشرار را نیز خشونتطلبی میخواند و به همین دلایل است که فرصتی برای سخن گفتن پیدا نمیکند!خط تبلیغی بیبیسی برای تطهیر عملکرد پهلوی تا آنجا پیش میرود که فرناز قاضیزاده، از مجریان بیبیسی در برنامه صفحه 2 آخر هفته، نقش پهلوی اول را در مدرنسازی ایران غیرقابلانکار میخواند و از سوی دیگر با ادعای ناکارآمدی نظام تاکید میشود که جمهوری اسلامی یک حکومت کهنه است که ربطی به دنیای امروز ندارد و از این رو محکوم به شکست است.
در این راستا، حجت کلاشی، سلطنتطلب و پانایرانیست دوآتشه نیز به کمک این خط بیبیسی میآید و وقتی حتی فردی مانند علیجانی در مخالفت با عملکرد پهلوی به تاسیس حزب رستاخیز اشاره میکند، مجری تاکید میکند «ایران در آن حالت عشیرهای که آن زمان داشته برای دموکراتیک شدن آماده نبوده و باید از بالا هدایت میشد!» از این رو با تاکیدات بیبیسی و توجیهات کلاشی رضا پهلوی بهعنوان آلترناتیو علیه جمهوری اسلامی معرفی میشود و تنها راه امتحان پس داده در مقابل مردم ایران بازگشت به 41 سال پیش و پذیرش حکومت سلطنتی خوانده میشود. نکته قابلتامل اینکه وقتی علیجانی از دیکتاتوری رژیم سلطنتی پهلوی میگوید توسط کلاشی تاکید میشود که شما در رسانه کشوری که سیستمش پادشاهی است صحبت میکنید!
اعتراض نه؛ انقلاب!
بیبیسی فارسی همچون دیگر رسانههای لندن و نیویورکنشین معاند نظام تلاش میکرد با به حاشیهراندن اعتراضات نسبت به افزایش قیمت بنزین، آن را به اعتراض به کلیت نظام نسبت دهد. بهعنوان نمونه در گزارشی مدعی میشود: «بهنظر میرسد شعارهایی که از سال ۱۳۹۶ تا به امروز ادامه یافته، بهنحوی حاکی از نارضایتی از«کلیت حاکمیت» است.» بیبیسی ساعاتی پس از اعتراضات، تبلیغات گسترده خود را بر بیپایان خواندن اعتراضات و منتهی شدن آن به انقلاب و براندازی نظام متمرکز میکند. تا آنجا که در گزارشهای مختلف، اعتراضات را «آب رفته»ای میخواند که دیگر به جوی آرامش بر نخواهد گشت.
بررسیهای «فرهیختگان» نشان میدهد بیبیسی تنها در روز دوشنبه 27 آبان، بیش از 12 تحلیل منتشر کرده تا مخاطبانش به این نتیجه برسند اتفاقی که در ایران درحال رخ دادن است، رخدادی مشابه سال 57 است و بهاصطلاح خود «شورش فرودستان» را در مقابل «انقلاب مستضعفان» قرار دهد! عباراتی پرتکرار که در بخشهای مختلف خبری بیبیسی در روزهای گذشته مکرر به گوش رسید. بهعنوان نمونه جمالالدین موسوی، یکی از مجریان بیبیسی فارسی، با تاکیدات پیاپی تکرار میکند که این انقلاب را انقلاب کوخنشینان لقب داده بودند و حالا افرادی که زیر هزینههای کمرشکن زندگی ماندند در مقابل ماشین سرکوب ایستادند! بهعبارتی دیگر خط تبلیغی بیبیسی فارسی به عناوین مختلف تاکید دارد اعتراضات به افزایش قیمت بنزین مشابه هیچ اعتراض دیگری جز انقلاب نیست و براساس این مدعا تاکید میکند اعتراضات مدنی سالها پیش ایران به «انقلاب گرسنگان» رسیده است! جالب اینکه اگر بهاصطلاح کارشناسی در بیبیسی معتقد بود شرایط در ایران بهزودی عادی خواهد شد و دامنهدار بودن اعتراضات را بعید میدانست، کلامش با «بسیارخب»های پیاپی مجریان بیبیسی قطع میشد.در همین راستا بیبیسی یکی از تمرکزات ویژه خود را بر تبلیغ درخصوص سرعت گسترش اعتراضات میگذارد و با فراگیر خواندن اعتراضات به عناوین مختلف تاکید میکند موضوع اعتراضات ربطی به افزایش قیمت بنزین نداشته و براندازی کلیت نظام هدف مردم ایران است! از این رو حسن شریعتمداری بهعنوان دبیرکل مدیریت شورای گذار، میهمان بیبیسی میشود و تاکید میکند مردم گذار از کلیت نظام را خواستار هستند و جالب و البته خندهآور اینکه در راستای اثبات ادعایش تنها استدلالش این است که در آذربایجان برخی شعار «...» سر دادهاند! شریعتمداری اعتراضات را «خیزش سراسری» میخواند و مردم را امیدوار به براندازی! اگرچه در این ادعا آنقدر مطمئن نیست و از این رو تاکید میکند اگر مردم «بیش از هفتهها در خیابان بمانند به خواسته خود (براندازی) خواهند رسید!»
عمار ملکی که ارتباطات وی با سازمان منافقین نیز از سالها پیش آشکار شده است، به کمک این خط تبلیغی بیبیسی فارسی میآید و مدعی میشود مردم به این نتیجه رسیدند که بدون یک تغییر ساختاری نمیتوان از مشکلات خلاص شد. جالب اینکه ملکی مشکلات معیشتی را نیز در حاشیه قرار میدهد و از مشکلات ایران با دنیا در منطقه سخن میگوید! مهدی مهدویآزاد هم اعتراضات با ریشه معیشتی را یک بمبساعتی میخواند و در ادامه با مقایسه ایران و سودان و اعتراضات در این کشور با گرانشدن نان، اعتراضات در ایران را منتهی به انقلاب توصیف میکند.حسین قاضیان نیز بهعنوان جامعهشناس، تاکیدات بیبیسی فارسی مبنیبر افزایش تناوبی اعتراضات و زیر سوال رفتن مشروعیت نظام را تایید میکند و براساس همین مدعا تاکید میکند موضوع سادهای مانند افزایش قیمت بنزین میتواند تا براندازی نظام پیش رود.
قاضیان با مقایسه اعتراضات با انقلاب سال 57، ادعا میکند شرایط اعتراضات مردم مشابه سال 57 است و میگوید: «همانگونه که مردم در زمان شاه حاضر شدند از یک واقعهای که در خیابان رخداد تا پایین آوردن کل نظام پهلوی پیش روند، امروز نیز براندازی نظام جمهوری اسلامی رخ خواهد داد! وی درصدد است از این عبارات با یک تیر به سه نشان برسد؛ از سویی پهلوی را تطهیر کرده باشد، از سوی دیگر انقلاب اسلامی مردم ایران را بیهدف و بیاساس جلوه دهد و از سویی دیگر مشروعیت و پایههای نظام جمهوری اسلامی را سست ترسیم کند! رضا علیجانی، فعال ملیمذهبی پاریسنشین نیز با مقایسه اوضاع ایران با سال 57 مدعی میشود مردم در سال 57 چه نمیخواهیم را میدانستند و چه بخواهیم را نه، ولی حالا چه بخواهیم را میدانند و چگونه بخواهیم را نمیدانند!محسن کدیور نیز مدعی انسداد جمهوری اسلامی میشود و با اینکه میگوید بهعلت قطعی اینترنت از اوضاع هیچ خبری ندارد، مدعی میشود اعتراضات اصل نظام را نشانه رفته است! مجتبی واحدی نیز تاکید دارد شرایط دیگر به قبل از اعتراضات باز نخواهد گشت و بهعبارتی آرامش به ایران باز نمیگردد!
تطهیر بدعهدی آمریکا در برجام
در بلبشوی عنان از کف دادن بیبیسی و تلاشش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی گریزی هم به مذاکرات زده میشود و پذیرش شرایط تحمیلی مذاکرات در بنبست ترسیمی بیبیسی نهتنها با گزارشها، تصاویر و ترفندهای رسانهای بلکه بهصراحت به مخاطب القا میشود. نکته قابل تأمل اینکه معاندان نظام که در بیبیسی کارشناس خوانده میشوند نیز در طول این مدت شعفانگیز از اثرگذاری تحریمها سخن میگفتند. بهعنوان نمونه یکی از این تحلیلگران بیبیسی مدعی شد: «مقامات ارشد ایران باید اذعان کنند که محاسبه دشمن، برای دامن زدن به نارضایتی شهروندان به وسیله تحریمها و کشاندن جوانان به خیابانها، درست از آب درآمده است!» از سوی دیگر تطهیر بدعهدی آمریکا در برجام بهعنوان یکی از اهداف بیبیسی فارسی دنبال شد. تا آنجا که بیبیسی در گفتوگوهای مختلف تاکید دارد که «رهبری ایران جایی برای مذاکره با آمریکا نگذاشته بود.»
در همین راستا، محسن میلانی، مدیر مرکز تحقیقات استراتژیک و دیپلماسی دانشگاه فلوریدا تاکید میکند تا زمانی که ایران پای میز مذاکره با آمریکا ننشیند و درهای ایران به روی جهان باز نشود هر روز وضع ایران بدتر خواهد شد. رضا علیجانی، فعال ملی مذهبی پاریسنشین مدعی میشود اگرچه برجام اقتصاد ایران را به بنبست کشاند ولی حتی ترامپ برای حفظ برجام تلاش کرد و این حاکمیت ایران بود که نپذیرفت! در نمونهای دیگر مجری بیبیسی جهت تطهیر اپوزیسیون از عباس میلانی میپرسد: «میتوان بخشی از مسئولیت را متوجه کسانی دانست که مثلا از تحریم ایران حمایت کردند» و میلانی تاکید میکند ایران اگر با آمریکا مذاکره میکرد میتوانست این تحریمها را رفع کند!
سردرگمی بیبیسی از قطع اینترنت
قطع شدن اینترنت در ایران نیز بهوضوح نقشههای بیبیسی را نقش بر آب میکند. بیبیسی فارسی خشم خود از اینترنت ملی ایران را با فیلترنت خواندن آن به تصویر میکشد. از سوی دیگر تحریمهای آمریکا را باعث بومی شدن ارتباطات در ایران و راحتتر فراهم شدن امکان قطع اینترنت میخواند. اگرچه از سوی دیگر تلاش میکند با سخن گفتن از تلاش آمریکا از گردش آزاد اطلاعات از تیزی انگشت اتهامی که خودش بهسوی ایالات متحده گرفته، بکاهد. تلاش برای دور زدن قطع اینترنت و فراهم کردن دسترسی به نت خارج از فضای ساختار زیرساخت اینترنت ازجمله تلاشهای مشهود بیبیسی است که از سردرگمی رسانه سلطنتی انگلستان حکایت دارد. سردرگمی که علت آن را شاید بتوان در کلام یکی از بهاصطلاح کارشناسان بیبیسی جستوجو کرد؛ شاهد علوی بهعنوان روزنامهنگار ساکن واشنگتن تاکید میکند با بسیاری از روزنامهنگاران داخل ایران در ارتباط است و بهصراحت میگوید «دوستانی که در داخل فعال هستند و کار رسانهای و احیانا سیاسی میکنند قبلا برای اطلاعرسانی با ما در تماس بودند، ولی با قطع اینترنت امکان سازماندهی آنها و اینکه حول یک ایده جمع شوند، برایشان ممکن نبود.» علوی میگوید چون تلفنها امکان شنود دارد از تلفن استفاده نمیکنند!
تلاش برای به خشونت کشاندن اعتراضات
تلویزیون خاندان سلطنتی انگلستان برای رسیدن به اهداف خود به خشونت کشاندن اعتراضات را نهتنها حق مردم تبلیغ میکند که پا را فراتر گذاشته و خشونت را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی لازم توصیف میکند. در همین راستا، اظهارات تکسویه به اصطلاح کارشناسان بیبیسی نیز به کمکش میآید. بهعنوان نمونه مهدی جلالیتهرانی که سابقه همراهی با روحالله زم در آمدنیوز را دارد و روابطش با عوامل رژیم صهیونیستی نیز عیان شده است، در بیبیسی فارسی بهعنوان همراه جریان سوم از نیویورک معرفی میشود. جلالی مدعی میشود که اعتراضات در ایران صحنه جنگ است که به مردم تحمیل شده است. بیبیسی فارسی در ادامه ابراز تاسف میکند از اینکه حتی برخی تحلیلگران اپوزیسیون نیز بین مردم و اخلالگران تفکیک قائل میشوند! در همین راستا، بهعنوان نمونه رعنا رحیمپور (مجری بیبیسی) بهصراحت میگوید: «تخریب اموال عمومی بخشی از یک مبارزه است.»
قابلتأمل اینکه جلالی با اموال حاکمیت خواندن اموال عمومی تخریبش را لازم میخواند!در نمونهای دیگر برای حفظ ژست بیطرفی رسانه، یکی از میهمانان بیبیسی در فرصتی کوتاه از اعتراض مسالمتآمیز دفاع میکند و البته در جملات بعدی با این جمله که «ولو اینکه رسیدن به خواسته صدها سال طول بکشد» پنبههای خود را خودخواسته رشته میکند و اپوزیسیون کارشناس خوانده بعدی بیبیسی با تاکید بر اینکه «حتما نسل دهه هفتادی و هشتادی صبر چند صدساله ندارند»، به تهییج نسل جوان به آشوبگری میپردازد. احمد هاشمی که بهعنوان پژوهشگر مطالعات راهبردی دانشگاهی در واشنگتن معرفی میشود نیز مدعی میشود تظاهرات از فاز «خشونت پرهیز» خارج و اوضاع وارد فاز «دفاع مشروع» شده است! هاشمی که گویی هنوز کابوس شکست همکیشانش در عملیات فروغ جاویدان منافقین را میبیند در ادعایی مضحک تاکید میکند در ایران حمله هوایی نسبت به معترضان صورت میگیرد! بیبیسی حتی پا را از این فراتر میگذارد و تاکید میکند معترضان با حمله به پادگانها و کلانتریها از سلاحهای به دست آمده برای مقاصد دفاع مشروع استفاده کنند!
تلاش ناکام وارد فاز رفراندوم شد
با مدیریت اغتشاشات در ایران، بیبیسی فارسی که نقشههایش برای براندازی در ایران را نقش برآب میبیند به بیانهای مختلف بر ضرورت یک رفراندوم برای تغییر نظام در ایران تاکید میکند. در همین راستا، بهعنوان نمونههایی از خروار میتوان به ادعای رضا علیجانی، فعال ملی مذهبی پاریسنشین، اشاره کرد. وی میگوید در یک رایگیری آزاد بالای 90 درصد خواهند گفت که حکومت ایران را نمیخواهند! عمار ملکی نیز مدعی میشود بیش از 80 درصد مردم در یک انتخابات یا رفراندوم به نظام جمهوری اسلامی نه خواهند گفت! و تاکید میکند که سران اصلاحات نیز این مساله را تایید میکنند! حسین قاضیان نیز ادعا میکند از هر چهار ایرانی حداقل سه نفر مخالف نظام هستند!
سیاهنمایی و تحلیل اقتصادی به نفع آشوب
یکی از نخستین ابزارهای تلویزیون ایران اینترنشنال برای ساعاتی که هنوز خبر افزایش قیمت بنزین فراگیر نشده بود و اپوزیسیون خارجنشین افق متعینی برای اعتراضات نمیدید، دمیدن در تنور نارضایتی مردم با استفاده از تفسیر اقتصادی افزایش قیمت بنزین بود. گفتوگو با کارشناسان اقتصادی و ارائه این تصویر که اقدام دولت علیه معیشت مردم بوده و وضع اقتصاد ایران را بحرانیتر خواهد کرد، موضوعی است که از نخستین ساعات اقدام دولت تا همین امروز پای ثابت تحلیلهای این شبکه اپوزیسیون بوده است. در یک هفته گذشته در تلویزیون ایران اینترنشنال، تفسیر اقتصادی از افزایش قیمت بنزین بهنفع آشوب، دستکم از دو مسیر عمده پیگیری شده است.
اولین مورد ارائه تصویر نابسامان و نامطلوب از اقتصاد کشور و بازنمایی یک افق کور از بهبود معیشت مردم بوده که اغلب با صحبت از شاخص فقر و فلاکت انجام گرفته است. 26 آبان و در ابتدای برنامه چشمانداز که یک برنامه تحلیلی گفتوگومحور است، در بخش انتشار پیامهای مردمی و زمانی که تصاویر برخی تجمعات اعتراضی را نشان میداد، صدای چند نفر از بهاصطلاح هموطنان پخش شد که با لحن بسیار شدید، معترض وضع موجود بودند. اگرچه از مشی کلی شبکههای خارجنشین -با توجه به گافهایی که در بخش پیامهای مردمی سابقهای طولانی دارد- میتوان حدس زد که این پیامها قلابی است، اما انتظار میرود در رابطه با همین پیامهای ساختگی نیز کمی حرفهایتر اقدام شود. بههرحال یکی از بهاصطلاح مخاطبان معترض برنامه در یک پیام صوتی که از آنتن این برنامه پخش میشد، در حدود یک دقیقه صحبت، 6 بار تکرار کرد «ما بدبختیم» و «تو رو خدا به دادمون برسید»! درحالیکه اینطور عجز و التماس اغراق شده از طرف یک ایرانی برای هیچکس باورپذیر نیست. ادبیات یک ایرانی نیست.
در یک مورد دیگر ناصر ارزانی، هنرمندی که سالها در خارج از ایران زندگی کرده در گفتوگو با آنتن زنده این تلویزیون طی چند جمله کوتاه بهصورت بسیار اغراق شدهای چندینبار از فقر، گرسنگی و بدبختی گفت که «در ایران غوغا میکند» و معلوم نیست که او چطور به این حد از فقر و فلاکت در ایران پی برده است. مسیر دومی که این شبکه دنبال کرده تفسیر اقتصادی طرح اصلاح قیمت بنزین بوده است. تحلیل منفی و سیاهنمایی کارشناسان این شبکه درباره هدف و غرض از اجرای این طرح و نتیجه حاصل از آن ذهن مخاطب را به این سمت میبرد که افزایش قیمت بنزین تیرخلاص بر پیکر معاش مردم است، درحالیکه هیچ قرینهای برای این ادعاها وجود ندارد.
24 آبان که اولین روز پس از اجرای سهمیهبندی بنزین بود، «چشمانداز» که مهمترین برنامه تحلیلی ایران اینترنشنال است، کل بحث خود را به تحلیل ابعاد اقتصادی این طرح اختصاص داد و با طرح سوالهای جهتدار از کارشناسان اصرار داشت که افزایش قیمت بنزین را توطئه دولت علیه مردم و معیشت آنها جلوه دهد. این استراتژی البته در یک هفته اخیر ادامه پیدا کرد و گردانندگان این شبکه همواره سعی کردند مبانی کارشناسی این طرح را بهنفع آشوبگران مخدوش کنند. مثلا در «چشمانداز» 26 آبان حسن داعی تحلیلگر اقتصادی تاکید کرد که «مردم ایران در فلاکت هستند و افزایش قیمت بنزین بر فلاکت آنها خواهد افزود.» یا شهریار آهی فعال سیاسی روی آنتن زنده این تلویزیون اعلام کرد که «با این طرح 95 درصد از مردم ایران زیر خط فقر میروند»، درحالیکه برای هیچیک از اینها مبنای کارشناسی دقیقی وجود ندارد و این اظهارات تنها در راستای راهبرد سیاهنمایی از وضع اقتصادی کشور بود.
ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت
در ابتدای دومین روز از اجرای قانون اصلاح قیمت بنزین، کار ویژه رسانههای فارسیزبان خارج از کشور آغاز شد. ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت با دامن زدن به شایعات و بزرگنمایی برخی حوادث که در شرایط آشوب اجتنابناپذیر است، یکی دیگر از راهبردهای اساسی ایران اینترنشنال در طول هفته اخیر بوده است. راهبردی که در طول یک دهه گذشته و در حوادثی همچون فتنه سال 88 و اغتشاشات سال 96، رسانههای معاند همواره آن را بهکار گرفته و برای مدتها آسایش را از زندگی مردم ربودند. اهمیت این استراتژی برای دشمنان در آن است که مردم را نسبت به حاکمیت و نسبت به مسئولان بیاعتماد میکند و بازگرداندن آب رفته به جوی، کار دشواری است.
در چنین شرایطی «سرکوب» به کلیدواژه اصلی این رسانهها تبدیل میشود و نتیجه آن هم قاعدتا باید قرار گرفتن مردم در برابر حاکمیت باشد، هر چند این راهبرد همواره در ایران شکست خورده است. با وارد شدن آشوبگران حرفهای به صحنه اعتراضات، تلویزیون ایران اینترنشنال، دوقطبیسازی را با قرار دادن نیروهای پلیس در برابر مردم آغاز کرد. کانال تلگرامی این شبکه با انتشار فیلمها و عکسهای متعدد که حضور نیروهای امنیتی در خیابانها را نشان میداد، تلاش کرد دو قطبی مردم-حاکمیت را تئوریزه کند و ظواهر امر هم با واقعیت مطابق بود.اما آیا واقعیت همان است که ایران اینترنشنال میگوید؟ به این عبارت توجه کنید: «در بلوار کاشانی یگانویژه به مردم حمله کرده و مردم را ضرب و شتم کردند. مقدار زیادی گاز اشکآور و گلوله دودزا بهسوی مردم پرتاب شد.» در یک عبارت سه جملهای که در کانال این شبکه منتشر شد، سهبار از کلمه «مردم» استفاده شد. این یعنی آنهایی که در برابر نیروهای امنیتی مقاومت میکنند، مردم ایران هستند که بههیچ حزب و گروهی وابسته نیستند و از هیچکس خط نمیگیرند و این تلویزیون با بهرهگیری از کارشناسان هم سعی میکند این موضوع را تقویت کند. کاظم علمداری 26 آبان در گفتوگو با برنامه چشمانداز تاکید میکند: «اقشار مردم هستند که به میدان آمدهاند و یک زورآزمایی میان مردم و نظام اتفاق افتاده است.»
این اظهارات درحالی مطرح میشود که شعارهای معترضان که اغلب در حمایت از خاندان پهلوی بود، نوع مواجهه آنها و تکنیکهای خاصی که در مقابل نیروهای امنیتی به کار گرفتند، حکایت از یک حرکت سازماندهی شده دارد. چنانکه کارشناسان درباره بهکار گرفتن روشهای هنگکنگی از طرف آشوبگران گفتند. از طرف دیگر تلاش برای ایجاد تئوری «سرکوب» و استفاده از عبارت «نیروهای سرکوب» برای نیروهای پلیس، این فرضیه را در ذهن مخاطب تقویت میکند نیروهای امنیتی که جان خود را در کف خیابان ها بر سر حفاظت از جان و مال مردم قمار میکنند، مامور کشتار مردم هستند. این موضوع آنقدر حائز اهمیت است که برنامه چشمانداز، در عنوان و موضوع 6 برنامه اخیر خود از 26 آبان تا چهار آذر بهطور متوالی از لفظ «سرکوب» استفاده کرده است.بر این اساس، کاری که این رسانه وابسته به دستگاه سعودی انجام میدهد این است که دوقطبی کاذب نیروهای امنیتی-مردم یا در سطح کلانتر حاکمیت-مردم را بهجای دوقطبی واقعی پلیس-اشرار بهمنظور ایجاد شکاف میان مردم و نظام جا میزند.
تحریک جداییطلبان و ایجاد شکاف میان حاکمیت و اقوام
احتمالا کمتر کسی تصور میکرد که در ماجرای افزایش قیمت بنزین، رسانهای بهدنبال فعال کردن گسلهای قومیتی باشد. اما ایران اینترنشنال آن را بهعنوان یکی از راهبردهای مهم خود برگزید. چنانکه آشوبها در منطقه سکونت قومیتها را بهصورت ویژه و اغراقشده پوشش میداد. بهطور کلی از کل اخباری که ایران اینترنشنال از کشتهشدگان اعتراضات منتشر کرد، بخش قابل توجهی مربوط به مناطق کردنشین بود و اساسا این تلویزیون تلاش میکرد با آمارسازی جداگانه برای مناطقی مثل مریوان، جوانرود و کرمانشاه نشان دهد حاکمیت بهخاطر تبعیضی که میان فارس و غیرفارس قائل است، اعتراضات قومیتها را با شدت بیشتری سرکوب میکند.26 آذر، شاهد علوی، تحلیلگر جداییطلب روی آنتن ایران اینترنشنال، آماری مجزایی از بهاصطلاح کشتهشدگان مناطق کردنشین اعلام کرد که معلوم نیست از کدام منابع بهدست آورده است. 27 آذر آسو حسنزاده، عضو حزب منحله و جداییطلب دموکرات کردستان در گفتوگو با این تلویزیون ضمن تاکید بر قومیت کردها با این عبارت که «مردم کردستان مطالبات خاص خودشان را دارند» مدعی شد که «جانباختگان کردستان نصف جانباختگان کل کشورند» و سرکوب در مناطق کردنشین شدیدتر است.
غیر از اینها ناصر رزازی و شهرام موصلچی از دیگر فعالان کردی بودند که روی آنتن ایران اینترنشنال آمدند و درحالیکه خارج از ایران بودند و اینترنت (در داخل کشور) هم در دسترس نبود از وضع مناطق کردنشین خبر دادند. علاوهبر کردها، ژاله تبریزی، مدیر جمعیت حقوق بشر آذربایجان نیز روی آنتن زنده ایران اینترنشنال به اظهار مطالب «پان ترکی» و جداییطلبانه پرداخت. او مدعی شد که سالهاست خواستههای [جداییطلبانه] آذری زبانها سرکوب میشود و اینبار نیز شدت برخوردها در آذربایجان بیشتر است. او در ادامه اظهارات خود مدعی شد اساسا آغاز اعتراضات ناشی از خواستههای قومیتی بوده که از جنوب ایران شروع شد و هموطنان عرب هفتهها در کف خیابان بودند! اما واقعیت این است که همه این اظهارات بیاساس بههمراه انتشار اخبار جهتدار از سوی این رسانه بهمنظور برانگیختن احساسات قومیتی و جداییطلبانه همزمان با بلوای آشوبگران به بهانه افزایش قیمت بنزین بود.
انقلابانگاری آشوبها در خدمت به خاندان پهلوی
در اولین ساعات اجرای قانون اصلاح قیمت بنزین کانال تلگرامی ایراناینترنشنال مطلبی را منتشر کرد که از یک راهبرد مهم پرده برداشت. ویدئویی با این مضمون بارگذاری شد که افزایش یک ریالی قیمت بنزین در ماههای پایانی حکومت پهلوی منجر به پیروزی انقلاب 57 شد. رسانه سعودیها از ابتدا در پی آن بود که آشوبهای سازماندهیشده اغتشاشگران حرفهای را یک حرکت خودجوش مردمی و به عبارت صریحتر انقلاب مردم ایران بنامد و برای این منظور هرچه در توان داشت به کار گرفت. 24 آبان، مهدی مهدویآزاد، کارشناس مسائل سیاسی در برنامه پوشش ویژه اعتراضات با برشمردن برخی شباهتها مثل اینکه «اعتراضات سودان در اعتراض به گرانی نان صورت گرفت»، تلاش کرد اعتراضات ایران را به جنبشهای یک سال اخیر در سودان و الجزایر تشبیه کند.او اضافه کرد که حرکتهای اینچنینی غیرقابل پیشبینی است و اینطور اعتراضات میتواند بهسرعت فراگیر شود. مریم شریعتمداری، یکی از محکومان پرونده دختران انقلاب که در ترکیه به سر میبرد نیز تاکید میکند اعتراضات نسبت به قبل کاملتر شده و شعارها هم رادیکالتر از گذشته است. نکتهای که حسین قاضیان هم بر آن تاکید کرد و مدعی شد که این اعتراضات شبیه به آن چیزی است که در عراق و لبنان اتفاق افتاده و اعتراض به کل نظام سیاسی است.بنابراین، مطلبی که همه کارشناسان ایراناینترنشنال در یک هفته گذشته بر آن متفقالقول بودند، بیرهبر بودن اعتراضات بود؛ به این معنا که اعتراضات به هیچعنوان سازماندهیشده نیست و حرکتی کاملا خودجوش و ذیل یک خواست واحد است.
در حالی که شعارهای آشوبگران داخلی و نمادهای مورد استفاده در تجمعات نمایشی خارج از کشور کاملا نشان میدهد که آشوبها هم سازماندهی شده است و هم رهبر دارد و رهبر به ظاهر سلطنتطلبان و خاندان پهلوی هستند که از سوی سعودیها و آمریکاییها حمایت میشوند. چنانکه بررسی تحرکات یک هفته اخیر ایراناینترنشنال نشان میدهد، رضا پهلوی از ابتدا آلترناتیو اپوزیسیون برای نظام جمهوری اسلامی بود و این رسانه آنچه در توان داشت برای تحقق این هدف به کار گرفت. نکتهای که محمدجواد اکبرین هم در گفتوگوی 25آبان با ایراناینترنشنال تاکید کرد و معترضان تظاهر میکنند که رهبر ندارند «تا اسباب سرکوبشان فراهم نشود.»
آمارسازی، کشتهسازی و ارقام نجومی زندانیها
با فراگیر شدن خبر اجرای قانون اصلاح قیمت بنزین، اعتراضها در سراسر کشور جدی شد و آشوبگران حرفهای بهزودی وارد گود شدند. به تناسب افزایش ناآرامیها تعداد اخبار تلویزیون ایران اینترنشنال نیز افزایش یافت. بهطوریکه در برخی ساعات روز، کانال تلگرامی این شبکه در فاصله کمتر از یک دقیقه خبر جدید منتشر میکرد. بهطوریکه در ساعتهای پایانی 24 آبان آمارسازی و بزرگنمایی از تعداد و شدت اعتراضات آغاز شد.تغییر جهت محسوس اخبار از اعتراض به دولت و تحلیل نتایج افزایش قیمت بنزین به هجمه علیه حاکمیت با معرفی سلطنتطلبان بهعنوان حامیان مردم و آلترناتیو مناسب جمهوری اسلامی کاملا قابل ارزیابی بود. به این مجموعه استراتژی همیشگی کشتهسازی را هم میتوان افزود. خبر کشتهشدن معترض سیرجانی و پس از آن آمار و ارقام متعدد و بعضا متناقض از کشتهشدگان اعتراض درقالب خبر فوری بعضا تا سه یا چهار بار در کانال تلگرامی این تلویزیون منتشر میشد. همچنین در گوشه آنتن زنده این شبکه تا امروز، روزهای قطعی اینترنت و تعداد کشته شدهها بهصورت لحظهبهلحظه منتشر میشود و در بخش سرخط خبرها و زیرنویس شبکه، تعداد کشتهشدگان اعتراضات و تعداد دستگیرشدگان دائما منعکس میشود.این البته راهبرد قدیمی رسانههای خارجنشین است که با آمارسازی سعی میکنند، بذر ترس در دل مردم بکارند و چهرهای خشن از حکومت و نیروهای حافظ مردم تصویر کنند. به هر حال آمارها از تعداد زندانیها درحالی از سوی این شبکه اعلام میشوند که هیچکدام از آنها با واقعیتهای میدانی مطابق نیست. حتی قطعی اینترنت هم که از آن برای القای محدودیت آزادیها در کشور استفاده میشود، برای مردم روشن است که بهمنظور جلوگیری از آشوبها و در راستای حفظ امنیت جامعه صورت گرفته است.
ناسیونالیسم علیه سیاستهای منطقهای ایران
اخلال در سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی همواره مهمترین مساله محور غربی، عبری، عربی بوده و از نظر اینها شکست جمهوری اسلامی تنها در صورت شکست محور مقاومت امکانپذیر است. بهویژه پس از موفقیتهای چشمگیر ایران در منطقه طی سالهای اخیر، آنها از کوچکترین فرصت برای حمله به محور مقاومت و سیاستهای منطقهای کشور استفاده میکنند. از این رو در جریان آشوبهای اخیر نیز حمله به این سیاستها کارویژه شبکههای خارجنشین از جمله ایراناینترنشنال بود. کانال تلگرامی ایراناینترنشنال که از دقایق آغازین افزایش قیمت بنزین به حالت بیشفعال درآمده بود، خیلی زود دامن از کف داد و سراغ موضوع مورد علاقه سعودیها رفت.این شبکه با انتشار یک ویدئو از تجمعی در بهبهان که در آن برخی اغتشاشگران شعار «نه غزه نه لبنان» سر داده بودند، اولین تیر ترکش خود را رها کرد. در ادامه علاوهبر اینکه تعداد این دست خبرها با سرعت بالایی افزایش یافت و پوشش شعارهای رادیکال در دستور کار قرار گرفت، جهت کلی برنامههای این تلویزیون نیز به آن سمت پیش رفت که نشان دهد حضور ایران در منطقه عامل اصلی وضع معیشتی مردم است. تنها یک روز پس از آغاز اعتراضات، سایت و کانال این شبکه پیامی از رضا پهلوی منتشر کرد که مهمترین محور این پیام تحریک احساسات ناسیونالیستی و حمله به محور مقاومت بود.
فرزند رضا پهلوی که در زمان سلطنت پدر و پدربزرگش بخش زیادی از ثروت ایران توسط قدرتهای خارجی به غارت رفت، در پیام خود ادعا کرد که پول نفت ایران به جای جیب مردم به جیب موتلفان منطقهای ایران میرود. همچنین ایراناینترنشنال برای تثبیت ایده خود تلاش کرد با طرح سوالات جهتدار از کارشناسان و شنیدن پاسخهایی ضدسیاستهای منطقهای ایران، ایده خود مبنیبر رابطه مستقیم میان سیاست خارجی ایران و وضع معیشت مردم را تئوریزه کند. نقطه عطف پردهبرداری از این راهبرد، انتشار گفتوگوی اختصاصی این تلویزیون با مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده بود. پمپئو در این گفتوگو مدعی شد که «ایران مجبور شد بنزین را گران کند تا هزینه حزبالله و شبهنظامیان شیعه عراق را تامین کند» و این عامل چالشهای اقتصادی ایران است و این وضع به هیچوجه «نتیجه تحریمهای آمریکا نیست»! فارغ از اینکه ادعای پمپئو آنقدر غیرواقعی و مضحک است که رد آن نیاز به اقامه برهان ندارد، برای اثبات دروغ بودن ادعای او میتوان به اظهارات یکی از کارشناسان همین برنامه استناد کرد. جمشید داموئی، رئیس دانشکده اقتصادی لوترن کالیفرنیا در گفتوگو با بخش خبری ایراناینترنشنال ادعای وزیر خارجه آمریکا را اینگونه رد میکند: «شکی نیست که دخالت آمریکا طی 5/1 سال گذشته پیامدهای منفی بسیاری در ایران داشته» و در ادامه با بر شمردن برخی موارد تاکید میکند که دلیل همه اینها تحریمهای آمریکاست و حتی شرکتهای بینالمللی به خاطر «ضرب و شتمهای آمریکا» از همکاری اقتصادی با ایران واهمه دارند.
* نویسنده: حانیه موحدین - محمدحسین نظری، روزنامهنگار