به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، «دانشگاه باید بتواند یک جنبش نرمافزارى همهجانبه و عمیق در اختیار این کشور و این ملت بگذارد تا کسانی که اهل کار و تلاش هستند، با پیشنهادها و با قالبها و نوآوریهای علمى خود بتوانند بنای حقیقی یک جامعه آباد و عادلانه مبتنیبر تفکرات و ارزشهای اسلامی را بالا ببرند.» این جملات بخشی از سخنان رهبر انقلاب در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر در ماه پایانی سال 79 است. این سخنان را میتوان آغاز جنبش نرمافزاری در ایران و توجه دانشجویان و دانشپژوهان به فعالیتهای علمی در جهت رونق اقتصادی و بر طرف کردن نیازهای کشور دانست. در این روند میتوان انسجام در فعالیتهای جنبش نرمافزاری را در قالب «موسسات تحقیقاتی» دید. این نوع شرکتها که بنای فعالیتهای خود را بر حوزه تحقیق و توسعه گذاشتهاند، سابقهای نزدیک به 20 سال دارند. سابقهای که نشان از جوان بودن چنین فعالیتهایی در عرصه اقتصاد و علم کشور دارد. موسسات تحقیقاتی براساس تحقیق و توسعه ضمن بر طرف کردن نیازهای صنعتی و فناور کشور، با درآمدزایی خود موجب اشتغال محققان شده و از طرفی موجب شده اند علم موجود در دانشگاهها تنها بهصورت تئوری باقی نماند. موسسات تحقیقاتی از طرفی دیگر خود پیشبرنده فعالیتهای اقتصاد مقاومتی بوده و در شرایط تحریمی بهعلت فعالیتهایی که میتوانند در عرصه علم و اقتصاد کشور ایفا کنند از پروژههای مهم کشور محسوب میشوند.
۵۳درصد از موسسات تحقیقاتی تنها در 5 استان
وضعیت موسسات تحقیقاتی میتواند نشاندهنده رشد علمی و توسعه کشور باشد، مرکز آمار ایران، اطلاعات جدیدی از موسسات تحقیقاتی در سال 94ارائه کرده است، بر این اساس تعداد 2160موسسه تحقیقاتی در سه دسته «مرکز تحقیقاتی»، «دانشگاه» و «کارگاه صنعتی» قرار دارند که از این مجموعه، تعداد 414مرکز تحقیقاتی، 390 کارگاه دانشگاهی و 1355کارگاه صنعتی وجود دارد. وجود بیش از 1300 کارگاه دارای فعالیتهای تحقیق و توسعهای، نشاندهنده نیاز صنعت کشور به چنین فعالیتهایی و از طرفی دیگر روند رو به رشد صنعت است.
استانهای تهران، قم، اصفهان، مازندران و البرز به ترتیب با داشتن 200، 50، 28، 20 و 19 مرکز تحقیقاتی، پنج استان اول ایران در این زمینه هستند. این در حالی است که استانهای ایلام، خراسانجنوبی، زنجان، سمنان و لرستان تنها دارای یک مرکز تحقیقاتی هستند. بر این اساس بیش از 76درصد از مراکز تحقیقاتی تنها در پنج استان کشور جمع شده است. درعینحال از ۳۹۱ کارگاه تحقیق و توسعهای موجود در دانشگاههای کشور تعداد 42 واحد در تهران، 34 واحد در اصفهان، 32 واحد در خراسانرضوی، 28 واحد در مازندران و 21واحد نیز در آذربایجانشرقی قرار دارد. در این آمار نیز اختلاف شدیدی بین استانها وجود دارد بهصورتیکه در هرکدام از استانهای اردبیل، ایلام، خراسانجنوبی و هرمزگان تنها سه مرکز تحقیقاتی دانشگاهی فعال است. همچنین این اختلاف در زمینه کارگاههای صنعتی نیز وجود دارد، یعنی بیش از 55 درصد از کارگاههای صنعتی دارای فعالیتهای تحقیق و توسعهای تنها در پنج استان تهران، اصفهان، خراسانرضوی، مرکزی و البرز قرار دارد. جالب است که در این بین پنج استان خراسانشمالی، سیستانوبلوچستان، کردستان، کهگیلویهوبویراحمد و ایلام تنها 1.2درصد از این مراکز را دارا هستند.درمجموع پنج استان تهران، اصفهان، خراسانرضوی، مازندران و البرز بیشترین موسسات را در سه دسته فوق، یعنی بیش از 53 درصد از موسسات تحقیقاتی را در خود جای دادهاند و تنها 2.2 درصد از مجموع موسسات تحقیقاتی در استانهای ایلام، کهگیلویهوبویراحمد، خراسانجنوبی، کردستان و اردبیل قرار دارد. اختلاف شدید بین استانها نشاندهنده عدم اتخاذ سیاستهای یکسان در سراسر کشور پیرامون فعالیتهای موسسات تحقیقاتی است.
نسبت عجیب تعداد دانشجویان به موسسات تحقیقاتی
موسسات تحقیقاتی یکی از مراکز مهمیاند که میتوانند با بهکارگیری فارغالتحصیلان و دانشجویان دانشگاهها، هم چرخ صنعت را بچرخانند و هم موجب کاهش بیکاری شوند، این در حالی است که اختلاف آماری در تعداد موسسات تحقیقاتی در بین استانهای مختلف بهشدت اختلاف در سطح توسعه استانها افزوده و از طرفی دیگر موجب شده است از نیروهای متخصص در استانهای کمبرخوردارتر کمتر استفاده شود. برای آنکه اختلاف ناشی از موسسات تحقیقاتی را در استفاده از نیروهای متخصص و فناور بهتر بدانید، کافی است تعداد موسسات تحقیقاتی در سال 94 را با تعداد دانشجویان هر استان در سال 94 مقایسه کنیم.
استان قم با دارا بودن 95 موسسه تحقیقاتی و 71هزار و 784 دانشجو بهترین وضعیت را نسبت به سایر استانها داراست. در این استان به ازای هر 756دانشجو یک موسسه تحقیقاتی در این استان وجود دارد. پس از قم؛ استانهای مرکزی، البرز، قزوین و اصفهان به ترتیب به ازای هر 992، 1096، 1325 و 1371 دانشجو یک موسسه تحقیقاتی وجود دارد. در این بین هر چند استان تهران دارای بیشترین مراکز تحقیقاتی در بین استانهای دیگر است، اما بهدلیل تراکم بیش از 873 هزار و 964 دانشجو در این استان، به ازای هر 1626 دانشجو یک موسسه تحقیقاتی وجود دارد و به این ترتیب تهران در رتبه دهم استانهای برخوردار در زمینه موسسه تحقیقاتی قرار دارد. اما در این بین پنج استان ایلام، کهگیلویهوبویراحمد، هرمزگان، کردستان و سیستانوبلوچستان بدترین وضعیت را با توجه به تعداد موسسات تحقیقاتی و دانشجویان دارند. سیستانوبلوچستان با داشتن 101هزار و 822 دانشجو تنها دارای 20 موسسه تحقیقاتی است و این قضیه به این معناست که به ازای هر 5091 دانشجو تنها یک موسسه تحقیقاتی در این استان قرار دارد. با این حال این استان وضعیت بهتری را نسبت به چهار استان دیگر دارد. کردستان به ازای هر 5243 دانشجو، هرمزگان به ازای هر 5547 دانشجو، کهگیلویهوبویراحمد به ازای هر 6218 دانشجو، ایلام به ازای هر ۷۹۴۰ دانشجو تنها دارای یک موسسه تحقیقاتی هستند.
با این حساب بین استان قم با عنوان استانی که بهترین نسبت را بین تعداد دانشجویان و موسسات تحقیقاتی دارد با ایلام بهعنوان استانی با کمترین نسبت برخورداری از موسسات تحقیقاتی، اختلافی 7هزار و 184 نفری وجود دارد.این نوع اختلاف علاوهبر آنکه عدم رشد استانهای کمتر توسعه یافته را عمیقتر کرده است، نشاندهنده عدم نسبتسنجی بین استانهای مختلف است. این موضوع نشاندهنده آن است که دولت بهعنوان عنصر سیاستگذار در این عرصه یا دخالتی نکرده است یا سیاستهای اشتباهی را دنبال کرده که درنهایت موجب ایجاد چنین اختلافی بین استانها شده است. مهمترین نکته در این زمینه نه تعداد موسسات تحقیقاتی در هر استان، بلکه نسبت این شرکتها با تعداد دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی است چراکه استان تهران هرچند دارای بیشترین موسسات تحقیقاتی است، اما باز هم در رتبههای اول تا پنجم بر حسب نسبتسنجی این شرکتها با دانشجویان قرار ندارد. دولت میتواند با ایجاد مشوقهایی افزونتر برای شرکتهایی که در استانهای محروم دست به ایجاد چنین مراکزی میزنند علاوهبر کاهش دادن این اختلاف، موجب رشد صنعت و از همه مهمتر ایجاد اشتغال برای فارغالتحصیلان دانشگاهی شود.
* نویسنده: امین خلیق، روزنامه نگار