درباره سینما و رسانه‌های افشاگر
اسنودن به خبرنگاران هشدار داد تا زمانی که این اطلاعات منتشر نشده است، جان آنها در خطر خواهند بود چراکه آنها تنها افراد مطلع هستند و نیروهای امنیتی آمریکا به‌راحتی آنها را خواهند کشت.
  • ۱۳۹۸-۰۸-۲۵ - ۱۱:۳۵
  • 00
درباره سینما و رسانه‌های افشاگر
محدودیت و فشار علیه افشاگری
محدودیت و فشار علیه افشاگری

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، افشای اطلاعات هر سازمان و سیستمی هزینه‌های زیادی را متوجه فرد افشاگر خواهد کرد به‌خصوص که مدیران از افشای اطلاعات و قرار گرفتن داده‌های سازمانی‌شان درمعرض دیده‌گان مردم پرهیز دارند.    به‌رغم اینکه درباره اثربخشی افشاگری‌ها و منتج شدن آن به رفع خلاف صورت گرفته، تردید وجود دارد، ولی مهم‌ترین ابزار گزارش تخلفات، رصد و گزارش‌دهی از سوی افراد معمولی است که درون آن سیستم قرار دارند. با وجود اینکه برخی از کشورها به افرادی که افشاگری می‌کنند جایزه نقدی هم می‌دهند، ولی بسیار دیده شده که محدودیت‌های تحمیلی بر افشاگران، آنها را از کاری که کردند پشیمان می‌کند. در این گزارش سه نمونه از زندگی و محدودیت افشاگرانی را خواهید خواند که سینما و دنیای مستند، سراغ آنها رفته است.

ادوارد جوزف اسنودن در ایالت کارولینای شمالی آمریکا متولد شده و دانشجوی رشته کامپیوتر در کالج آروندل مریلند بود که موفق به اتمام دوره تحصیلش نشد. در سال 2007 وارد ارتش آمریکا شد و شرکت در جنگ عراق یکی از آرزوهای او بود، اما در تمرینات نظامی از ناحیه هر دو پا دچار شکستگی شد و پس از آن به‌عنوان نگهبان یکی از ساختمان‌های محرمانه متعلق به سازمان امنیت ملی در دانشگاه مریلند، وارد سیستم اطلاعاتی-امنیتی ایالات متحده شد.اندکی بعد اسنودن به بخش امنیت IT سازمان سیا منتقل شد. اسنودن پس از آن با پوشش دیپلماتیک به ژنو رفت و مسئولیت نگهداری و حفظ شبکه‌های رایانه‌ای سازمان سیا در این کشور را بر عهده گرفت. وی در سال 2009 سیا را ترک کرد و به یکی از مجموعه‌های متعلق به سازمان امنیت ملی آمریکا در پایگاه‌ نظامی این کشور در ژاپن منتقل شد.

وی به‌مدت سه ماه نیز مدیر سیستم‌های رایانه‌ای در پایگاه سازمان امنیت ملی در هاوایی مشغول به کار بود و پس از آن به هنگ‌کنگ رفت و به افشاگری علیه سیستم اطلاعاتی آمریکا پرداخت. پس از انتشار این اطلاعات، وی به گفت‌وگو با نشریات معتبر جهان پرداخت و از برنامه جهانی آمریکا برای جاسوسی از شهروندان کل جهان پرده برداشت.اسنودن در مصاحبه با هفته‌نامه آلمانی اشپیگل فاش کرد سازمان سیا برای شنود ارتباطات شهروندان اروپایی، با سازمان اطلاعات فدرال آلمان (BND) همکاری می‌کند. اسنودن در افشاگری خود از همکاری شرکت‌های ارتباطی و مخابراتی و همچنین ارائه‌دهندگان خدمات اینترنتی (نظیر شبکه‌های اجتماعی، گوگل، اپل، یاهو) با آژانس امنیت ملی آمریکا خبر داد که اطلاعات حساب‌های کاربری اعضا و مشترکان خود را در اختیار این آژانس قرار می‌دهند. یکی از اسنادی که توسط جوزف اسنودن منتشر شد، نشان می‌داد براساس برنامه جاسوسی پریزم، شرکت‌های مربوطه بعد از دریافت درخواست از دادستان کل آمریکا و رئیس اطلاعات ملی آمریکا، هرگونه اطلاعات درخواستی را در قالب چندین فایل به واحد فناوری ردیابی اطلاعاتی اف‌بی‌آی (Data Intercept Technology Unit) می‌دهد و سپس این اطلاعات به NSA منتقل می‌شود.این اطلاعات شامل ایمیل‌ها، مکالمات ضبط شده، نامه‌نگاری‌ها، اطلاعات فردی و... است. او از طریق پست‌الکترونیک و با زبانی رمزنگاری شده با نام مستعار با این خبرنگاران در تماس بود و پیش از افشاگری به آنها گفته بود قطعا با دردسری بزرگ مواجه خواهد شد.

اسنودن به خبرنگاران هشدار داد تا زمانی که این اطلاعات منتشر نشده است، جان آنها در خطر خواهند بود چراکه آنها تنها افراد مطلع هستند و نیروهای امنیتی آمریکا به‌راحتی آنها را خواهند کشت. اسنودن در ماه می، ‌به بهانه درمان بیماری از محل خدمت خود در هاوایی مرخص شده و بدون برجای گذاشتن ردپایی از خود، به هنگ‌کنگ می‌رود. دو هفته بعد و در 6 ژوئن نیروهای امنیتی که تازه به اتفاقات رخ داده پی برده بودند، وارد خانه اسنودن می‌شوند اما اثری از وی پیدا نمی‌کنند. اسنودن همان روز اطلاعات دریافتی از برنامه جاسوسی پریزم را از طریق واشینگتن‌پست و گاردین افشا می‌کند. سه روز بعد اسنودن هویت خود را آشکار  و از ایسلند درخواست پناهندگی می‌کند، اما سفیر این کشور در چین تاکید می‌کند کشورش نمی‌تواند با درخواست اسنودن موافقت کند. وکیل اسنودن تلاش برای دریافت پناهندگی را آغاز می‌کند و در همین‌ حال وزیر امنیت سابق هنگ‌کنگ به اسنودن توصیه می‌کند هنگ‌کنگ را ترک کند یا اینکه احتمالا به آمریکا مسترد خواهد شد. در اوج کشمکش‌ها بر سر اعطای پناهندگی یا استرداد اسنودن به آمریکا، دیمیتری پسکوف، رایزن رسانه‌ای پوتین اعلام کرد روسیه درصورت دریافت درخواست پناهندگی از سوی اسنودن تمایل دارد درباره آن مذاکره کند.

او در گفت‌وگو با گاردین می‌گوید زندگی خوب و راحت خود را قربانی این کرده‌ است تا مردم جهان آگاه شوند و نمی‌توانسته به دولت آمریکا این اجازه را بدهد آزادی‌های اساسی انسان‌ها در سراسر جهان را با دستگاه‌های عظیم جاسوسی که ساخته شده یا در حال ساخته شدن است، از بین ببرد. اسنودن تا سال 2020 پناهندگی خود در روسیه را دارد و البته یک سال پیش گفته بود امیدوار است فرانسه پناهندگی او را قبول کند.براساس زندگی اسنودن، فیلمی ساخته شده است که اولیور استون آن را کارگردانی کرده است. این فیلم پس از دو سال تأخیر، در ماه سپتامبر ۲۰۱۶ به نمایش عمومی درآمد. در این فیلم داستانی، جوزف گوردون لویت، نقش ادوارد اسنودن را بازی می‌کند. فیلمنامه این فیلم که توسط خود الیور استون نوشته شده، براساس کتاب پرونده‌های اسنودن، جزئیات ماجراهای تحت تعقیب‌ترین مرد جهان، نوشته لوک هاردینگ، روزنامه‌نگار گاردین بوده است. فیلمبرداری این فیلم در مونیخ و لوکیشن‌هایی از کشورهای مختلف انجام گرفته ‌است.

ماجرای واترگیت در روند انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال 1972 و آغاز انتخاب ریچارد نیکسون برای دوره دوم ریاست‌جمهوری انجام شد. باب وودوارد، خبرنگاری بود که به گفته خودش در کتاب «مرد مرموز» اتفاقی و از طریق مارک فلت، مرد شماره 2 اف‌بی‌آی، به این قانون‌شکنی پی برد و همراه کارل برنشتاین، همکار روزنامه‌نگار خود و به کمک روزنامه واشنگتن‌پست و با اطلاعاتی که از مارک فلت دریافت می‌کرد، رویداد واترگیت را آشکار ساخت. نام مارک فلت، 33 سال پنهان ماند و او را تنها با نام ساختگی «گلوگشاد» می‌شناختند. دیوان عالی قضایی فدرال به بررسی رویداد پرداخت و ریچارد نیکسون ناچار به کناره‌گیری شد. ریچاد نیکسون به سیا دستور داده بود که نگذارد مأموران اف‌بی‌آی، موضوع واترگیت را پیگیری کنند. پس از کناره‌گیری نیکسون و تحویل نوارهای کاست ضبط شده از طریق میکروفن‌های مخفی، این مورد ثابت شد. سرقت اسناد و مدارک از اف‌بی‌آی بسیار مهم بود و به آوازه آن سازمان آسیب زیادی زد.  در جریان رسوایی واترگیت، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا به سه جرم متهم شد: جلوگیری از عدالت، سوءاستفاده از قدرت و نهایتا تحقیر کنگره. در هشت سپتامبر ۱۹۷۴، جرالد فورد جانشین نیکسون، وی را عفو کرد.  «همه مردان رئیس‌جمهور»، فیلمی بود که چهار سال بعد از این واقعه و در سال ۱۹۷۶به کارگردانی آلن جی پاکولا ساخته شد. این فیلم نامزد هشت جایزه اسکار بود که چهار جایزه را دریافت کرد.  پس از رسوایی واترگیت که دو روزنامه‌نگار جوان واشینگتن‌پست به نام باب وودوارد و کارل برنشتاین در افشای تخلفات انتخاباتی ر‌ئیس جمهور وقت آمریکا، ریچارد نیکسون نقش به‌سزای ایفا کردند، رابرت ردفورد علاقه‌مند شد فیلمی با محوریت این دو روزنامه‌نگار جوان تهیه کند. نخست به الیا کازان مراجعه می‌کند که او نمی‌پذیرد و سپس با ویلیام فریدکین وارد مذاکره می‌شود که او هم نمی‌پذیرد و سرانجام دوستش آلن جی پاکولا می‌پذیرد که کارگردانی فیلم را به‌عهده بگیرد. خود ردفورد، بازی در نقش باب وودوارد را می‌پذیرد و داستین هافمن نیز نقش خبرنگار دیگر کارل برنشتاین را بازی می‌کند.

   باب وودوارد

نویسنده و خبرنگار-‌پژوهشگر آمریکایی است که به‌خاطر تهیه گزارش رسوایی واترگیت با همکاری کارل برنشتاین شهرت دارد. این گزارش درنهایت منجر به استیضاح و استعفای ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور آمریکا شد. وودوارد برنده دو جایزه پولیتزر است؛ یک‌بار در سال 1973 برای پوشش رسوایی واترگیت و بار دوم در سال 2003 برای پوشش گزارش حملات 11 سپتامبر؛ 12 کتاب از 18 کتاب نوشته شده توسط وودوارد از پرفروش‌ترین کتاب‌های سیاسی بوده است. وی همچنین در حوزه نوشتن کتاب سیاسی فعالیت می‌کند و یکی از منتقدان دولت ترامپ است.

   کارل برنستین (برنشتاین)

یک خبرنگار اهل ایالات متحده آمریکاست. او و باب وودوارد، خبرنگاران واشینگتن‌پست با چاپ مقاله در فاش شدن رسوایی واترگیت و استعفای نیکسون، رئیس‌جمهور آمریکا نقش اصلی را داشتند.  از وی کتاب‌های متعددی تاکنون منتشر شده ‌است. تنها کتاب منتشر شده از برنشتاین به زبان فارسی، ترجمه کتاب A woman in charge پیرامون زندگی هیلاری کلینتون است که با عنوان «بانوی قدرت» به فارسی برگردانده شده ‌است. شهریور سال گذشته بود که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا به کارل برنستین، حمله کرده و وی را به داستان‌سرایی متهم کرد. ترامپ در پیامی در حساب شخصی خود در توئیتر نوشت: «کارل برنستین هرج‌و‌مرج‌طلب، مورد تمسخر همه در سراسر کشور قرار گرفته است، وی مردی است که در گذشته زندگی کرده و مانند یک فرد غیرطبیعی و احمق فکر می‌کند و داستان پشت داستان، آن‌ هم اخباری کذب خلق می‌کند.»

جولیَن پاول آسانژ، روزنامه‌نگار، برنامه‌نویس رایانه، کنشگر اینترنت و از بنیانگذاران وبگاه ویکی‌لیکس و سردبیر استرالیایی آن است.  نخستین سند افشا شده از سوی وبگاه ویکی‌لیکس در سال 2006، یک دستور محرمانه ترور، از سوی یکی از رهبران شورشیان سومالی بود. گرچه صحت و اصالت این سند، هرگز تایید یا رد نشد، اما نگاه‌ها را به این پایگاه جدید اطلاع‌رسانی معطوف کرد. این وب‌سایت، در سال 2007، فعالیت خود را با انتشار مدارکی مبنی‌بر فساد مقامات کنیا، قوانین محرمانه زندان گوانتانامو و برخی پرونده‌های بانکی سوئیس افزایش داد. این اقدام، توجه بسیاری از رسانه‌های جهان را به موضوعات مغفولی که سال‌ها ازسوی دولت‌ها پنهان نگه داشته شده بود، جلب کرد و به مرور زمان، واژه محرمانه، رنگ و بویی تازه یافت.  در سال 2010، چلسی منینگ (Chelsea Manning)، یکی از افسران اطلاعاتی ارتش ایالات‌ متحده آمریکا، ارسال صدها فایل محرمانه از داده‌های طبقه‌بندی ‌شده نیروهای مسلح آمریکا به ویکی‌لیکس را آغاز کرد. این اطلاعات، اسناد و ویدئوهایی از جنایات جنگی ارتش آمریکا در عراق و افغانستان را شامل می‌شود. از جمله این داده‌ها می‌توان به ویدئوی حمله یک هلیکوپتر آپاچی آمریکایی به 18 غیرنظامی و دو خبرنگار رویترز اشاره کرد. این اسناد، نمی‌توانست در روزگار فکس و چاپگرهای قدیمی انتشار یابد.  آسانژ با انتشار اسناد منینگ، توجه رسانه‌های بزرگی چون نیویورک‌تایمز، گاردین و اشپیگل را جلب کرد. حال ویکی‌لیکس به رهبر جهانی انتشار جریان آزاد اطلاعات بدل شده بود. در این مقطع روند موفقیت ویکی‌لیکس به‌شدت افزایش یافت. این وبگاه، برنده بسیاری از جوایز رسانه‌ای شد و تصویر جولیان آسانژ به جلد مجله تایم رسید.

   تحت تعقیب آمریکا

آمریکایی‌ها می‌گویند اتهام آسانژ، «همدستی در ارتکاب به نفوذ غیرمجاز کامپیوتری» است، آن‌هم به‌خاطر همکاری او در قفل‌گشایی رایانه‌های دولت ایالات متحده و دسترسی به اطلاعات محرمانه. دادگستری ایالات متحده همچنین اظهار داشته که این اتهام مربوط به یکی از بزرگ‌ترین موارد افشای اطلاعات طبقه‌بندی شده در تاریخ این کشور بوده است.ادعای مورد بحث مربوط به پرونده چلسی منینگ است که در آن منینگ، سرباز سابق ارتش ایالات متحده در زمینه سرقت اطلاعات، جاسوسی و افشای اسناد محرمانه مجرم شناخته شده بود. این اتهام در سال 2013 به منینگ وارد شد که البته در آن تاریخ آسانژ، به سفارت اکوادور پناهنده شده بود. به گفته دادگستری ایالات متحده، چلسی منینگ در سال 2010 به رایانه‌های ارتش دسترسی داشته و قادر بوده اطلاعات مورد نظر خود را دانلود و برای ویکی‌لیکس ارسال کند. در این بین آسانژ نیز مدام منینگ را به ارسال اطلاعات بیشتر ترغیب می‌کرده؛ حتی زمانی که سرباز آمریکایی گفته بود: «دیگر چیزی برای ارسال باقی نمانده است.»

    دستگیری آسانژ

آسانژ، موسس وبگاه ویکی‌لیکس، اواخر فروردین‌ماه امسال، پس از هفت سال پناهندگی به کشور اکوادور، سلب تابعیت و در سفارت این کشور در لندن دستگیر شد. رئیس‌جمهور جدید اکوادور، لنین مورنو (Lenin Moreno)، پناهندگی جولیان آسانژ را با طرح اتهاماتی چون دخالت در امور کشورهای دیگر و جاسوسی، پس از هفت سال لغو کرد. با دستگیری بنیانگذار ویکی‌لیکس در روز 15 آوریل، بیش از 40 میلیون حمله سایبری به نهادهای دولتی اکوادور صورت گرفت.«ما اسرار را می‌دزدیم: داستان ویکی‌لیکس»، ساخته سال ۲۰۱۳ به کارگردانی الکس گیبنی، فیلمی مستند است که به افشاگرهای ویکی‌لیکس، ژولین آسانژ و چلسی منینگ پرداخته ‌است. البته در پایان این مستند گفته می‌شود: «حداقل سود ویکی‌لیکس این بود که دولت‌ها بیشتر مراقب کردار خود باشند.»

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰