به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمد امین ایمانجانی، مدیر مسئول روزنامه «فرهیختگان» در سرمقاله امروز روزنامه نوشت: نگاهی به تاریخچه تحول رسانهها نشان میدهد هرچه تکنولوژی ارتباطی پیشرفتهتر شده است، سرعت انتقال آن از مبدأ تاسیس تکنولوژی تا ایران هم کمتر شده، این اتفاق درخصوص نسل پنج رسانهها یعنی رسانههای تعاملی به شکل ویژهای اتفاق افتاد و حالا در عصر رسانه تعاملی پیچیده که ترکیبی از همه ادوار رسانه یعنی شنیداری، دیداری، مکتوب و برخط هستند، اتفاقهای خاصتری هم رخ داده است.
وقتی مصرفکنندههای رسانههای نسلهای قبلی در رسانه تعاملی، خود یک تولیدکننده شدند اساسا ساخت رسانه هم دچار دگردیسی شد، رسانههای بزرگ که پیشتاز حوزههای ارتباطی بودند تحتتاثیر رسانههای خرد قرار گرفتند و دچار چالش شدند.این تغییرات بهسرعت در جامعه ایرانی هم رخ نشان داد و صداوسیما که روزی بیرقیب بود رقبای مهمی پیدا کرد؛ رشد و نمو رسانههای بیگانه از یکسو و گسترش شبکههای اجتماعی موبایلی از سوی دیگر لزوم نوعی بازنگری در سیاستها را یادآوری میکند و رسانه ملی سرجمع در شرایطی قرار گرفته که با قبل قابل مقایسه نیست.
دوگانه پیام- سرگرمی به یک چالش مهم بدل شده که هر رسانهای بتواند آن را خوب درهم آمیزد، مخاطب را از آن خود میکند.در چنین شرایطی ارزیابیهایی نسبت به سیما اتفاق افتاد؛ عدهای از سلبریتیها و جریان اصطلاحا روشنفکر کار آن را تمامشده دانستند و گفتند و نوشتند که دیگر هیچ اعتباری ندارد. جالب است که همانها اگر سیما نقدی بر عملکردشان انجام میداد برمیآشفتند و آنچه از دهانشان درمیآمد نثار رسانه ملی میکردند و این واکنش عصبی خود نشانه حیات سیما بود.اما از سوی دیگر از طرف دلسوزان و دغدغهمندان انقلاب اسلامی این مساله هم روشن است که آنچه در آنتن دیده میشود، کاستیهایی دارد و خواستههای انقلاب را در دهه پنجم و در آستانه برداشتن گام دوم برآورده نمیکند.
از اینرو بر خود فرض دانستیم که بهقدر وسع به نظرگاه نقد رسانه بنشینیم تا فقط نقد سیما در انحصار دو جریان نباشد؛ اول جریان معارض و اپوزیسیون که وصفش در بالا رفت و دوم جریانی دلسوز اما پراشتباه که سعی میکند به اسم عدالتخواهی، مرزهای انصاف را درنوردد و با سادهسازی مساله، کاستیهای سیما را در عصر پیچیدگیهای ارتباطات به آدرسی غلط در یاخچیآباد و خانیآباد حواله دهد.
لذا پروندهای را که از قبل برای ارزیابی سیما ساخته بودیم؛ گستراندیم و سعی کردیم به چند سوال پاسخ دهیم، اول اینکه نسبت سیمای جمهوری اسلامی با این همه تغییر ارتباطاتی چیست؟ و دوم در انقلاب پیامها، پیام انقلاب به سیما رسیده است یا نه؟ و تلاش کردیم هم نقد داشته باشیم و هم پیشنهاد، هم انصاف را رعایت کنیم و هم به ورطه محافظهکاری نیفتیم که میدانیم محافظهکاری قتلگاه انقلاب است. تلاش کردیم هم توصیف دقیقی درخصوص چیستی پدیدههای ناظر به مساله سیما داشته باشیم هم تبیین روشنی در چرایی ناکارآمدیها و هم بتوانیم بهقدر وسع در تجویز برای برونرفت از ناکاراییها ایده بسازیم. البته میدانیم مشکلات پیچیده ارتباطی راهحل یکخطی و سادهسازانه ندارد و این مسیر دشوار و طولانی است. برای توصیف اوضاع هم دستهبندی موضوعی داشتیم و هم تشکیلاتی؛ یعنی هم بهسراغ سریالها رفتیم و هم شبکهها و حتی گروهها و برای اینکه یکطرفه به قاضی نرفته باشیم همیشه سعی کردهایم اول از مسئول مربوطه پرسشگری کنیم.
در این میان بودند مسئولانی که رسم گفتوگو را آیین درویشی دانستند و پایکار آمدند و البته بودند آنهایی که به هر دلیلی علاقهای به طی این مسیر نداشتند و البته تلاش کردیم از مرز انصاف خارج نشویم.
ناگفته پیداست که هر کار انسانی ممکن است خطا داشته باشد، مثل مطلبی که هفته قبل درخصوص شبکه دو سیما نگاشته بودیم و در وصف مدیر محترم عبارتی بهکار رفته بود که بهتر بود به کار نمیرفت اما تلاشمان بر انصاف و اخلاق است. غرض از این مقدمه نسبتا مطول اینکه بگوییم گفتوگو درخصوص رسانه ملی را بهمثابه نقد روندها و سیاستها باید لحاظ کرد و نه نفی حاکمیت، لذا سعی داریم در این مسیر مستدام باشیم و گرهی از مشکلات کشور باز کنیم و برای رسیدن به هدف رسانه تراز انقلاب، نقد درونگفتمانی را راهحل منطبق بر عقلانیت انقلابی میدانیم و مسیر نقد درونگفتمانی را جز از طریق مشارکت همگانی نخبگان دانشگاه متصور نمیدانیم و این امر حضور دانشگاهیان متخصص و متعهد را طلب میکند و تلاش داریم «فرهیختگان» را محملی برای تضاربآرا در این خصوص کنیم. همکاران اندیشمند و پرتلاشمان در گروه فرهنگی روزنامه از این هفته فضایی مجزا و ویژه برای این کار لحاظ خواهند کرد تا انشاءالله این کار به نقطه قابلقبولی برسد.