به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دیوارنگاره یا همان نقاشی دیواری سالهاست که در همه دنیا استفاده میشود، یکی از مهمترین کارکردهای که برای دیوارنگاره در فضای شهری، تعریف شده است، مفهومی برآمده از اعتراض است. واضح است که دیوارهنگارهها در معرض دید عموم قرار دارد و باید واجد عناصر زیبا و چشمنواز باشد. دیوارنگارهها این بخت را دارند که به جایگاه مهمی در فضای شهری برسند و به یک نماد تبدیل شوند و محل تحلیل، نقد و نظر دیگران شود. در سالهای اخیر دیوارنگارهها و بیلبوردهای شهر تهران هم محل نقد رسانهها و گاهی مسئولان نیز قرار گرفته است. از جمله دیوارنگارههایی که در ضدیت با استکبار جهانی است و تبدیل به نماد اعتراض مردم و انقلاب ایران علیه دولت آمریکا شده است. دیوارنگارههای جدید سفارت سابق آمریکا یا همان لانه جاسوسی بهتازگی رونمایی شده است و مثل دیوارنگاره قبلی هیچ متنی روی آن نیست. بهقول طراح این کار، خود تصاویر با مردم حرف میزنند. به بهانه سالروز 13 آبان و روز مبارزه با استکبار جهانی، سراغ محمدصابر شیخرضایی، طراح این دیوارنگارهها رفتیم. او متولد ١٣۶۴ است و فارغالتحصیل رشته گرافیک از هنرستان هنرهای تجسمی پسران و کارشناسی ارتباط تصویری از دانشکده هنر دانشگاه شاهد و از فعالان جوان طراحی گرافیک، تصویرسازی و عکاسی است. کسب عناوین برتر بیش از 40 رقابت هنری ملی و بینالمللی از جمله افتخارات او است و با ناشران و رسانههای مطبوعاتی چاپی و الکترونیکی همکاری داشته و تدریس هنر در دانشگاه صداوسیما و مرکز آموزش هنر اسلامی نیز از جمله فعالیتهای این طراح جوان است.
افول آمریکا روی دیوار
از محمدصابر شیخرضایی درخصوص شروع این دیوارنگاره سوال میکنم و اینکه رویه طراحی و تکمیل این پروژه چگونه بوده است که و او در جواب میگوید: «فعالیت اصلی این کار از نیمه شهریورماه امسال شروع شد، پروژه در اختیار مجموعه سه در چهار بود که مدیریت هنری و طراحی آثار به من سپرده شد. با مدیریت موزه 13 آبان صحبتها انجام شد و قرار بر این بود که ایدهپردازیها با خودم باشد و اتودهای کار را طراحی کنم. اینکه گفته باشند صرفا این تصویر را میخواهند و من اجرا کنم، اینطور نبوده و کار را با اعتماد، به خودم سپردند؛ فقط روی دو المان تصویری تاکید داشتند، یکی همین تصویر معروفی است که از همان اوایل انقلاب روی دیوار و بیشتر پوسترها دیده میشد. همان تصویر مجسمه آزادی که بخش سر مجسمه یک اسکلت است، گفتند چون این بهعنوان یک نماد برای موزه شاخص شده و همه لانه جاسوسی را با این نماد میشناسند، دوست داریم که این المان باشد. دومی هم یکی از طرحها بود که در گزارشهای خبری و تصویری مختلف استفاده میشد، تصویر همان تفنگ که با پرچم آمریکا کشیده شده است. هر دو طرح را با یک قالب جدید طراحی کردم. از ابتدای راه یک سیر کلی برایم تعریف کردند که میخواهیم این دیوارهها در دو موضوع «افول آمریکا» و «جنایات آمریکا در جهان و ایران» را نشان دهد، اینها خط سیر اصلی بود.
استفاده از نمادهای بینالمللی برای دیوارنگاره
طرحهای شیخرضایی روی دیوارهای لانه جاسوسی کشیده شده و طبیعی است که از همان ساعات اول رونمایی بازخوردهای متفاوتی در فضای رسانهای دنیا داشته است. از او درمورد بازخوردها که در این 24 ساعتی که از رونمایی گذشته میپرسم که او میگوید: «برای خودم جالب بود که هم مخاطب داخلی و هم مخاطب خارجی دریافتشان از تصاویر خوب بوده است. هم بازخوردهای خوبی گرفتیم، یک نکته در این طراحیها این است که ما داریم با زبان بینالمللی طراحی صحبت میکنیم، خیلی از طراحیهای سنتی استفاده نکردیم، شاید برای چشم مردم خودمان از لحاظ برداشت از تصویر ناآشنا باشد، چون عناصری که استفاده شده، نمادهای بینالمللی است، برای همین دریافتش برای خارجیها راحتتر است، اما خب آنقدر هم سخت نیست. برخی تصاویر این طراحی مکمل هم هستند و اگر تصویری برای کسی گنگ باشد، بقیه تصاویر کمککننده میشود تا مفهوم را متوجه شوند. مثلا تصویر هواپیمایی که ناو آمریکایی به آن شلیک میکند و نشان از مظلومیت ایران دارد و فریم کنارش امروزمان را نشان میدهد و یک پهپاد جاسوسی آمریکایی است که در خلیجفارس مورد اصابت قرار میگیرد.»
از فلسفه دیوارنگارهها و اینکه در شهرهای دنیا نمادی از اعتراض هستند میگویم و اینکه چقدر طرحهایشان نشاندهنده اعتراض است؟ و شیخ رضایی میگوید: «قالب آثار گرافیتی است، یعنی از همان جنسی که در دنیا در اختیار هنر اعتراضی است و با ساختار نقاشی دیواری متفاوت است. در نقاشی دیواری استفاده از تنوع رنگ و سایه روشنهای رنگی کار را جذاب میکند، اما در کار گرافیتی، رنگهای تفکیک شده را داریم یا با خروجیهای تایپی یا با خروجیهای تصویری. اینجا چون دیوار لانه جاسوسی است، اگر قرار بر اعتراضی هم باشد به سیاستهای جنگافروزانه آمریکاست. ظلمی که علیه ملتها روا داشته است، یعنی این طراحیها را میتوان در قالب هنر اعتراضی گنجاند.»
چشم شیطان در خون
شیخرضایی با اشاره به نمادهای بینالمللی که در طراحی این دیوارنگارهها آمده است، گفت: «در یک روز نمیتوان همه واکنشها را جمعآوری کرد و به نتیجه رسید، اما بعضی از نکات را در گزارشهایی که کار کردند، آورده بودند. سه دیوار دیگر این مجموعه قرار است روز 13 آبان ماه رونمایی شود و شامل عناصر دیگر است، مثلا کلیاتی در این طرحهاست که مردم داخل کشورمان ممکن است با آنها درگیر نباشد، اما خب خارجیها خوب مفهوم آن را درک میکنند. مثلا دیوار ابتدایی حاوی همان تکچشم معروف یا چشم شیطان است، اما ما در اینجا این نماد را در خون قرار دادیم که ناشی از جنایتهای آمریکا است. برخورد خارجیها برایم از این نظر جذاب بود که خیلی از آنها نمیتوانند در کشورشان از این نمادها به شکل منفی استفاده کنند و استفاده ما از این نمادها برایشان جذاب است. مثلا دیواری که بتهای شکسته را نشان میدهد و مجسمه آزادی دست مشعلبهدستش شکسته است، نماد ناکامی شعارهای آزادی و دموکراسی آمریکاست، نکتهای که برای خارجیها جذاب بوده، استفاده از نمادهای بینالمللی بود.»
پاک شدن دیواره قبلی
دیوارنگارههای لانه جاسوسی در دنیا بسیار دیده شده است. شیخرضایی درمورد تفاوتهای نگارههای جدید با طراحهای قبلی میگوید: «دیواره سابق یک سری محدودیتها برای مخاطب خارجی داشت که آن هم محدودیت فهم نوشتار بود، در مقیاس کل دیوارهها، تقریبا یکسوم تصویر بود و مابقی متن، آنقدر هم مرمت شده بود که چیزی دیگر از آن تصاویر اولیه مشخص نمیشد، خط سیر کار را هم نمیشد تشخیص داد. مخاطبان خارجی که از هر جای دنیا میآمدند با متنها نمیتوانستند ارتباط برقرار کنند و لازم بود که یک مترجم همراهشان باشد و توضیح دهد. اما وقتی از زبان تصویر استفاده میشود مشکل مترجم حل میشود، نمادهای ما بینالمللی است و صرفا به زیباییشناسی رایج داخل کشور بسنده نکردیم. با اینکه کار روی دیواری در داخل تهران انجام شد اما این نگاه بینالمللی وجود داشت که با ادبیات تصویری روز دنیا همخوانی داشته باشد.
حاشیههای سیاسی
از شیخرضایی درمورد سابقه فعالیتش برای طراحی و اجرای دیوارنگاره میپرسم و او در این باره گفت: «اولین باری بود که روی دیوار دست به قلم میشدم.» و اینگونه حرفهایش را تکمیل میکند: «طراحی و تصویرگری روی دیوار، تخصص جدیای را میطلبد، یعنی صرف اینکه شخصی فقط طراح گرافیک یا نقاش باشد، نمیتواند این کار را انجام دهد زیرا تخصص رعایت تناسبات در ابعاد بزرگ، توان ترسیمی بالایی میخواهد. خیلی ساده اینکه وقتی میخواهد، یک خط مستقیم را ترسیم کند، دستش نلرزد، سختی این کار در اینجاست، کار در اتود خیلی جزئیات ندارد، اما وقتی که کار شروع میشود، جزئیات مهم میشود، البته من دنبال مجری برای پیاده کردن کار روی دیوار گشتم، اما کسی پیدا نشد آنهم بهخاطر حواشی سیاسیای که ممکن بود برای این کار به وجود بیاید. خودم کار اصلیام طراحی گرافیک و عکاسی است و دست تقدیر بود که خودم دست به قلم شدم. البته دو دیوار را به آقای عباس گنجی سپردیم. در مجموع 16 دیوار داشتیم که تناسبات پاناروما داشتند و مستطیل عادی نبودند، از این 16 قطعه، دو قطعه را با اتفاقات سه بعدی و حجمی پیش بردیم و 14 دیوار دیگر هم کاملا تصویری بود.»
* نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامهنگار