محمد هاشمی‌رفسنجانی:
فارغ از چالش‌های ایدئولوژیک و مذهبی-‌به‌عبارتی از همه مهم‌تر- سیاست و راهبرد آمریکا به‌گونه‌ای طراحی شده است که در تقابل با جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
  • ۱۳۹۸-۰۸-۱۳ - ۱۰:۱۴
  • 00
محمد هاشمی‌رفسنجانی:
مروری بر سیاست‌های خصمانه آمریکا
مروری بر سیاست‌های خصمانه آمریکا

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اولین تخاصم در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با آمریکا شروع شد. امام خمینی‌(ره) از آغاز نهضت اسلامی در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی به‌صراحت موضع گرفتند. شعارهای مردم هم نیز شعارهای استقلال‌خواهی در قالب نه‌شرقی، نه‌غربی، جمهوری اسلامی و به‌عبارتی شعارهایی در رد وابستگی به ابرقدرت‌ها بود. یادم هست که ساعت 10 و نیم شب، اوایل بهمن‌ماه سال 57، نمایندگان ژیسکاردستن رئیس‌جمهور فرانسه و جیمی کارتر رئیس‌جمهور آمریکا در نوفل‌لوشاتو به دیدار امام خمینی‌(ره) آمدند. نماینده کارتر با لحن تند و بی‌ادبانه و تهدیدآمیز با امام صحبت کرد. امام پس از شنیدن سخنان او فرمودند: «من هنوز به مردم نگفتم تکلیف آمریکایی‌های مستقر در ایران را معین نمایند، اگر لازم باشد می‌گویم.» درنهایت آمریکا را از دخالت در امور ایران بر حذر داشتند. به‌محض اینکه این دو نفر منزل امام را ترک کردند، امام فرمودند اعلام کنید خمینی روز جمعه به تهران می‌رود و این خبر را ساعت 12 شب، رادیو فرانسه در اخبار خود پخش کرد. آن ایام ایرانیان خارج از کشور و دوستانی که در فرانسه دور و بر امام بودند، شرایط را برای بازگشت امام مناسب نمی‌دانستند و توصیه به توقف بیشتر در فرانسه می‌کردند. بعدها که علت این تصمیم سریع و صریح از امام سوال شد، ایشان در پاسخ فرمودند: «دولت آمریکا که دوست ملت ایران یا من نیست که از خطر برای من نگران باشد، من تشخیص دادم اینها توطئه دارند که اگر من در ایران باشم، مانع انجام آن توطئه خواهم بود.

آمریکا از روز نخست پیروزی انقلاب اسلامی روابط خصمانه خود را با جمهوری اسلامی آغاز کرد. ابتدا به شاه پناه داد و با این فکر که نظام جمهوری اسلامی نظام نوپایی است، درصدد تکرار وقایع سال 1332 برآمد. اما موج توفنده انقلاب اسلامی و هوشیاری امام که در صحنه حاضر بودند و تمام توطئه‌ها را می‌دیدند، نقشه‌هایشان را خنثی کرد. اگرچه آمریکا بیکار نمی‌نشست و تنها در خلال یکی، دو سال اول انقلاب حدود 18 طرح کودتا علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداخت که بزرگ‌ترین آنها کودتای نوژه بود.

هنوز چند ماهی از انقلاب اسلامی ایران نگذشته بود که سفارت این کشور در ایران به یک مرکز جاسوسی تبدیل شده بود و علیه نظام نوپای اسلامی ایران به‌صراحت توطئه می‌کرد. از این رو عده‌ای از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت آمریکا یا همان لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کردند و حدود 70 نفر از دیپلمات‌های آمریکایی بازداشت شدند. بسیاری از اسناد لانه جاسوسی شناسایی شد و درحقیقت اقدام بسیار خنثی‌کننده‌ای برای توطئه آمریکا محسوب می‌شد. بعد از آن آمریکا و کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان با تجهیزات پیشرفته نظامی، سلاح میکروبی و شیمیایی و اطلاعات جاسوسی، عراق را در حمله به ایران حمایت کردند. درحقیقت همه به خدمت عراق برای مبارزه و حمله به ایران درآمدند تا صدام برای آمریکا جای خالی رژیم پهلوی را در منطقه پرکند. حتی خود صدام نیز در پرکردن این خلأ چنان مطمئن بود که در برابر خواست خبرنگاران برای مصاحبه مدعی شد که یک هفته بعد در تهران مصاحبه خواهد کرد! اگرچه خیلی زود خامی این خیال عیان شد. به‌طور کلی به‌نظر نگارنده سه موضوع اصلی، ریشه همه چالش‌های آمریکا با جمهوری اسلامی است:

آمریکا معتقد به لیبرالیسم و مروج لیبرال دموکراسی در جهان است. بسیاری از ارزش‌های اجتماعی-‌فرهنگی که در مکتب تشیع وجود دارد در لیبرالیسم وجود ندارد و لیبرالیسم فاقد این ارزش‌هاست. لیبرالیسم حتی در خیلی از موارد ابتذال‌گراست و در مقابل اسلام ناب محمدی و تشیع قرار دارد. آنها با همین ایدئولوژی ناقص به مقابله با ما می‌پردازند. آمریکا تکلیف خود را با دین روشن کرده است و در بهترین حالت دین را یک رابطه معنوی فردی میان هر انسان با خدای خود می‌داند که نمی‌تواند تشکیل حکومت دهد. نویسندگان غربی نیز کتاب‌های زیادی در راستای جدایی دین از سیاست نوشتند. آمریکا برای تقویت این ایدئولوژی خود بحث حقوق بشر را علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد و اعدام‌های اول انقلاب را خشونت‌گرایی در حکومت اسلامی تبلیغ کرد. در‌حالی‌که حوادث و جنایات در زندان گوانتانامو را سرپوش نهاد. آنها حتی حجاب خانم‌ها در ایران را بهانه‌ای برای محدودیت و عدم تساوی حقوق زن و مرد در ایران معرفی کردند، حال آنکه در غرب در بسیاری از حقوق اولیه اجتماعی و حتی سیاسی برابری وجود ندارد.

از سویی دیگر آمریکایی‌ها مسیحی و عموما پروتستان مذهب هستند. آنها اسلام را در تقابل با مسیحیت و یهود می‌بینند. در‌حالی‌که ادیان الهی همه در طول هم هستند و در اسلام اساسا تقابل دینی وجود ندارد. در همین راستا شاهد بودیم که ساموئل هانتینگتون نیز در سال 1993 به‌صراحت از «جنگ تمدن‌ها» سخن گفت!

فارغ از چالش‌های ایدئولوژیک و مذهبی-‌به‌عبارتی از همه مهم‌تر- سیاست و راهبرد آمریکا به‌گونه‌ای طراحی شده است که در تقابل با جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. ایالات متحده آمریکا در حوزه سیاسی متعهد به تامین امنیت رژیم صهیونیستی است. از این رو سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا حول محور امنیت رژیم صهیونیستی رقم خورده و می‌خورد. به‌همین‌دلیل در پوشش صلح خاورمیانه کشورهای عربی را به سازش و بی‌تفاوتی در برابر جنایات رژیم صهیونیستی دعوت می‌کند. درنتیجه چالش سوم ایران و آمریکا از قرارداد کمپ دیوید شروع شد. انور سادات، امضا‌کننده قرارداد کمپ دیوید بود و بعد از ترور او، مبارک این طرح را دنبال کرد. باید توجه داشت که در این بحث در سیاست داخلی آمریکا میان حزب دموکرات و جمهوری‌خواه اختلافی وجود ندارد. از این رو در آمریکا ابتدا کارتر مجری آن بود و بعد از او ریگان و بوش پدر و پسر و اوباما آن را ادامه دادند و اینک ترامپ نیز سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا را بدون تغییر دنبال می‌کند.و اما به‌رغم توطئه‌های 40 ساله آمریکا علیه انقلاب اسلامی و اسلام ناب محمدی، نظریه‌پردازانی چون ساموئل هانتینگتون که در جنگ تمدن‌ها، کار تمدن اسلامی را پایان یافته تلقی می‌کرد، اکنون می‌گوید: «درکتابم به نام برخورد تمدن‌ها گفته بودم، بی‌گمان قضیه اسلام یکسره خواهد شد و کار این تمدن به پایان خواهد رسید. اما اکنون پس از مشاهدات و ملموسات دریافتم که نظریه پیشین من درمورد اسلام و تمدن اسلامی که آن را پایان یافته می‌دانستم، اشتباه بوده است. من اکنون باور دارم که تمدن اسلامی، تمدنی ماندگار و پایاست.» الیس الصبح بقریب...

* نویسنده: محمد هاشمی‌رفسنجانی، عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰