

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، قطعا با شرایط امروز که برای همه هم قابل مشاهده است اصلا بیراه نیست که بگوییم آمریکا از مدتی پیش جنگ تمامعیاری را علیه ایران آغاز کرده، جنگی که نماد روشن آن درگیری تمامعیار در عرصه اقتصاد است و قطعا با همان شدت و حدت در عرصه سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی هم درگیر شده است، درگیری بزرگی که به مدد همکاری جریان اپوزیسیون داخلی و ضدانقلاب خارجنشین در نقاطی با موفقیتهایی هم همراه بود و بهعبارتی، بهعنوان اهرمی قابلتوجه در فشار حداکثری علیه ایران قابل ارزیابی بوده و هست.
شاید برخی بگویند نقطه آغاز این درگیری اردیبهشت 97 بوده، در حالی که چالشهای یکی، دو سال اخیر نشان میدهد آغاز فاز جدید این درگیری مربوط به ایام قبل از دیماه سال 96 و اعتراضها و آشوبهای آن زمان بود، یعنی بازه زمانی حدودا دوساله. در این مدت آمریکاییها در چند فاز موج جدی و جدیدی از درگیری با ایران را آغاز کردند که قاعدتا بستر همه آنها افزایش نارضایتی مردم بهویژه در مسائل اقتصادی بود.
در ایام برجام چه در دولت اوباما و چه بعد از آن در دولت دونالد ترامپ، هم تحریمها در حال افزایش بود و هم برجام اجرا نمیشد، به این معنی که هرگز تحریمهایی که روی کاغذ آمریکا وعده تعلیق آنها را داده بود محقق نشد و همین ماجرا هم وقتی با کمکاری دولت در داخل در عرصه اقتصاد و خوشبینی مفرط به توافق هستهای همراه شد، کار دست کشور داد و در سالهای 95 و 96 نارضایتی آنچنان توسعه یافت که مردم به خیابانها آمدند. در آن ایام در کنار شیطنتهای برخی گروهها، فشار ناشی از فروپاشی موسسات مالی و اعتباری و همچنین روزافزونشدن تعطیلی کارخانهها و کارگاههای تولیدی و اقتصادی باعث شد حضور خیابانی برخی مردم ازجمله کارگران زیاد شود.
همین هم بود که در آن برهه معضل اقتصادی با سوءاستفاده آشوبطلبان به اغتشاش خیابانی در برخی شهرها تبدیل و آمریکا با نگاه به آن میدان امیدوارانه از برجام خارج شد و به انتظار نشست تا بهسرعت در ماههای ابتدایی بعد از خروج از توافق هستهای یا ایران دچار فروپاشی اقتصادی شود یا آنقدر نارضایتی درون کشور بالا رود که تهران پشت میز مذاکره تدارک دیده شده توسط کاخ سفید بنشیند و توافق جامع جدیدی را امضا کند. در آن ایام بیشک قطعهای از پازل آمریکا و یکی از عوامل تسهیلکننده موفقیت برای ایجاد نارضایتی در کشور همین سایت و کانال «آمدنیوز» با لیدری روحالله زم بود که هر روز هماهنگ با دستگاه اطلاعاتی و امنیتی آمریکا با دروغپراکنیهای خود هم به توسعه نارضایتی میان مردم کمک میکرد و هم محوری شده بود برای هماهنگی و اطلاعرسانی عوامل آشوب و اغتشاش در کشور؛ اطلاعیههای مداوم و تلاشهای فراوان برای ایجاد تجمعات و به آشوب کشیدن اعتراضات نشاندهنده برنامهریزی دقیق این شبکه برای ساماندهی آشوبهای زمستان 96 بود.
فاز دوم این عملیات پیچیده اقتصادی، سیاسی و امنیتی از 18 اردیبهشت 97 آغاز شد، آنگاه که ترامپ با امضای دستور خروج ایالات متحده از برجام، همزمان با صدور دستورهای اجرایی، فرمان بازگشت تحریمها و سپس افزایش آنها را نیز صادر کرد. طبیعی بود که بهسرعت تمام تحریمها حتی پیشتر از آنچه ترامپ وعده آن را داده بود با تمام قوا عملیاتی شوند و سه کشور اروپایی نیز با عدم اقدام خود، تکمیلکننده طراحی خطرناک آمریکا علیه ایران باشند. در این برهه همانطور که اعلام شده بود تمامی تحریمها حدفاصل مرداد تا آبان بازگشت و میانه آنها دستورهای جدیدی نیز برای تحریم دیگر بخشهای اقتصاد ایران اعمال شد. فصل تحریمها البته به همینجا ختم نشد، چراکه گام بعدی که حدود 6 ماه اجرای آن برای آمریکا زمان برد در پیش بود. آمریکاییها از پاییز سال گذشته تا فروردینماه امسال با یک برنامهریزی دقیق در همان محورهای اقتصادی، سیاسی و اطلاعاتی تلاش کردند فروش نفت ایران را به صفر برسانند.
در این مسیر ابتدا با بستن مسیر صادرات آسان ایران و سپس بازگشت پول فروش نفت و در مرحله بعدی تطمیع و تهدید خریداران نفت ایران و نهایتا لابی با عربستانسعودی و امارات برای افزایش تولید و جایگزین کردن نفت ایران در بازارهای جهانی، پروژه فروش صفر نفت ایران را به پیش بردند، یعنی گامبهگام معافیتهای صادراتی برای خریداران نفت ایران را محدود کردند تا نهایتا در فروردینماه دیگر برای کشوری معافیت خرید نفت صادر نکردند. پروژه موازی این کار اخلال در بازارهای اقتصادی و مخصوصا مبادی ارزی و تبادلی ایران بود. یعنی ورود مستقیم اطلاعاتی و امنیتی به بازار دبی، سلیمانیه و هرات و ایجاد محدودیت برای طرفهای همکار با ایران بهمنظور متلاطمکردن بازار ارزی درون کشور که البته نتایجی هم برای آنها داشت و از نوروز 96 تا نوروز 97 چند هزار تومانی قیمت ارز را در تهران بالا برد. البته همین موفقیتهای نسبی آمریکا در اعمال فشار هم بود که باعث شد ترامپ و همکارانش در کاخ سفید به زمینگیر شدن ایران امیدوار شوند و برای مثال جان بولتن، مشاور امنیت ملی وقت کاخ سفید گفت ایران 40 سالگی خود را در بهمن 97 نخواهد دید. محور دیگر آمریکا در این مدت تضعیف قوای نظامی ایران بود، به این صورت که بعد از تحریمهای مکرر سپاه نهایتا در فروردینماه این نیروی رسمی و نشاندار نظامی ایران را در لیست گروههای تروریستی قرار داد تا شاید بتواند از این مسیر به اهداف خود نزدیک شود.
تروریستیخواندن سپاه اولا با هدف تضعیف این قوای بازدارنده ایران انجام شد و ثانیا از آنجاکه آمریکا گمان میکرد بخش مهمی از اقتصاد ایران در دست سپاه است، امیدوار بود ضربه دیگری به سازمان اقتصادی ایران وارد شود و سوم بنا داشت از این مسیر به مردم ایران بفهماند که اگر کشور تحریم میشود بهخاطر سپاه است. اجرای این پروژه البته نیازمند یک عملیات رسانهای جدی هم بود، جایی که آمدنیوز مسئولیت آن را برعهده داشت و هر روز با انتشار اخبار منفی درمورد سپاه به آمریکاییها کمک شایانی میکرد. ناگفته نماند در همین چند ماه زمستان و بهار مانور نظامی- رسانهای برای تهدید ایران به اقدام نظامی هم مزید بر علت شده بود تا خیلیها گمان کنند ایران در لبه پرتگاه قرار دارد. خبرهای روزانه و بعضا ساعتی از تحرکات نظامی و نقلوانتقال نیروها و ادوات نظامی آمریکا در منطقه بهصورت گسترده از سوی رسانههای همراه با این کشور منتشر میشد و ترامپ نیز سینوسی تهدید و دعوت به مذاکره میکرد و میخواست در این حرکت صفر و صدی نتیجه دلخواهش را بگیرد.
این مجموعه فشارها اما نهایتا تا میانه بهار امسال توانسته بود بهطور فزایندهای ایران را تحت فشار قرار دهد و آمریکا و ضدانقلاب همراه آن را امیدوار نگه دارد؛ از اردیبهشتماه اما ایران با مجموعه اقداماتی توانست در هر سه محور عملیاتی آمریکا به توفیقاتی دست باید و هرکدام را برای دیگری بهعنوان یک پشتیبان مورد استفاده قرار دهد.
اولین اقدام یک تصمیم سیاسی برای بازدارندگی و کاهش روزافزون فشارها بود. 18 اردیبهشت 98 ایران اعلام کرد بهتدریج و با اقدامات دوماهه تعهدات برجامی خود را کاهش خواهد داد و از برجام خارج خواهد شد، همین اتفاق بود که بهتدریج همراهی حداکثری اروپا را با آمریکا کاهش داد و نگذاشت اجماع علیه ایران شکل بگیرد. مسیر آغازشده ایران همان مبدأ تغییر بود، یعنی جایی که هر اقدام غرب را با هزینهزایی از جانب ایران همراه میکرد و به آنها هشدار میداد ادامه روند قبلی ممکن است تبعات سنگینی برای آنها داشته باشد. ورود به فرآیند مذاکراتی و فعالشدن چندین و چند میانجی و ارائه پیشنهادهایی چون باز شدن کانال 15 میلیارد دلاری، نتیجه همین مسیر بود.
دومین اقدام مواجهه مقتدرانه با اقدامات ایذایی و تهدیدهای مقطعی بهمنظور خاتمهدادن به شایعهها و متوقف کردن فشارهای بیشتر در سطوح بالاتر ازجمله سطوح نظامی بود. در این مرحله نیروهای سپاه با پررنگکردن خطوط امنیتی کشور، پهپاد متجاوز آمریکایی را هدف قرار دادند و حسن روحانی نیز با ارسال پیامی به آمریکا هرگونه پاسخ به این اقدام دفاعی ایران را مستوجب واکنشی سنگینتر از طرف ایران توصیف کرد. زمانی که ترامپ عقب کشید و از سپاه بابت هدف قرار ندادن هواپیمای دارای سرنشین آمریکا تقدیر کرد فضا ناگهان متفاوت شد و بهطور مشهودی دشمنیهایی را که میرفت به هر نوع اقدام عملی علیه ایران تبدیل شود، متوقف کرد. اشتباه نیست که علت منتفیشدن اقدام نظامی علیه ایران را همان ساقطکردن گلوبال هاوک بنامیم.
سومین اقدام مقابلهبهمثل با اقدامات عملی برای توقف صدور نفت ایران بود، چنانکه پیشبینیها همگی بر این گزاره متفق بودند که توقیف بدون علت گریس-1 آغاز فرآیندی در اقیانوسها و دریاهای آزاد برای هدف قرار دادن کشتیها و نفتکشهای ایران است. توقیف استناایمپرو آنقدر سنگین بود که نهتنها پس از مدتی گریس آزاد شد و جبلالطارق به هیچیک از درخواستهای آمریکا توجهی نکرد که امارات و برخی دیگر از کشورهای منطقه فرمان همراه با واشنگتن را برگرداندند و راهی تهران شدند. ابوظبی هم پیمان امنیتی را با تهران تجدید کرد و هم اجازه آغاز فعالیت صرافیهای همکار با تهران را صادر کرد. مخلص کلام اینکه این مجموعه اقدامات به توقیف استناایمپرو ختم نشد و بعد از آن نیز ادامه یافت و حالا بهنظر میرسد بخش دیگر آن عملیاتی شده باشد. دستگیری یکی از سرحلقههای پروژه ناامنسازی، ایجاد نارضایتی و آشوب خیابانی قطعا میتواند پاتک دیگری به سلسله برنامههای آمریکا و اروپا برای فشار حداکثری به ایران باشد. بازداشت روحالله زم که زمانی در سال 96 مرجع اطلاعرسانی آشوب بود حالا نشاندهنده این است که حاکمیت بیشتر از گذشته در مسیر تامین امنیت کشور موفق است.
روحالله زم کیست؟
روحالله زم، مدیر سایت و کانال ضدانقلاب آمدنیوز طی یک عملیات دقیق و منظم اطلاعاتی از سوی سربازان گمنام امامزمان(عج) در سپاه پاسداران دستگیر شد. روحالله زم فرزند محمدعلی زم، معاون فرهنگی سابق مناطق آزاد اقتصادی است.
او درجریان فتنه 88 در میانه آشوبهای پس از انتخابات دستگیر و راهی زندان شد اما چندیبعد توانست از فرصت مرخصی استفاده کند و زمانی که در خارج از اوین بهسر میبرد، از کشور متواری شود. او ابتدا راهی یکی از کشور های همسایه شد و بعد با سفر به پاریس کسبوکار اطلاعاتی- رسانهای خود را در این شهر پایه گذاشت. زم که روابط پیچیدهای با دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی غربی دارد در مدت فعالیت در پاریس با انتشار اخبار کذب و بهظاهر امنیتی اقدام به پروندهسازی علیه مسئولان ارشد کشور کرده بود. مهمترین چالش او با دستگاههای اطلاعی کشور به آشوبهای دیماه سال 96 برمیگردد همانجایی که آمدنیوز بهعنوان منبع اطلاعرسانی آشوب در فضای مجازی فعالیت میکرد. آن زمان به دستور مراجع قضایی و بهدلیل تبلیغ فعالیتهای تروریستی کانال تلگرامی آمدنیوز فیلتر شد ولی بهواسطه پشتیبانیهای اطلاعاتی سنگینی که میشد، توانست با کانال دیگری بهنام صدای مردم به فعالیت خود ادامه دهد. او در این مدت پروژههای سنگین و بعضا بسیار عجیب و غریبی را علیه کشور اجرا کرده بود، پروژههایی که دروغپراکنی با هدف ایجاد نارضایتی فصل مشترکشان بود.
در اسفندماه سال ۱۳۹۷ مستند ایستگاه پایانی دروغ که از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد نشان داد زم از مدتی پیش در تور اطلاعاتی ایران قرار داشته و بارها اطلاعاتی را منتشر کرده که با مدیریت دستگاههای اطلاعاتی ایران در اختیارش قرار گرفته بوده است.
