به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، یکی از چالشهای بزرگ اقتصاد ایران در دهههای گذشته موضوع اصلاح یا آزادسازی قیمتهای انرژی بوده است. این مساله که عمدتا بهدلیل کاهش ارزش پول ملی و افزایش مابهالتفاوت قیمت سوخت در کشور با قیمت جهانی آن رخ داده است، همواره یکی از ستونهای تورم بالا در کشور بوده و نتیجه آن رکود بخشهای تولیدی بوده است. درواقع با بالا رفتن نرخ ارز هزینههای یارانه انرژی برای دولت بالا رفته و دولت برای جبران این هزینهها به افزایش قیمت آن روی میآورد. دیگر چالشی که یارانه انرژی یا بهعبارت بهتر، قیمت ارزان انرژی در طول این سالها برای کشور به وجود آورده، افزایش بیرویه مصرف انرژی است بهطوری که ایران هماکنون از بزرگترین مصرفکنندگان نفت و گاز در جهان بهشمار میرود. در یکسال گذشته و در پی جهش نرخ ارز در سال 97، مجددا بحث و گفتوگو درباره افزایش قیمت انرژی به میان آمد اما هربار بهدلیلی این اتفاق رخ نداد. این مساله اخیرا نیز مطرح شده است و روز گذشته مجلس شورای اسلامی در جلسهای غیرعلنی به موضوع پیدا کردن راهکاری برای حذف یارانههای پنهان و تعیینتکلیف یارانه حاملهای انرژی پرداخت. بزرگترین چالشی که همچون گذشته دراینباره وجود دارد و سبب شده تلاشهای دولت در این زمینه ناکام بماند، فشاری است که این تصمیم ممکن است روی قشر ضعیف جامعه و بخش تولید بگذارد. بسیاری از کارشناسان معتقدند راهکار حل بحران قیمت انرژی در ایران، افزایش قیمت نیست و این مساله تنها به تعمیق رکود و فشار روی دهکهای درآمدی منجر خواهد شد.
ایران رتبه دوم یارانه انرژی در جهان
رشد بیرویه مصرف انرژی در ایران در طول سالهای گذشته و یارانه پرداختی به این حوزه سبب شد ایران در سال 2015 به رتبه نخست یارانه انرژی در جهان برسد. بر این اساس طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی درمورد شاخصهای جهانی انرژی، ایران پس از چین رتبه دوم یارانه انرژی را در جهان در سال 2016 دارا بوده است، بهطوری که در سال 2016 تقریبا 35 میلیارد دلار (در سال 2015 حدود 47 میلیارد دلار) بهعنوان یارانه انرژی در ایران منظور شده است. این در حالی است که جمعیت چین 17 برابر ایران و تولید ناخالص این کشور طبق آمار صندوق بینالمللی پول حدود 30 برابر ایران است.
تراز تجاری منفی 30 میلیارد دلاری
ارزش انرژی مصرف شده در ایران طبق برآورد صندوق بینالمللی پول حدود 74 میلیارد دلار در سال برآورد شده است. این در حالی است که حجم صادرات غیرنفتی ایران در سال گذشته چیزی حدود 44 میلیارد دلار بوده است. در حقیقت اگر فرض کنیم ایران به هر دلیلی از داشتن یا استفاده از نفت و گاز محروم شود باید 30 میلیارد دلار بیش از آنچه صادر میکند به واردات نفت و گاز بپردازد. این وابستگی مفرط به نفت و گاز سبب یا بهعبارتی، مصرف بیرویه نفت و گاز، تهدید بالقوهای را برای کشور به وجود آورده است و اهمیت اصلاح الگوی مصرف در ایران را بیش از پیش گوشزد میکند.
تضعیف دهکهای پایین درآمدی با افزایش قیمتها
بررسی وضعیت بهرهمندی دهکهای مختلف درآمدی نشاندهنده آن است که علاوهبر آنکه دهکهای پایین درآمدی و قشر ضعیف جامعه نسبت به دهکهای بالای درآمدی کمترین استفاده را از یارانه انرژی دارند، اما حذف این یارانه و آثار تورمی آن بیشترین ضربه را به دهکهای پایین درآمدی خواهد زد و آنها بیشترین فشار را از اصلاح قیمتها متحمل خواهند شد. درواقع بهرغم آنکه سهم دهک اول از یارانه انرژی 06/5 درصد بوده و از سایر دهکها کمتر است، اما نسبت یارانه انرژی به هزینه کل خانوار در این دهک، با 15 درصد بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است. در نتیجه آنچه از آن به اصلاح قیمتهای حاملهای انرژی تعبیر میشود درواقع هدف گرفتن معیشت گروههای کمدرآمد جامعه است.
تعمیق رکود تولید با افزایش قیمتها
از دیگر نتایج آزادسازی قیمتها بالا رفتن قیمت مواد اولیه و انرژی برای بخش تولید و بخش تجاری است که این مساله به تعمیق رکود و تعطیلی بسیاری از بنگاهها منجر خواهد شد. برای نمونه طبق آخرین آمار شرکت ملی نفت ایران، هزینه انرژی از کل هزینه صنایع شیشه و کاشی 23 درصد، فولاد 24 درصد، غذایی11 درصد است و در صنعت سیمان 70 درصد سود خالص این صنعت هزینه انرژی خواهد شد که در این شرایط قطعا با توجه به رکود حاکم بر بخش تولید افزایش قیمت انرژی و در نتیجه آن قیمت تمامشده به تعمیق رکود در این بخش منجر خواهد شد.
چرا در اقتصاد ایران همیشه بحث آزادسازی قیمتهاست
آزادسازی قیمتها یا بهعبارت دیگر، اصلاح قیمت سوخت مسالهای است که همواره در دهههای گذشته به علت کاهش ارزش پول ملی مطرح بوده است و تا زمانی که سیاستهای بانک مرکزی جهت حفظ ارزش پول ملی اصلاح نشود همواره باید شاهد بحث و جدل درباره اصلاح قیمت انرژی در ایران باشیم. در این زمینه درواقع بهعلت سیاستهای غلط اقتصادی، هرگاه کاهش ارزش پول ملی در ایران رخ دهد بدون آنکه تغییر خاصی در میزان مصرف انرژی اتفاق بیفتد یا قیمت جهانی نفت و گاز تغییری کند، ناگهان یارانه پنهان چندبرابر میشود و دولتها برای جبران پرداخت این یارانه به افزایش قیمتهای انرژی روی میآورند که همین امر به افزایش شتاب تورم در کشور دامن خواهد زد. برای مثال اگر نرخ ارز در سال 97 را 4200 تومان در نظر بگیریم یارانه پنهان حدود 55 میلیارد دلار خواهد شد ولی اگر نرخ ارز را 11هزار تومان در نظر بگیریم یارانه پنهان 68 میلیارد دلار برآورد خواهد شد.
اصلاح نظام یارانه با ملاحظه دهکهای پایین درآمدی
تقریبا همه کارشناسان اقتصادی معتقدند مساله یارانه پنهان که عمدتا توسط دهکهای بالای درآمدی مصرف میشود باید هدفمند شده تا سیاستهای حمایتی دولت چه از دهکهای پایین درآمدی و چه از بخش تولید بهصورت کارآمد به اجرا درآید. اما نگرانیای که دراینباره وجود دارد آن است که دولت به سیاق گذشته فقط به افزایش درآمدها روی آورده و دراینباره منافع تولید و دهکهای پایین درآمدی را نادیده بگیرد. سیاستی که بهخصوص در 6 سال گذشته توسط دولت به انجام رسید و تلاشهای گذشته جهت هدفمندشدن یارانهها کنار گذاشته شد. نمونه آن را میتوان در حذف کارت سوخت و تکنرخی کردن قیمت بنزین مشاهده کرد که این مساله سبب شد قاچاق سوخت تا 10 میلیون لیتر در روز افزایش یابد. درواقع پیشنهادی که عموما توسط کارشناسان مطرح میشود آن است که دولت با ملاحظه دهکهای کمدرآمد جامعه ضمن حذف یارانه ثروتمندان طوری عمل کند که کمترین فشار به بخش تولید و بخش ضعیف جامعه بیاید.