«فرهیختگان» گزارش می‌دهد
عده‌ای می‌گویند با ایجاد فاصله بیشتر میان ایران و اروپا ممکن است قطعنامه‌های شورای حکام و قطعنامه‌های سازمان ملل دوباره گریبان ایران را بگیرد و مشکلات بزرگی برای کشور ایجاد کند.
  • ۱۳۹۸-۰۷-۰۹ - ۱۳:۴۸
  • 00
«فرهیختگان» گزارش می‌دهد
اثر خروج اروپـا از بـرجـام، تقریـبـا هـیچ
اثر خروج اروپـا از بـرجـام، تقریـبـا هـیچ

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، هرچند برای بسیاری از کسانی که دستی بر آتش سیاست و اقتصاد داشتند، تهدید هفته گذشته سه کشور اروپایی به خروج از برجام همچون یک طنز تاریخی بود و بیشتر از هرچیز به آن خندیدند، اما برخی هم در داخل کشور بودند و شاید هنوز باشند که این تهدید را جدی می‌گیرند و از آن به‌عنوان یکی از گزینه‌های افزایش فشار به ایران یاد می‌کنند. وجه صادقانه ماجرا درواقع این است که تنها با ملاحظه زیاد می‌توان چنین اقدامی را به‌عنوان یک ترس بی‌علت و از سر ضعف تحلیل توصیف نکرد، چراکه دلایل زیادی وجود دارد که همگی توضیح‌دهنده چرایی تعابیر غیرواقعی و تفسیرهای اشتباه از فضای سیاسی و اقتصادی کشور هستند و اثبات می‌کنند که مسیر کنونی حاکمیت ایران در مواجهه با فضای بین‌المللی نه‌تنها اشتباه نیست، بلکه فاصله قابل توجهی میان نتایج آن با نتایج مسیر قبلی که منتهی‌الیه‌ آن «صبر استراتژیک» بود، وجود دارد. اصلا بیایید شرایط احتمالی پیش رو در صورت خروج اروپا از برجام را بررسی کنیم و حتی حدود نهایی آن را به سنجش بگذاریم. در‌صورتی‌که چالش میان ایران و اروپا در جریان برجام افزایش یابد ممکن است که چند حالت ایجاد شود. در کمترین سطح اروپایی‌ها روابط‌شان را با ما کاهش می‌دهند، در سطح دوم تحریم‌های جدیدی را علیه ایران اعمال می‌کنند، در سطح سوم قطعنامه‌ جدیدی را به سازمان ملل می‌برند و علیه ایران اعمال می‌کنند، در سطح نهایی هم از مسیر مکانیسم ماشه قطعنامه 2231 را در میانه راه ابطال می‌کنند و دوباره 6 قطعنامه قبلی را علیه ایران باز می‌گردانند. این مسیر ساده‌ترین تصویر از اقدامات اروپاست، البته باید دید که تبعات نهایی آن برای ما چیست؟ چه تفاوتی در شرایط ایجاد می‌کند و آیا این تغییرات می‌تواند نتایج شگرفی برای ایران داشته باشد؟

 یک: مسائل اقتصادی

اول: تجربه سال‌های 94 تا 98 واضح و مشخص است. تنها چند ماه بیشتر از اجرای برجام نگذشته بود که حسن روحانی، محمدجواد ظریف و دیگر مقامات دولت یازدهم از عدم اجرای توافق از جانب آمریکا سخن گفتند، تعبیر دقیق این شرایط همان است که ولی‌الله سیف، رئیس بانک مرکزی در آمریکا گفت: «تقریبا هیچ.» در زمان خروج آمریکا از برجام که حالا بیش از 16 ماه از آن می‌گذرد نیز اروپایی‌ها دست روی دست گذاشتند و از کمترین سطوح همکاری با ایران نیز خود‌داری کردند و کار را به‌جایی رساندند که ایران مجبور شد مسیر کاهش تعهدات خود را آغاز کند.

دوم: در عادی‌ترین شرایط اجرای برجام که نقطه اوج تبادلات مالی و ما با کشورهای اروپایی بود، آمار نشان‌دهنده حداقلی بودن نقش اروپا در نقشه تجارت خارجی ایران است. شاید برای نفت این مساله ملموس باشد و همه بدانند که هیچ‌کدام از کشورهای اروپایی جزء خریداران بزرگ نفتی ایران نبوده‌اند و صادراتی هم در این حوزه به ایران ندارند، اما در مورد تجارت غیر نفتی باید توضیحاتی داد تا مساله بیشتر روشن شود.

در سال 96 حجم تجارت ایران با اتحادیه اروپا در بالاترین سطح خود در دوران دولت‌های حسن روحانی بود. شاید بپرسید چقدر؟ پاسخ روشن است، 28 کشور اروپایی همه باهم تنها 12 درصد از کل ارزش صادرات و واردات ایران را شامل می‌شدند. این در حالی است که در همین سال تبادلات ایران با چین 19 درصد، امارات 14 درصد، عراق 14 درصد، ترکیه 8 درصد و افغانستان و هند هرکدام 6 درصد را شامل می‌شدند. واضح‌تر اینکه در آن سال که ما با تمام قوا در حال تبادل مالی با اروپا بودیم، کل تجارت ما با این 28 کشور کمتر از عراق بوده است.

نکته مهم اما این است که در ابتدای سال 2019 یعنی زمانی که اروپایی‌ها در حال اجرای تحریم‌های آمریکا علیه ایران بودند، همان سطح 12 درصد هم تقریبا نصف و همان نقش حداقلی اروپا نیز کمتر شد. لذا دقیق‌ترین سوال همین است که از اروپایی‌ها بپرسیم مگر حضورتان در برجام چه سود اقتصادی ای برای ایران داشت که حالا تهدید به خروج می‌کنید؟

سوم: ایران با 15 کشور منطقه می‌تواند بی‌واسطه ارتباط داشته باشد، 15 کشوری که بیش از 400 میلیون نفر جمعیت را در خود دارند و ایران اگر بتواند نیازهای صادراتی این کشورها را فراهم کند که البته کار آنچنان دشوار و پیچیده‌ای نیست، به‌سادگی خواهد توانست در زمینه صادرات به جایگاه مناسبی دست یافته و قوت اقتصادی خود را بیشتر کند.

شاید بگویید در میان این کشورها دشمنان اصلی ایران هم هستند! پاسخ اما این است که با حذف عربستان و بحرین تغییر خاصی در نقشه تجاری ایران پدید نمی‌آید، علاوه‌بر اینکه تجربه امارات تجربه بزرگی هم برای ماست و هم برای آنها، چراکه توقف آنها در مسیر دور شدن از ایران و بازگشت سریع و آغاز دوباره مبادلات تجاری نشان داد که امنیت منطقه از اقتصاد تا سیاست را واقعیات منطقه و قدرت‌های اصلی همین کشورها تعیین می‌کنند و نه چیز دیگر.

چهار: مهم‌ترین نکته در این میان مقایسه وضعیت اقتصادی مردم و سامان بازارها در تابستان و پاییز امسال نسبت به سال گذشته است. اگر حتی به سراغ آمارها هم نرویم، به‌سادگی می‌توانیم ببینیم که با قدری تلاش دولت و همت بانک مرکزی ثبات نسبی به کشور بازگشته و توانسته‌ایم از آن آشوب اقتصادی نجات یابیم. دلار 18 هزار تومانی پارسال امروز در کانال 10 و 11 هزار تومان قرار دارد و حتی امکان کاهش بیشتر آن نیز کاملا محتمل است.

 دو :مسائل سیاسی

برخی می‌پرسند که با افزایش چالش‌ها با اروپا، ایران منزوی می‌شود، یا فشارهای سیاسی حداکثری‌تر خواهد شد و... اولا باید پرسید که اروپایی‌ها که امروز ایران را عامل حمله به آرامکو می‌خوانند آیا در کنار ایران هستند یا در مقابل ایران و آیا اساسا چالش سیاسی چقدر ممکن است از این حدود بالاتر برود. یا اینکه پیش از اینکه ایران وارد مسیر کاهش تعهدات شود، مگر اروپایی‌ها همراه با ایران بودند یا در مقابل ایران قرار نداشتند؟

توضیح اینکه اولا همراهی اروپا با ایران و برجام در عرصه سیاسی هیچ‌گاه از بیانیه‌خوانی بالاتر نرفت، ثانیا همواره این حمایت‌های حداقلی و بی‌اثر همراه با توسعه چالش و دشمنی در عرصه‌هایی چون مسائل منطقه‌ای، حقوق بشری و دفاعی بوده و ضرایب بالای این تنش‌ها همیشه چهره اروپا را برای ایران روشن نگه داشته است. ثالثا نکته اینکه آنها در عرصه سیاسی در این یکی، دو سال گام‌به‌گام با ترامپ و مواضع او همراهی کرده‌اند و به صورت علنی هم از بیان آن ابایی نداشته‌اند. در این مسیر شاید تنها چالش آتی ایران که می‌تواند قابل توجه هم باشد و لذا باید به‌نوعی مدیریت شود سطوح همکاری و رابطه چین و روسیه به‌عنوان دو عضو دائم شورای امنیت با ایران است. خروج کامل ایران از برجام احتمالا به یک چالش میان ایران با این دو کشور تبدیل خواهد شد که البته در نوع خود به‌طور حداکثری قابل کنترل و مدیریت است. از این‌رو ایران باید دقت داشته باشد که از همین امروز به‌نوعی روابط خود با پکن و مسکو را تنظیم کند که خروج از برجام نیز خللی به آنها وارد نکند. ناگفته نماند که موفقیت در این مسیر، هوشمندی و تلاش بالایی را می‌طلبد. مساله مهم دیگری در این بحث وجود دارد که نباید از آن گذشت. امروزه و مخصوصا بعد از حضور ترامپ در راس دولت ایالات متحده، چالش‌های کشورهای مختلف با آمریکا تشدید شده است، به‌گونه‌ای که حتی در میان سخنرانان صحن علنی سازمان ملل بسیاری به سیاست‌های دولت آمریکا عملا اعتراض کردند. برای مثال مهاتیر محمد مالزیایی در انتقادهای این روزهای خود می‌گوید که آمریکا نه اینکه با اقدامات خود تنها ایران را تحریم کرده باشد که در این مسیر جهان را تحریم کرده چراکه باعث محدود‌شدن روابط و ضرر بسیاری از شرکت‌های خصوصی و دولتی طرف قرارداد با ایران شده است. طیف گسترده منتقدان آمریکا که هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شود، حالا فرصتی برای ایران هستند تا جریانی در مقابل آمریکا شکل گیرد و سلطه این کشور بر جهان را کم اثرتر کند.

  سه :مسائل امنیتی

اول:  عده‌ای می‌گویند با ایجاد فاصله بیشتر میان ایران و اروپا ممکن است قطعنامه‌های شورای حکام و قطعنامه‌های سازمان ملل دوباره گریبان ایران را بگیرد و مشکلات بزرگی برای کشور ایجاد کند. قبل از هر نکته‌ای باید گفت با دقت در مسیر کاهش تعهدات و مثلا حفظ تعهدات ایران در حوزه بازرسی‌ها و اجرای پروتکل الحاقی یا مسیرهای دیگر امکان اینکه آژانس بتواند از شورای حکام دوباره علیه ایران مصوبه‌ای بگیرد دشوار یا نشدنی خواهد بود. برای گرفتن قطعنامه جدید در شورای امنیت هم اگر وضعیت به همین منوال پیش برود و چین و روسیه حمایت خود را از ایران ادامه دهند، آن مسیر هم مثل ماجرای سال گذشته مجمع عمومی برای آمریکا بی‌نتیجه خواهد بود.

دوم: مساله دیگر در این میان امکان ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای مانند ناتوی عربی است. خب در این مسیر ایران کار پیچیده ولی شدنی را در پیش دارد. اقدامی از جنس نوع تعاملی که ایران این روزها با امارات دارد و توافقات امنیتی پیشین را احیا کرده است، یا حضور موثر و قابل توجه ظریف در کویت در شهریور‌ماه و پیگری ایده‌هایی مانند طرح صلحی که حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل ارائه کرد از جمله گزینه‌های پیش روی ایران است. علاوه‌بر این نباید از ظرفیت نظامی ایران برای تامین ثبات و امنیت منطقه چشم‌پوشی کرد، جایی که حتی کشورهای حوزه خلیج فارس نیز می‌توانند از آن بهره ببرند. در مثال دیگری ماجرای حمایت از قطر قطعا یکی از تجربه‌هایی بوده که توانسته از ایجاد ائتلاف عربی جلوگیری کند.

سوم:  دست آخر می‌ماند احتمال آغاز عملیات نظامی علیه ایران. در این مورد همین بس که سطوح بازدارندگی ایران امروز به‌جایی رسیده که پهپاد آمریکایی هدف قرار می‌گیرد و کشتی انگلیسی در حضور ناوگان نظامی این کشور توقیف می‌شود و نه آمریکا و نه انگلیس نمی‌توانند پاسخی به آن بدهند. علاوه‌بر این انصاراللهی که با توان نظامی خود می‌تواند آرامکو را هدف قرار دهد یا چند هزار نیروی سعودی را به اسارت بگیرد، رسما اعلام می‌کند مواجهه با ایران را مواجهه با خود تلقی خواهد کرد و آماده عملیات است. نسخه اصلی انصارالله اما امروز نه در یمن که در لبنان است و سید‌حسن نصرالله نیز آماده حمایت از ایران است. اینها همه سطوح مختلف بازدارندگی ایران از اقدام است و قوت تهاجمی ایران را به رخ می‌کشد و به‌واقع اگر اینها که تنها بخشی از قدرت نظامی ایران است تاکنون وجود نداشت احتمالا مواجهه نظامی حتما قوت می‌گرفت.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران