گفت‌وگو با بازیگر نقش «بی‌بی مریم» سریال بانوی سردار
به نظر من بی‌بی مریم فقط برای بختیاری‌ها نیست، بلکه برای کل ایران است. برای دنیا است. همه جای دنیا چنین شخصیتی را ستایش می‌کند. اگر ما امکانات هالیوود را داشتیم و بی‌بی مریم را می‌ساختیم، کشورهای دیگر هم دوستش داشتند و نمی‌توانستند بزرگی‌اش را تکذیب کنند. اصلا غیرممکن است. زندگی واقعی بی‌بی مریم در حد فانتزی‌های فیلم‌های غربی است.
  • ۱۳۹۸-۰۶-۱۴ - ۱۶:۳۵
  • 00
گفت‌وگو با بازیگر نقش «بی‌بی مریم» سریال بانوی سردار
تاریخ همین امروز است/ سکانس هایی بیشتر بین مردم دیده شد که حس غرورشان را بالا برد
تاریخ همین امروز است/ سکانس هایی بیشتر بین مردم دیده شد که حس غرورشان را بالا برد
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ســریال‌هـــایی کــــه شخصیت‌محور هستند و قهرمان دارند، سریع با مخاطب ارتباط برقـرار مــی‌کــنند. تولید سریال‌هایی که قهرمان آنها زن هستند در صداوسیما و در سالیان اخیر رشد زیادی داشته است. از اوایل دهه80 مدیران وقت صداوسیما به این نتیجه رسیدند که برای الگوسازی داخلی و مقابله با قهرمان‌های سریال‌های خارجی، آثاری با محوریت زن ایرانی ساخته شود. اگر مبدأ این تصمیم‌گیری را سریال‌های «نرگس» و «ریحانه» بدانیم، اوجش را باید «کیمیا» دانست که با هزینه بالایی ساخته شد، اما در میان بخش عمده‌ای از مخاطبان، اسباب ساخت لطیفه‌های مختلف شد. به هرحال در 10سال اخیر تلاش‌های زیادی صورت گرفته تا الگویی اسلامی- ایرانی از زنان ارائه و ترویج شود. از نوع پوشش گرفته تا استقامت و پشتکار برای رسیدن به اهداف همزمان با حفظ نجابت و حیا مواردی بودند که سعی می‌شود لحاظ شود. اغراق و افراط و تفریط در ارائه این تصاویر و ضعف در فیلمنامه را می‌توان مهم‌ترین دلایل ماندگارنشدن و عدم تاثیرگذاری کامل دانست. سهم سریال‌های تاریخی زن‌محور در این میان امابسیار کم بود. جست‌وجو در دل تاریخ هم نشان می‌دهد نمونه‌های اینچنینی که بتوان در روزگار معاصر آن را به تصویر کشید، اندک هستند. آنهایی که پیگیر سریال‌های خارجی هستند می‌دانند که چه آثاری با چه ابعاد بزرگی در زمینه ترویج قهرمانان زن ساخته شده و قیاس‌شان با آثار داخلی از اساس اشتباه است.

شاید مهم‌ترین نمونه از این گونه را بتوان «شهرزاد» نام برد که آن هم توسط تلویزیون ساخته نشد. «بانوی سردار» مینی‌سریالی بود که پس از سریال طنز «آچمز» از شبکه3 سیما پخش شد و با وجود کاستی‌های فراوان دیده شد. «بانوی سردار» داستان زنی به نام «بی‌بی ‌مریم» است. بی‌بی مریم خواهر سردار اسعد بختیاری بود که نقش آن را پانته‌آ سیروس بازی می‌کند. از سیروس تاکنون فیلم‌های «ساعت 5 عصر»، «بن‌بست»، «خرگیوش»، «ارادتمند نازنین بهاره تینا» و «اینجا همه چیز خوب است» پخش شده که برای این آخری، جایزه بهترین بازیگر مکمل زن از جشنواره یاس را دریافت کرد. با او درباره سختی‌ها و پیچیدگی‌های بانوی سردار صحبت کردیم.

کارنامه کاری‌تان پربار نیست و نهایتا در سینما و تلویزیون شاید به 10اثر هم نرسد. آیا کارتان را دیر شروع کردید؟ اصلا بازیگری را از کجا شروع کردید؟

من موسسه کارنامه رفتم و بازیگری را آنجا یاد گرفتم. به صورت آکادمیک کار کردم. کلاس‌های دوبله رفتم و مدرک آن را هم دارم. در ابتدا به خاطر مخالفت‌های فرهنگی خانواده‌ام با تلویزیون و بازیگری و این‌طور مسائل هیچ وقت بازی نکردم. با اینکه از بچگی علاقه به بازیگری داشتم، ولی این فضا را نداشتم که بتوانم وارد شوم و موافقتی در این زمینه وجود نداشت. در یک مقطعی من می‌توانستم این کار را بکنم و دنبال آن رفتم. خیلی هم سعی کردم آکادمیک پیش بروم؛ یعنی ابتدا برای بیان رفتم و بعد برای کلاس‌های بازیگری. همه می‌دانند ورزش هم زیاد کار می‌کنم و از بچگی با من همراه بوده است. از 13 سالگی عضو فدراسیون کوهنوردی بودم و تا الان چهار مدرک مربیگری در ورزش‌های مختلف گرفته‌ام. در نتیجه امکان و ویژگی‌های بازیگری که نیاز به قوای بدنی دارد را داشتم. بخش بیان و کلاس‌های تخصصی بازیگری می‌ماند که آنها هم مرحله‌به‌مرحله پیش رفت.

چطور برای سریال بانوی سردار انتخاب شدید؟

برای سریال بانوی سردار من را خودشان انتخاب کردند.

 آقای شیخ طادی شما را کجا دیده بود؟

آقای شیخ طادی من را ندیده بودند، ولی از طریق همکاران به ایشان معرفی شدم و به من زنگ زدند که دفتر جناب آقای مرادی، تهیه‌کننده کار بیایید. من 4 بعدازظهر به آنجا رفتم و 9 شب قرارداد را بستیم و فردای آن هم کلید خورد؛ یعنی در این حد به‌سرعت برای من اتفاق افتاد. آنها مدت سه ماه دنبال بازیگر می‌گشتند. پیش‌تولید فقط برای انتخاب بازیگر طولانی شده بود. بازیگری، کارگردانی و این پیش‌تولید طولانی شده بود و عوامل همه جمع شده بودند و بالاخره تنها نقش یک مانده بود که هنوز پیدا نکرده بودند و وقتی هم پیدا شد، در آخرین لحظه بود. فردای قرارداد هم  سر لوکیشن رفتیم.

 یکی از نقدهایی که به این سریال می‌شود، بحث لهجه است. اینکه سریال درباره قوم بختیاری است، اما شخصیت اصلی آن به فارسی سلیس حرف می‌زند.

به‌طور کلی در هر کار یا پروژه‌ای که انجام می‌شود، نقص‌هایی وجود دارد. یکی از این نقص‌ها که من هم با آن موافق هستم، لهجه است. من دوست داشتم با آهنگ بختیاری و نه با زبان بختیاری که کسی متوجه نشود، حرف بزنم. البته من بلد نیستم و کار آسانی هم نیست.

شما اصالتا بختیاری نیستید؟

خیر. من بختیاری نیستم و می‌شد با این زمان کم روی آهنگ کار شود، ولی آنقدر زمان ما کم بود که به‌محض اینکه وارد پروژه شدم، همه به من بی‌بی مریم بختیاری می‌گفتند و من حتی این اسم را نشنیده بودم و گفتم شاید کم‌کاری از من بوده است. شروع به پرس‌وجو کردم و از همه پرسیدم بی‌بی مریم چه‌کسی بوده است؟ دیدم هیچ‌کس بی‌بی مریم را نمی‌شناسد و خیلی متاسف شدم که فقط بختیاری‌ها می‌دانند او چه جایگاهی دارد.»

جزء مفاخر آنها است.

بله. به نظر من بی‌بی مریم فقط برای بختیاری‌ها نیست، بلکه برای کل ایران است. برای دنیا است. همه جای دنیا چنین شخصیتی را ستایش می‌کند. اگر ما امکانات هالیوود را داشتیم و بی‌بی مریم را می‌ساختیم، کشورهای دیگر هم دوستش داشتند و نمی‌توانستند بزرگی‌اش را تکذیب کنند. اصلا غیرممکن است. زندگی واقعی بی‌بی مریم در حد فانتزی‌های فیلم‌های غربی است، بنابراین باید این شخصیت را می‌شناختم و به آن نزدیک می‌شدم و از آن طرف نقش پر از درگیری بود؛ یعنی بالا و پایین نقش زیاد است. حالت‌ها و موقعیت‌های مختلف دارد. جنبه‌های مختلفی از بی‌بی مریم را سعی می‌کنیم نشان دهیم. من هم باید بتوانم در آن فضا وارد شوم. وقتی سر صحنه می‌آمدم، دیالوگ‌های زیادی حفظ کرده بودم، بعد می‌دیدم دو صفحه به آن اضافه شده و پنج خط هم از آن حذف شده و در نتیجه من مجبور بودم سر صحنه دوباره همه اینها را کار کنم تا به آن چیزی که می‌خواهیم برسیم. در نتیجه من زمان این را نداشتم که چیزی که صبح هم تغییر کرده، بهتر و پخته شده، با لهجه هم قاطی کنم و تعداد برداشت‌های ما به هزار برداشت هم برسد. عده ای همین الان هم ایراد می‌گیرند، مو را از ماست برای حرکت‌ها و لباس‌ها بیرون می‌کشند، ولی شما فکر کنید بخواهید به زبان آنها صحبت کنید، طوری که ابهت و طمطراق و حس اقتدار بی‌بی مریم را برسانید و از چشم نیندازید. همه آن جماعتی که با خط‌کش و سانتی‌متر و انواع و اقسام وسایل سنجش پای تلویزیون نشسته‌اند، باید آنها را راضی نگه دارید، که با لهجه بختیاری صحبت کردن در آن زمان کم، ممکن نبود.

بازی در نقش زن تاریخی ایرانی سهل و ممتنع است. همانند نقش‌های خانم‌های دیگر سریال‌ها که گریه می‌کنند یا همیشه ماتم دارند نیست و یک اقتداری در آن وجود دارد. این نقش‌ها یک عقبه تاریخی دارد که شناسنامه آن نقش می‌شود. بازی کردن آن به ظاهر آسان است، ولی هر چقدر جلوتر برویم، معلوم می‌شود سخت است. درباره سختی‌های نقش هم صحبت کنید.

من دوست دارم حتما درباره سختی‌های این نقش حرف بزنم و دسته‌بندی کنم، اما مجال این نیست که همه سختی‌های این کار را تعریف کنم. اگر بخواهم یک مورد را بگویم، مربوط به زمانی است که در یک جایی باید لباس مبدل می‌پوشیدم و گالش پایم می‌کردم. من همواره گیوه در پایم بود. متوجه نبودم که الان گالش به پا دارم و سوار اسب هستم. گالش را پوشیدم و سوار اسب شدم و پلان را شروع کردیم. مربی سوارکاری ما، جناب آقای سعید شهبازی به من گفتند «بی‌بی» این رکاب‌های اسب تنظیم نیست و پایین بیایید که من تنظیم کنم. سر صحنه همه من را بی‌بی صدا می‌کردند و کسی به من خانم سیروس نمی‌گفت. من از روی اسب پایین پریدم و انگشت پایم دررفت. درد عجیبی بود، ولی به روی خودم نیاوردم، چون فیلمبردار و صدابردار و دیگران سوار اسب و مرتب‌شده آماده بودند و فقط من باید می‌رفتم، بنابراین جای این نبود که بگویم آی پام! همه این بساط باید جمع می‌شد و من به درمانگاه می‌رفتم. سوار اسب شدم و رفتم. خوبی‌اش این بود که ما خسته از جنگ با مرادخان برمی‌گشتیم و در آن پلان سوارکاری نداشت که بخواهم پای خود را روی رکاب فشار بدهم، در نتیجه در آن صحنه، خسته و گردگرفته به سمت قلعه می‌آمدیم، پای من شکسته بود و به کسی نمی‌گفتم. ساعت حدود چهار، پنج همان پلان را ضبط کردیم و بعد به درمانگاه رفتیم. با این حال فردای آن روز برای ضبط یک سکانس طولانی دیگر سر صحنه رفتم. علاوه‌بر اینکه سخت بود، بسیار جذاب بود؛ یعنی اتفاقی از این خجسته‌تر نمی‌توانست برای من رخ دهد. من از بچگی سوارکاری و تیراندازی می‌کردم. همه اینها در ‌آن صحنه وجود داشت.

مکان تصویربرداری سریال کجا بود؟

لوکیشن‌های اطراف تهران در  احمدآباد مستوفی بود؛ قلعه‌ای که یتیم‌خانه ایران را در آن فیلمبرداری کرده بودند. شهرک دفاع مقدس، مختارنامه و جاهای مختلف دیگر هم بود.

گفته می‌شود مبنای ساخت سریال «بانوی سردار» به حواشی‌ای برمی‌گردد که پس از پخش یک سکانس از سریال سرزمین کهن اتفاق افتاد. در آن سریال، دیالوگ توهین‌آمیزی به بختیاری‌ها گفته می‌شود. به‌خاطر همین رئیس سازمان صداوسیما، قول ساخت دو سریال درباره قهرمانان بختیاری را داده است؟

من در جریان این نبودم.

یکی از نقدهایی که می‌شود اینکه اساسا و آشکارا سفارشی بوده، به خاطر همین شاید فقط به هدف قشر خاصی و راضی کردن بخشی از کشور بوده است. فارغ از کیفیت کار که می‌توان درباره آن صحبت کرد و نسبت آن با بودجه‌ای که می‌گویند بودجه کمی بوده، خودتان چه نظری درباره این کار دارید؟ به نظرم فراتر از اینکه بخواهد بخشی از مردم را راضی نگه دارد، یک بخش دیگر یعنی عموم مردم هم پای این سریال می‌نشستند و برای آنها جذاب بود که قهرمان سریال خانم باشد.

شاید به نظر فانتزی بیاید، ولی فکر می‌کنم یک کاری باید صورت بگیرد تا بی‌بی مریم شناسانده شود. ایران‌زمین باید بی‌بی مریم را می‌شناخت. زنان ایران به‌خصوص و مردها باید بی‌بی مریم را می‌شناختند. این اتفاق باید می‌افتاد و الان هم افتاده. اینکه چه شد این اتفاق افتاد، با چه هدف و به چه منظوری بود، واقعا اینها را نمی‌دانم، نه اینکه نخواهم بگویم. من نمی‌دانم و از این فضاها دور هستم، ولی معتقدم اتفاق افتاد و هنوز هم باید اتفاق بیفتد. یعنی اگر فکر می‌کنم ولوله‌ای بیفتد که همه بگویند بی‌بی مریم را می‌شناسیم و این سریال نتوانسته خوب ساخته شود و ما می‌خواهیم بهتر را بسازیم، از این اتفاق بهتر نداریم که سر ساخت سریال یا فیلم بی‌بی مریم چشم و هم‌چشمی شود؛ برای اینکه به معنای واقعی انسان‌سازی می‌شود.

خانم‌ها یا مردها؟

از مردها، از زنان، از پیر و جوان بازخورد دارم. جالب است خانم‌ها خیلی ابراز احساسات می‌کنند و واقعا سایه به سایه آقایان هم نسبت به این سریال ابراز احساسات می‌کنند. من خیلی احساس خوبی دارم.

 زمان دیده شدن برای هر بازیگر مهم است. الان از زمانی که این اتفاق برای شما رخ داده، راضی هستید؟ زمان مناسبی است که دیده می‌شوید؟ معمولا روال این است هرکسی در یک نقش گل می‌کند، همان پیشنهادها را به شکل‌های مختلف به او می‌دهند.

ممکن است این اتفاقات رخ دهد. مثلا نقش بی‌بی مریم را در خواب هم نمی‌دیدم، نه من که هیچ زنی در خواب هم نمی‌دید در تلویزیون ایران نقش یک زن مقتدر ایلیاتی را بازی کند و این همای سعادت است. من فکر نمی‌کردم، ولی اتفاق افتاد و امیدوارم در ادامه هم اتفاقات خیلی‌خیلی خوبی بیفتد. چه برای من و چه بقیه عوامل چنین چیزی را می‌خواهم، ولی من اعتقاد دارم زمان درست وقتی است که اتفاق می‌افتد، نه وقتی که من فکر می‌کنم باید زمان درستی باشد.

بعضی از مردم و رسانه‌ها برخی سکانس‌ها را جدا کردند و در فضای مجازی پخش کردند؛ سکانس‌هایی که در آن طعنه‌هایی درباره عزت یا وطن‌دوستی یا سلامت نفس مسئولان بود. دلیل این همه‌گیرشدن سکانس‌ها چه بود؟

ما یک خلأ بزرگ در تلویزیون داریم؛ اینکه وقتی من به‌عنوان بیننده پای آن می‌نشینم، چیزی نشان نمی‌دهد که به خودم ببالم. به خودم احترام بگذارم و به خود افتخار کنم که اینها در وجود من هست و من اینها را صیقل بدهم. تاریخ همین امروز است و تاریخ‌نویسان، امروز را با همه کم و کاستی‌ها می‌نویسند. مگر تاریخ چیزی غیر از این است. تاریخ تکرار می‌شود و چیز عجیبی هم نیست. پس اگر برخی سکانس ها به شرایط امروز می‌خورد، به خاطر این است که حرف مردم امروز است. دیگر این که چرا مردم این را دست به دست می‌کنند؟ چون احساس غرور می‌کنند. به همین سادگی است. می‌توان این‌طور گفت و هرکسی می‌تواند یک بی‌بی مریم باشد. زنان تنها به محیط خانواده خود محدود نیستند و می‌توانند تاثیرگذاری اجتماعی داشته باشند. باید خود را باور کنیم. زنان ما الان مدال‌های قهرمانی در رشته‌های مختلف ورزشی و علمی می‌آورند و حس غرور و افتخار ملی ایجاد می‌کنند.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران