
جورج فریدمن: دونالد ترامپ اعلام کرد که شکنجه ابزار مفید و موثری است. او نهتنها اولین کسی نیست که به این موضوع میپردازد بلکه ادعایش هم ادعایی پوچ و سطحی نیست.
فواید شکنجه

این مساله در این فرضیه ریشه دارد که فردی دارای اطلاعات مفید و جامعی است اما حاضر نیست آن را داوطلبانه فاش کند. در همین راستا شما میتوانید با تحت فشار قراردادن وی و ایجاد درد، ذهنیتش را تغییر دهید تا آنچه را که میداند به شما بگوید. در طول جنگ، یعنی زمانی که جان سربازان و شهروندانتان در خطر است، منع شکنجه یا این معناست که جان و آسودگی دشمنانتان از جان و آسودگی شهروندانتان با اهمیت تر است، اینجاست که شما به جای اندیشیدن به نتایج عملکردتان به اصول اخلاقی مورد اعتقادتان پایبند هستید. اگر تمامی بحثها در مورد شکنجه به اینجا ختم شود، مسالهای ساده است. پس بیایید این مساله را با بیان مثالی مورد بررسی قرار دهیم. تصور کنید بمبی در بوستون جاسازی شده است و 6 ساعت دیگر منفجر خواهد شد، شما هم زمان کافی برای تخلیه شهر ندارید. در اینجا شما میدانید که افرادی از محل جاسازی بمب مطلع هستند. فرد یا افراد مطلع سکوت میکنند چون میخواهند بمب منفجر شود و به همین دلیل اطلاعاتی از این بمب در اختیار شما قرار نمیدهند. آیا در چنین شرایطی تحت فشار قرار دادن فرد یا افراد مطلع و شکنجه آنها منطقی است؟ از یک طرف ممکن است در چشم برهم زدنی صدها هزار نفر از شهروندان بوستون جانشان را از دست بدهند. آیا زندگی این 100 نفر بیش از تحت فشار قرار دادن یک یا چند نفر با اهمیت است؟ در اینجا به نظر میرسد عدم شکنجه مظنون یا مظنونین عملی غیر اخلاقی است. حقیقت این است که اگر فردی از جای بمب با خبر باشد و اطلاعاتی از مکان آن ندهد، خلاف اصول بشری و انسانی است. به خطر انداختن جان کسی که جان صدها نفر را به خطر انداخته به لحاظ اخلاقی با اهمیتتر است. در این مثال شما میدانید که قرار است بمبی منفجر شود، میدانید چه زمانی این بمب منفجر خواهد شد و میدانید چه فرد یا افرادی از جای بمب با خبر هستند. این به این معناست که شما برای آن که عملکرد موفقیتآمیزی داشته باشید ناچار هستید از منابع اطلاعاتی که در اختیار دارید به نفع خویش استفاده کنید. در این میان سوالی که پیش میآید این است، از کجا میدانید فرد مظنون از محل جاسازی بمب با خبر است؟ سوال دیگر اینکه از کجا میدانید که اگر مظنون را تحت فشار قرار بدهید وی جای بمب را به شما میگوید؟ زمان شما تنها 6 ساعت است.
شکنجه مظنون مطمئنا عملی غیراخلاقی نیست اما راهحل این مشکل هم نیست. اجازه بدهید به این مساله از منظری دیگر نگاه کنیم.
فرض کنید شما فردی را که اقدام به بمبگذاری کرده نمیشناسید اما افرادی را که با مظنون در ارتباط هستند میشناسید. حالا بیاید فرض کنید افراد مرتبط با فرد مظنون تصور هم نمیکنند که فرد مورد نظر اقدام به بمبگذاری کرده است، بهعنوان مثال مادری حدس هم نمیزند که پسرش بمبی را جاسازی کرده است؟ طبیعتا مادر تلاش میکند از پسرش حمایت کند و به همین دلیل جای او را نمیگوید. آیا درست است که مادر فرد مظنون را شکنجه کنیم؟ مهمتر از آن آیا شکنجه مادر آن هم در شرایطی که وقت اندک است، اقدام درستی است؟ اینجاست که شکنجه به موضوعی چالش برانگیز تبدیل خواهد شد.
زمانی که شما دقیقا میدانید چه اطلاعاتی میخواهید و از اینکه اطلاعات مورد نیازتان دقیقا در اختیار چه کسی است، شکنجه میتواند ابزاری مفید قلمداد شود. اما در شرایطی که همه چیز بر پایه فرضیات است و با حدس و گمان تلاش میکنید به حقایق دست پیدا کنید، شکنجه نهتنها مفید نیست بلکه نوعی از دست دادن زمان محسوب خواهد شد. وقتی زمانی دستیابی به اطلاعاتی از یک سازمان دارید اما دقیقا نمیدانید از چه جنس اطلاعاتی است، در چنین شرایطی هم شکنجه ابزار کارآمدی نیست. شکنجه در ارتباط با گروههای تروریستی نیز نکته ظریفی است. مطمئنا مظنونی که در آرامش، اطلاعاتش را در اختیار شما قرار میدهد منبع مطمئن و بهتری نسبت به مظنونی است که تحت فشار و شکنجه اعتراف میکند. در ارتباط با گروههای تروریستی شما میتوانید کسی را که با این گروه همکاری میکند شناسایی کرده، او را بازداشت کنید و تحت فشار وادارش کنید اعتراف کند. اما اینجا مسالهای که وجود دارد، شناسایی درست دشمن است، ویژگیهای شخصیتی اعضای این گروه تروریستی، منابع مالیشان و دانستن میزان تجربیاتشان در زمینه اقدامات خرابکارانه. باید گفت هر اندازه شناختتان از دشمنتان بیشتر باشد، اهمیت و فایده شکنجه نیز برای شما کاهش خواهد یافت. چراکه هر اندازه از یک گروه تروریستی اطلاعات داشته باشید بدون نیاز به شکنجه فرد یا گروهی به راحتی میتوانید عملیات آنها را شناسایی و خنثی کنید. طبیعتا در شرایطی که جان انسانی بیگناه در خطر است، شکنجه هیولایی که این خطر را ایجاد کرده امری غیراخلاقی محسوب نمیشود اما شکنجه همیشه هم ابزاری مفید نیست. در همین راستا باید گفت که شکنجه به ندرت میتواند ابزاری مفید قلمداد شود، چراکه به ندرت پیش میآید شما بتوانید صاحب اطلاعات را شناسایی کرده و دقیقا آن چه را که میخواهید از زیر زبانش بیرون بکشید.
رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد و قسم خورد که بهترین قضاوت را داشته باشد. او در مورد شکنجه فعلا سکوت کرده است، اما من میخواهم تعریفش را از ابزار شکنجه بدانم.
