پولشویی و سلبریتیسم زیر ذره‌بین
موضوع پول‌های مشکوک و «کثیف» در سینما آنجایی قابل‌توجه است که پرونده محکومان سرمایه‌گذاران برخی پروژه‌های سینمایی و شبکه خانگی هنوز حواشی زیادی را حول خود یدک می‌کشد و طول عمر کمتر از یک دهه این پدیده و چرایی حضور و سرمایه‌گذاری افراد سرشناس سیاسی و ورزشی در این عرصه، محفل‌های مختلفی را برای پی‌بردن به این سوالات ایجاد کرده است.
  • ۱۳۹۸-۰۵-۲۲ - ۱۵:۴۳
  • 00
پولشویی و سلبریتیسم زیر ذره‌بین
دانشگاه منتقد پول‌های کثیف سینما
دانشگاه منتقد پول‌های کثیف سینما

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اخیرا بسیج دانشجویی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران میزگردی با عنوان «پول کثیف در سینما» با حضور سیدمجید حسینی استادیار دانشگاه تهران، محمدرضا باقری منتقد سینما و مجری تلویزیون و حسین لامعی روزنامه‌نگار و مستندساز برگزار کرده است. موضوع پول‌های مشکوک و «کثیف» در سینما آنجایی قابل‌توجه است که پرونده محکومان سرمایه‌گذاران برخی پروژه‌های سینمایی و شبکه خانگی هنوز حواشی زیادی را حول خود یدک می‌کشد و طول عمر کمتر از یک دهه این پدیده و چرایی حضور و سرمایه‌گذاری افراد سرشناس سیاسی و ورزشی در این عرصه، محفل‌های مختلفی را برای پی‌بردن به این سوالات ایجاد کرده است. البته نگاه‌های متفاوتی درباره این ماجرا وجود دارد، عده‌ای آن را مربوط به یک بازه زمانی نمی‌دانند و معتقدند رد پول‌های کثیف عمری بیش از سه دهه در سینمای ایران دارد. عده‌ای دیگر معتقدند دلیل حضور افراد سرشناس و سرمایه‌گذاران سیاسی و اقتصادی، در مرحله اول شهرت و در مرحله دوم کسب سرمایه اجتماعی و مصون ماندن از تعقیب قضایی است که همه این دلایل باعث به انحراف کشاندن بخشی از صنعت سینمایی کشور شده است. همه این نکات مقدمه‌ای برای برگزاری این میزگرد دانشجویی بوده است. آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح این مناظره است.


سینمای ایران درمورد بحران‌های فردی کار می‌کند

سیدمجید حسینی: مفهوم اقتصاد سیاسی مبتنی‌بر این مبنا نهاده شده که ما اصلا علمی به‌نام اقتصاد نداریم، سر ما را کلاه گذاشته‌اند که ما قوانینی داریم به‌عنوان قوانین اقتصادی که هیچ قدرتی در آن دخالت ندارد. اصولا علم اقتصاد می‌گوید من علمی هستم که منافع، قدرت‌ها و امثالهم در مدیریت بازار نقشی ندارند.  طبیعتا علم اقتصاد نمی‌تواند حضور ناوهای آمریکایی در خلیج‌فارس و تاثیر آن در قیمت نفت را توضیح دهد.

نمی‌تواند توضیح دهد بازار عرضه و تقاضای مسکن در تهران که دست سرمایه‌داران است، در حالی که عرضه‌ گران و تقاضا پایین است اما قیمت‌ها پایین نمی‌آید. ما باید از منظر اقتصاد سیاسی به مسائل نگاه کنیم. اقتصاد سیاسی می‌گوید هیچ طرح اقتصادی‌ای نیست که پشت آن قدرت و منافعی وجود نداشته باشد.  دولت‌های نولیبرال چه کار می‌کنند؟ مثل دولت ما. دولت ما از دوره دولت هاشمی به بعد دولت نولیبرال بوده است. فقط چهار سال اول دولت احمدی‌نژاد می‌توانیم بگوییم دولت نولیبرال نبوده است. در این دولت‌ها همواره سیاست مرکزی اجرا شده. این سیاست می‌گوید من مسئولیت‌های دولت مثل بهداشت، مسکن و... را نمی‌توانم انجام دهم، این مسئولیت‌ها را به سرمایه‌دار‌ها می‌دهم، نمی‌گوید به مردم می‌دهم. اسم این واگذاری را خصوصی‌سازی می‌گذارند.

در سینما چه اتفاقی می‌افتد؟ سینما کارش چیست؟ اصولا به آن صنعت فرهنگ می‌گویند. کار آن ایجاد رضایت است. در 20 سال اخیر سینمای ایران، چه حجمی از فیلم‌ها را تولید کرده است که مبلغ لاکچریسم است؛ از کمدی تا درام‌های خانگی. کدام بخش از سینمای ایران تحت‌تاثیر این اقتصاد سیاسی است؟ سینمای ایران درباره امر جمعی کار نمی‌کند، بلکه درمورد بحران‌های فردی کار می‌کند. می‌گوید یک اصغر فرهادی است، یک شهاب حسینی است که حقیقت را گم کرده و نمی‌داند آن کسی را که به همسرش تجاوز کرده باید مجازات کند یا نه؟ تمام فیلم حقیقت را امر فردی بیان می‌کند. این فیلم می‌گوید تو در خودت به صلح برس، وضعیت نابرابری اجتماعی اصلا مهم نیست.

سینما در خدمت یک سازمان نابرابر می‌آید که می‌گوید تو به مسائل اجتماعی بی‌تفاوت باش و اگر واکنش اجتماعی داشته باشی، احتمالا احمقی! چون چیزی درست نمی‌شود. این مدل را در روانشناسی موفقیت هم می‌توان دید. تو به قدرت خودت اعتماد داشته باش همه‌چیز حل می‌شود.

این اتفاق در سینما یک دستگاه رضایت‌ساز برای افزایش نابرابری است. حتی سوژه اصلی فیلم اصغر فرهادی نمی‌داند در آخر مجازات کند یا نه؟ کار خوبی بود یا بد؟ حقیقت را گم کرده، در حالی که حقیقت یک امر اجتماعی است که در بیرون اتفاق می‌افتد.

پول‌های آلوده به افراد معدود ختم نمی‌شود

محمدرضا باقری: خیلی خوب است که تشکل‌های دانشجویی نسبت به چنین مسائلی بی‌تفاوت نباشند و واکنش نشان دهند. بحث‌های سیاسی مورد علاقه فضای دانشجویی مانند کف روی آب است؛ چراکه در هر دولت و جناحی، سیاست‌های فرهنگی ثابت است و پول‌ها به نورچشمی‌های همان جناح سیاسی می‌رسد. مثلا در وزارت ارشاد و فارابی چرا باید به فیلمی کمک کنند که فرانسه هم به آن فیلم کمک کرده است؟ این واکنش‌ها توسط تشکل‌های دانشجویی اثر دارد.  در بحث پول کثیف، شما می‌بینید مثلا 6 نفر پول و سرمایه آلوده وارد سینما کرده‌اند، شما می‌بینید جهت‌گیری همه فیلم‌ها یکی است. انگار تهیه‌کننده ارشدی به آقایان امامی، رضوی، دلاویز، زنجانی و هدایتی بگوید ایران جای زندگی نیست. همه فیلم‌ها یک یأس و ناامیدی در خود دارد. یک زمینه مهاجرتی در فیلم‌هایشان وجود دارد.  پول‌های آلوده به این معدود افراد ختم نمی‌شود، گاهی پول‌های دولتی وارد شده، شما در تیتراژ فیلم‌ها نگاه کنید که از چه نهاد‌هایی تشکر کرده‌اند. فیلم «خانواده محترم» را رژیم صهیونیستی نساخته است، صداوسیمای جمهوری اسلامی ساخته. پول آن را تسویه کرده‌اند و تهیه‌کننده و کارگردان آن همچنان اجر و قرب دارند و به فعالیت‌شان ادامه می‌دهند. اگر در کشور خارجی این اتفاق می‌افتاد، وضعیت آنها متفاوت از وضع موجود بود.

اساس پول‌های خارجی که وارد سینمای ایران شده را ببینید، معروف‌ترین آن پول دختر امیر قطر برای «فروشنده» و غیرمعروف هم بسیار وجود دارد. چرا باید سفارت ژاپن به تعالی فرهنگ کشور ما کمک کند؟ فیلم «دونده زمین» کمال تبریزی که ژاپنی‌ها پول آن را داده‌اند ببینید و خودتان جمع‌بندی کنید.

در سینما مکانیسم سالم اقتصادی وجود ندارد

نکته جالبی که در خبرها می‌دیدم، مثلا تئاتر بینوایان که سال پیش اجرا شد، چیز عجیبی بود. پول تئاتر تنها برای طبقه متوسط شهری قابل پرداخت بود و طبقه ضعیف جامعه طبیعتا نمی‌توانستند در چنین تئاتری شرکت کنند. جالب این بود کسی در نهاد دولتی وابسته به وزارت ارشاد تئاتری آماده می‌کند، آقای رنجکشان سرمایه‌گذار آن بود و بیش از هفت‌میلیارد تومان سرمایه می‌برد. بعد بلیت از ۵۰ هزار تومان به ۲۵۰ هزار تومان می‌رسد. این شفافیت و نظارت باید توسط چه نهادی صورت گیرد؟

حسین لامعی: یک فیلم سینمایی اگر دومیلیارد تومان خرج تولید آن است، باید سه‌برابر بفروشد تا به سود برسد، یعنی ۶میلیارد باید فروش کند تا به سوددهی برسد. چند درصد از فیلم‌ها بیش از سه‌برابر هزینه تولید می‌فروشند؟ می‌گویند در بهترین حالت دو درصد از فیلم‌ها بیش از هزینه تولید خود می‌فروشند. سینمای ایران از هر ۱۰۰ تا فیلمش ۹۸تای آن ضرر می‌دهند اما همه عوامل آن از بازیگر تا کارگردان هزینه میلیاردی دارند، این پول‌ها از کجا می‌آید؟ موسیقی مکانیسم اقتصادی سالم دارد و مردم پول می‌دهند و آن را می‌شنوند اما این اتفاق در سینما نمی‌افتد و مردم پول نمی‌دهند، پس این پول‌ها از کجا می‌آید؟

 سینمای ایران ضررده است

چرا سلبریتی‌ها ساکتند؟ برخی می‌گویند بازیگر پولش را گرفته، چه کار به بازیگر دارید، چه گناهی کرده؟ اما مثلا در اواسط فصل اول «شهرزاد» همه می‌دانستند این پروژه در فصل دوم متوقف می‌شود چون محمد امامی دستگیر می‌شود. با این حال در این پروژه تعدادی بازیگر بازی کرده‌اند. پول‌شان را گرفته‌اند و فصل دو و سه را پشت سر هم ساخته‌اند تا پول از دست‌شان نرود. کمپین «شهرزاد» زمان پخش قسمت اول راه افتاد. حرف نمی‌زنند چون جیب‌شان از این پول‌ها پر است. از عوامل اصلی «شهرزاد» چرا یک نفر اعتراض نمی‌کند؟ حتی برای ظاهر هم نمی‌گویند هادی رضوی بد است، چون خانه‌ای در «دربند» گرفته‌اند، چون خانم علیدوستی در محله «باغ‌فردوس خانه یکی از اقوام دکتر مصدق را گرفته و تبدیل به کافه و شهربازی کرده‌اند. کسی که پولش از این راه است، معلوم است نمی‌تواند چیزی بگوید. همه سینمای ایران فاسد است. سینمای ایران ضررده است چرا بعضی می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند؟ باید این سوال از آنها پرسیده شود، می‌گویند دغدغه فرهنگ داریم، ۶ میلیارد برای دغدغه فرهنگی هزینه می‌کنند؟

 در سینما پولشویی اعتبارساز است

بخش خصوصی سالم در سینما نداشتیم. تا قبل از این بنیاد سینمایی فارابی داشتیم که مشخص بود، وام می‌دادند و می‌دانستیم پول از کجا می‌آید. اما الان سازوکاری ایجاد شده که مشکوک شده است. شکاف اجتماعی که از نقش این سینما و پول کثیف آن در جامعه ایجاد می‌شود را بیان کنید.

سیدمجید حسینی: صنعت فرهنگ در همه جای دنیا صنعت ضعیفی است. گاهی دولت در این صنعت ورود می‌کند مثل فرانسه که جشنواره کن برگزار می‌کند. صنعت فرهنگ به خودی خود یک صنعت ورشکسته است، پس انتظار می‌رود از جای دیگری می‌توان پول در آن وارد کرد. در اوایل انقلاب، دولت این صنعت را تقویت کرد اما در دهه‌های بعدی با منطق دولت لیبرال که می‌گفت مستقیما در هیچ‌جا ورود نکن، از سینما خارج شد. در این حالت دست سرمایه‌گذار را برای ورود به سینما باز می‌گذارد. حالا این پول‌هایی که دولت لیبرال در جیب این سرمایه‌گذار‌ها می‌گذارد، برای او جایگاه اجتماعی ایجاد نمی‌کند. مثلا فلان آقازاده یا ژن خوب ۱۲۰ میلیارد تومان از بانک وام می‌گیرد، اما این پول برای شخص جایگاه و حیثیت نمی‌سازد و از طرف جامعه این وام و آدم مورد سوال است، اینجا سینما برای این افراد که در مناسبات اقتصادی نابرابر پروار شده‌اند اما اعتبار اجتماعی خیلی پایینی دارند مثل هادی رضوی که تنها داماد وزیر است، حتی اعتبار گرفتن وام ازدواج را هم ندارد، اینجا نیاز به اعتبار و حیثیتی دارد برای توجیه وامی که گرفته است.

سینما از اینجا مهم می‌شود که حیثیت بسازد برای افرادی که این حیثیت را ندارند. سینما به تنهایی پولشویی نمی‌کند، چون خیریه‌ها هم پولشویی می‌کنند که در نقطه سلبریتی‌ها این دو به هم می‌رسند. در سینما پولشویی اعتبارساز است. سینما برای آدمی حیثیتی می‌سازد که از لیبرالیسم پول گرفته است که اعتبار اجتماعی هم ندارد. این آدم‌ها سلبریتی می‌سازند و میدان به آنها می‌دهند. اصولا سلبریتی خوب و بد نداریم، او ساخته می‌شود تا به این ساختار اعتبار دهد. آقای فلانی که به کشور کانادا رفته حق دارد کارش را توجیه کند. پولشو نیاز دارد که این سلبریتی‌ها سیاست و فکر بسازند و در انتخابات بگویند به چه کسی رای بدهیم. نقش سلبریتی این است.

اتفاقا این فرآیند رای‌آوری، مهم‌تر از فرآیند پولشویی است. این رای‌آوری لیبرالیسم می‌سازد. مردم هم از طریق افکار آنها ساخته می‌شوند و نتیجه آن می‌شود که چرا به رامبد جوان ایراد می‌گیری، برو یقه مدیری که فساد کرده را بگیر، چه فرقی می‌کند؟ مدیر رانتی با مجری رانتی فرقی نمی‌کند.

اعضای محترم شورای پروانه ساخت تصمیم‌های غیرمحترمانه‌ای می‌گیرند

گام رو به جلو چطور باید باشد و چه نهاد‌هایی باید پاسخگو باشند؟  ما از تهیه‌کننده‌ای مطالبه داریم که جشنواره‌ای را اسپانسری می‌کند، تهیه‌کننده‌ای که در فیلم «ما همه با هم هستیم» همه بازیگران لاکچری و نجومی در آن بازی می‌کنند، این پول مشکوک است، چه کسی باید پاسخ دهد؟

محمدرضا باقری: «فیلم رحمان ۱۴۰۰» فضایی از لاکچریسم ترسیم می‌کند که بدبختی در ایران را نشان می‌دهد که مرگ هم به دست نمی‌آورد، تا این حد بدبخت است. از آن طرف شب تولد دختری ماشین لوکسی را هدیه می‌آورد. یا فیلم «متری شیش‌ونیم» که اوج فقر را در ایران نشان می‌دهد از آن طرف فیلم‌هایی هم داریم که برای مخاطب رویا‌پردازی می‌کند. در نمایش خانگی فیلم «هیولا» آقای بی‌شرافتی به نام «شرافت» هست که تمام رویای خود و خانواده‌اش این است که همه زندگی‌شان اصل و خارجی باشد و اصلا ایرانی نباشد. آقای «قاسمخانی» نویسنده این فیلم است، فیلم قبلی ایشان از صندوق فرهنگیان است بعد در فیلم «هیولا» گفته می‌شود که پول صندوق فرهنگیان را خورده‌اند. خیلی مضحک است که ما پول سیستمی را بخوریم و بعد آن را محکوم کنیم. این وضعیت سینما و نمایش خانگی ماست. این کارخانه رویا‌سازی است. وزارت ارشاد باید در این مهم نظارت داشته باشد، تک‌تک اعضای شورای پروانه ساخت آدم‌های محترمی هستند که ترکیب‌شان تصمیم‌های غیرمحترمانه‌ای می‌گیرند. ما ویژگی‌ای که در مدیران فرهنگی داریم این است که دوست دارند با هنرمندان عکس بگیرند. شأن عجیبی برای هنرمندان قائل هستند. جدا از این مساله، بسیاری از این مدیران در ساخت بسیاری از این فیلم‌ها مشارکت داشتند. برای پروژه «لاله» و پروژه «شهدای منا» توسط دختری ۱۹ ساله شهرستانی بعد از مراجعه به وزیر اسبق(علی جنتی) از بنیاد فارابی چند میلیارد تومان پول می‌دهند. نظارت باید توسط ارشاد باشد، اما متاسفانه نظارتی ندارد زیرا تعارض منافع دارد.  شما باید اینها را به دانشگاه دعوت کنید و از آنها مطالبه کنید. قوه قضائیه در شرایطی که ارشاد وظیفه ذاتی خودش را انجام نمی‌دهد، باید ورود کند. از هر دو نهاد به‌طور موازی مطالبه کنید تا شرایط تغییر کند.
 
قدم روبه جلو در ادامه بحث پول کثیف چیست؟

حسین لامعی: امامی نیست، اما یاران امامی در سینما هستند. پول‌های امامی دست اینهاست و اصرار دارند که اسمی از آنها در دادگاه برده نشود. شرکای امامی را نمی‌شناسید، برای شناسایی همه فیلم‌ها سرمایه‌گذار دارند که اسامی آنها مشخص است. این اسامی باید توسط قوه‌قضائیه بررسی شود که منشا این پول از کجاست. چرا این افراد به سینما ورود می‌کنند؟ اولا درست است که اعتبار و حیثیت ایجاد می‌کند. همچنین زمانی که از رضوی پرسیدند این پول را از کجا آوردی، می‌گوید از فروش «شهرزاد». سینما چنین بستر پولشویی دارد، همین الان فیلمی در دست ساخت است که کارگردان اظهار می‌کند تهیه‌کننده از من خواسته پول بیشتری به عوامل فیلم بدهم. کسی نمی‌داند چقدر خرج شده و چقدر فروش داشته است. پس فضا، مناسب برای هر فساد مالی و پولشویی می‌شود.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰