امرالله احمدجو فیلمساز بزرگ و خوشسابقهای است. سریال «روزی روزگاری» بهتنهایی یک مکتب در فیلمسازی ایران بهحساب میآید و «تفنگسرپر» هم همان نمک و همان حال و هوای خلاقانه را داشت. این خبر که خالق «روزی روزگاری» در نگارش فیلمنامه «سلمان»، با کارگردان «امام علی(ع)» و «مختارنامه» همکاری میکند، بسیار امیدوارکننده بود. حالا امرالله احمدجو در گفتوگویی که با او انجام دادیم، میگوید قرار است در کارگردانی هم همکار دوست ۳۰ سالهاش باشد. احمدجو، پسزمینه را کارگردانی میکند و میرباقری پیشزمینه را. این فعالیتها نه بهطور جداگانه، بلکه همزمان انجام میشوند. میرباقری، ساختمان درام را پیش میبرد و احمدجو، جزئیات را تعریف میکند. این بهترین ترکیب و بهترین تدبیر است. در گفتوگو با امرالله احمدجو، داستان سریال «سلمان فارسی» را پرسیدم و او هم برایمان تعریف کرد. اینکه بازیگر سلمان چهکسی است، اینکه جزئیات بخشهای ساسانی، مسیحی و اسلامی به چهشکلی کار شدهاند، اینکه به نقاط حساسیتبرانگیز فیلم به چه نحو پرداخته شده و القصه هر چیزی که میشد در این مقطع زمانی راجعبه سلمان فارسی پرسید را از او پرسیدیم. احمدجو، ساکن اصفهان است و این روزها بیشتر به تهران میآید و این نشان میدهد استارتخوردن پروژه در همین چند ماه پیش رو جدی است. به او گفتیم اگر درگیر «سلمان فارسی» بشوید، لااقل پنج سال نخواهید توانست فیلمی با نام خودتان کارگردانی کنید که او در جواب گفت به سلمان وابسته شده و حالا این کار برایش مهم است و بهخاطر این سریال، منیت را کنار گذاشته است.
آقای احمدجو! گفته شده بود اوایل تابستان 98 فیلمبرداری پروژه «سلمان فارسی» شروع میشود. شما هم با اینکه ساکن اصفهان هستید، در این ایام بیشتر اوقات در تهران حضور دارید. آیا فیلمبرداری شما شروع شده است و اگر شروع نشده، بفرمایید چه زمانی شروع میشود؟
نه، هنوز شروع نشده. تدارک کار خیلی مفصل است. مسائل پیشبینینشده هم وجود داشت، مثلا بعضی دکورها که لازم است کار با آنها شروع شود، باید آماده شوند، ولی قطعا کار امسال - اواخر تابستان یا اوایل پاییز- کلید خواهد خورد. به قول معروف، همه چیز روبهراه است و مشکلی نیست.
شما الگویی هم برای قسمتهایی که به ایران باستان مربوط میشود، داشتید؟ چون یکسری فیلمها با نسخه خارجی در این زمینه وجود دارد.
نه، آنها را برای خودشان ساختند و به ما ربطی ندارد. ما خودمان باید آستین بالا بزنیم و برای معرفی تاریخمان، مملکتمان و مردممان اقدام کنیم. خوشبختانه فیلمنامهای که داوود میرباقری نوشته است، آنقدر پر و پیمان هست که با اتکا به آن، نمونههای خارجی را کلا درنظر نگیریم؛ بهخصوص بخش ساسانیها با تحقیقاتی فراوان و عالی انجام شده است. ایشان سالها در این زمینه تحقیق کردهاند، مرکز پژوهشها هم تحقیقات مفصلی در اینباره انجام داده و در اختیار ایشان قرار داده است؛ هم قبل از اسلام و هم بعد از اسلام؛ درباره ادیان مختلف. بهعنوان مثال شرایط مسیحیها در ایران در زمانی که آیین زرتشت رواج داشته، چگونه بوده است، یا کلیمیها به همین صورت. درخصوص همه اینها تحقیق شده است که در اختیار من هم گذاشتهاند. منابعی که داشتهایم خوب بوده است.
دیالوگها چطور نوشته شده؟ لحن آن در دورههای مختلف متفاوت است؟
دیالوگ نهایی را آقای میرباقری مینویسد. من با دو نفر دیگر، بدون اینکه از کار همدیگر باخبر باشیم، براساس فیلمنامهای که آقای میرباقری نوشته است، دیالوگها را کامل نوشتهایم، منتها هرکدام با یک لحن. من خودم بهصورت محاورهای نوشتهام. یکی دیگر از این دوستان لفظ قلم نوشتهاند. یک نفر دیگر هم بینابینی نوشته است و هیچکدام از کار یکدیگر مطلع نیستیم. البته اینهایی که من نوشتهام، اجرایی نیست، آن چیزی را که به نظرم رسیده است برای هر شخصیت و هر گفتوگو نوشتهام. سعی کردم خیلی پر و پیمان بنویسم که دستش برای انتخاب کاملا باز باشد. فکر میکنم آن دو نفر دیگر هم همین کار را کرده باشند.
شما در درامنویسی هم نقشی داشتهاید یا اینکه فقط روی دیالوگها تمرکز کردید؟
داستان اصلی را آقای میرباقری نوشته و به اندازه کافی حق مطلب را ادا میکند. من داستانکهای محدودی نوشتهام. مثلا فرض کنید یک مستخدمی میآید، شربتی توزیع میکند و میرود. من سعی کردم از این قصه کوچکی دربیاورم. البته با توجه به تجربیات ارزنده آقای میرباقری نیازی هم نبود که بیش از این بنویسم.
برای موزیک هم شخصی را در نظر گرفتهاید؟
حقیقتا من خیلی درخصوص جزئیات اجرایی کنجکاو نشدم، به این سبب که قرار شد من حتما در کنار ایشان باشم. انشاءالله وقتی برگشتم، حتما اینها را میپرسم که در جریان کار قرار بگیرم. اینکه قبل از شروع کار با موزیسین صحبت میکنند یا به صورت سنتی همان زمان که کار تمام میشود و در مرحله تدوین موزیک میگذارند، این را اطلاع ندارم.
اینکه بازیگران مشخص شدهاند یا نه را اطلاع دارید؟
هنوز انتخاب نشدهاند.
حتی بازیگر سلمان؟
بازیگر این نقش هم هنوز انتخاب نشده است. اتفاقا مشکلترین انتخاب، سلمان است که در چهرههای شناختهشده تا امروز نتوانستهایم کسی را پیدا کنیم. بین آنها کسانی را که دیدم، مشکلاتی داشتند؛ مثلا اینکه کسی سنش پایینتر یا بالاتر از شخصیت داستان بود یا نوع بازیاش همخوانی نداشت.
ممکن است از شخص جدیدی استفاده کنید؟ مثل سریال حضرت یوسف(ع)، که از یک شخص جدید استفاده شد.
بله. به احتمال زیاد همینطور خواهد شد. همانطور که زندهیاد آقای سلحشور این کار را کرد و از این کار منتفع هم شد و جوانی را هم به این عرصه معرفی کرد. خب آقای میرباقری هم که خیلی در این زمینه سابقه دارد و نیازی هم ندارد که کاسبکارانه وارد شود و بخواهد از چهره یا محبوبیت کسی برای دیده شدن اثرش استفاده کند. خودش محبوبآفرین است. چهرهساز است. ببینید، نزدیک به دو سال تمام میشود که گروهش را به تمام شهرستانها اعزام کرده است و از هر بازیگری که به این کار علاقهمند باشد، پیر و جوان، پیشکسوت و تازهوارد، انواع و اقسام، از همه تست گرفته شده است. رزومه آنها جمعآوری شده است. نمونه کار ارائه دادهاند. البته دقیق نمیدانم، ولی تصور من این است که بیش از 2000 نفر در این مورد تست دادهاند. این را هم بگویم که کار بسیار پرشخصیت است. در حدود 300 و شاید هم بیشتر شخصیت پررنگ دارد. بازیگرهای توانا باید با آن نقش ایفا کنند. در تمام زمینهها خیلی بادقت پیش رفته است. فکر میکنم پروژه دلنشینی خواهد بود. حتما همینطور خواهد شد.
آیا در این فیلم چهره پیامبر(ص) یا حضرت علی(ع) نمایش داده میشود؟
قطعا نه. به یک روشی با نشانهها این کار انجام میشود. خودتان هم در جریان هستید که پخش این موارد مشکل ایجاد خواهد کرد. البته میدانید که آقای میرباقری در این زمینه تجربه دارد؛ مثل سریال امام علی(ع). فرض کنیم مثلا اگر پیامبر(ص) دیالوگی دارند، طوری که دیده نشدن چهره ایشان توی ذوقزننده هم نباشد، نقلقول میشود.
به نظر این یک مقدار مشکل به نظر میرسد.
بله، مشکل هم دارد. ولی چنین چیزی در ذات این کار است و شرایط برای همه هم یکسان است و کاری هم نمیتوان کرد. اگر دستمان بازتر بود و مثل کارهای فرنگی که بهعنوان مثال برای حضرت مسیح(ع) بازیگر میگذارند، حتما راحتتر بودیم. ولی میدانید که از زمان فیلم «الرساله»، ساخته مصطفی عقاد- که کسانی معترض شدند- این کار انجام نشد و در مجموعههای امام علی(ع)، امام رضا(ع)، امام حسن(ع) و کارهای مختلف همین بود. خودتان دیدید که بعضی شکلها مطلوب نبود و ظاهر دلنشینی نداشت. مثلا چهره را سپید کنند و از اینطور کارها. ولی برای این کار مثل همان کاری که آقای میرباقری در سریال امام علی(ع) کرده بود، یعنی شخصیت اصلی مینیمال شده بود، انجام میشود.
بازه زمانی بعد از فوت پیامبر(ص) تا به خلافت رسیدن خلیفه اول چطور نمایش داده میشود؟
در حال مشورت هستیم که با رحلت حضرت رسول(ص) به قصه پایان بدهیم یا اگر ادامه دادیم چه تمهیدی به کار ببریم که دقیق باشد و مشکلی پیش نیاید. سلمان هم میدانید که ریشه شیعهگری ما ایرانیهاست. خیلی مرید حضرت علی(ع) است. میتوان گفت بذر شیعه را سلمان در ایران کاشته است.
اینجا برای من سوالی پیش آمد؛ شما به غیر از اینکه در فیلمنامه بودید، فرمودید قرار است کمک هم بکنم، کار دیگری که شما انجام میدهید، چیست؟
بهعنوان وظیفه اصلی، موردی که من خودم پیشنهاد دادم، این بود که در پسزمینهها داستانهایی را وارد کار کنم. فرض کنیم در بازاری که اجتماعی است و بازیگران اصلی دارند داستان را پیش میبرند، برای اینکه محدوده کار بیمزه نباشد و کسانی که در پسزمینهاند، نسبت به آنها تلقی سیاهیلشکر داشته باشیم، من آنها را با قصهها و بعضی جزئیات هدایت میکنم.
یعنی شما کارگردان بکگراند (پسزمینه) هستید؟
سعی میکنم این کار را با نظر خود داوود انجام بدهم. آقای میرباقری میخواست کسی کنارش باشد که به آن اعتماد دارد، لحن او را میشناسد و... اینجور جاها که خودش فرصت نمیکند جایی نظارتی داشته باشد.
فکر میکنید غیر از مخاطبان ایرانی، مخاطبان دیگری هم داشته باشید؟
بله، همه مسلمانان؛ اعم از شیعه و سنی. همه، اهل تسنن هم شخصیت سلمان را محترم میدانند. سلمان نزد ایشان هم محفوظ است. در جایی هم گفته شده، یعنی داستانی در این زمینه هست که بین دو طایفه در زمان جنگ خندق اختلاف وجود داشته است. یک طایفه میگفته سلمان انصار است، یک طایفه میگفته سلمان مهاجر است. کار به بحث و اختلاف شدید میکشد که حضرت رسول(ص) میفرماید؛ «سَلْمَانُ مِنَّا أَهلَالْبَیتِ» یعنی سلمان جزء خانواده ماست. بعد از آن دیگر حرمت سلمان نزد همه مسلمان محفوظ بوده است. این است که مخاطب محدود به شیعه یا ایرانیها نیست. برای همه مسلمانان است. انشاءالله برای همه مفید باشد. همه هم باید قدر سلمان را بدانند، چون میدانیم که در تاریخ هم خیلی مختصر درخصوص ایشان نوشته شده است، خیلی جاها در حد اشاره بوده و خیلی کم است و به یکسری جزئیاتی به آن صورت پرداخته نشده است. در همین حد میدانیم که دغدغه دین داشته است.
داستان سریال سلمان با توجه به بخشهای تاریخی و بخشهای دراماتیکی که به آن اضافه شده چیست؟
بعضی طوایف میگویند پدر و مادرش مزدکی بودند. بعضیها میگویند زرتشتی بودهاند. بههرحال هرکدام از اینها که بوده باشد، سلمان در جوانی خرافهپرستی را پس میزند. از این چیزهایی که میدیده مزدکیها از سقف و دیوار آویزان میکنند، زده شده بود و نمیتوانست بپذیرد. روزی اتفاقی به یک کلیسا برمیخورد. میبیند حرف آنها حسابیتر است. مسیحی میشود. مسیحی سفت و سختی هم میشود. بعد در انجیل به مشکلاتی برمیخورد. از کشیش میپرسد و کشیش به او میگوید من یک کشیش دهاتی هستم. مفسر نیستم. سوالهای شما را من نمیتوانم جواب بدهم. اینها در کلیسای شام اتفاق میافتد. مفسرهای بزرگی در آنجا هستند. آنها میتوانند پاسخگو باشند. پدر سلمان هم متمول و صاحب مقام بوده و او میتوانسته زندگی آرام و مرفهی داشته باشد. ولی همه اینها را کنار میگذارد. البته همین مسیحی شدنش هم باعث شده در خطر باشد. او راهی شام میشود. خودش را به آنجا میرساند. کلیسا از او استقبال میکند و به جرگه روحانیون مذهبیشان وارد میشود. طولی نمیکشد که به مفسری بزرگ تبدیل میشود، ولی باز هم در انجیل یوحنا به ایراد میخورد. بر اثر همین قضیه، با لفظ امروزی از همان کلیسای شام خلعلباس میشود. میگویند توبه کن، دیگر تو را بهعنوان کشیش قبول نداریم. سپس ایشان دیرانی میشود؛ یک فرقه از مسیحیت که با ریاضت زندگی میکردند و عقایدی از این قبیل داشتند که مسیح فقیر بوده و فقیرنواز بوده، پس باید خط او را پی گرفت. آنجا هم باز از بزرگان دیر میشود و تدریس را در دیرهای اموریه و یک بخش دیگر از عراق و... انجام میداده است. بعدها که زمزمه اسلام را میشنود، متوجه میشود چیزهایی را که به دنبالش بوده و بوی حقیقت را میدهند، پیدا کرده است. پس آواره آن میشود و تصمیم میگیرد به مکه برود و با حضرت رسول(ص) ملاقات کند.
آن کاروانسالاری که قول داده بود ایشان را به مکه برساند، سر دوراهی مکه و یثرب، در حق ایشان نامردی میکند. ایشان را بهعنوان برده به یک جهود میفروشد. ایشان مسیرش تغییر میکند و به یثرب میرود. داغ بردگی میخورد. دستبهدست میچرخد و چند صاحب پیدا میکند. در آن زمان حضرت رسول(ص) به مدینه هجرت میکنند و اینها همدیگر را میبینند. چون آن شخص متوجه میشود حضرت رسول(ص) و اطرافیانش به سلمان خیلی علاقه دارند، به ایشان برای فروش سلمان پیشنهاد خیلی بالایی میدهد که حضرت هم قبول میکنند. پیشنهاد این است؛ نخلستانی با تعداد نخلهای زیاد و مقدار زیادی طلا. حضرت رسول(ص) میفرمایند که یا علی(ع) شروع کنید و این کارها را انجام بدهید. علی(ع) دست به کار کاشتن آن نخلستان میشود. آنجاست که حضرت علی(ع)، لقب ابوتراب میگیرد. پیوند بین حضرت علی(ع) و سلمان همانجا شکل میگیرد. بعد ازظهرها که خیلی هوا گرم میشد، یکی دو ساعت میخوابیدند و حرارت که پایین میآمد شروع میکردند به کار. یک روز وقتی حضرت علی(ع) از خواب بیدار میشوند و میآیند خدمت حضرت رسول، صورتشان خاکآلود بوده است، چون روی خاک خوابیده بودند. حضرت رسول(ص) به ایشان میفرمایند ابوتراب شدی، اینجا بود که حضرت علی(ع) لقب ابوتراب میگیرد. سلمان هم بعدها مرید حضرت علی(ع) میشود. پیامبر(ص) درخصوص سلمان فرمودهاند، سلمان صاحب علم اول و آخر است.
طبق تاریخ سلمان اهل چه شهری بوده است؟
همین مختصری که برای شما تعریف کردم، در چند تاریخی که اسم سلمان آمده؛ همین چند خط است، بدون جزئیات. حالا مثلا کازرونیها تعصب عجیبی دارند و میگویند سلمان کازرونی بوده، صحبتهایی هم هست که اهل جی و اطراف اصفهان بوده است. رهبری که به آنجا رفته بودند، کازرونیها گفته بودند اعلام کنید سلمان کازرونی بوده است، آقا گفته بودند سلمان ایرانی بوده است. سلمان خوشبختانه ایرانی بوده است.
پس اهل جندیشاپور که اهواز امروزی میشود نبوده؟
سلمان در آن مکانها زندگی کرده است. گفتم که دوران خیلی طولانی در آنجاها بوده است. ببینید، او وقتی با حضرت رسول(ص) روبهرو میشود، تقریبا یک پیرمرد است؛ یعنی خیلی قبل از اسلام و در قرن ششم متولد شده است.
منظورتان قرن ششم میلادی است؟
بله. زمان انوشیروان.
اینکه میگویند عمر خیلی زیادی داشته، درست است؟
بله. همینطور است. البته آن زمان 150 سال خیلی عادی بوده است. این را گویا اغراق کردهاند و رساندهاند به 600 سال که طبیعتا باید افسانه باشد.
یعنی همان 150 سال درست است؟
بله. شاعر بزرگ عرب که آخرین چکامه از «معلقات سبعه» برای ایشان است، یعنی لبید بن ربیعه عامری که برای قبیله بنیکلب هم هست، همان شاعری که بعد از اسلام، وقتی آیات قرآن را میشنود، شاعری را کنار میگذارد و میگوید اگر اینها معماری با کلام است، من دیگر چه بگویم و دیگر شعر نمیگوید، ایشان هم که در تاریخ ادبیات تذکرهای درموردشان آمده، 150 سال عمر داشته است. ظاهرا در آن دوران خیلی عجیب نبوده است. البته من اخیرا مستندی دیدم درباره یک زن بختیاری که 150 سال عمر دارد و هنوز چوپانی هم میکند.
سلمان فارسی زن و بچه هم داشته است؟ در تاریخ صحبتی در مورد آنها شده است؟
من خودم بهشخصه به آن برنخوردم، ولی آقای میرباقری در این خصوص مطالبی را جمعآوری کردهاند.
نوشتهاند؟
بله در فیلمنامه آمده است. البته این اتفاق در کهنسالی افتاده است. چون حضرت رسول(ص) فرمودند ازدواج سنت من است، درواقع این محرکشان است که ازدواج میکنند. در این فیلمنامه اینطور است که دارای بچه هم میشوند. من در تاریخ به آن برنخوردم و از آقای میرباقری هم نپرسیدم که در کجا پیدا کرده بودند.
تفاوت روایتهای تاریخی و فیلمنامه برای شما دردسر ایجاد نمیکند؟
البته این قصه سلمان است، نه تاریخ زندگیاش. در اینجا یک مشکل وجود دارد. این کلمه «تحریف» دم دست همه هست؛ مخصوصا اینهایی که اهل تاریخ هستند، تا صحبتی میشود سریع میگویند تحریف تاریخ است. ببینید، اینجا دو مطلب وجود دارد؛ یکی درام و دیگری تاریخ. تاریخ به ما قول نداده که اصول درام را رعایت کند. این سریال است، فیلم آموزشی که نیست. فیلمهایی هست که آموزشی هستند و شبکه اول از ژاپنیها خریداری کرده بود. بهعنوان مثال چنگیزخان را برای دانشآموزان معرفی میکند. این را خیلی هم سردستی درست کرده بودند؛ چون آموزشی بود و خیلی به زیباییشناسی متعهد نبود. در این نوع کارها نیازی به تحریف و کمک گرفتن از ذهن نیست، چون آموزشی است. اما سریالها قرار است قصه باشند، مثل تعزیه که روایت منظوم روح عاشورا و قصه عاشورا است، تاریخ عاشورا نیست. اگر بخواهیم با تاریخ تطبیق بدهیم کلی تحریف میشود، ولی اینها تحریف نیست.
در شعر آیینی هم که اصطلاحا به آن «زبان حال» میگویند، وقتی از زبان حضرت علی(ع) با حضرت زهرا(س) صحبت میکنند یا از زبان حضرت زینب(س) با امام حسین(ع)، خب این جمله را که واقعا آنها نگفتهاند.
دقیقا همینطور است. قصه برای اینکه روح ماجرا، روح شخصیت، روح تاریخ و از این دست موارد بهطور ضمنی بیان شود و مخاطب هم پالایش روحی پیدا کند، اینطور انجام میشود. چون وظیفه قصه آموزش نیست، البته نکاتی هم ممکن است در بخش معنایی آموزنده باشد، اما وظیفهاش اصلا این نیست. در این مسائل دست علم بازتر است. منبع، کلاس و... میتوانند سریال را آموزش بدهند. سریال کارش پالایش روحی است. یک روح پرورشیافته در کنار یک ذهن، ذهن پرورشیافتهتری به وجود میآورد. آقای مدرس، پسری داشته که پزشکی میخوانده است. یک روز این پسر با همکلاسیاش در حیاط خانه مشغول بحث بود و خود مرحوم مدرس داشت باغبانی میکرد و حرفهایشان را میشنید. مرحوم مدرس ناگهان رو به پسرش کرد و گفت محیالدین! ادبیات مادر علوم است، هیچگاه آن را رها نکن، مطمئن باش آن پزشکی که با ادبیات سر و کار دارد، پزشک بهتری است نسبت به آن که تنها با علم طب سروکار دارد. ببینید قضیه ادبیات درواقع همان پالایش روح است. وقتی شما پالایش روحی و اخلاق داشته باشید، همه چیز دارید.
شما اگر درگیر پروژه سلمان بشوید، لااقل تا پنجسال دیگر خودتان دیگر به اسم امرالله احمدجو کار مستقلی نمیسازید؟
نه، از وقتی فیلمنامه را آقای میرباقری به من دادهاند، آنقدر برای من این فیلمنامه و شخصیت دلنشین بود که برای من شخصی شد؛ یعنی آقای میرباقری یک مدتزمان را در نظر داشت که گفتم آقای میرباقری اصلا از این فکرها نکن، بگذار من همینطور آن چیزی را که از دل برمیآید، بگویم. عقیده من این است که وقتی چنین پروژهای در میان است، اصلا این منیتها فایده ندارد. باید دستبهدست هم بدهیم و بدانیم اصل کار خروجی آن است. این بنده خدا 30 سال پیش دغدغه سلمان را داشت. همان اوایل که من به تهران آمده بودم و تازه با هم آشنا شدیم، این را میگفت؛ که من البته در آن زمان نفیاش میکردم که سلمان شخصیت پرماجرایی نیست که ایشان به من میگفت شما نمیدانید. بعد که فیلمنامه را به من داد، دیدم که بله، حق با ایشان است. چه فیلمنامه زیبا و دیدنیای! انشاءالله یکی از ماندگارترین سریالها خواهد شد؛ چیزی مثل مختار که خود من هر چقدر آن را میبینم، سیر نمیشوم.
سریال امام علی(ع) هم خیلی عالی بود.
بله، همینطور است. ولی اوج آقای میرباقری با مختار بود؛ در ساختار و کارگردانی. خیلی باعث غرور میشود، در برابر پرمدعاهایی مثل هالیوود و غرب. «مختارنامه» باعث میشد آنها فکر نکنند دستمان خالی است. هر بار که سریال مختار را میبینم، احساس غرور به من دست میدهد.
شما از پروژه «حضرت خدیجه(س)» هم خبر دارید؟ چون آقای میرباقری آن را نوشتند.
بله. یک بار صحبتش را با من در میان گذاشت که در مورد حضرت خدیجه(س) هم کارهایی کرده است، ولی وارد جزئیات نشدیم.
فکر میکنید کارگردان آن چه کسی باشد؟
اصلا نمیدانم. تا جایی که میدانم، کسی از عهده کارهای آقای میرباقری برنمیآید که حق مطلب آن را ادا کند. پس احتمال دارد خودش آن را بسازد.
یعنی ممکن است مثل «معصومیت از دسترفته» یا «آدمبرفی»، وسط «سلمان فارسی»، تایمی هم برای مجموعه «حضرت خدیجه(س)» گذاشته شود.
نه، بعید میدانم. چون سلمان آنقدر با دقت در حال پیگیری است که انشاءالله وقفهای نخواهد داشت. فرصتی هم نیست. الان متمرکز بر سلمان است، انشاءالله کار کارستانی خواهد شد.
همه چیز درباره سلمان فارسی تا اینجای کار
داوود میرباقری چندبار در گفتوگوهای دوستانه یا مصاحبههای رسانهای گفته سلمان، آخرین پروژه بزرگ من در زندگی خواهد بود. او چنان به این مجموعه نگاه میکند که انگار ساخت آن مهمترین کار نکردهاش در زندگی است. البته فیلمنامه سریال تلویزیونی «خدیجه(س)» هم توسط داوود میرباقری نوشته شده و هنوز برای آن کارگردانی غیر از میرباقری پیدا نکردهاند. امرالله احمدجو هم میگوید بعید میدانم کسی غیر از خود داوود، بتواند فیلمنامههایش را کار کند و احتمال میدهد «خدیجه(س)» هم با کارگردانی رفیق 30 سالهاش جلوی دوربین برود. میرباقری، پیش از این هم فیلم سینمایی «آدم برفی» را وسط مجموعه «امام علی(ع)» و با همان بازیگران و همچنین سریال «معصومیت از دست رفته» را وسط پروژه «مختارنامه» جلوی دوربین برده بود. با این حال، چه «سلمان فارسی» آخرین اثر میرباقری یا آخرین اثر بزرگ او باشد و چه نباشد، بیان این سخن نشاندهنده اوج اهمیتی است که این پروژه برای بهترین فیلمساز ایران در حوزه تاریخ مذهبی دارد و میتواند امیدها را نسبت به کیفیت کار بسیار بالاتر ببرد.
ماراتن نفسگیر برای انتخاب 800 هنرپیشه
مرتضی میرباقری، معاون سیما در رسانه ملی، اواخر سال گذشته در حاشیه بازدید از پشتصحنه سریال «سلمان فارسی» گفت: «برای انتخاب بازیگران این سریال تخمینزده شده است که باید حدود ۱۵ هزار بازیگر مورد مصاحبه قرار گیرند. این سریال حدود 800 بازیگر اصلی و فرعی دارد و بهدلیل ملیبودن پروژه، از ظرفیت همه بازیگران استانهای کشور، استفاده خواهیم کرد.» حامد میرباقری، دستیار اول کارگردان سریال «سلمان فارسی» هم گفته است: «با توجه به فراملیبودن سریال «سلمان فارسی»، بازیگران و پیشکسوتان 20 استان کشور مورد بررسی قرار گرفتهاند و از ظرفیت هنرمندان سایر استانها هم استفاده خواهد شد و در بخش خارجی از حضور بازیگران خارجی استفاده خواهیم کرد.»
اولین تجربه بصری در نمایش ایران باستان
مرتضی میرباقری، معاون سیما، با بیان اینکه این مجموعه تلویزیونی سه بخش عمده دارد، ادامه داد: «یک بخش در ایران باستان، بخشی دیگر در روم و بیزانس و بخش آخر مربوط به حجاز است. درواقع این سریال شامل سه مرحله از زندگی سلمان فارسی است که از دوران کودکی او تا زمان رحلت پیامبر اکرم(ص) را در برمیگیرد.»
معاون سیما با اشاره به تجربه نخست تلویزیون در پرداختن به دوره ایران باستان با ساخت این سریال اظهار کرد: «ما تجربه سریالسازی در دوره اسلامی را داریم. در «مختارنامه» با لوکیشنهای آن دوران آشنایی داریم یا لوکیشنهای سینمایی «محمدرسولالله(ص)» اثر مجید مجیدی تقریبا آماده است البته علاوهبر آنها برای ساخت این سریال نیازمند بازسازی دکور مدینه هستیم.» او افزود: «برای دوره بیزانس هم عوامل سریال از کشورهایی مثل ارمنستان و کلیساهایی که مربوط به آن قرن است، بازدید داشتهاند. بخشی از کلیساهای بیزانس در کشور مراکش تصویربرداری خواهد شد و البته برخی از کلیساهایی هم که در نقاط مختلف ایران وجود دارد، مورد استفاده قرار میگیرد.»
طراحی 12 هزار دست لباس برای تولید سلمان
منصوره یزدانجو، طراح لباس سریال «سلمان فارسی» با اشاره به اینکه حدود 12 هزار دست لباس برای تولید این سریال باید طراحی و تولید شود، گفت: «دوران ساسانی، دوران اوج هنر ایرانی و شکوه پارچهبافی در ایران است و برای تولید لباسهای بازیگران، کارگاههایی در یزد، کار پارچهبافی این سریال را انجام میدهند و در برخی موارد نیز با استفاده از چاپ دیجیتال، نیازمان را برطرف میکنیم.» او افزود: «در این طرح از ایران ساسانی به بیزانس و سپس به حجاز میرویم که هرکدام تنوع لباس فراوانی دارند. لباسهای بخش ساسانی تا به امروز تولید نشدهاند و با بهرهمندی از 10 کارگاه، پارچههای مورد نیاز بافته میشوند و دیدن لباس ایرانیان دوران ساسانی، قطعا برای بینندگان از جذابیت خاصی برخوردار خواهد بود.»
طراحی لوکیشنهای «سلمان فارسی» در 30 کارگاه
حسین طاهری، تهیهکننده سریال «سلمان فارسی» با بیان اینکه همزمان باید لوکیشنهای تیسفون، جی و حجاز در قالب 30 کارگاه ساخته شود، گفت: «در این کارگاهها، از طراحی کشتی تا تمامی ظرافتهای هنری دوران ساسانی، بیزانس و پیامبر اسلام(ص) ساخته میشوند.» او افزود: «ساخت لوکیشن تیسفون، یک سال زمان میبرد و نیازمند تامین اعتبارات لازم برای ساخت این لوکیشن هستیم.»