

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، هر روزی که میگذرد، دلایل صحت و درستی مسیری که ایران در برجام انتخاب کرده بیشتر میشود، دلایلی که نهتنها تایید میکنند ایران از 18 اردیبهشتماه بهدرستی در گامهای 60 روزه نسبت به کاهش تعهدات خود در برجام اقدام کرده بلکه حالا این پیام را هم بههمراه دارند که شاید ایران مجبور باشد در کیفیت و کمیت این گامها تجدیدنظر کرده و با سرعت بیشتری به پیش برود.
اول فدریکا موگرینی ایتالیاییتبار که حالا چند روزی بیشتر به پایان دوران حضورش در جایگاه مسئول هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا باقینمانده، چند روزی است که سربرگ حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی توئیتر را عوض کرده و بهجای تصویر قبلی، برداشتی از یک نقاشی را که در آن کشورهای جهان تصویر شدهاند، منتشر کرده است. در نقشه جهان موگرینی که البته سخنگوی او این تصویر را یک اثر هنری عنوان میکند، جمهوری اسلامی ایران بهصورت تجزیهشده و در چند کشور مختلف نمایش داده شده است. البته در کنار ایران، چنین تصویر تجزیهشدهای از عراق، ترکیه و حتی عربستان نیز به چشم میخورد. انتشار این تصویر که بلافاصله با واکنشهای مختلفی بهویژه از سوی کاربران شبکههای اجتماعی همراه بود، باعث شد که سخنگوی موگرینی توضیحاتی را درباره این تصویر ارائه کرده و بگوید این تصویر ربطی به سیاست نداشته و موگرینی صرفا تلاش کرده یک اثر هنری را به نمایش گذاشته باشد. رسانهها اما این اقدام را به علت شباهت زیادش به ایده «خاورمیانه جدید» که از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی مطرحشده بود، بهعنوان اقدامی خارج از فعالیتهای سیاسی قبول نکردند و آن را کاملا مغرضانه و سیاسی توصیف کردند. البته حق هم با همین رسانهها بود؛ چراکه شخصی در جایگاه موگرینی با سالها سابقه فعالیت سیاسی و نقش مهمی که در تعامل اروپاییها با دیگر کشورهای جهان دارد، بهخوبی میداند هر اقدام، عمل یا حتی حرفش چه وزن و اثری دارد و قطعا با فکر و تامل و اندیشدن به حواشی و تبعات هر تصمیم، آن را اجرایی میکند. از اینرو باید بدیهی دانست موگرینی نسبت به انتشار تصویر ایران تجزیهشده به چه میاندیشد و چه در سر دارد!
از طرف دیگر ایران و اتحادیه اروپا امروز در چالشی قرار گرفتهاند که هر روز عمیقتر میشود. اروپاییها با وجود لفاظیهای زیاد درباره علاقهمندیشان به حفظ برجام، هیچ و بهمعنای واقعی هیچ اقدام موثری برای تامین منافع ایران و جلوگیری از متضرر شدن تهران پس از خروج آمریکا از توافق انجام ندادهاند و حالا هم در واکنش به گامهای 60 روزه ایران نشان ندادهاند که بنای تغییر رفتار دارند. با این شرایط وقتی موگرینی که در چند سال اخیر نماینده اروپاییها برای گفتوگو با تهران بهویژه در جریان پرونده هستهای بوده با اقدامی تحریکآمیز به ایران و دیگر کشورهای غرب آسیا توهین میکند، حداقل امیدها برای اصلاح روابط فیمابین نیز از بین رفته و خوشبینیهای کمرمق تبدیل به بدبینیهای پرقدرت میشود. این وضعیت توضیحدهنده این است که تهران نباید امیدوار به تغییر روند اروپاییها باشد و در مقابل باید تلاش خود را برای توقف امتیازدهی یکسویه در برجام افزایش دهد و نگذارد مسیر زیادهخواهی بدون مانع طی شود.
دوم ریچادر گرنل، سفیر آمریکا در آلمان است. به اظهارات روز گذشته وی درباره ایران و تحریمهای ایالات متحده توجه کنید: «من با مدیران و فعالان اقتصادی اروپایی مذاکره کردم. آنها با تحریمهای آمریکا موافق هستند. ما چندین بیانیه از وزرای خارجه اروپایی داریم که این موضوع را کاملا روشن میکنند هدف مشابهی مانند آمریکا دارند. ما هدف مشترکی داریم. ما تفاوتهای اندکی در تاکتیکها داریم. من طبق شغلی که دارم با آلمان تعامل دارم و این را کاملا روشن میکنم که ما دارای یک هدف هستیم و میخواهیم که از حمایت آنها (آلمانیها) در مسدود کردن، منابع درآمد ایران را مسدود کنیم و این همانچیزی است که تلاش میشود بهدنبال تحریمها محقق شود.»
این اظهارات که بدون واکنش از سوی آلمانیها و دیگر کشورهای اروپایی بوده، تاییدکننده نظرات اروپاییها در بیانیهها و اظهاراتی است که درباره برنامه دفاعی ایران اعم از صنعت موشکی و همچنین برنامه ایران برای تقویت جریان مقاومت در منطقه که بهعنوان بخشی از دکترین تامین امنیتش شناخته میشود، دارند. اظهارات گرنل البته نه در ظاهر امر بلکه در قامت عمل تطابق بسیار بالایی با مسیر اروپاییها نسبت به برجام دارد، مسیری که در آن هیچ نشانهای از ایستادن مقابل آمریکا، هزینهدادن برای حفظ برجام و حداقل کماثر کردن تحریمها و وفای به تعهدی که امضا کردهاند، دیده نمیشود. اگر اشتباه نکنیم و این اتفاق را در کنار دیگر رویدادهای میدان سیاست بهعنوان نشانهای قابل اعتنا در نظر بگیریم، آنگاه قطعا یک نتیجه بیشتر حاصل نخواهد شد و آن این است که اروپا نسبت به ایران مواضع بدون تغییری خواهد داشت و قطعا در جریان گامهای 60 روزه ایران نیز آنچنانی که نه در یکسال گذشته بلکه در بازه اجرای برجام انجام داده و اصلیترین هدفش جلوگیری از انتفاع ایران از توافق هستهای بوده، رفتار خواهد کرد. با مدنظر قرار دادن این جمعبندی و البته با توجه به برخی مسائل دیگر ازجمله اینکه اینستکس پس از 14 ماه همچنان بیثمر باقیمانده، مسیر ایران برای مواجهه با برجام و آینده این توافق بیشتر روشن خواهد شد و مشخص میشود که چرا تهران باید از مسیر هزینهکرد یکطرف و امتیازدهی در برجام عقب بنشیند و در نقطهای همارتفاع و همعرض با جایگاه اروپاییها قرار گیرد بهگونهای که تعهدات دو طرف همسطح باشند و متناسب.
