یادداشت/ سیدمهدی طالبی روزنامه‌نگار
قرار است ۷۰ درصد از هزینه اجرای معامله قرن از طریق کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس و مابقی نیز توسط برخی دیگر از کشورهای آسیایی و نیز سرمایه‌گذاران خصوصی تامین شود. عدم تعهد آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی در این حوزه نشان می‌دهد چقدر این پیشنهاد می‌تواند روی پایه‌های سست بنا شده باشد.
  • ۱۳۹۸-۰۴-۰۵ - ۱۷:۴۲
  • 00
یادداشت/ سیدمهدی طالبی روزنامه‌نگار
معامله وطن با وعده در منامه
معامله وطن با وعده در منامه

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، از دیروز منامه، پایتخت بحرین میزبان کارگاه اقتصادی «صلح برای شکوفایی» است؛ نشستی که از آن به‌عنوان اولین گام اجرایی طرح «معامله قرن» یاد می‌شود. اوایل هفته، واشنگتن از جزئیات بخش نخست معامله قرن که مبتنی‌بر پیشنهادهای اقتصادی است، رونمایی کرد. سقف هدف‌گذاری این طرح، 50 میلیارد دلار است. این رقم قرار است به‌مرور و در یک بازه 10 ساله هزینه شود. از این مبلغ 27.5میلیارد دلار در کرانه باختری و نوار غزه و 9.1 میلیارد، 7.4 میلیارد و 6.3 میلیارد دلار به‌ترتیب برای فلسطینیان ساکن مصر، اردن و لبنان سرمایه‌گذاری خواهد شد.

اگر همه بخش اقتصادی این طرح آن چیزی است که تا لحظه نگارش این مرقومه منتشر شده است، باید گفت طرح معامله قرن نه‌تنها آینده‌ای روشن برای فلسطینیان نمی‌سازد، بلکه آینده آنان را درگیر یک نزاع سخت‌تر و تلخ‌تر از نزاع با دشمن صهیونیستی می‌کند. طرح اقتصادی معامله قرن حتی با چشم‌پوشی از اندک‌بودن و محدودشدن مبلغ سرمایه‌گذاری به 50 میلیارد دلار آن‌هم در بازه‌ای 10 ساله، ویژگی‌های تامل‌برانگیز دیگری نیز دارد. نکته جالب این طرح آنجاست که طراح معامله قرن یعنی آمریکا، طرف اصلی معامله یعنی رژیم صهیونیستی و حامی آنها یعنی اتحادیه اروپا، هیچ نقشی در تامین هزینه‌های معامله قرن نداشته و ندارند. به‌عبارت بهتر می‌توان گفت آنها اساسا تعهدی در این زمینه ندارند. پس چه کسی متعهد به پرداخت این مبلغ است؟ پاسخ خیلی پیچیده نیست! کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس باید بخش زیادی از این هزینه را بدهند.

قرار است 70 درصد از هزینه اجرای معامله قرن از طریق کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس و مابقی نیز توسط برخی دیگر از کشورهای آسیایی و نیز سرمایه‌گذاران خصوصی تامین شود. عدم تعهد آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی در این حوزه نشان می‌دهد چقدر این پیشنهاد می‌تواند روی پایه‌های سست بنا شده باشد. کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس که باید 70 درصد از بار مالی طرح را به دوش بکشند، سابقه بدعهدی در این زمینه را دارند. آنها در طرح‌های صلح قبلی در فلسطین و لبنان تعهدات مالی زیادی را برعهده گرفتند اما تاکنون با وجود تجاوز از جدول مالی و زمانی، آن تعهدات را انجام نداده‌اند. یک نمونه طرح تسلیح سه‌ میلیارد دلاری ارتش لبنان بود. این کمک میلیاردی درنهایت به چندده‌ میلیون دلار موشک ضدتانک از رده خارج و قدیمی «میلان» که به علت فاسد‌شدن سوخت قابلیت شلیک نداشتند، محدود شد. با این سابقه، این کشورها در طرح معامه قرن نیز می‌توانند همانند وعده‌های قبلی تنها بخشی از تعهدات مالی‌شان را آن‌هم با فواصل زمانی زیاد و به‌صورت ناقص اجرا کنند. نکته دوم تلاش برای جذب سرمایه‌گذاران خصوصی برای اجرای طرح‌های اشتغالزایی در کرانه باختری و صحرای سیناست.

سرمایه‌گذاران خصوصی چگونه راضی خواهند شد در منطقه‌ای مورد منازعه که هر لحظه امکان مسدودشدن گذرگاه‌های زمینی توسط رژیم صهیونیستی وجود دارد، سرمایه‌گذاری کنند؟ از سوی دیگر در این مرحله فریب دیگری نیز نهفته است و آن اینکه فلسطینی‌ها ابتدا باید تمام امتیازات را به طرف صهیونیستی بدهند و سپس منتظر بمانند و ببینند آیا سرمایه‌گذاری پیدا خواهد شد تا برای آنان سرمایه‌گذاری کند یا خیر! در همین حال عنوان شده بخشی از 50 میلیارد دلار به‌صورت وام‌های کم‌سود به فلسطینی‌ها تعلق خواهد گرفت. این وام‌ها که قرار است برای ایجاد اشتغال دراختیار کارآفرینان فلسطینی و تشکیلات خودگردان گذاشته شود، می‌تواند درصورت مانع‌تراشی صهیونیست‌ها در جابه‌جایی مواد و محصولات کارخانه‌ها، منجر به ورشکستگی کارخانه‌های فلسطینی شده و در مرحله بعد آنان را با بدهی مواجه کند. همچنین مبلغ اندک یک ‌میلیارد دلاری که قرار است در اماکن تاریخی برای جذب گردشگر سرمایه‌گذاری شود، با بستن گذرگاه‌ها و ممانعت رژیم صهیونیستی از ورود گردشگران به مناطق فلسطینی، بر باد خواهد رفت. از سوی دیگر مشخص نیست منظور از دیگر سرمایه‌گذاران آسیایی که از آنها نام برده شده دقیقا چه کشورهایی است. اساسا چه دلیلی وجود دارد سرمایه‌گذاران بین تمام کشورها، در فلسطین با این وسعت و شرایط سرمایه‌گذاری کنند؟

با این وضعیت می‌توان گفت بخش اقتصادی معامله قرن که به اعتقاد آمریکایی‌ها قرار است تسهیل‌گر اجرای محورهای دیگر این طرح ‌شود، در عمل آورده‌ای برای فلسطینیان ندارد و آنان باید «وطن»شان را به «وعده» یا «نقد» را به «نسیه» بفروشند. اما جدا از ناکارآمدی این طرح، باید دید پشت‌پرده این سناریوی آمریکایی چه اهدافی دنبال می‌شود؟ مهم‌ترین آنها به شرح زیر است:

1. تبدیل منازعه عربی- صهیونیستی به منازعه‌ای عربی-‌عربی؛ برمبنای طرح معامله قرن، فلسطینیان ساکن لبنان تابعیت این کشور را دریافت خواهند کرد. بخشی از فلسطینیان کرانه باختری به اردن منتقل می‌شوند و تابعیت اردنی خواهند گرفت و بخشی از صحرای سینای مصر برای ایجاد منطقه اقتصادی و اشتغال اهالی غزه اختصاص خواهد یافت. این مساله باعث بروز درگیری میان مردم و حتی دولت‌های کشورهای مصر، لبنان و اردن با فلسطینی‌ها خواهد شد. بیش از 400 هزار فلسطینی در لبنان 6 میلیون نفری زندگی می‌کنند. اضافه کردن یک اقلیت دیگر در جامعه متکثر لبنان، وضعیت سیاسی در این کشور را دچار التهاب خواهد کرد؛ چه اینکه فلسطینی‌ها طرف اصلی جنگ داخلی  1975 تا1990 لبنان بودند. حضور جمعیت دیگری از فلسطینی‌ها در اردن که هم‌اکنون 55 درصد از جمعیت آن فلسطینی‌تبار هستند، می‌تواند بین آنها و دولتمردان و مردم اردن درگیری ایجاد کرده و رسما اردن را شعبه دوم فلسطین کند. در همین حال اهدای بخشی از صحرای سینا که سابقه دو بار اشغال توسط رژیم صهیونیستی را دارد، می‌تواند ضمن پاک‌کردن ذهنیت اشغالگری صهیونیست‌ها در ذهن اهالی مصر، این‌بار فلسطینیان را به‌جای آنان بنشاند.

2. معرفی ایران به‌عنوان دشمنی به‌جز رژیم صهیونیستی به اعراب. این مساله بعد دیگری از اهداف معامله قرن است که قصد دارد ماهیت تنش را از درگیری میان اعراب و رژیم صهیونیستی، به دشمنی ایران و اعراب تغییر دهد.

3. از بین بردن «آرمان فلسطینی» و تقلیل‌دادن آن به سطح یک منازعه انسانی و اقتصادی.

4. از بین بردن ابعاد بین‌المللی قضیه فلسطین و ممانعت از فعالیت سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی در این منازعه. برخی طرف‌های فلسطینی به نقش چنین ساختارهای در حل منازعه امیدوارند.

5. عادی‌سازی روابط کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی و ایجاد شکاف میان این کشورها و فلسطین.

6. ارائه مشوق‌های اقتصادی برای حل مسائل سیاسی منازعه به‌نفع رژیم صهیونیستی. تعویق در پرداختن به مسائل سیاسی باعث می‌شود رژیم صهیونیستی زمان کافی برای اجرای طرح‌های خود برای شهرک‌سازی و اشغال بیشتر سرزمین فلسطین را داشته باشد. آمریکا برای آماده‌شدن زمینه، اقدام به قطع کمک‌ها به آژانس کاریابی و اشتغال فلسطینیان (آنرا) و نیز کمک‌های مالی به تشکیلات خودگردان کرده است تا احتمال پذیرش مشوق‌های مالی از سوی گروه‌های فلسطینی بیشتر شود.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰