آمریکایی‌ها با سریال «چرنوبیل»، بار دیگر سراغ جنگ سرد رفتند
در سریال «چرنوبیل» برای لاپوشانی جنایت آمریکا در ماجرای بمباران هیروشیما و ناکازاکی اشاراتی از زبان شخصیت‌های روس سریال چرنوبیل طرح می‌شود و آنها این حادثه را با جنایت هیروشیما مقایسه می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که چرنوبیل ابعاد بسیار زیانبارتری داشته است.
  • ۱۳۹۸-۰۳-۲۱ - ۱۸:۴۶
  • 00
آمریکایی‌ها با سریال «چرنوبیل»، بار دیگر سراغ جنگ سرد رفتند
حمله به غرور یک رقیب مرده
حمله به غرور یک رقیب مرده
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، معمولا وقتی بحث از آگاه‌کردن مردم، از واقعه‌ای تاریخی به میان می‌آید، ابزارهایی مانند سینما و تلویزیون، مخصوصا در این دوره، بیشتر از رجوع به کتاب‌های تاریخی کاربرد دارند.

در مورد حادثه «چرنوبیل» یا همان «ایستگاه هسته‌ای ولادیمیر‌ای لینین» که در سال 1986 به‌خاطر خطای انسانی منفجر شد و خسارات زیادی را برای روسیه و قسمتی از اروپا به وجود آورد هم، وضع به همین منوال است.

شبکهHBO به‌عنوان یکی از شبکه‌های آمریکایی پر مخاطب کابلی، به‌همراه شبکه SKY انگلستان، با نگاه به این حادثه، مینی سریالی ساخته است که به بررسی حادثه چرنوبیل از نگاه خودشان می‌پردازد و با توجه به نظرسنجی‌های اخیر سایت IMDB، گویا این سریال توانسته در سال 2019 در رتبه نخستین این سایت بایستد و به‌عنوان «پرمخاطب‌ترین سریال تاریخ» دست پیدا کند.

  چرنوبیل تلویزیونی یا واقعی

ماجرا از آنجا شروع می‌شود که در نیروگاه چرنوبیل در اوکراین، متصدیان رآکتور را برای انجام آزمایش قطعی برق سیستم ایمنی غیرفعال کردند (کندکننده‌های نوترون را از آن خارج کردند). هدف متصدیان از این آزمایش، این بود که بدانند آیا توربین‌های چرنوبیل هنگام قطع برق قادر به تولید برق کافی برای ادامه کار نیروگاه خواهند بود یا خیر؛ درنهایت این آزمایش نیز شکست خورد و با انفجار و آتش‌سوزی در رآکتور شماره چهار نیروگاه چرنوبیل، تبدیل به فاجعه‌ای بزرگ شد.

حادثه چرنوبیل خسارات زیادی را به‌همراه داشت و باعث پخش مواد رادیواکتیو در بخش بزرگی از غرب شوروی و درنهایت اروپا شد و تبعات زیانبار خیلی سنگینی را به بار آورد که بر زندگی و حیات چندصدهزار نفر تاثیرگذار بود.

در مینی سریال چرنوبیل، ابعاد این حادثه و تلاش اتحادیه جماهیر شوروی سابق برای انکار اشتباه انسانی در این حاثه شوم، از دیدگاه آمریکایی‌ها به تصویر کشیده می‌شود.

در سریال چرنوبیل، از همان دقایق آغازین، مخاطب درگیر با لحظات پراسترس ماجراست و تلاش مردم و مسئولان، به‌همراه نگرانی‌ها و اضطراب‌شان به مخاطب القا می‌شود.

البته در سریال نیز مانند واقعیت، مردم عادی وقتی این اتفاق افتاد، هیچ تصوری از فاجعه به وجود آمده نداشتند و مخاطب می‌بیند که آتش‌نشان‌هایی که به خاموش‌کردن شعله‌ها مشغولند، با خود تصور می‌کنند که با یک دود عادی مانند باقی مواد سوختی طرف هستند که خب این موضوع باعث می‌شود با گذشت زمان و نزدیک‌تر شدن به رآکتور آن‌هم بدون ماسک و پوشش سربی، تخریب سلولی در بدن این آتش‌نشان‌های بینوا شروع شود و این تازه شروع داستان و شاید پایانی دردآور برای آنهاست. طبق تاریخ هم بیشتر مردم در زمان وقوع حادثه هیچ تصوری از تبعات ماجرا نداشتند و حتی در ابتدای ماجرا، دانشمندان هم چنان گیج شده بودند که نمی‌دانستند چگونه می‌شود از گسترش این فاجعه جلوگیری کرد و درحقیقت همه مردم در شوک فرو رفته بودند...

روند داستان در سریال چرنوبیل از همان ابتدای ماجرا بسیار کند و زجرآور است. این مساله از شروع تا تقریبا انتهای قسمت پنجم ادامه پیدا می‌کند. در چرنوبیل لحظه‌به‌لحظه رنج قربانیان و به‌خصوص آتش‌نشانان ماجرا که درنهایت فرزندان‌شان هم قربانی می‌شوند، با ذکر تمام حالت‌های یک قربانی اتمی، ثانیه‌به‌ثانیه و با گریمی فوق‌العاده حرفه‌ای، به تصویر کشیده می‌شود.

یکی از نکات قابل توجه در سریال چرنوبیل، بزرگ خواندن حادثه هسته‌ای و جنایت‌آمیز‌بودن سعی اتحادیه جماهیر شوروی در لاپوشانی دلایل واقعی این ماجراست، این مطلب برای یک سریال آمریکایی آن هم با توجه به تاریخ پر‌جنایت هسته‌ای این کشور، بسیار قابل توجه است و ممکن است باعث شود این سوال برای مخاطب آگاه پیش بیاید که اگر هالیوود تا این حد به ضررها و مشکلات هسته‌ای و به تصویر کشیدن قربانیان اتمی و لحظه‌به‌لحظه رنج‌شان علاقه‌مند است، چرا تا به حال فیلم یا سریالی با این دقت و جزئیات، از جنایت هیروشیما و قربانیانش نساخته و این پتانسیل را صرفا برای حادثه چرنوبیل نگه داشته است؟

  فیلمنامه و شخصیت‌پردازی‌ها

در ابتدای سریال از زبان «پروفسور لگاسف» دیالوگ جالبی گفته می‌شود: «اشتباه گرفتن دروغ با حقیقت چیز خطرناکی نیست. خطر اصلی این است که اگر انسان دروغ‌های زیادی بشنود، دیگر نمی‌تواند حقیقت را تشخیص دهد.»

این جملات از زبان شخصیتی گفته می‌شود که مجبور شده به‌خاطر حفظ غرور اتحادیه جماهیر شوروی و نظام کمونیستی آن، حقیقت اشتباه انسانی را درمورد حادثه چرنوبیل، لاپوشانی کند و طبق روند داستان، از همان ابتدای ماجرا، هم عذاب‌وجدان دارد و هم می‌خواهد که مردم را از واقعیت ماجرا مطلع کند. شخصیت‌پردازی «پروفسور لگاسف» (با بازی جرد هریس) به‌همراه «یولانا خومیوک» (با بازی درخشان امیلی واتسون) به‌عنوان یک زن دانشمند، بسیار جسور و صادق، به‌خوبی در داستان سریال چرنوبیل پرداخت شده است و از همان ابتدا این دو شخصیت، مخاطب را به هم‌ذات پنداری با خود در شرایط سخت پیش آمده و انتخاب بین وجدان و منافع‌شان دعوت می‌کنند.

فیلمنامه سریال چرنوبیل، قوی و حساب شده است و تقریبا هیچ جمله هرز و بی‌مقصودی در آن، از ابتدا تا انتها، دیده نمی‌شود.

مکالمات بین پروفسور لگاسف و پروفسور یولانا خومیوک، در مورد این حادثه و لزوم آگاه‌سازی مردم از آن، برای از بین بردن خطر تکرار این اتفاق در آینده، از جمله مکالمات مهم سریال است که تقریبا بخش قابل توجهی از فیلمنامه را در بر می‌گیرد.

مکالمه بین سرباز و پیرزن روستایی روس هم که حاضر به ترک خانه‌اش به‌خاطر انفجار هسته‌ای نیست، جزء قسمت‌های مهم سریال محسوب می‌شود. این پیرزن که به‌عنوان یک فرد رنج کشیده در کشوری مثل روسیه به تصویر کشیده می‌شود، درحقیقت نمادی است از ملتی که تمام گذشته و تاریخ مملکتش را با تمام سختی‌ها و مشقت‌ها در چند جمله بیان می‌کند و در انتها نیز به اجبار مجبور به ترک خانه و کاشانه‌اش می‌شود. این صحنه به همراه مکالمات قدرتمندش، یکی از تاثیرگذارترین قسمت‌های سریال را رقم می‌زند.

نویسنده به‌نوعی، سیر تاریخی روسیه را از زمان تزار و بولشویک‌ها تا گورباچوف و ظلم‌هایی که باعث فروپاشی این کشور شد، با هوشمندی در دیالوگ‌های کوتاه و پشت‌سر‌هم این پیرزن، خطاب به سرباز جوان، خلاصه می‌کند.

  از انفجار تا فروپاشی

حادثه چرنوبیل هر چند در آن سال‌ها به نظر می‌رسید توسط مقامات شوروی برای مردم دنیا و به‌خصوص اروپا تا حدودی توجیه شده، اما درواقع ضربه بزرگی به ادعا و غرور اتحادیه جماهیر شوروی و نظام کمونیستی زد و باعث شد به همراه اتفاقات بعدی، ضربات زیادی به‌طور زنجیروار بر پیکره این نظام وارد کند تا آنجا که نهایتا پنج سال بعد از این حادثه، فروپاشی شوروی اتفاق افتاد.

واضح است که مختصات تاریخی و سیاسی حادثه «چرنوبیل» به‌گونه‌ای است که وقتی هالیوود سراغ آن می‌رود لاجرم پرداخت روایی از آن عاری از مقاصد سیاسی نخواهد بود. ضمن اینکه خاستگاه جغرافیایی «چرنوبیل» به کشوری استراتژیکی همچون اوکراین باز می‌گردد که در سال‌های اخیر محل عرض‌اندام سیاسی دو کشور آمریکا و روسیه بوده است. البته می‌توان بخشی از تبلیغات وسیعی را که درمورد ساخت این سریال شکل گرفته است به شرایط سیاسی فعلی این کشور نیز مرتبط دانست و اینکه آمریکا همچنان امیدوار است از طریق طرفداران سیاست‌های لیبرالی، اوکراین را برای همیشه از آن خود کند. البته این هدفی است که در حال حاضر در ونزوئلا هم به‌عنوان یک کشور نفت‌خیز دیگر، برای آمریکا اهمیت دارد.

  چرنوبیل و بمباران هیروشیما و ناکازاکی

واقعیت این است که طبق سیاست‌های هالیوودی، همیشه حمله بهترین دفاع است و به‌خاطر همین در تمام این سال‌ها بعد از جنگ جهانی دوم، هرگز فیلم یا سریال قدرتمندی، با سمت و سوی نقد به کار بردن بمب اتمی توسط آمریکا ساخته نشده و در تمام فیلم‌های آمریکایی که حول جنگ جهانی دوم می‌گذرند، اگر هم گریزی به این ماجرا زده شده باشد، از آن به‌عنوان یک اتفاق غرورآفرین یاد می‌شود که آمریکا به اجبار و برای پایان دادن به ظلم ژاپنی‌ها به آن تن داده است.

در سریال چرنوبیل هم وضعیت به همین منوال است. در این سریال برای لاپوشانی جنایت آمریکا در ماجرای بمباران هیروشیما و ناکازاکی اشاراتی از زبان شخصیت‌های روس سریال چرنوبیل طرح می‌شود و آنها این حادثه را با جنایت هیروشیما مقایسه می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که چرنوبیل ابعاد بسیار زیانبارتری داشته است. لابد این نوع نتیجه‌گیری هم به این دلیل بوده که این حادثه، مردم اروپا و نژاد آنگلوساکسون را تحت تاثیر قرار داده، نه یک کشور شرقی مثل ژاپن و مردم چشم بادامی‌اش را. این هم جای تامل دارد که یوهان رنک به‌عنوان کارگردان یهودی‌الاصل سریال چرنوبیل، درک مخاطب خود را تا این سطح پایین فرض کرده؛ گویی مخاطب نمی‌تواند تشخیص دهد که فرق بسیار بزرگی بین حادثه‌ای که به خاطر خطای انسانی رخ داده، با جنایتی که آگاهانه و به‌خاطر سرکوب ملتی دیگر به وجود آمده است. مخصوصا در حادثه چرنوبیل، مردم روسیه هم مانند بقیه کشورهایی که در اروپا بودند، آسیب دیدند و درنهایت روسیه نتوانست از خطای خود مانند جنایت آمریکا فرار کند و بهای سنگینش را به دوش طرف دیگر ماجرا بیندازند. حالا که تقریبا 30 سال پس از این ماجرای شوم، آمریکا می‌خواهد سریالی در مورد رقیب دیرینه‌اش بسازد، خطای پنهان‌کاری روسیه را بسیار بزرگ‌تر از جنایات هسته‌ای خودش، به خورد مخاطبان می‌دهد.

 

* نویسنده : فاطمه قاسم‌آبادی روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰