یادداشت/ دانیال محمدی روزنامهنگارشاید کمتر شاعری به اندازه خیام مورد توجه پژوهشگران ایرانی و خارجی قرار گرفته باشد؛ به حدی که بالغ بر دو هزار کتاب، رساله و مقاله درباره خیام به رشته تحریر در آمده است.
آشنایی با کدام خیام؟
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، در عرصه پژوهشهای علمی و ادبی معاصر، خیامشناسی و خیامپژوهی اهل تحقیق را با معضلات و چالشهای خاصی رو در رو کرده است. چند بُعدی بودن یک شخصیت بهطور عادی روال کار را برای شناخت و شناساندن او دشوار میکند اما این دشواری مادامی فزونی میگیرد که از صحت انتساب وجوه مختلف علمی، ادبی و... به شخص مورد پژوهش مطمئن نباشیم. در حوزه خیامشناسی بحق ما هنوز نمیدانیم که این همه عنوان، لقب و اعتبار صرفا منحصر به یک نفر است یا مختص دو و چه بسا چند فرد مختلف. ما حتی بهدرستی نمیدانیم درباره کسی بحث میکنیم که نامش خیام بوده است یا خیامی؟ چنانچه مورد بحث فقط خیامِ عالم، ریاضیدان، فیلسوف، منجم و حتی شاعر بود قدری از پیچیدگی شناخت و معرفی او کاسته میشد. اما پیچیدگی نگاه در اشعار او ـ و اشعار منتسب به او ـ و تنوع اندیشه در سرودههایش باعث دشوار شدن برقراری ارتباط معنادار بین سختگیری و وسواس علمی و تعهد دینی او شده و از طرف دیگر همین مساله در رسالهها و تولیدات علمیاش با تنوع، تلوّن و تالمات روحی موجود در سرودههایش دیده میشود.
این ها باعث شده تا هر دسته از خیامشناسان از ظن خود یار او شوند و سرگذشتی مطابق الگوها و پیشفرضهای ذهنی خود برای زندگی و سیر تحولی آثارش قائل باشند. بهگونهای که گاهی این قصهپردازیها بهشدت جانبدارانه میشود و در وادی افسانه و اغراق میافتند. اما بهطور کلی میتوان یک دستهبندی را از منظر خیامشناسان ذکر کرد: اول گروهی که به استناد شواهد از جمله اختلاف فاحش بیخصائل توحیدی موجود در اندیشهها و رسالات خیامِ عالم با گرایشهای لاادری و لذتگرایانه موجود در رباعیات خیامِ شاعر، حساب «عمر خیامی نیشابوری» دانشمند را از «علی خیام بخارایی» شاعر کاملا جدا دانستهاند و معتقدند از ترکیب این دو، شخصیتی جعلی در اذهان شکل گرفته است. گروه دوم خیامِ دانشمند را با سراینده فقط بخش اندکی از انبوه رباعیات خیام یکی دانستهاند و معتقدند خالق رسالات ریاضی و فلسفی ممتازی مانند «جبر و مقابله»، «فیالوجود» و... هرگاه از تحقیقات و تفکرات جانفرسای علمی خسته و ملالزده میشد بر سبیل تفنن پارهای از پرسشهای فلسفی بیپاسخ خود را در قالب رباعی بیان میکرد تا از سنگینی بار خاطرش کاسته شود. دسته سوم افرادی هستند که خیام عالم و شاعر را یکی میدانند و بر این باورند که خیام علیرغم آغاز رسالات علمیاش با نام آفریدگار یکتا و فردی که واجبالوجود یگانه را مصدر تمامی کثرات میداند در عین حال با نگاهی پرسشگر و اعتراضگونه بر عالم هستی و نظامات سایهافکنده بر آن انگشت اعتراض میگذارد. تفاوت دیدگاه گروه دوم و سوم این است که گروه دوم عملا خیام را فردی سست ایمان و خالی از باور و اعتقاد دینی میدانند اما گروه سوم او را معتقد و پایبند به دین اسلام میدانند. در مجموع وجوه بسیاری از شخصیت پررمز و راز خیام بر عموم مکتوم مانده و هیچ منبع موثقی که بتوان بر پایه آن چهرهای دقیق و درست از او ترسیم کرد در دسترس نیست.
خیام شاعر
شاید کمتر شاعری به اندازه خیام مورد توجه پژوهشگران ایرانی و خارجی قرار گرفته باشد؛ به حدی که بالغ بر دو هزار کتاب، رساله و مقاله درباره خیام به رشته تحریر در آمده است. طبعا خیامِ دانشمند و ریاضیدان و فیلسوف، شخصیتی قابل دسترستر و به واسطه آثار علمی و فلسفیاش قابل شناختتر است. اما خیام شاعر بهرغم کثرت پژوهشها چهرهای مغشوش و کمتر شناخته شده دارد. چه اینکه شناخت وجه شاعری او مستلزم در دسترس بودن تمام رباعیات مسلمالصدور او است، در حالی که رباعیات بسیاری منتسب به اوست که محققا نمیتوان از صحتشان سخن گفت. برای مثال میتوان به نسخ خطی مختلف برجا مانده از او اشاره کرد که بعضا شامل 150 تا 600 رباعی است. البته مشابه این اختلافات کمّی را از حیث کیفی هم در خلال رباعیات منتسب به خیام میتوان مشاهده کرد. علت این حجم از اختلاف و عدم صحت نسبت، این است که در زمان حیات وی هیچنسخهای از اشعارش گردآوری و تدوین نشده است.
زندگی خیام
نام کامل او ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام، تولدش در حدود سال 439 در ناحیه شادیاخ از توابع نیشابور در استان خراسان و درگذشتش بنابر روایات بین سالیان 515 تا 520 بوده است. تاریخ دقیق مرگ خیام به صورت یک معما باقی مانده و حتی عقیدهای مبنیبر مرگ وی پیش از سال 515 وجود دارد. بعضی زادگاه او را استرآباد و برخی دیگر لوکر دانستهاند؛ اما ابوالحسن بیهقی ـ زندگینامهنویس و مورخ شهیر ـ که در واقع در زمان حیاتش با وی ملاقات کرده، میگوید نیاکان خیام همه از اهالی نیشابور بودهاند. لقب خیام (به معنای چادردوز) به احتمال فراوان از پدر به او ارث رسیده است.
رباعی، رباعیات خیام و خیاموار
واژه رباعی مشتق از کلمه عربی «ربع» به معنای چهار است. در اصطلاح به بندی مرکب از چهار مصراع اشاره دارد که به سبب سادگی اسلوب و کوتاهی طول، عملا امکان بیان اثربخش، موجز و گزنده سخن را فراهم میکند. این قالب شعر که در میان شاعران ایرانی رواج و محبوبیت ویژهای داشته و دارد، دوبیتی یا ترانه نیز نامیده میشود. رباعی در ابتدا دارای چهار مصراع هم قافیه بوده اما در دوران خیام با تغییراتی از این حیث مواجه شد به این نحو که فقط مصراعهای اول، سوم و چهارم در آن دارای قافیه مشترک بودند که این خود موجب آزادی عمل بیشتر شاعر میشد. مساله حائز اهمیت در بررسی رباعیات خیام، کار دشوار تعیین رباعیات اصیل از غیراصیل است. خیامپژوهان برای کشف صحت رباعیات حقیقی به سنجه و معیارهای مختلفی اعم از سبک رباعیات، محتوای مشابه و نزدیک به هم، زبان واحد و فاکتورهایی از این دست متوسل شدهاند. اما هیچکدام از این تلاشها منتج به استخراج یک نسخه واحد و اصیل از رباعیات خیام نشده است. اقبال و فراگیری اندیشه خیام باعث شده که شاعران زیادی پس از او به بختآزمایی در عرصه ساخت رباعی به شیوه خیام دست بزنند و نتیجه اینکه بهجرات میتوان اذعان داشت تعداد رباعیات خیاموار به مراتب بیشتر از رباعیات خیام است.
مطالب پیشنهادی







