

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، شخصیت در نگاه اول مسالهای ثابت و بدونتغییر جلوه میکند اما در عمق آن که میروید، متوجه میشوید شخصیت افراد به مرور زمان و با قرارگرفتن در موقعیتهای مختلف دستخوش تغییر و تحول میشود. گروهی از روانشناسان آلمانی بر این باورند که حضور در محل کار، دانشگاه و حتی سالهای مختلف دوران دانشجویی، شخصیت افراد را بهگونهای دگرگون میکند. دانشجویانی که مسیری حرفهای را برگزیدهاند، نمرات بالاتری را دریافت میکنند. شواهد به دست آمده حاکی از آن است که آن دسته از افرادی که مسیر دانشگاه و ادامهتحصیل را انتخاب نکردهاند، کمتر تمایلی به تجزیه و تحلیل و واکاوی مسائل از خود نشان میدهند؛ در نقطه مقابل افرادی که مسیر دانشگاه را برگزیدهاند، تفکری انتقادپذیر و تحلیلی پیدا میکنند و این امر نشان میدهد تحصیلات عالی خطمشی فکری دانشجویان را تغییر میدهد. به گزارش psychologytoday، دانشجویانی که وارد آموزش عالی میشوند، تحت آموزش روشهای علمی قرار میگیرند. به نظر میرسد آموختن تفکر انتقادی در دانشگاهها شخصیت آنها را منتقدانهتر کرده و تفکر منتقدانه را در آنها ایجاد میکند.
ارتباط بین شخصیت و آموزش
با باور به اینکه دانشگاهها محیط ایدهآلی را برای دانشجویان ایجاد میکنند، گزارشهای به دست آمده بیانگر آن هستند که دانشجویان نسبت به روزهای نخست دانشجویی کمتر محافظهکارانه عمل میکنند و جسورتر میشوند. تفاوتهای فردی را بین خود و دیگران راحتتر تحمل میکنند و انعطافپذیرتر میشوند و نسبت به قبل، راحتتر نظرات و احساساتشان را بروز میدهند. برخی معتقدند دانشگاهها در کنار علمآموزی به مرور با تغییر شخصیت دانشجویان، آنها را برای زندگی آماده میکنند. اینکه آیا دانشگاهها باید برای القای ویژگیهایی چون انعطافپذیری و استقامت به دانشجویان نهایت تلاش خود را داشته باشند، یکی از مباحث کلیدی موردبحث بین محققان است. درواقع، دانشگاهها با وجود آن که دانشجویان را بهعنوان سرمایه اجتماعی نگاه میکنند، باید در کنار آموزشهای متعدد و علمآموزی، ویژگیهای رفتاری و برخوردی مناسب را نیز به آنها آموزش دهند که در نظام آموزشی نادیده گرفته و کمتر به آن توجه میشود. شخصیت و سرمایه اجتماعی عمیقترین رفتارها و ویژگیهای شخصیتی یعنی قدرت عاطفی و اخلاقی هستند. مدارک زیادی حول محور قدرت انعطافپذیری در گذر زمان بهعنوان شاخصی قوی برای موفقیت وجود دارد. درحالی که هوش عاطفی و لذت به تاخیرافتاده عناصر حیاتی برای آموزش شخصیت به شمار میروند. در مکانی مانند دانشگاه که افراد زیادی اطرافتان حضور دارند، میتوانید شاهد تلاش دیگران باشید. وقتی دانشجویان به دلایل مختلف، اضطرابهایی دارند و تلاش میکنند آن را از سر راه خود بردارند اما هیچکس درباره آن حرفی نمیزند. در محیط خانواده حرف میزنید اما درواقع، آن چیزی را که از درون شما را آزار میدهد، به زبان نمیآورید. در کلاسهای درس دانشگاه هم مشغول یادگیری مفاهیمی هستید که جایی در دنیای واقعی به کمکتان میآید. شما از همه افرادی که در زندگیتان حضور پیدا میکنند، میآموزید. دانشگاه این فرصت را در اختیار شما قرار میدهد تا فراتر از خودتان را ببینید و از هر آنچه اطرافتان میبینید، یاد بگیرید.
بزرگ میشوید
از نظر سنی، وقتی جوان به 18سالگی میرسد، او را جزء افراد بزرگسال و بالغ حساب میکنند و شما باید بتوانید یکتنه زندگیتان را اداره کنید. بسیاری از دانشجویان دوره دانشجویی را دور از شهر و خانواده سپری میکنند و از حمایت والدین بیبهرهاند بنابراین باید آنقدر بزرگ شده باشند و روی پای خود ایستاده باشند که به تنهایی بتوانند برای زندگی خود تصمیمگیری کنند و پیامدهای انتخابهای خود را هر چند بد، پذیرا باشند. باید این شرایط را بپذیرید و با آن کنار بیایید. بهعنوان مثال، وقتی تنها زندگی میکنید، دیگر کسی نیست که خوب و بد کارهایتان را به شما گوشزد کند و حتی شما را از خواب بیدار کند. تنها خودتان هستید که باید گلیمتان را از آب بیرون بکشید و در گذران زندگی به خودتان کمک کنید. حضور در دانشگاه و درواقع دوران دانشجویی این فرصت و آزادی را به شما میدهد که هم بتوانید آزادی را تجربه کنید و هم اینکه در کنار این آزادی با ترسهایتان از تنها بودن روبهرو شوید.
از کودکی فاصله میگیرید
به گزارش theodysseyonline، در مدت زمانی که از خانه و محل زندگیتان فاصله دارید، خیلی چیزها تغییر میکند؛ خواهر و برادرهایتان بزرگتر و پدر و مادرتان پیرتر میشوند. خانواده هم بدون حضور شما کارهایی را انجام میدهند و بهطور کلی، باید بدانید زندگی برای شما نمیایستد، بنابراین باید خودتان را در جریان مسیر زندگی قرار دهید و با آن همراه شوید، چراکه شنا برخلاف جریان آب، تنها توان شما را از بین میبرد. سر و کلهزدن با تغییرات زندگی، در مکانی کاملا متفاوت توان و انگیزه مضاعفی میخواهد. دانشگاه به شما میآموزد که چگونه با ترکیبی از تغییرات زندگی و فاصلههایی که در مسیر زندگی رخ میدهد، سر و کار داشته باشید.
به خودشناسی میرسید
تنها زندگی کردن در دوران دانشجویی اتفاقی است که بسیاری از دانشجویان در سالهای تحصیل آن را تجربه میکنند. این دوران فرصت مناسبی است که بتوانید خود واقعیتان را بهتر بشناسید و ابعاد مختلف شخصیتی خود را واکاوی کنید. شاید تاکنون متوجه چیزهای خاص یا نگرشهای خاص نسبت به افرادی که پیرامون شما هستند، نشده باشید. یا حتی درونگراتر یا برونگراتر از آن چیزی باشید که فکرش را میکردید. به دلیل تعاملات بینفردی زیادی که در محیط دانشگاه ایجاد میشود، میتوانید ارتباطات خود را با دیگران گسترش دهید و خودتان را در موقعیتهایی قرار دهید که پیش از این از قرار گرفتن در آنها میترسیدید. دانشگاه این فرصت را در اختیار شما میگذارد که خود واقعیتان را کشف کنید.
مدیریت عاطفی
به گزارش livescience، یکی از بخشهایی که دانشجویان در دوران دانشجویی میآموزند، مدیریت عاطفی آنهاست که یکی از دشوارترین مهارتهایی است که باید بیاموزند و به آن مسلط شوند. تغییر شرایط روحی و گذر از نوجوانی به جوانی به معنای یادگیری مدیریت احساساتی چون کنترل عصبانیت و تمایلات جنسی است.
رهاشدن از روابط بینفردی
یکی از بخشهایی که دانشجویان در دوران دانشجویی از آن آزاد میشوند، رهاشدن از روابط بینفردی است که باعث گسستگی وابستگی به خانواده و ارزشنهادن به تفاوتهای بینفردی است. دانشجو به مرور یاد میگیرد که چگونه با این تفاوتهای ارتباطی کنار بیاید. زمانی که باورتان را تغییر میدهید، اتفاقات متفاوتی رخ میدهد؛ انگیزه شما زیاد میشود، نمرههای دانشگاه تغییر میکنند و میانگین بالاتری پیدا میکنند. اما از سوی دیگر، افرادی که به تفکرات خود اصرار میکنند و هنوز آنها را باور دارند، تلاشی برای حل تناقضات ذهنی نمیکنند اما در نقطه مقابل، این تناقضات را نادیده میگیرند.
هدفدار میشوید
بسیاری از افراد با ورود به دانشگاه هنوز هم هدف مشخصی برای خود ندارند و سرگردان هستند. یکی از مهمترین تغییراتی که دانشگاه میتواند در فرد ایجاد کند، کمک به او در یافتن یک هدف است. این هدف به دو شکل خود را نشان میدهد. بهطوری که برخی ترجیح میدهند هدف شغلی مناسبی را برای خود تعیین کنند اما در هدف دیگر، فرد تصمیم میگیرد شخصیت خاصی در آینده شود و به جایگاه مطلوبی که میخواهد برسد.
غلبه بر استرسهای اجتماعی
یکی از بزرگترین چالشهایی که دانشجویان در ابتدای دوران دانشجویی با آن روبهرو میشوند، مواجهه با استرسهای اجتماعی است که باید با آنها سروکار داشته باشند. این افراد همیشه از تغییر و افراد و موقعیتهای جدید میترسند. اما با ورود به دانشگاه و مواجهه با این قبیل ترسها، به مرور شرایط غلبه بر این ترسها و اضطرابها فراهم میشود.
تنوع نژادی و قوی
وقتی در جمع بزرگی همچون محیطهای دانشجویی قرار میگیرید، باید انتظار روبهرو شدن با انواع نژادها و قومیتها را داشت. شما در چنین شرایطی با فرهنگها و مذاهب مختلف آشنا میشوید و همین امر زمینه را برای شما فراهم میکند که در آشنایی با آنها تجربههای مختلفی را کسب میکنید.
مسئولیتپذیری
مسئولیتپذیری از مواردی است که چه در حضور در دانشگاه و چه بدون حضور در دانشگاه فرد باید از آن برخوردار باشد. اما زمانی میتوان به اهمیت دانشگاه در این مورد مهم پی برد که از خطاهای دیگران هم یاد میگیرید و میآموزید که باید خطای خود را بپذیرید و در چنین شرایطی است که به بهترین شکل میتوانید رشد کنید و بزرگ شوید.
* مترجم : ندا اظهری
